eitaa logo
🪴 تفکرخونه
124 دنبال‌کننده
675 عکس
1.1هزار ویدیو
16 فایل
هدف این کانال.تهیه بسترجهت نشرمطالبی است ک بنحوی افکارمخاطب رادرگیرمیکندوترجیح اینست که بایددرباره اش فکرکندنشرمطالبی که دارای منبع ونشانی است،لزومانظراین کانال نیست ومسئولیت محتوای آن متوجه صاحب مطلب می باشد ارتباط با مسئول@Tafacwr
مشاهده در ایتا
دانلود
12.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 افشاگری دکتر انوشه روانشناس از پشت صحنه فیلم محمد رسول الله (ص) که هرگز نشنیده‌اید! ⭕️ در عین زیبایی این فیلم، یک مهم را عامدانه از نظر بینندگان داشته‌اند و آن را به خورد ۲۷ کشور مسلمان داده‌اند، حدس بزنید آن موضوع مهم چه بوده است ؟؟؟
🪴بخوانیم و بیندیشیم 🟠 ما وارثان انبیای عدالتیم... 🔹دنیا را دیگر نه سیاست اداره می‌کند، نه دین، نه اخلاق. دنیا را می‌چرخاند. و سرمایه، نه در پی معناست، نه عدالت، نه رهایی. آن‌چه می‌خواهد، است؛ تملک انسان، زمین، آسمان، حتی روح. و این، همان خطری است که امروز بشر را تهدید می‌کند ♦️ آن‌گاه که همه‌چیز به بدل شود، چیزی از باقی نمی‌ماند. 🔸در آغاز، ثروت در کنجی آرام، بی‌ادعا، بی‌دردسر، مشغول سوداگری بود. با قدرت کاری نداشت، با سیاست دشمنی نداشت، با سیاست بی‌نزاع بود، تنها می‌خواست سود کند. اما دریغ که سودِ بی‌سقف، تشنه‌تر از آن است که به بازار بماند. بی‌تاب،به کاخ‌ها می‌کند، درحاشیه مجالس خلوت، با لبخندی زرین، را می‌خرد. و آن‌گاه، سیاست‌مدار، که باید آینه‌دار مردم باشد، بر می‌نشیند. چنانکه سندل هشدار می‌دهد: ♦️ «وقتی سیاست به خدمت بازار درآید، دموکراسی از درون تهی می‌شود». 🔹از این‌جا به بعد، دیگر سیاست نه آیینه حقیقت است، نه ترازوی عدالت. سیاست، است. نماینده،تاجر می‌شود، و مجلس: تالار بورس. آزادی: تزئین؛ انتخابات: نمایشنامه‌ای که است. عدالت: شعار تبلیغاتی. و مردم: ارقامی در جدول‌های آماری! ♦️قدرت از آنِ ثروت است، و ثروت از آنِ کمتر از یک درصد. همان یک درصدی که، نه تنها صاحب قدرتند، بلکه ، ، . 🔸زرسالاری اما، تنها سیاست را تسخیر نمی‌کند. را نیز می‌بلعد. دین را از درون می‌تراشد و تنها پوسته‌ای از آن باقی می‌گذارد، بی‌تیغ، بی‌اعتراض، بی‌خطر. و این همان چیزی است که آوینی گفت: ♦️ «تمدن غرب، دین را خلع سلاح کرده، آن را از روح انقلابی و اعتراضی تهی ساخته است... تا دین، به بدل شود.» 🔹زرسالاری را بدل می‌کند به ، را به ابزار ، و را به دستگاه . 🔴 این جهانی است که در آن، انسان دیگر انسان نیست. یا است، یا . اگر _فقیر است، است. اگر است، یا یا . 🔴اگر است، است. 