eitaa logo
تقویم شیعه
338 دنبال‌کننده
8 عکس
2 ویدیو
0 فایل
🌱 ﷽ 🌱 ✨اینجا سعی داریم وقـايـع تاریخی مرتـبـط با زندگانی معصومین علیهم‌السلام رو کاملاً مستند و معتبر ارائه بدیم. 💢 کانال اصلی‌مون: @Hadis_Shia
مشاهده در ایتا
دانلود
١. ◾ وفات حذيفة بن يمان حذيفه از بزرگان اصحاب پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله و از خواص اصحاب امير المؤمنين عليه السّلام بود. حذيفه يكى از هفت نفرى بود كه بر صديقه طاهره سلام اللَّه عليها نماز خواندند. او صحابه منافق را مى شناخت. منافقينى كه پس از غدير خم توطئه قتل پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله را چيدند و مى‌خواستند در بازگشت از غدير خم در راهى كه از كوه مى‌گذشت شتر حضرت را بترسانند تا برمد و حضرت به دره سقوط كند و به قتل برسد. اما جبرئيل اين نقشه را به سمع مبارك نبوى رسانيد. پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله چون به محل مورد نظر رسيدند، منافقين با چهره‌هاى بسته هر كدام ظرفى كه داخل آن سنگريزه بود از بالا رها نموده و شروع به داد و فرياد و نعره زدن كردند. اما عمار مهار ناقه را گرفته بود و حذيفه هم در كنار آن حضرت بود و سرانجام نقشه آن كوردلان نقش بر آب شد. پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله آن منافقين را به حذيفه معرفى فرمودند كه عبارت بودند از: اولى و دومى و سومى و ابوعبيده و معاذ بن جبل و سالم و معاويه و عمروعاص و طلحه و سعد بن ابى وقاص و عبدالرحمن بن عوف و ابوموسى اشعرى و مغيرة بن شعبه و ابو هريره؛ و حذيفه همه را به خاطر سپرد. به همين دليل بود كه غاصبين خلافت بعد از آن واقعه از حذيفه مى‌ترسيدند كه مبادا آنان را به مردم معرفى كند. لذا حذيفه بر جنازه هركس حاضر نمى‌شد، ديگران مى‌فهميدند كه ميّت از منافقين بوده است. نكته جالب آنجا بود كه دومى براى سرپوش گذاشتن بر نفاق خويش و تبرئه خود، از حذيفه مى‌پرسيد: اگر اين شخص از منافقين است بگو تا من بر او نماز نخوانم. اين بزرگوار چهل روز پس از خلافت ظاهرى امير المؤمنين عليه السّلام در مدائن از دنيا رحلت فرمود. او قبل از رحلت به دو فرزندش، صفوان و سعيد وصيت كرد كه هميشه ملازم امير المؤمنين عليه السّلام باشند و ايشان هم به وصيت پدر عمل نمودند تا در جنگ صفين به شهادت رسيدند. 📚 منتهى الامال: ج۱، ص۱۲۰؛ مستدرك سفينة البحار: ج۵، ص۲۱۲ 🆔 @TaghvimShia1
١. 📜 نوشتن صحيفه ملعونه در اين ماه در سال ۱۱ ه.ق صحيفه ملعونه دوم نوشته شد و به امضاء منافقين رسيد. محتواى آن چنين بود كه نگذارد خلافت و امامت مسلمين بعد از پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله به على بن أبیطالب عليه السّلام برسد، و بر اساس آن مقدمات و زمينه هاى غصب خلافت و گرفتن بيعت از آن حضرت به هر صورت ممكن را فراهم نمودند. با نوشتن آن صحيفه اساس ظلم و ستم به اهل بيت عليهم السّلام را بنا نهادند، كه به فرموده امام صادق عليه السّلام: «اذا كتب الكتاب قتل الحسين عليه السّلام» «هنگامى كه صحيفه ملعونه نوشته شد امام حسين عليه السّلام به شهادت رسيد». 📚 بحار الأنوار: ج۲۸، ص۱۰۴ و ١٢٣ 🆔 @TaghvimShia1
٢. 🔘 وفات ماريه قبطيه در ماه محرم سال ۱۵ ه’ق ماريه قبطيه رحلت فرمود. ماريه دختر شمعون قبطى بود كه همراه با خواهرش شيرين و يك خواجه كه برادر ماريه به نام ماپور بود و هزار مثقال طلا و بيست جامه حرير و درازگوشى به نام يعفور و قاطرى به نام دلدل، در سال هفتم از سوى پادشاه اسكندريه به رسم هديه خدمت رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرستاده شد. پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله ماريه را به همسرى خود برگزيد، و در محله «عاليه» كه آن را «مشربه‌ أم ابراهيم» مى‌گويند منزلى براى آن حضرت تهيه كرد و خداوند جناب ابراهيم عليه السّلام را از اين بانو به آن حضرت عنايت فرمود. حضرت امير المؤمنين عليه السّلام به خاطر ولادت ابراهيم عليه السّلام بسيار اظهار سرور مى‌فرمود و به آنان خدمت می‌نمود، و بدين جهت عايشه از حضرت امير المؤمنين علیه السلام بسيار ناراحت و ملول بود. از عايشه نقل شده كه مى‌گفت: من به ماريه حسد مى‌بردم، چون زنى زيبا بود. سرانجام اين حسادت باعث شد كه تهمتى به جناب ماريه زد و آيه‌اى در تقبيح اين كار عايشه نازل شد، كه در تفاسير شيعه و سنّى به تفصيل توضيح داده شده است. جناب ماريه بعد از پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله در مدينه طيّبه رحلت فرمود. 📚 رياحين الشريعين: ج۲، ص٣۴٢ 🆔 @TaghvimShia1
. 🔹 ابتداى بيمارى پيامبر (ص) بيمارى پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله كه منجر به رحلت آن حضرت شد از نيمه ماه صفر آغاز شد. 📚 بحار الأنوار: ج۳۱، ص۶۳۳؛ ج۳۷، ص۱۱۶ 🆔 @TaghvimShia1
. 📝 طلب كتف توسط پيامبر (ص) در اين روز پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله دوات و كتف طلبيدند تا بنويسند كه خلافت بلافصل براى أميرالمؤمنين علی عليه‌السّلام است، ولى عمر مانع از اين كار شد و به ساحت اقدس نبوى صلى‌الله‌عليه‌وآله جسارت كرد و گفت: «إن الرَّجُلَ َلَيَهْجُر»: «اين مرد هذيان مى گويد»! همچنين پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله در اين روز بر منبر رفتند و خطبه خواندند و مردم را موعظه نمودند و به پيروى از قرآن و عترت فرا خواندند. 📚 بحار الانوار: ج۲۲، ص۴۷۳ 🆔 @TaghvimShia1
. ⚔️ تجهيز لشكر اسامه در اين روز در سال ۱۱ ه.ق پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله به عده‌اى خاص از صحابه و به خصوص ابوبكر و عمر و عثمان امر فرمودند براى سفر به روم و جنگ با روميان به اميرى اسامة بن زيد آماده شوند. آنان از اين امر كراهت داشتند و نسبت به فرماندهى اسامه بر سپاه اسلام به خاتم الانبياء صلى‌الله‌عليه‌وآله اعتراض كردند. حضرت فرمودند: «خدا لعنت كند كسى را كه از لشكر اسامه تخلف كند»، ولى با اين همه ابوبكر و عمر و عثمان تخلف كردند و بازگشتند! 📚 بحار الانوار: ج٣٠، ص۴٢٨؛ ج٢١، ص۴١٠ 🆔 @TaghvimShia1
١. 🖤 دفن بدن مطهر پيامبر (ص) در نيمه شب اول ربيع الاول بدن مطهر خاتم الانبياء و المرسلين صلى‌الله‌عليه‌وآله را اميرالمؤمنين على بن أبیطالب عليه‌السّلام دفن فرمودند. 📚 طبقات ابن سعد: ج۲، ص۷۸ مصيبت و فاجعه رحلت پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله از يك طرف و بى‌احترامى به آن حضرت و توجه نداشتن مردم به غسل و كفن و دفن حضرت از طرف ديگر، داغهائى بود كه بر دل مبارك اميرالمؤمنين عليه‌السّلام سنگينى مى كرد. 📚خصال: ص۳۷۲ چنانكه با ياد تلخ آن روزها فرموده اند: «آيا بدن شريف پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله را رها مى‌كردم و او را دفن ننموده براى خلافت و سلطنت بعد از او نزاع مى‌كردم»؟ 📚 احتجاج: ص۷۴ شيخ مفيد مى فرمايد: «اكثر مردم در دفن پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله حاضر نشدند، و نماز بر آن حضرت نخواندند، چه اينكه بين انصار و مهاجرين مشاجره در امر خلافت بود. 📚 ارشاد مفيد: ج۱، ص۱۸۹ اعمش مى‌گويد: پيامبرشان از دنيا رفت و مردم هم و غمى نداشتند جز آنكه عده‌اى بگويند: «امير از ماست» و طايفه ديگرى بگويند: «امير از ماست». 📚 تقريب المعارف: ص۲۵۶ هنگام رحلت پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله مغيره خطاب به ابوبكر و عمر گفت: اگر بعداً با مردم كارى داريد آنها را دريابيد. لذا ابوبكر و عمر هنگام دفن پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله حاضر نبودند، بلكه ميان ديگران بودند كه در سقيفه براى خود امير انتخاب مى‌كردند، و قبل از آنكه كنار بدن حضرت حاضر شوند، بدن مطهر دفن شد. 📚 المنصف: ص۱۴ و۵۶۸ عبداللَّه بن حسن مى‌گويد: به خدا قسم ابوبكر و عمر بر پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله نماز نخواندند، و سه روز بدن مبارك آن حضرت دفن نشد، ولى با اين همه اهل سقيفه مشغول كار خود بودند. 📚 تقريب المعارف: ص۲۵۱ حضرت باقر عليه‌السّلام مى‌فرمايند: مردم روز دوشنبه و شب سه شنبه را بر بدن آن حضرت نماز مى خواندند، و عموم مردم حتّى خواص و نزديكان حضرت بر بدن مبارك نماز خواندند، اما هيچيك از اهل سقيفه بر غسل و كفن و دفن حضرت حاضر نشدند. اميرالمؤمنين عليه‌السّلام، بريده اسلمى را براى خبر دادن نزد آنان فرستاد، ولى اعتنائى نكردند و بعد از دفن آن حضرت بيعت آنان هم تمام شد. 📚 مناقب ابن شهر آشوب: ج۱، ص۲۹۷ عايشه در اين باره اقرارى دارد كه جالب توجه است. او گفته است: «بخدا قسم ما از دفن پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله با خبر نشديم تا اينكه صداى بيل و كلنگ را در شب چهارشنبه از حجره آن حضرت شنيديم»، يعنى بعد از دفن متوجه شديم. 📚 تاريخ الاسلام (ذهبى): ج۱، ص۵۸۲ بايد از اينان كه بر سر غصب خلافت همه چيز را فراموش كرده بودند پرسيد: آيا سقيفه در حضور پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله و به سفارش حضرت بود يا غدير؟ آيا براى تشكيل شوراى سقيفه دستورى از طرف خداوند آمده بود يا درباره غدير؟ آيا در سقيفه از اكثر بلاد مسلمين حضور داشتند يا در غدير؟ آيا در سقيفه همه مردم حاضر بودند يا در غدير كه حتّى زنها هم بيعت كردند؟ 🆔 @TaghvimShia1
٢. 🌌 ليلة المبيت شب اول اين ماه پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله از شر كفار از مكه به مدينه هجرت كردند. در آن شب آقا و مولايمان اميرالمؤمنين عليه‌السّلام جان نثارى فرموده به جاى رسول گرامى اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله در بستر ايشان خوابيدند. چه اينكه كفار قريش قصد كشتن حضرتش را داشتند. به اين مناسبت آيه: «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ...»: «از مردم كسى هست كه جان خويش را در راه رضايت خداوند مى‌فروشد و خدا بر بندگان مهربان است»، در شأن على بن ابى طالب عليه السّلام نازل شد. (سوره بقره: آيه ۲۰۷) در شبى كه اميرالمؤمنين عليه‌السّلام به جاى پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله خوابيد به جبرئيل و ميكائيل خطاب رسيد كه من بين شما دو نفر برادرى قرار دادم و عمر يكى از شما را بيش از ديگرى قرار دادم. كداميك از شما ايثار مى كند كه عمر طولانى از آن ديگرى باشد؟ هر دو عمر طولانى را اختيار كردند. خطاب آمد: «به زمين نگاه کنيد و ببينيد كه چگونه على عليه‌السّلام حيات خود را به برادرش پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله ايثار نموده و به جاى او خوابيده و جان خود را فداى او نموده است. به زمين برويد و او را از دشمنان حفظ كنيد». آنان آمدند و جبرئيل بالاى سر اميرالمؤمنين عليه‌السّلام و ميكائيل سمت پاهاى آن حضرت نشست و ندا كرد: «بخ بخ من مثلك يابن أبیطالب، خداوند در جمع ملائكه به تو مباهات فرمود». اينجا بود كه آيه شريفه «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ...» نازل شد. 📚 بحارالانوار: ج۹۷، ص۱۶٨؛ ج١٩، ص٣٩ 🆔 @TaghvimShia1
٣. 💠 هجرت پيامبر (ص) پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله ۱۳ سال پس از بعثت به مدينه طيّبه هجرت فرمود. 📚 مصباح كفعمى: ج۲، ص۵۹۶ 🆔 @TaghvimShia1
۴. 🔥 هجوم به خانه وحى در اين روز اولين هجوم به خانه اميرالمؤمنين عليه‌السّلام صورت گرفت. هنگامى كه اميرالمؤمنين عليه‌السّلام متوجه غسل و كفن و دفن پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله شد و غاصبين خلافت در سقيفه بودند، در شب چهارشنبه كه اول ربيع الاول بود بدن مبارك آن حضرت را دفن فرمود و طبق وصيت پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله متوجه جمع آورى قرآن شد. آن حضرت فرموده بودند: «على جان، تا سه روز از خانه خارج مشو و قرآن را جمع آورى كن...». 📚 تفسير فرات: ص۳۹۸؛ در توحيد صدوق: ص۷۳ ،هفت روز؛ و در أمالى طوسى: ج۱، ص۲۶۳، نه روز آمده است. در اين ايام، سه بار به منزل آن حضرت هجوم آوردند: بار اول در روز اول ربيع بود كه براى بيعت آمدند و آن حضرت فرمود كه قسم ياد كرده‌ام كه تا جمع قرآن تمام نشود از خانه بيرون نيايم و آنان بازگشتند. پس از آن اميرالمؤمنين شبها صديقه طاهره و حسنين عليهم‌السّلام را بر در منازل اصحاب مى‌بردند و طلب يارى مى‌نمودند. 📚 كتاب سليم بن قیس: ص۱۲۸ بار دوم هفت روز بعد از دفن پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله بود كه زبير و عده‌اى ديگر در منزل اميرالمؤمنين عليه‌السّلام جمع شده بودند. آن روز زبير شمشير كشيد تا عمر را بكشد. 📚 توحيد صدوق: ص۷۳ بار سوم به منزل حضرت هجوم آوردند، و پس از آتش زدن درب منزل و ضرب و جرح صديقه طاهره سلام اللَّه عليها و كشتن حضرت محسن عليه‌السّلام، امير‌المؤمنين عليه‌السّلام را با دست بسته بيرون بردند. 📚 كتاب سليم بن قیس: ص٨٢ و٢۴٩؛ تاريخ طبرى: ج۳، ص۲۰۳ 🆔 @TaghvimShia1
. ✨ ازدواج پيامبر (ص) با حضرت خديجه (س) پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله ۱۵ سال قبل از هجرت با حضرت خديجه كبرى سلام اللَّه عليها ازدواج نمودند. از احاديث شيعه و اخبار عامه معلوم مى‌شود كه حضرت خديجه بنت خويلد بن اسد، در علم و اطلاع به كتب آن زمان معروف بوده است. او از زنان قريش، علاوه بر كثرت اموال و املاك و تجارتى كه داشت، به عقل و كياست نيز مزيّت داشت و در آن زمان او را طاهره، مباركه، سيده نسوان و ملكه تطحاء مى‌گفتند. او از كسانى بود كه انتظار قدوم پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله را مى كشيد و هميشه از علما علائم نبوّت آن حضرت را جويا مى‌شد. هنگامى كه خدمت پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله شرفياب شد، اول از مهر نبوّت سؤال كرد و آن را زيارت كرد و اشعار فصيح او در مدح رسول گرامى اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله و كمال محبتش به آل عبدالمطلب مشهور است كه كاشف از علم و ادب و محبّت اوست. در همان روزى كه آن حضرت مبعوث به رسالت شد جناب خديجه سلام اللَّه عليها ايمان آورد. حضرت خديجه سلام اللَّه عليها از مال خويش و ميراثى كه به او رسيده بود به صورت مضاربه تجارت مى‌نمود. چندى نگذشت كه از بزرگان تجّار شد به گونه‌اى كه هشتاد هزار شتر زير بار تجارت او بودند و هر روز اموال او زيادتر مى‌شد. بر بام خانه او قبّه‌اى از حرير سبز با طنابهاى ابريشم با تمثالى چند بود كه اين علامت جلالت آن مخدره بود. افراد زيادى مانند عقبة بن ابى معيط و ابن ابى شهاب كه هريك چهارصد كنيز و غلام و خدمتكار داشتند، و ابوجهل و ابوسفيان و ديگر بزرگان عرب آن روز به خواستگارى آن حضرت آمدند ولى آن حضرت قبول نفرمودند. سرانجام خود حضرت خديجه سلام اللَّه عليها، پيشنهاد ازدواج به پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله دادند و اين ازدواج با آداب و مراسم خاصّى انجام شد. خداوند دو پسر به نامهاى قاسم و عبداللَّه كه به آنها طيّب و طاهر هم مى گفتند، و چهار دختر به نامهاى امّ كلثوم و زينب و رقيه و فاطمه عليهم السّلام به آن دو بزرگوار عنايت فرمود. در كرامت و بزرگوارى ايشان همين بس كه آن حضرت مادر حضرت صديقه طاهره سلام اللَّه عليها امّ الائمة المعصومين عليهم السّلام و همسر امير المؤمنين عليه السّلام و جدّه حضرات معصومين عليهم السّلام است. حضرت خديجه سلام اللَّه عليها بيست و چهار سال و يك ماه با پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله زندگى كرد، و تا آن حضرت زنده بود پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله همسر ديگرى اختيار نفرمود. همچنين حضرت خديجه سلام الله علیها جميع اموال خود را به پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله واگذار كرد. عايشه مى‌گويد: كمتر اتفاق مى‌افتاد كه پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله از خانه بيرون رود و خديجه را به خير ياد نكند، چندانكه يك روز آتش حسد من مشتعل شد و گفتم: يا رسول اللَّه، تا كى خديجه را ياد مى‌كنى؟ او پيرزنى بيش نبوده! خداوند بهتر از او (منظور خودش بوده) به تو مرحمت كرد. پيامبر صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله از سخن من در غضب شد و فرمود: نه به خدا قسم بهتر از خديجه سلام اللَّه عليها نصيب من نشده. به من ايمان آورد هنگامى كه مردم كافر بودند، و تصديق نبوّت من نمود در وقتى كه مردم مرا تكذيب مى‌كردند، و اموال خود را در اختيار من گذارد در وقتى كه مردم مرا از خود دور مى‌كردند. خداوند متعال از خديجه به من فرزندانى روزى كرد و رحم تو را عقيم قرار داد. 📚 فيض العلام: ص٢١١؛ رياحين الشريعة: ج۲، ص۲۰۲، ۲۰۷، ۲۱۱ 🆔 @TaghvimShia1
٢. 💠 ورود پيامبر (ص) به مدينه در غروب اين روز پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله بعد از هجرت از مكه وارد مدينه طيبه شدند، و در قبا نزول اجلال فرمود و منتظر ماند تا اميرالمؤمنين عليه‌السّلام به ايشان ملحق شد، و سپس وارد مدينه شدند. اين در حالى بود كه در ۴ ربيع الاول پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله در مسير هجرت از غار ثور بيرون آمده به طرف مدينه حركت فرمود. 📚 مسار الشيعه: ص٢٨ و٢٩؛ 🆔 @TaghvimShia1