١.
2️⃣ رحلت حضرت ابوذر
در اين ماه در سال ۳۲ ه.ق جناب ابوذر در ربذه رحلت نمود.
او سوم يا چهارم يا به قولى پنجمين كسى بود كه اسلام آورد و سپس به قبيله خود مراجعت نمود. لذا در بدر و احد و خندق حاضر نبود. بعد از اين سه جنگ به خدمت پيامبر صلّىاللَّهعليهوآله رسيد و در كنار آن حضرت بود تا زمانى كه رسول خدا (ص) به شهادت رسيد.
📚 الغدير: ج۸، ص۳۲۲
#ذی_الحجه #ابوذر
🆔 @TaghvimShia1
٢.
مكان و منزلت ابوذر نزد رسول خدا صلىاللهعليهوآله زياده از آن است كه ذكر شود. پيامبر (ص) ابوذر را صديق امت و شبيه عيسى بن مريم عليهالسّلام در زهد مىدانست.
آنچه از اخبار خاصه و عامه استفاده مىشود آن است كه بعد از رتبه معصومين عليهم السّلام در ميان صحابه كسى به جلالت قدر و رفعت شأن سلمان فارسى و ابوذر غفارى و مقداد نبوده است.
امام كاظم عليهالسّلام مى فرمايد: در روز قيامت منادى از جانب پرودگار ندا مىكند: «كجايند حواريان و مخلصان محمد بن عبداللَّه صلىاللهعليهوآله كه بر طريقه آن حضرت مستقيم بودند و پيمان او را نشكستند»؟ سلمان و ابوذر و مقداد برمى خيزند.
#ذی_الحجه #ابوذر
🆔 @TaghvimShia1
٣.
هنگامى كه عثمان خلافت را غصب كرد ابوذر در شام بود. او دنياپرستى و ظلم معاويه را مىديد و نمىتوانست ساكت باشد.
لذا زبان به توبيخ و سرزنش معاويه گشود و مردم را به ولايت خليفه بر حق پيامبر صلىاللهعليهوآله، حضرت اميرالمؤمنين عليهالسّلام فراخواند و مناقب آن حضرت را براى اهل شام بيان كرد، به نحوى كه بسيارى از ايشان را به تشيع مايل گردانيد.
معاويه احوال ابوذر را به عثمان گزارش داد. عثمان در پاسخ او نوشت كه ابوذر را بر مركبى تندرو همراه با راهنمايى تندخو با شتاب به سوى مدينه روانه كن.
معاويه ابوذر را كه پيرمردى لاغر و بلند قد بود به ترتيبى كه عثمان گفته بود روانه مدينه كرد.
هنگامى كه ابوذر به مدينه رسيد از شدت راه و بى جهازى شتر رانهايش خونى شده بود و با بدنى كبود بر عثمان وارد شد و عثمان به او جسارتها كرد و به كسى كه رسول خدا (ص) او را راستگو خطاب نموده بود نسبت كذب داد.
سرانجام دستور تبعيد او را به ربذه صادر كرد. در ضمن گفت: ابوذر حق ندارد احكام دين را براى مردم بيان كند، و هنگام خروج از مدينه كسى حق ندارد او را همراهى يا با او تكلم كند.
#ذی_الحجه #ابوذر
🆔 @TaghvimShia1
۴.
اين خبر به اميرالمؤمنين عليهالسّلام كه رسيد آن قدر گريست كه محاسن شريفش از اشك چشم مبارك خيس شد و فرمود: «آيا با صحابى رسول خدا صلّىاللَّهعليهوآله چنين مى كنند؟ إنا للَّه و إنا اليه راجعون»!
سپس حضرت همراه دو نور ديده خود امام حسن و امام حسين عليهماالسّلام و عقيل و عمار ياسر به مشايعت ابوذر رفتند و هر يك با كلماتى ابوذر را دلدارى مى دادند، اگر چه مروان مى خواست مانع شود ولى اميرالمؤمنين او را دور كردند.
به اين صورت ابوذر به همراه خانواده خود به ربذه رفت، و در آنجا فرزندش و همسرش كه دختر عموى پيامبر صلىاللهعليهوآله بود وفات كرده و به دخترش خبر از وفات خود داد كه رسول خدا (ص) در بازگشت از تبوك به او فرموده بود.
بعد از رحلت ابوذر، كاروانى از عراق آمد و عبداللَّه بن مسعود بر او نماز خواند، و به دست مالك اشتر كفن و دفن شد.
📚 منتخب التواريخ: ص۳۲؛ منتهى الامال: ج۱، ص ۱۱۷-١١٨؛ ابوذر غفارى: ص ۳۰-۴٠
#ذی_الحجه #ابوذر
🆔 @TaghvimShia1
١.
🔘 رحلت حضرت ابوذر
در اين ماه در سال ۳۲ ه.ق جناب ابوذر در ربذه رحلت نمود.
او سوم يا چهارم يا به قولى پنجمين كسى بود كه اسلام آورد و سپس به قبيله خود مراجعت نمود. لذا در بدر و احد و خندق حاضر نبود. بعد از اين سه جنگ به خدمت پيامبر صلی الله علیه و آله رسيد و در كنار آن حضرت بود تا زمانى كه رسول خدا (ص) به شهادت رسيد.
📚 الغدير: ج۸، ص۳۲۲
#ذی_الحجه #ابوذر
🆔 @TaghvimShia1
٢.
مكان و منزلت ابوذر نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله زياده از آن است كه ذكر شود. پيامبر (ص) ابوذر را صديق امت و شبيه عيسى بن مريم عليهالسّلام در زهد مىدانست.
آنچه از اخبار خاصه و عامه استفاده مىشود آن است كه بعد از رتبه معصومين عليهم السّلام در ميان صحابه كسى به جلالت قدر و رفعت شأن سلمان فارسى و ابوذر غفارى و مقداد نبوده است.
امام كاظم عليهالسّلام مى فرمايد: در روز قيامت منادى از جانب پرودگار ندا مىكند: «كجايند حواريان و مخلصان محمد بن عبداللَّه صلی الله علیه و آله كه بر طريقه آن حضرت مستقيم بودند و پيمان او را نشكستند»؟
سلمان و ابوذر و مقداد برمى خيزند.
#ذی_الحجه #ابوذر
🆔 @TaghvimShia1
٣.
هنگامى كه عثمان خلافت را غصب كرد ابوذر در شام بود. او دنياپرستى و ظلم معاويه را مىديد و نمىتوانست ساكت باشد.
لذا زبان به توبيخ و سرزنش معاويه گشود و مردم را به ولايت خليفه بر حق پيامبر صلی الله علیه و آله، حضرت اميرالمؤمنين عليه السّلام فراخواند و مناقب آن حضرت را براى اهل شام بيان كرد، به نحوى كه بسيارى از ايشان را به تشيع مايل گردانيد.
معاويه احوال ابوذر را به عثمان گزارش داد. عثمان در پاسخ او نوشت كه ابوذر را بر مركبى تندرو همراه با راهنمايى تندخو با شتاب به سوى مدينه روانه كن.
معاويه ابوذر را كه پيرمردى لاغر و بلند قد بود به ترتيبى كه عثمان گفته بود روانه مدينه كرد.
هنگامى كه ابوذر به مدينه رسيد از شدت راه و بى جهازى شتر رانهايش خونى شده بود و با بدنى كبود بر عثمان وارد شد و عثمان به او جسارتها كرد و به كسى كه رسول خدا (ص) او را راستگو خطاب نموده بود نسبت كذب داد.
سرانجام دستور تبعيد او را به ربذه صادر كرد. در ضمن گفت: ابوذر حق ندارد احكام دين را براى مردم بيان كند، و هنگام خروج از مدينه كسى حق ندارد او را همراهى يا با او تكلم كند.
#ذی_الحجه #ابوذر
🆔 @TaghvimShia1
۴.
اين خبر به اميرالمؤمنين عليه السّلام كه رسيد آن قدر گريست كه محاسن شريفش از اشك چشم مبارك خيس شد و فرمود: «آيا با صحابى رسول خدا صلی الله علیه و آله چنين مى كنند؟ إنا للَّه و إنا اليه راجعون»!
سپس حضرت همراه دو نور ديده خود امام حسن و امام حسين عليها السّلام و عقيل و عمار ياسر به مشايعت ابوذر رفتند و هر يك با كلماتى ابوذر را دلدارى مى دادند، اگر چه مروان مى خواست مانع شود ولى اميرالمؤمنين عليه السلام او را دور كردند.
به اين صورت ابوذر به همراه خانواده خود به ربذه رفت، و در آنجا فرزندش و همسرش كه دختر عموى پيامبر صلی الله علیه و آله بود وفات كرده و به دخترش خبر از وفات خود داد كه رسول خدا (ص) در بازگشت از تبوك به او فرموده بود.
بعد از رحلت ابوذر، كاروانى از عراق آمد و عبداللَّه بن مسعود بر او نماز خواند، و به دست مالك اشتر كفن و دفن شد.
📚 منتخب التواريخ: ص۳۲؛ منتهى الامال: ج۱، ص ۱۱۷-١١٨؛ ابوذر غفارى: ص ۳۰-۴٠
#ذی_الحجه #ابوذر
🆔 @TaghvimShia1