🌼🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌼
🍃🍂🌺🍃🍂
🍂🌺🍂
🌺
,داستان نماز ابی ذر و حفاظت شیر از گله
✨🍃 از امام حسن عسكری علیه السلام در ذیل آیه «ویقیمون الصلوة.»
داستانی در مورد نماز ابی ذر نقل شده است كه مروری بر آن در اینجا مناسب مینماید.
امام حسن عسكری علیه السلام فرمود: روزی حضرت ابوذر غفاری به محضر رسول خداصلی الله علیه وآله آمده و عرضه داشت: یا رسول الله! من در حدود 60 راس گوسفند دارم و نمیخواهم به خاطر آنها همیشه در بادیه باشم و از فیض محضر شما محروم شوم و همچنین دوست ندارم آنها را به یك شبانی بسپارم تا به آنها ستم كرده و حقوقشان را رعایت نكند؛ تكلیف من چیست؟
رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: فعلا برو و گوسفندانت را بچران. ابی ذر طبق فرمان پیامبر به صحرا رفت و در روز هفتم به نزد پیامبر آمد. رسول خداصلی الله علیه وآله از وی سؤال كرد:ای اباذر! گوسفندانت را چه كردی؟
او پاسخ داد: یا رسول الله گوسفندان من قصه شگفت انگیزی دارند!
پیامبر فرمود:ای اباذر مگر چه شده؟
چه قصه ای؟ اباذر در پاسخ اظهار داشت: یا رسول الله! من مشغول نماز بودم، گرگی به گوسفندانم حمله كرد، پس گفتم: خدایا نمازم، خدایا گوسفندانم!
در آن حال من متحیر بودم كه نمازم را بشكنم و از گوسفندان دفاع كنم یا نمازم را ادامه دهم.
ادامه نماز را انتخاب كردم، در این حال شیطان مرا وسوسه كرد و به من گفت:ای اباذر! چه میكنی؟ اگر گرگ گوسفندانت را هلاك كند و تو همچنان نمازت را ادامه دهی در دنیا سرمایهای برای زندگیات نخواهد ماند
. به شیطان پاسخ دادم: برای من ایمان به وحدانیت خداوند و ایمان به رسالت حضرت محمدصلی الله علیه وآله و ولایت برادرش علی علیه السلام و دشمنی با دشمنان آن بزرگواران بهترین سرمایه است كه باقی خواهد ماند؛
بعد از اینها هر چه از من فوت شود اهمیتی ندارد. در این حال نمازم را ادامه دادم و گرگ یكی از گوسفندانم را ربود، اما با حیرت تمام دیدم كه در آن لحظه شیری پیدا شد و گرگ را كشته و آن گوسفند را از چنگال وی رهانیده و به داخل گله بازگردانید.
سپس مرا مورد خطاب قرار داده و [با زبان فصیحی] گفت:ای اباذر! نمازت را با خیال راحت ادامه بده، خداوند تبارك و تعالی مرا مامور كرده كه از گوسفندانت مواظبت نمایم تا اینكه از نماز فارغ شوی. من نماز را به پایان رساندم در حالی كه حیرت و تعجب تمام وجودم را فرا گرفته بود و خدا میداند كه چه حالی داشتم.
در این موقع شیر به نزدم آمده و به من گفت: «امض الی محمدصلی الله علیه وآله فاخبره ان الله تعالی قد اكرم صاحبك الحافظ لشریعتك ووكل اسدا بغنمه یحفظها؛
نزد حضرت محمدصلی الله علیه وآله برو و به آن حضرت خبر بده كه: خداوند متعال دوست تو را كه از شریعتت پاسداری میكرد گرامی داشت و برای گلهاش شیری را به محافظت گماشت..»
با شنیدن این ماجرا، همه حاضران از قصه اباذر شگفت زده شدند.پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود:ای اباذر! راست گفتی و به یقین من، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام به راستی تو و قصه ات ایمان آوردیم.
اما برخی از منافقین كه در حدود 20 نفر بودند، گفتند: محمدصلی الله علیه وآله با اباذر تبانی كرده اند كه ما را بفریبند. ما باید خودمان او را تعقیب كنیم و ببینیم آیا واقعا شیری در هنگام نماز از گله اباذر محافظت میكند؟
آنها آمدند و با چشمان خود دیدند كه اباذر در حال نماز است و شیری گله او را میچراند و از آنها مواظبت میكند. هنگامی كه اباذر دوباره به حضور رسول الله صلی الله علیه وآله شرفیاب شد، پیامبرصلی الله علیه وآله خطاب به وی فرمود:
«یا اباذر انك احسنت طاعة الله، فسخر الله لك من یطیعك فی كف العوادی عنك، فانت افضل من مدحه الله عزوجل بانه یقیم الصلاة؛
ای اباذر! تو اطاعت خدا را به نحو احسن انجام دادی و خداوند كسی را برای پاسبانی گوسفندانت در تسخیر تو درآورد كه در وسط بیابان از تو اطاعت میكند، پس تو گرامیترین كسی هستی كه خداوند متعال او را به اینكه نماز اقامه میكند ستوده است!
📔(تفسیر امام العسكری علیه السلام، ص 72 به بعد) .»
#میلاد_امام_عسکری
#ابوذر_غفاری
#نماز
#حفاظت_شیر
استادضرابی / آبان ۱۴۰۱
صفحه هشتم
@tadaborehussaini
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
🌼🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌼