فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ انجمن حجتیه و پارادوکس رفتاری
🎥 حجتالاسلام والمسلمین ایمانیمقدم، مبلغ بین الملل
#انجمن_حجتیه
📌 انتشار خاطرات شنیدنی حجتالاسلام ایمانی، در کانال نخبگانی تنبیه الأمة👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3310420148Ca673c3add8
❇️ایمان ابوطالب(ع) از دیدگاه اهلبیت (علیهمالسلام)
🖋محمد جعفر طبسی
🔸بیست و ششم ماه رجب بنا به نقل صاحب کتاب جنّات الخلود، سالروز رحلت شیخ الصحابه و عموی رسول خدا(ص) حضرت ابوطالب(ع) است.(ص۱۶؛ منیة الراغب فی ایمان ابیطالب(ع)، محمدرضا طبسینجفی(ره)، ص۲۰۳)
🔹این شخصیت مظلوم و بزرگ تاریخ اسلام، خدمات زیادی را به پیغمبر اکرم(ص) انجام داد و حامی بسیار بزرگی برای آن حضرت(ص) بود. یکی از مباحث جنجالی درباره آن شخصیت مظلوم، ایمان اوست که از دیرباز مورد بحث و گفتگو بوده است. در این یادداشت کوتاه نیمنگاهی به بر اثبات ایمان او از دیدگاه ائمه اطهار(ع) میاندازیم.
🔸پیش از آن جا دارد به بیان جناب احمد بن حنبل اشاره کنیم(فضائل الصحابة، ص۲۵۸) وی به سند خود از انس بن مالک صحابی پیامبر(ص) نقل میکند: «وقتی ابوطالب بیمار شد و در همان مریضی از دنیا رفت، شخصی را نزد رسولخدا(ص) فرستاد و درخواست کرد تا آن حضرت(ص) شفایش را از خداوند بخواهد. «ادع ربّک أن یشفینی» واقعا اگر ابوطالب(ع) مؤمن نبود، چگونه چنین درخواستی از خداوند میکند؟!
🔹مرحوم طبرسی(م سده۶ق) صاحب تفسیر ارزشمند مجمعالبیان، میگوید: «قدثبت اجماع اهلالبیت(ع) علی ایمان ابیطالب(ع) و اجماعهم حجّة لأنّه احدالثقلین اللذین امر النبیّ(ص) بالتمسّک بهما» «بر ایمان ابوطالب(ع) اجماع اهل بیت(ع) وجود دارد. اجماع ایشان از آن جهت که یکی از ثقلینی هستند که پیامبر(ص) به تمسّک کردن به آنها دستور داده، حجّت است» (مجمع البیان، ج۴، ص۴۴۴) این اجماعی که این مفسّر توانا به آن اشاره کرده، بسیار دقیق و مهمّ است. زیرا از هیچیک از ایشان(ع) درباره مؤمن نبودن ابوطالب(ع) حتّی یک روایت ضعیف، نقل نشده است. بیتردید اهلبیت(ع) به دلیل حدیث ثقلین، عِدل و همسنگ قرآنکریم هستند.
🔸علّامهمجلسی(ره) روایتی را نقل میکند که از امامسجّاد(ع) درباره ایمان ابوطالب(ع) سؤال شد. فرمود: «آری مؤمن بود» گفتند: «اما برخی گمان میکنند که کافر بود. آن حضرت(ع) فرمود: «شگفتا! آیا به ابوطالب(ع) طعنه میزنند؟ یا به رسولخدا(ص)؟ در حالی که خداوند نهی نمود که زن مومن همراه و همسر کافر باشد. بیتردید فاطمه بنت اسد همسر ابوطالب(ع)ـکه از زنان با ایمان و با سابقه درخشان بودـ با همسرش(ع) زندگی کرد تا آنکه ابوطالب(ع) از دنیا رفت.(بحارالانوار، ج۳۵، ص۱۱۵)
🔸مجلسی(ره) در روایتی دیگر، از ابوبصیر از امام باقر(ع) نقل کرده که فرمود:«ابوطالب(ع) مسلمان و مؤمن از دنیا رفت. شعر او در دیوانش بر ایمان او دلالت میکند.»(مات ابوطالب بن عبدالمطلب(ع) مسلما مؤمنا...»(همان، ص۱۱۷) نیز در روایتی دیگر نقل کرده که ابانبن محمّد به امامرضا (ع) نامه نوشت و پرسید: «فدایت شوم! من به ایمان ابوطالب(ع) تردید دارم. آن حضرت(ع) در پاسخ نوشتند: «اگر به ایمان ابوطالب(ع) اقرار نکنی، سرانجام و بازگشتگاه تو دوزخ خواهد بود.»(إن لمتقرّ بإیمان أبیطالب(ع)...»(همان، ص۱۱۰)
✅نتیجه آنکه دیدگاه و گفتار و کردار عترت پیامبر(ص) مانند قرآن حجّت و معتبر است. در مسأله مهمّی همچون «ایمان ابوطالب(ع)» باید نظر اهلبیت(ع) را میزان و فصلالخطاب قرار دهیم. آنچه از روایات ائمّهاطهار(ع) نقل شده، نشان میدهد که ایشان بر مؤمن بودن حضرت ابوطالب(ع) تأکید و اتفاق نظر داشتهاند.
🌐 به نقل از کانال غدیر خم
@Tanbiholomah
❇️ بعثت و غلو مدرن روشنفکری (۱)
🖋 محمدحسین رضازاده
🔸 خداوند متعال انسان و همه آفرینش را به هدف مشخصی آفریده و خلقت این عالم از روی لهو و بی هدفی نبوده است: وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ لَوْ أَرَدْنَا أَن نَّتَّخِذَ لَهْوًا لاَّتَّخَذْنَاهُ مِن لَّدُنَّا إِن كُنَّا فَاعِلِينَ(انبیاء/ ۱۶ و ۱۷).
🔹 هدف اساسی از خلقت به تصریح آیات قرآن کریم هدایت به سوی «بندگی» خداوند متعال و تحقق این «بندگی» می باشد. إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ (هود/ ۱۱۹) - وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ (ذاریات/ ۵۶).
❓اما پرسشی که در اینجا میتوان مطرح کرد این است که انسان کیست؟ و چه توانمندیهایی دارد؟ و آیا ترسیم هدف از خلقت با جایگاه و شأن و توانمندیهای انسان سازگار است؟
✅ در پاسخ به این پرسش باید گفت که انسان هیچ برتری ذاتیای ندارد و اینکه در زبان عموم مردم معروف شده است که «انسان اشرف مخلوقات است» یک گزاره حتمی و عمومی نیست و اساساً شرافت انسان به تناسب حرکت او در مسیر هدف از خلقتش سنجیده میشود. خداوند متعال انسانی را که از هدف خلقت خود یعنی بندگی خداوند متعال دور شده باشد و آن را نپذیرفته است، بارها و بارها به جهت به فعلیت رسیدن صفات رذیله او مذمت کرده است:
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً (احزاب/ ۷۲)
إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً (معارج/ ۱۹ تا ۲۱)
وَ الَّذينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَ يَأْكُلُونَ كَما تَأْكُلُ الْأَنْعامُ وَ النَّارُ مَثْوىً لَهُمْ (محمد/ ۱۲)
أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلاً (فرقان/ ۴۴)
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذينَ كَفَرُوا فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ (انفال/ ۵۵)
🔺 به همین جهت است که اگر هدایت خداوند متعال از طریق انبیائش در میان انسانها جاری نشود انسان نمیتواند به تنهایی مسیر سعادت را بپیماید چه اینکه به انسان اختیار داده شده است و حتی مانند حیوانات از یک هدایت حداقلی طبیعی و غریزی نیز نمیتواند برخوردار باشد زیرا صفات شری که در انسان وجود دارد اگر هدایت و تربیت الهی بر آنها حاکم نشود، طغیان میکنند و حتی معاش و زندگی مادی او را نیز از مسیر طبیعی و آنچه حق است خارج میکنند.
🔺 این سخن صرفاً یک تحلیل نیست بلکه پشتوانه محکمی از تجربه بشر در طول تاریخ را به همراه دارد. از جمله در دوران فترت نخستین یعنی در دوران طولانیای که پس از حضرت آدم علیه السلام و بعضی از انبیاء بعد از ایشان تا پیش از بعثت حضرت نوح علیه السلام که پیامبری مبعوث نشد، اکثریت انسانها دچار گمراهی شدند و نتوانستند مسیر زندگی سعادتمندانه را آنگونه که پیامبران نخستین ترسیم کرده بودند بپیمایند:
كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فيمَا اخْتَلَفُوا فيهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فيهِ إِلاَّ الَّذينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ يَهْدي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ (بقره/ ۲۱۳)
عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع- عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَقَالَ كَانَ النَّاسُ قَبْلَ نُوحٍ أُمَّةَ ضَلَالٍ فَبَدَا لِلَّهِ فَبَعَثَ الْمُرْسَلِينَ. الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج ۸؛ ص ۸۲.
