به یک جایی از زندگی که رسیدی میفهمی که رنج را نباید امتداد داد. باید مثل یک چاقو که چیزها را میبرد و از میانشان میگذرد ، از بعضی آدمها بگذری و برای همیشه تمامشان کنی.
مامان ، واقعاعاشقه.
اینووقتیفهمیدمکهموقعاتوزدنلباسای
بابا ، تکتکشونُبومیکنهولبخندمیزنه.
منمیتونمبرقتوچشماشوببینم.
عزیزِمن ، بخواب.
اوننهتنهابهتفکرنمیکنهوالانخوابه.
بلکهحتیارزشِاوناشکایِمرواریدیِ
خوشگلتونداره.
مشهدکهبودمبایهخانومِخوشگلِ۶ساله
توصحنانقلابدوستشدم.
کلیباهمبازیکردیموبامُهرهاخونه
ساختیم.
موقعرفتناومدبغلمکردوگفت
[ دوستممیشهشمارتُبدی؟ ]
وبعدبدوبدورفتگوشیمامانشواوردو
شمارهمُنوشت.
امروزگوشیمزنگخورد ، وقتیجوابدادمگفت
[ سلامدوستممم ، خوبی؟ ]
اولنشناختم ، امابعدشادامهداد.
[ دوستممشناختی؟ منهمونیمکهپیشامامرضادوست
شدیموکلیباهمبازیکردیم ، چقدردلمبراتتنگشدهدوستم ، راستیپاتخوبشد؟ ]
ومناینجوریبودمکهباباپرنسس.
حقیقتاچقدرمحبتِبچهها ، سادهو واقعیه ، چقدرزلالنوچقدردوستداشتنی.
- تامیلا -
-
سانسورمعینسانسورچی
صداسیماست.
شمابهبزرگیخودتون
چشمپوشیکنیدبچهها.
بچههاگفتمبهتون؟
تولدمنزدیکه ، خلاصهکههدیههاتونُ
امادهکنیددیگه.
اصلاااراضیبهزحمتنیستما.
- تامیلا -
چیشدکهتلفنروجایگزیننامهکردیم؟
شماتصورکنید ، یهکاغذپرازکلماتو
جملههاییکهپشتشونکیلوکیلو
احساسخوابیده.
قطرهاشکیکهوسطکاغذچکیده ، پاکتیکهمُهرومومشده.
چراخب؟
چیکمداشتایننامه ، کهتلفنُجایگزینشکردیم؟
مگهمیشهاحساساتروباتلفنبیانکرد؟
اصلاگیرمبشه.
کلمههاییکهگذرابهزبونمیانکجاو
کلماتیکهساعتهاروشونفکرشدهو
باکلیاحساسنوشتهشدهکجا.
اشتباهکردیم ، اشتباهیکهبشربا
هیچچیزنمیتونهجبرانشکنه.
هدایت شده از . بۍنهایت ؛
InShot_20241018_163732024-mc-mc.mp3
18.61M
سلامم با سومین اپیزودِ از آیه بشنو . 🤍
موضوع : خانواده .
درگیری ها و محدودیت ها و هر آنچه
تصور غلطی از خانواده در ذهن شما
ساخته ؛ صرفا تجربه محور و عامیانه .
الهی یه کوچولو کمک کنه به حال و
هواتون و راهو نشونتون بده : )
- تامیلا -
سلامم با سومین اپیزودِ از آیه بشنو . 🤍 موضوع : خانواده . درگیری ها و محدودیت ها و هر آنچه تصور غل
بلاخرهانتظارهابهسراومد.
بلهدوستان ، شاهدشگفتیایدیگرهستید.
منمیخوامفراموشکنم.
ولیتواوجترافیکماشینبغلیآهنگ
چاووشیروپلیمیکنه . .