🔸اما هنوز می‌توان بیدار بود. هنوز می‌توان نپیوست، نفروخت، سکوت نکرد. هنوز می‌توان زیست، نه برای سود، بلکه برای معنا. هنوز می‌توان انسان ماند. مگر نه آن‌که معلم شهید ما، از عمق جان فریاد زد که: 🔹«تمدن مادی، انسان را از اصل خود جدا کرده است؛ از فطرت خداجوی و معنابخش» ما باید به این بازگردیم، به آن معنا که در بازار یافت می‌شود و نه در گیشه؛ بلکه در عمق جان آدمی‌ست. 🟢باید از نو ، از نو ، از نو . باید انسان را، سیاست را، دین را، رهایی را از باز ستاند. این، نه آرزویی شاعرانه، که ضرورتی تاریخی‌ست. اگر همه‌چیز به فرو کاهیده شود، اگر همه‌چیز در خدمت باشد، . و آن‌گاه که حقیقت بمیرد، دیگر هیچ مرگی، شایسته ماتم نیست. اما هنوز حقیقت است. هنوز هست. نه از دل قراردادهایی که ب مُهری جعلی از حقوق بشر مُمهور می‌شود و ما را بیش از پیش در نظم غربی هضم می‌کند، بلکه از دل به *معنا، به ، به انسانی. 🔸راه، از دل آن انسان‌هایی می‌گذرد که زمین را بازار که می‌دانند؛ قدرت را نه که می‌شمارند. ❇️ ، تنها زمانی خواهد شد که « » شکل بگیرد؛ عبور از ، به . آوینی می‌گفت: «تمدن غرب، تمدن مرگ است، چون به‌جای خدا، زر را می‌پرستد. تمدن اسلامی، تمدن توحید است و حیات دارد.» و این اراده، در دل همین مردم، همین کوچه‌ها، همین جوانانی که دل به قدرت دارند و دل‌خوش به سرمایه، زنده است. امید در تپش همین دل‌هاست. 🟣 ما محکوم به . ما وارثان انبیای عدالتیم. و آینده، نه در اختیار ، که ازآن . ✍ سید یاسر جبرائیلی 🪴تفکرخونه
هدایت شده از از هر دری
698.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 ‌روح مرحوم در جوار رحمت حق، با اولیاء خدا محشوربادوقتی با محتوایی تصویب شد که دربطن آن گنجانده شده بود، بسیاری آن را حاصل یا تیمی دانستند که در آن حتی هم وجود داشت. این توافق در مجلسِ لاریجانی، تنها در و بدون دقیق و با گرفتن فریادهای تصویب شد. نه تنها صدای اعتراض آن نمایندگان شنیده نشد، بلکه با الفاظی همچون و و بزدل و روندصلح و.. مورد حمله قرار گرفتند. در همان جلسه، برخاست و گریست! مردی که با بغضی فروخورده و ، تلاش کرد را بزند، اما صدایش درهیاهوی سیاست‌بازان شد. مردی به نام ،که آن روز،نه برای سیاست،بلکه برای وطن و عزت ملت گریست. صدای هق‌هق‌هایش درفضای مجلس پیچید،امادل‌های بسته ازدرک آن عاجز بودند. بسیاری، آن گریه را مسخره کردند، دستاویزطنزقراردادند و آن صحنه را تمسخر کردند،اما غربی‌ها،همان‌هایی که پشت‌پرده برجام رانوشته بودند،خوب می‌دانستند معنای آن گریه چیست. آن اشک‌ها، اعترافی ناگفته بودبه آغاز یک دوره ؛ دوره‌ای که درازای ، برمیز گرو گذاشته شد. امروز، باید با حسرت گفت: ☘☘ حق داشت...! او آینده را دیده بود، فریاد زده بود، اما فریادش شنیده نشد. نامش راباافتخاربایدبرزبان آوردو یادش را گرامی داشت،چرا که درمیان هزاران ناظرخاموش،فقط اوبودکه گریست. نه ازضعف،بلکه ازعمق بصیرت و درد. روانش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد