eitaa logo
«طـلـبـه نـوشـت»
262 دنبال‌کننده
369 عکس
38 ویدیو
2 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم ✍️حدیث، رجال، فقه، تاریخ، عقاید، سیاست، فکاهیات و... ✉️ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/17368738011123
مشاهده در ایتا
دانلود
«طـلـبـه نـوشـت»
#عدالت_صحابه #تاریخ #اهل_سنت 💠کتمان حقایق و منع از حکایت ما وقع (۵) 🔻عالم اهل سنت قاضی عز الدین بن
💠کتمان حقایق و منع از حکایت ما وقع (۶) 🔻عالم اهل سنت قحطانی در شعری در این رابطه می گوید: ▫️ای برادر سنی این سخن من را بگیر و به دیگر اهل سنت نیز برسان که در رابطه با صحابه فقط فقط به خیر و خوبی و مدح تکلم کنید!!! و آنچه که بین صحابه از دعوا و اختلاف واقع شده است را رها کنید!!! و اقوال تاریخ و راویان را در این مورد قبول نکنید!!! 🔹متن عربی: يَا أيُّها السُّنيُّ خُذْ بِوَصِيَّتي ... واخْصُصْ بذَلِكَ جُملَةَ الإِخْوانِ قُلْ خَيْرَ قَوْلٍ في صَحَابَةٍ أَحْمَدٍ ... وَامْدَحْ جَمِيعَ الآلِ والنِّسْوانِ دَعْ ما جَرى بَيْنَ الصَّحَابَةِ في الوَغَى ... لِسُيُوفِهِم يَومَ الْتَقَى الجَمْعَانِ لاَ تَقْبَلنَّ مِنَ التَّوارخ كُلَّ ما ... جَمَعَ الرُّواةُ وَخَط كُلُّ بَنَانِ 📚مجموعة القصائد الزهديات ج ۱ ص ۱۶۰ @Talabeh_nevesht110
✳️طرق توثیق: ترحم و ترضی اعلام 💠علامه محمّد تقی مجلسی ره: 🔻اعتماد اعلامی مثل شیخ صدوق و کثرت ترحم اش دلالت بر توثیق و مورد اعتماد بودن می کند. 📚روضة المتقین 💠شیخ عبد الله مامقانی ره: 🔻دلالت بر توثیق و مدح و جلالت راوی می کند. 📚تنقیح المقال 💠شیخ ابوعلی حائری ره: 🔻دلالت بر توثیق و مدح دارد. 📚منتهي المقال 💠آیت الله سید خوئی ره: 🔻دلالت بر توثیق ندارد. 📚معجم رجال الحدیث 💠آیت الله سید روح الله خمینی ره: 🔻برای اعتماد ترضی و ترحم اعلام کافی نیست. 📚المكاسب المحرمة 💠آیت الله صافی گلپایگانی ره: 🔻کثرت ترحم و ترضی دلالت بر توثیق و مدح می کند. 📚فروغ ولایت در دعای ندبه 💠آیت الله شیخ محمّد سند: 🔻دلالت بر توثیق و جلالت راوی دارد. 📚بحوث فی مباني علم الرجال @Talabeh_nevesht110
⬅️اسیر شدن دوباره اهل بیت ⬅️خواستگاری یزید از حضرت زینب ⬅️قتل غیر عمدی حضرت زینب توسط باغ بان ⬅️محل دفن حضرت در نظر صاحب ناسخ التواریخ 💠صاحب ناسخ التواریخ بعد از نقل اسیر شدن دوباره اهل بیت(!) و خواستگاری یزید از حضرت زینب علیها السّلام(!) و شهادت حضرت زینب توسط باغ بانی که اشتباهی کلنگ را به سر حضرت زد و موجب وفاتش شد(!) از منابع مجهول و ضعیف می نویسد: 🔻در این جمله اخبار که در باب مزار حضرت صدیقه صغری زینب کبری و دوباره اسير شدن اهل بیت ورفتن بشام ووفات حضرت زینب سلام الله عليهم بروايات عديده مسطور گشت بدلائل متعدده محل اعتماد نشاید شمرد. زیرا که در کتب متقدمین یاد نکرده اند و نیز على سبيل التحقيق عبدالله بن جعفر سالهای دراز بعد از یزید وفات کرد و تازنده بودحضرت زینب از حباله نکاحش بیرون نشده بود که بگوئیم یزید میتوانست در صدد تزویج آن مخدره بر آید. 🔻آنچه صحیح مینماید این است که حضرت زینب بعداز مراجعت بمدينه طيبه وفات کرده است و در مدینه مدفون شده است دیگر وفاتش در چه وقت بوده خدای میداند. و این زینبیه که در شام است گمان میرود که همان دختر امام حسين علیه السلام باشد و آنکه در قناطر السباع است دختر امير المؤمنين صلوات الله علیه است اما نه از بطن حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها. و اگر گوئیم این مزاری که در شام است البته از حضرت زینب کبری است باید بأن روایت مذکور اعتماد کنیم که عبدالله بن جعفر آن حضرت را با خود ببرد و در شام وفات کرده در خاك شد. @Talabeh_nevesht110
✳️محل دفن حضرت زینب کبری علیها السّلام 📝آیت الله محمّد امینی گلستانی در اقوال محل دفن حضرت می نویسد: 1⃣حضرت زینب(س)به مدینه آمد و پس از ورود به مدینه پیوسته عزادار و گریان بود تا این که پس از یک سال و نیم در همان مدینه از دنیا رفت و در همان جا دفن شد. اکنون از قبر آن بانوی محترمه، اثری در دست نیست. این قول را علامه سید محسن امین اختیار کرده. 2⃣حضرت زینب (س) پس از ورود به مدینه، در مجالس و محافل سخن می‌گفت و مظالم و جنایات یزیدیان را بازگو می‌کرد. فرماندار مدینه ماجرا را به یزید نوشت و او دستور داد زینب را مخیر سازند تا هر شهری که می‌خواهد غیر از مکه و مدینه برود. حضرت زینب به شام رفت و در آن جا اقامت کرد و پس از چندی در همان جا از دنیا رفت. 3⃣حضرت زینب (س) به علت افشاگری علیه دستگاه بنی امیه، مجبور شدکه مدینه را ترک کند. از این رو مصر را انتخاب کرد و در آن جا رحل اقامت افکند و همان جا از دنیا رفت. سیده زینب در شهر قاهره هم اکنون زیارتگاه مجلل و با شکوهی است. 📚کشکول گلستانی ج ۱ ص ۳۳۱ @Talabeh_nevesht110
«طـلـبـه نـوشـت»
#تصوف #نقد_تحلیل 💢علوم عقلى و نقلى را رها كن و بيا! 💠جامى در نفحات الانس در شرح حال عين الزمان جمال
💢چگونه درس خواندن عيب بود؟ 💠يكى از صوفيان معروف «ابوسعيد الكندى» در خانقاهى منزل داشت و در جمع دراويش به سر مى برد و گاهى در پنهانى! به حوزه درس وارد مى شد، روزى در خانقاه دواتش از جيبش بيرون افتاد و رازش كشف شد! بعضى از صوفيان به او گفتند: عورت خويش را پنهان دار! 💠روزى شبلى دواتى در دست حسين بن احمد صفار ديد به او گفت: سياهيت را از پيش من ببر كه مرا سياهى دلم بس است! 🔻نگارنده گويد: دسته اى كه دوات و مركب را عورت بدانند و درس خواندن در ميان آنها عيب و ننگ باشد، چه اميدى به خير و صلاحشان مى توان داشت، به قول ظريفى: ميان اين سخن با حكم اسلام تفاوت از زمين تا آسمان است! حال اين سخن را با گفتار امام صادق عليه السلام پيشواى بزرگ مذهب تشيع مقايسه كنيد: مرحوم صدوق در كتاب امالى از آن بزرگوار نقل مى كند: اذا كان يوم القيمة جمع اللّه الناس فى صعيد واحد و وضعت الموازين فتوزن دماء الشهداء معمداد العلماء فيرحج مداد العلماء على دماء الشهداء»: «در روز قيامت خداوند متعال مردمان را در يك جا جمع مى كند، آن وقت خونهاى شهيدان را در يك كفه ميزان و مركبهاى دانشمندان و علماء را در كفه ديگر مى نهند، آن كفه اى كه حامل مركبهاى علماء مى باشد سر فرود مى آورد و برترى مى يابد»! 📘جلوه حق(در نقد تصوف) ص ۱۱۱ @Talabeh_nevesht110
هدایت شده از کتابخانه شیعه
🔍بررسی معنای عبارت «ما رایت الا جمیلا» مقدمه: صوفیه بر این باورند که عاشورا روز فناء سیدالشهدا(علیه السلام) است که بالاترین مقام برای بشر است پس جای مسرت است نه حزن و اندوه... آنها معتقدند مصائب أهل بیت سید الشهداء(علیه السلام) و اسارت و محمل نشینی و فرار در بیابان و سوختن خیمه ها، همه در نگرش الهی اسلام، نعمت و رحمت و از ُبعدی موجب سرور است. و اما در پاسخ به استدلال به سخن حضرت زینب ابتدا لازم است متن روایت را به طور کامل نقل کنیم تا روشن شود هیچ گونه دلالت بر شادی روز عاشورا ندارد. ترجمه: «هنگامی که کاروان امام حسین علیه السلام را بر عبيد الله بن زیاد لعنة الله علیه وارد کردند او اجازه عام به مردم داده بود و سر (مطهر) امام علیه السلام را آوردند در مقابلش گذاشتند و دختر امیرالمؤمنین علیه السلام بی ارزش ترین لباس را پوشیده بود و به طور ناشناس حضور داشت. عبيدالله سه مرتبه پرسید: این زن کیست؟ حضرت زینب علیها السلام پاسخ نداد. شخصی گفت او زینب دختر علی بن ابی طالب است. عبيد الله رو به حضرت زینب علیها السلام کرد و گفت: حمد خدای را که شما را رسوا کرد و کشت و دروغتان را نمایان کرد. حضرت زینب علیها السلام پاسخ دادند: حمد خدایی که ما را به وسیله پیامبر صل الله علیه و آله گرامی داشت و از گناهان پاک کرد همانا فاسق رسوا می شود و فاجر دروغ می گوید و فاسق و فاجر دیگران هستند. عبیدالله لعنه الله گفت: دیدی خداوند با خاندانت چه کرد؟ حضرت زینب پاسخ دادند: من جز زیبایی چیزی ندیدم آنان گروهی بودند که خداوند شهادت را سرنوشتشان ساخت از این رو به جایگاه ابدی خود شتافتند به زودی خدا میان آنان و تو جمع می کند و مورد بازخواست و شکایت قرار خواهی گرفت بنگر در آن دادگاه چه کسی درمانده است؟ مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه... ابن زیاد گفت: خداوند دل مرا با کشتن سرکشان و خاندان قانون شکنت شفا داد حضرت فرمود: به جانم قسم بزرگ خاندان مرا کشتی و خانواده ام را از بین بردی و شاخه های مرا بریدی و ریشه مرا قطع کردی» در این ماجرا باید چند نکته را در نظر بگیریم تا روشن شود که آن حضرت شاد بودند با اندوهگین؟ ١- حضرت زینب که در اوج تقوی و ورع بودند و از برخورد با نامحرمان پرهیز داشته اند داخل مجلسی شدند که بیشتر آنان دشمنان اهل بیت علیهم السلام بوده اند و باید با کافری مانند عبيدالله گفتگو کنند. ۲-حضرت زینب را با حالت اسیری و تحقیر وارد مجلس کردند که در روایت تعبير « قد لبست أردأ ثيابها » آمده است و حکایت از بی حرمتی به آن حضرت دارد. ۳-سر مقدس سیدالشهدا را در مقابل عبيدالله گذاشتند خدا میداند که این منظره چه اندازه برای حضرت زینب دلخراش بوده است. ۴-عبيدالله سخنی گفت که تماما اهانت، تمسخر و تکذیب اهل بیت است. «قال الحمد الله الذي فضحکم و قتلكم و أكذب أحدوثتكم» ۵-در آخر روایت حضرت زینب و فرمودند: «به جانم قسم بزرگ خاندان مرا کشتی و شاخه های مرا بریدی و ریشه مرا قطع کردی» 👈این کلام حاکی از شدت حزن و اندوه آن حضرت بوده است. آیا با این امور می توان گفت که حضرت زینب و شاد بوده اند؟ در حقیقت موضوع گفتگو نزاع در جبر و اختیار است حضرت تمام جنایات و ستم ها را به یزیدیان نسبت می دهد و کارهای خیر و نیکو را به خداوند مستند می سازد ولی ابن زیاد خلاف این را اظهار می کند. 🔹نکته: اگر جمله «مـا رایت إلا جمیلا» را فقط با پرسـش ابن زیاد که گفت:«كيف رايت صنع الله باهل بيتك»ملاحظه کنیم و از موضوع بحث قطع نظر کنیم می توان گفت ابن زیاد پرسید آیا دیدی خداوند با خاندانت چه کرد؟ یعنی چه تقدیر بدی برای آنان رقم زد؟ حضرت زینب(علیها السلام)در جواب فرموند: آن چه دیدم زیبا بود یعنی همه تقادیر خداوند زیبا است و به صلاح و مصلحت مؤمن است. در هر حال این جمله هیچ گونه دلالتی بر شادی و خوشحالی ندارد. برشی از کتاب عاشورا روز حزن یا سرور سیدالشهدا علیه السلام @shia_lib
«طـلـبـه نـوشـت»
#عدالت_صحابه #تاریخ #اهل_سنت 💠کتمان حقایق و منع از حکایت ما وقع (۶) 🔻عالم اهل سنت قحطانی در شعری در
💠کتمان حقایق و منع از حکایت ما وقع (۷) 🔻عالم اهل سنت حافظ بن احمد حکمی گوید: ▫️اجماع اهل حل و عقد از اهل سنت بر وجوب سکوت در مورد جریانات واقع شده بین صحابه است!! و تمامی صحابه هر کاری کردند حتی اگر خطا هم باشد ثواب برده اند چرا که همگی مجتهد بوده اند و خطاهایشان نیز بخشیده شده خواهد شد!! باید ساکت بود!!! نباید در مورد اختلافات و جنگ هایی که بین صحابه بعد از قتل خلیفه سوم عثمان واقع شد فکر کرد یا مطالعه ای داشت!!! 🔹متن عربی: إِجْمَاعُ أَهْلِ السُّنَّةِ عَلَى وُجُوبِ السُّكُوتِ عَمَّا كَانَ بَيْنَ الصَّحَابَةِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ:ثُمَّ السُّكُوتُ وَاجِبٌ عَمَّا جَرَى بَيْنَهُمْ مِنْ فِعْلِ مَا قَدْ قُدِّرَا فَكُلُّهُمْ مُجْتَهِدٌ مُثَابٌ وَخَطَؤُهُمْ يَغْفِرُهُ الْوَهَّابُ. أَجْمَعَ أَهْلُ السُّنَّةِ وَالْجَمَاعَةِ الَّذِينَ هُمْ أَهْلُ الْحَلِّ وَالْعَقْدِ الَّذِينَ يُعْتَدُّ بِإِجْمَاعِهِمْ عَلَى وُجُوبِ السُّكُوتِ عَنِ الْخَوْضِ فِي الْفِتَنِ الَّتِي جَرَتْ بَيْنَ الصَّحَابَةِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ بَعْدَ قَتْلِ عُثْمَانَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْه. 📚معارج القبول بشرح سلم الوصول ج ۳ ص ۱۲۰۸ @Talabeh_nevesht110
💠مخالفت های شیخ مفید اهل مکتب بغداد عقل گرا با شیخ صدوق اهل مکتب حدیثی قم 🔻ابن شهر آشوب و دیگر علماء رساله هایی از شیخ مفید نقل کردند که در رد بر شیخ صدوق علیه الرحمة و اصحاب حدیث نوشته است. 📚معالم العلماء ص ۱۱۴ 📚اعیان الشیعه ج ۹ ص ۴۲۴ 🔻در کتاب المسائل السرویه شیخ صدوق را فردی معرفی می کند که هر چه می شنود بدون تأمل و تدبر نقل می کند و اهل فکر نیست تا اخبار درست را از باطل تمییز کند! 📚المسائل السرویه ص ۷۳ 🔻در رساله منسوب به شیخ مفید که عدم سهو النبی صلی الله علیه و آله نام دارد از شیخ صدوق به ناقص العقل و فریفته هوای نفس معرفی کرده که حق نباید در مسائل دینی همچون سهو النبی نظر می داد چرا که در شأن اش نیست! ⬇️البته توجه داشته باشید که: 🔹بعضی از محققین معاصر انتساب کتاب عدم سهو النبی صلی الله علیه و آله را به شیخ مفید قبول ندارند، به جهت توهین های شدید خارج از ادب که در این کتاب به شیخ صدوق صورت گرفته است. @Talabeh_nevesht110
«طـلـبـه نـوشـت»
#تصوف #نقد_تحلیل 💢چگونه درس خواندن عيب بود؟ 💠يكى از صوفيان معروف «ابوسعيد الكندى» در خانقاهى منزل دا
💢ذكر و فكر 💠آیت الله مکارم شیرازی می نویسد: صوفيه روى همان اصل سابق يعنى تقدم «عشق» بر «عقل» عملا ذكر را بر فكر مقدم داشته، و اوقات زيادى را مصروف اذكار مخصوص به خود مى نمايند كه اگر اصل ذكر اختراعى نباشد لااقل حد و حدود و كيفيت اداى آن ساختگى است، مدرك اين گونه اذكار غالبا نظر و ذوق مرشد و يا خواب هاى او و مريدان او است! عجب اينجا است كه هر كسى را ذكر مخصوصى است كه بايد به اذن مرشد و با عدد مخصوص در مواقع خاصى به جا آورد. البته اين موضوع مخالف صريح اخبار و آياتى است كه مردم را همگى به طور دسته جمعى به هر ذكرى از اذكار يا خصوص بعضى از اذكار مانند لا اله الا الله و نظاير آن، دعوت مى كند بدون اين كه اين گونه حرف‌ها در كار باشد. مى خواهيم بدانيم آيا پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه هدى عليهم السلام پدر مهربان و روحانى و مربى اخلاقى همه پيروان خود بوده اند يا نه؟ اگر بوده اند پس چرا آن نوع تعليماتى كه صوفيان گمان مى كنند در تربيت افراد مدخليت تمام دارد، به مردم نداده اند؟ آيا ذكر و ياد خدا هم اجازه لازم دارد؟ آيا لا اله الا الله و سبحان الله، چيزى است كه به مزاج كسى سازگار و به مزاج ديگرى ناسازگار باشد؟ آيا اين اطوار و حركات و نعره هاى مستانه و آهنگ هاى مختلفى كه در هنگام ذكر گفتن بعضى از صوفيه از خود ظاهر مى كنند در ترقى روحى مدخليت دارد؟! 📘جلوه حق(در نقد تصوف) ص ۱۳۱ @Talabeh_nevesht110
«طـلـبـه نـوشـت»
#تصوف #نقد_تحلیل 💢ذكر و فكر 💠آیت الله مکارم شیرازی می نویسد: صوفيه روى همان اصل سابق يعنى تقدم «عشق»
✳️یکی از اشکالات به صوفیه و عرفای منحرف در خصوص اذکار و اوراد است، در پست قبل از کتاب جلوه حق آیت الله مکارم شیرازی سخنی در این مورد ارائه دادیم که اولاً مدرک اذکار مرشد های صوفی ذوقی است مثل ذکر انا الله یا لا اله الا انا! ثانیاً لازم دانستن استاد برای ذکر گفتن است! ثالثاً تعیین عدد مخصوص برای ذکر است بطوری که ادعا دارند اگر کسی مثلا بدون اذن استاد ذکر یونسیه را فلان قدر بگوید عقیم می شود یا در کار هایش به مشکل بر میخورد!! یکی از همین عرفا سید محمّد حسین طباطبائی است: 🔸س ۶۶۴)علماى اخلاق و اساتید معرفت ، جهت تربیت و تهذیب نفوس شاگردان خود در راستاى سیر و سلوک آنها، اذکار و اورادى به آنان دستور مى دهند، آیا مى شود دیگران هم بدون دستور استاد آن اذکار را بجا آورند؟ 🔹ج – خیر، نمى شود؛ زیرا آن اذکار را به تناسب  شرائط و حال شاگردان خود دستور انجام آن را به آن ها مى دهند؛ ولى همین اذکار و اوراد براى دیگران به مانند نارنجکى است در دست آنها که احیانا ممکن است براى آنها خطر داشته باشد. 🔸س ۶۶۵)اگر آن اذکار خطرناک است ، پس  چگونه اساتید به شاگردان خود دستور مى دهند و براى آنها خطر ایجاد نمى کند؟ 🔹ج – استاد در کنار ذکر، خطر آن را بر طرف مى کند. 📚در محضر علامه طباطبایی، محمدحسین رخشاد، ذکر و اوراد @Talabeh_nevesht110
«طـلـبـه نـوشـت»
#شیخ_مفید #مکتب_بغداد #شیخ_صدوق 💠مخالفت های شیخ مفید اهل مکتب بغداد عقل گرا با شیخ صدوق اهل مکتب حد
💠مخالفت های شیخ مفید اهل مکتب بغداد عقل گرا با شیخ صدوق اهل مکتب حدیثی قم (قسمت دوم) ❇️در کتاب تصحیح اعتقادات الإمامیه چند نمونه از تعبیرات شیخ مفید را در رابطه با شیخ صدوق ببینیم: 1⃣صدوق اهل فکر و درایت و تأمل نیست و نمی تواند حق و باطل را تشخیص دهد! این است ضعف فکری کسی که مقلد راویان حدیث است! (فصل في الإرادة و المشيئة) 2⃣صدوق در رابطه با قضاء و قدر سخن مفیدی نگفته است، وقتی معنای قضاء را نمی فهمد بهتر است در این مورد حرف نزند. (مبحث تفسير آيات القضاء و القدر) 3⃣کلام صدوق در رابطه با نفوس و ارواح بر اساس حدس و گمان است نه تحقیق. بهتر بود صدوق فقط روایات را نقل کند و وارد مباحثی که بلد نیست نشود!! (فصل في النفوس و الأرواح‌) 4⃣روایت صدوق مبنی بر "خلق شدن ارواح هزار سال قبل از از خلق اجساد" روایتی است که هیچ عاقلی آن را قبول نمی کند و برای کسی چون صدوق که معرفت به حقایق امور ندارد بهتر است ساکت شود و حرف نزند و عقیده صدوق در این مورد همان عقیده تناسخیه است بدون اینکه خودش بفهمد. با نوشتن این مطالب در این کتاب بر خودش و دیگران جنایت کرده است! (فصل في النفوس و الأرواح‌) @Talabeh_nevesht110
«طـلـبـه نـوشـت»
#تصوف #نقد_تحلیل 💢ذكر و فكر 💠آیت الله مکارم شیرازی می نویسد: صوفيه روى همان اصل سابق يعنى تقدم «عشق»
💢ذكر و فكر (قسمت دوم) 💠اساسا اخبار متعددى در مورد عبادات وارد شده كه از هر گونه دخل و تصرفى در كيفيت و كميت آن جدا جلوگيرى نموده است ولو اينكه آن تصرف به زياد كردن كلماتى باشد كه خيلى خوب و مناسب به نظر مى رسد، با اين حال با چه جرأتى مى توان كيفيات مخصوصى از براى اذكار و كيفيت و كميت آن قائل شد در صورتى كه هيچ مدركى براى آن در دست نيست؟ مرحوم كلينى در كتاب شريف كافى درباره اهميت «ذكر» روايات فراوانى نقل كرده، از جمله در باب «ذكر الله عزوجل كثيرا» به سند خود از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود: «ما من شيئى الا و له حد ينتهى اليه الا الذكر فليس له حد ينتهى اليه، فرض الله عزوجل الفرائض فمن اداهن فهو حدهن، و شهر رمضان فمن صامه فهو حده و الحج فمن حج فهو حده، الا الذكر فان الله عزوجل لم يفرض منه بالقليل و لم يجعل له حد ينتهى اليه: «هيچ چيز نيست جز آنكه براى آن حد و اندازه اى است كه بدان پايان پذيرد مگر ذكر كه حدى ندارد تا پايان پذيرد، خداى عزوجل فرائض را واجب كرده و هر كه آنها را به جاى آورد همان حد و انتهاى آنها است... مگر ذكر خدا كه به اندك آن راضى شده و حدى براى آن قرار نداده است». 🔻در كلمات بعضى از رؤساى صوفيه مانند شيخ صفى الدين اردبيلى تصريح شده كه ذكر از فكر فاضل تر و بالاتر است! در حالى كه اگر ذكر خالى از فكر باشد بيهوده و لقلقه لسان است. مرحوم علامه مجلسى از امام على بن موسى الرضا عليه السلام نقل كرده است كه: «عبادات به زيادى نماز و روزه نيست بلكه به زيادى تفكر در كار خدا است». 📘جلوه حق(در نقد تصوف) ص ۱۳۲ @Talabeh_nevesht110