عن مسعدة عن أبي عبد الله ع في قول الله «كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً- فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ» فقال: كان ذلك قبل نوح، قيل: فعلى هدى كانوا قال: بل كانوا ضلالا، و ذلك أنه لما انقرض آدم و صالح ذريته بقي شيث وصيه- لا يقدر على إظهار دين الله الذي كان عليه آدم و صالح ذريته، و ذلك أن قابيل تواعده بالقتل كما قتل أخاه هابيل، فسار فيهم بالتقية و الكتمان، فازدادوا كل يوم ضلالا- حتى لم يبق على الأرض معهم إلا من هو سلف- و لحق الوصي بجزيرة في البحر يعبد الله، فبدا لله تبارك و تعالى أن يبعث الرسل. تفسير العياشي، ج ۱، ص ۱۰۴.
📌 ادامه در فرستهی بعد 👇🏻
#نقد_حقوق_بشر
#غلو_مدرن
@Tanbiholomah
❇️ بعثت و غلو مدرن روشنفکری (۲)
🖋 محمدحسین رضازاده
🔺 به همین جهت است که بعثت انبیاء هدیه بزرگ الهی به انسانیت است و نعمت و منت خداوند متعال بر بشر به حساب میآید:
لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ (آل عمران/ ۱۶۴)
🔺 و باید توجه داشت که این خداوند متعال است که بر انسان منت دارد که رسولان خود را برای هدایت این موجود ضعیف و نادان و ستمگر فرستاده است نه اینکه انسان با پذیرش دعوت الهی بر خداوند و انبیای او منت داشته باشد:
يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإيمانِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ (حجرات/ ۱۷).
✅ آری انسانی که ایمان میآورد و در برابر اراده خداوند متعال خاضع میشود و از پیامبران الهی تبعیت میکند ارزش و شرافت پیدا میکند و خداوند از این مرحله به بعد برای او حقوق بسیار بالایی قرار میدهد که بخش عمدهای از دینداری ما وابسته به ادای این حقوق است:
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْءٍ أَفْضَلَ مِنْ أَدَاءِ حَقِّ الْمُؤْمِنِ. الكافي (ط - الإسلامية)، ج ۲، ص ۱۷۰ (ر.ک: المؤمن، ص: ۴۰ و الكافي (ط - الإسلامية)، ج ۲، ص ۱۶۹)
🔺 اما باید توجه داشت که اینها حقوقی است که خداوند متعالی برای مؤمن به جهت ایمانش برای او قرار داده است و الا انسان ذاتاً دارای حقی نیست.
و البته ممکن است به جهت مصالحی، خداوند متعال به مؤمنین امر کند که حدودی را نسبت به کفار رعایت کنند ولی باید توجه داشت که این به معنای حق ذاتی انسان بما هو انسان نیست؛ چه اینکه ممکن است خداوند متعال در استفاده از طبیعت و انتفاع از حیوانات نیز حدودی را تعیین کند که این نیز به معنای حق ذاتی طبیعت و حیوانات نیست.
♨️ پس از این مقدمه، روشن شد که از دیدگاه قرآن و روایات ارزش انسان در سایه ایمان او و پذیرش و خضوع او در برابر پیامبران الهی است و در واقع هدف از بعثت انبیاء نیز همین بوده است که انسان را در این جایگاه که جایگاه اصلی اوست قرار دهد.
و لکن شوربختانه باید گفت که جهل و نادانی انسان سبب شده است که در خصوص انسان و جایگاه و شرافت او «غلو» شود و امروزه ما با «غلو مدرن» روبرو باشیم.
❗️این فرقه از غُلات میکوشند تا برای انسان و شهوات او اصالت و حق ذاتی ایجاد کنند. مرکز همه حقوق را #آزادی انسان بدانند، اخلاق را همان گزارههای بشری معنا کنند، مشروعیت حکومت را وابسته به خواست مردم بدانند، شریعت را با تغییر سبک زندگی مردم قابل تغییر قلمداد کنند و خلاصه وضع کنونی بشرِ جدا شده از خدا را حق بپدارند.
این نوع از غلو بدترین نوع غلوی است که میتوان تصور نمود. انسانی که صرفاً قابلیت این را دارد که با پذیرش حکم الهی شرافت پیدا کند را حتی در فرضی که در برابر خداوند و خط انبیاء الهی استکبار ورزیده است، مرکز حق بدانی و خواست و اراده و آزادی او را مبدأ همه مشروعیت ها قلمداد کنی.
این بزرگترین شرک است و شرک بزرگترین ظلم.
وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ يَعِظُهُ يا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيمٌ (لقمان/ ۱۳).
✅ خلاصه اینکه زمانی که شرافت به انسانیت بما هی انسانیت نبود پس محور بودن انسانیت در اخلاق، حقوق، سیاست و حتی در استفاده از طبیعت نیز غلط است.
مطالبی بیشتر از این وجود دارد که در جای خود اثبات شده است. به برخی از آنها و ادله آنها در متن اشاره شد هر چند توضیح بیشتر خارج از وسع این نوشتار است.
#نقد_حقوق_بشر
#غلو_مدرن
@Tanbiholomah
❇️ مطالبه جمعی از مدرسین و طلاب حوزههای علمیه نسبت به موج اخیر گرانی
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدین
🔹 چهل و چهارمین بهار آزادی ایران از سیطره مستکبران جهان، و تجدید بیعت تاریخی ملت نجیب ایران با آرمانهای انقلاب اسلامی و تجدید عهد با امام راحل و رهبری معظم انقلاب، مقارن شد با موج دیگری از گرانی و کاهش شدید ارزش پول ملی!
🔹 بیتردید خسارت این انفجارهای تورمی بر سرمایه اجتماعی انقلاب اسلامی از هرگونه تهاجم دشمن خارجی بیشتر است و امروز بر همه دلدادگان به آرمانهای نظام اسلامی و داعیهداران مکتب حاج قاسم سلیمانی، فرض است که برای مبارزه با عوامل شوم این ناامنی اقتصادی، هر چه دارند در طَبَق اخلاص بگذارند.
❓امروز مردم از علت این وضعیت، سوال دارند. آیا واقعا در کشوری با ظرفیتهای ایران، آن هم در بهترین شرایط همافزایی اجزاء حاکمیت و اعطای اختیارات خاص از سوی رهبر معظم انقلاب به سران قوا، امکان حل این مشکل نیست؟! آیا تصمیمگیران به نظرات کارشناسان بیاعتنا هستند یا باز هم پای تعارض منافع و باندهای مافیایی در میان است یا مسئله دیگری در میان است که نیاز به تبیین دارد ؟
❓آیا مسوولین محترم وظیفهای برای پاسخگویی و اقناع افکار عمومی ندارند؟!
🔹 ادامه این وضع در گام دوم انقلاب اسلامی، قابل تحمل نیست. ما طلاب و مدرسین حوزههای علمیه گرچه از تلاشهای مجاهدانه رئیس جمهور فداکار و محترم و سایر مسوولین خدمتگزار، تشکر و حمایت میکنیم، اما پیگیری مطالبات مستضعفین و ولی نعمتان انقلاب را نیز وظیفه خود میدانیم. روحانیت همواره در شرایط بحرانی از مبارزه با رژیم ستمشاهی و دفاع مقدس گرفته تا سیل، زلزله، کرونا و ... در کنار ملت وفادار و شهیدپرورمان بودهاست. امروز نیز که سیل تورم، زندگی و رفاه و امید و اعتقادات آنها را با خود میبرد، مطالبه جدی اقدامات اساسی، ماندگار و با ثبات از دولت و مجلس برای حفظ ارزش پول ملی را رسالت تاریخی خود در دفاع از حرم جمهوری اسلامی میدانیم و در انجام این وظیفه کوتاه نخواهیم آمد ان شاء الله که ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم.
@Tanbiholomah
❇️ اضطرار در عصر اقتدار اسلام؟! (۱)
📝 حاشیهای بر متن «اضطرار در استنباط و اجراء دین»
🖋 صالح رحمتی
🔸 استاد عندلیب همدانی، در متنی با عنوان «اضطرار در استنباط و اجراء دین» از ملازمه «اضطرار در استنباط» با «اضطرار در اجراء» و از عوامل تحققبخش اضطرار اجرائی سخن گفته و در نهایت، چنین نتیجه میگیرد: «اجرای اضطراری یعنی پذیرفتن قوانین بین المللی، یعنی مدارا و همزیستی و تقیه را اصل و پایه قرار دادن.»
🔺 درباره بیان ایشان، پیرامون استنباط اضطراری و اجراء اضطراری و نتیجه نهایی که گرفته است، نکاتی تقدیم می شود:
1⃣ درباره اضطرار در استنباط
اولاً: استنباط اضطراری، معنای محصل و روشنی ندارد. چون در ادبیات فقهی، «حال الاضطرار» در مقابل «حال الاختیار» قرار میگیرد و در برخی تعابیر هم از دوگانه «التمکن و الاضطرار» میگویند. و مقصود از این تقابل این است که، انسان در حال اختیار و تمکنی که دارد، میتواند عمل و فعل مورد نظر خویش را انجام دهد، اما با عروض عوامل و عللی که در حقیقت مناشیء اضطرار میباشند، او در وضعیتی قرار میگیرد که دیگر نمیتواند آن عمل خود را بر طبق حالت عادی و اختیاری خویش انجام دهد و به گونهای از حال اختیار خارج شده و در وضعیت ثانویهای قرار میگیرد. مانند همان مثال معروف اکل میته برای نجات از تلفشدن.
در حالیکه، عملیات استنباط به معنای کشف حکم شارع با استفاده از منابع و از طریق روش فقهی معتبر است. و در عملیات استنباط که کارکردی ذهنی و ادراکی دارد، هیچ تصویر واضحی وجود ندارد که انسان مضطر گردد تا به گونهای خاص از منابع و ادله، ادراک نماید. و مناشیء بیرونی برای شخص مستنبط، ایجاد اضطرار نمیکند و اختیار او را سلب نمیکند تا او چیز دیگری را بالاضطرار بفهمد.
بله، ممکن است آنچه را که فهمیده به سبب موانع بیرونی نتواند ابراز نماید، اما معنا ندارد که او در فهم خود، اضطرار داشته باشد.
ثانیاً: ایشان در بیان خود، فقدان منابع و فهم دشوار از دین را منشأ اضطرار در استنباط برشمردهاند؛ این سخن نیز درست نیست. زیرا وظیفه مستنبِط، تحصیل حجت شرعی برای انجام تکالیف دینیه است؛ نه وصول به واقع و حکم عندالله. او در عین حال که ملتزم به ثبوت واقعی حکم است، اما غرضش کشف از واقع نیست، بلکه هدف او از مواجهه با منابع دین، تعیین تکلیف برای عمل دینی است و اگر هم منابع خاص در اختیار نبود، با ارجاع به ادلهای که اصول عملیه را اعتبار کردهاند، میتواند اصل عملی جاری کند.
پس در هر دو حالت، عرصه استنباط از ادله و نصوص شرعی برای تعیین تکلیف خالی نبوده و مجتهد نیز مبتلا به اضطرار نمیشود.
و براستی اگر چنین نبود، هیچ گاه امت را به فقهاء ارجاع نمیدادند. فقاهتی که توانسته، در طول هزار سال، تشیع را از گردنههای متعدد عبور دهد، با همین منابع و با همین فهم دشوار چنین تکلیفی را به سرانجام رسانیده است.
و همین، دلیلی است بر اینکه استنباط و اجتهاد، هیچگاه حالت اضطرار نداشته، بلکه اضطرار، صفت مکلف است که موجب ارتفاع احکام اولیه از ذمه او میشود، نه اینکه صفت یک عملیات علمی باشد.
📌 ادامه در فرستهی بعد 👇🏻
@Tanbiholomah
❇️ اضطرار در عصر اقتدار اسلام؟! (۲)
📝 حاشیهای بر متن «اضطرار در استنباط و اجراء دین»
🖋 صالح رحمتی
2⃣ درباره اضطرار در اجراء
وی در این بخش، از دو دسته عوامل سخن میگوید:
الف: عواملی که مستقیم قانون دینی را اضطراری میکند و غیر مستقیم اجرا را اضطراری میگرداند؛
ب: عواملی که مستقیم، خود اجرا را اضطراری میکند.
اولاً: ممکن است اضطرار در مقام اجراء، فقط به دلیل فقدان منابع دین نباشد، بلکه بازگشت به «عدم استنباطِ متناسب با مقام اجراء» داشته باشد. به عبارت دیگر، آیا آقای عندلیب همدانی، از خود پرسیدهاند: چه راهی برای زندگی در دنیای مدرن با برپایی حکومت اسلامی در وضعیت معاصر، در چارچوب فقه جواهری وجود دارد؟ به گونهای که فقه جواهری در هاضمه مدرنیته، منحل نشده و محکوم به تحجر و عقبماندگی نیز نگردد.
ایشان ابتدائاً موضع خود را باید از این منظر مشخص نموده و همه ایدهها و پاسخهایی را که میتواند مبتنی بر دستگاه فقاهت امامیه طرح گردد، بررسی و ارزیابی نموده، و در نهایت، حکم به انسداد و اضطرار نماید.
ثانیاً: اگر به دلیل نبود مجری معصوم (سلام الله علیه)، مبتلا به اضطرار در اجراء هستیم؛ آیا مقصود ایشان این است که عرصه اجراء دین را رها کرده و آن را در اختیار کسانی قرار دهیم که بنایشان بر هدم دین و شریعت است؟ یا اینکه علیرغم موافقت با تشکیل حکومت اسلامی، نظرشان بر این است که قوانین شریعت را اجراء نکنیم و آنها را به دلیل عدم پذیرش مردم رها کنیم؟
آیا عدم اجراء شریعت، تنها راه است یا اینکه ایشان به عنوان استاد حوزوی، باید به دنبال احداث طرق مشروعه و کارآمد برای تحقق دین برآیند؟
آیا آن بخشی از حوزه که همیشه سخن از نداریها و ناتوانیها دارد، همت خود را مصروف به حل مسئلهها نموده و سپس به اضطرار رسیده؛ یا اینکه از ابتدا در برابر مشکلات و مصائبی که ناشی از زیست مدرن است نه احکام شریعت، سلاح انداخته و خود را مضطر یافتهاند؟
به نظر میرسد، اگر تشیع در طول تاریخ، در مواجهه با مشاکل و فتن، اینگونه عمل مینمود و همیشه به دنبال راههایی برای عبور از گردنههای صعب العبور نبود، درون جوامع عامه هضم شده و از آن اثری باقی نمیماند.
3⃣ اما درباره نتیجه
اولاً: آیا آقای عندلیب، از قوانین بینالمللی اطلاعی دارند؟ آیا ایشان همه قوانین بینالمللی را برای مقام اضطرار میپذیرند؟ حتی قوانینی که معارضت با شریعت اسلام دارد؟ یا اینکه بخشی از قوانین را میپذیرند؟ آیا همین الآن نظام اسلامی در چنین موقعیتی نیست که درون روابط بین الملل قرار گرفته و بخشی از قوانین را نیز پذیرفته است؟ و اگر ایشان ناظر بر حالت کنونی نظام اسلامی، این متن را نوشتهاند که تحصیل حاصل است و نیازی به نگارش نبود.
ثانیاً: هم اکنون مانند همه دورانهای حیات شیعه - چه در عصر حضور و چه در عصر غیبت- «تقیه» به عنوان یک راهبرد استراتژیک مورد توجه زعمای شیعه قرار گرفته است و لیکن، تقیه نیز دارای مراتبی است. قطعاً ایشان قبول دارند که به بیان همه فقهاء امامیه، مرز مراعات تقیه تا آنجایی است که هدم اساس شریعت صورت نگرفته و زوال دین حاصل نگردد.
4⃣ نکته انتهایی
دو عامل را میتوان از مناشیء پیدایش اندیشه «اضطرار» در برخی از اساتید حوزوی دانست:
۱. عدم توجه به ظرفیت فقه امامیه، و مواجهه منفعلانه با موضوعات دنیای مدرن از موضع فقه فردی.
۲. عدم توجه عمیق به دنیای مدرن و اینکه مصائب امروز، ریشه در مدرنیته دارد؛ نه در اجراء احکام شریعت.
#نقد_دیدگاه_اضطرار
#عصر_اقتدار
@Tanbiholomah
❇️ مطالبه جمعی از اساتید سطوح عالی حوزه نسبت به تنشآفرینی و تشویش اذهان عمومی از سوی مجمع مدرسین و محققین
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجةالاسلام و المسلمین منتظری، دادستان محترم کل و رئیس دادگاه ویژه روحانیت
🔹همانطور که مطلع هستید، عدهای تحت عنوان مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، در مناسبتهای مختلف، با نوشتن بیانیههای متوهمانه و دور از اتقان و عقلانیت، علاوه بر تشویش اذهان عمومی، موجبات بدنامی حوزه علمیه قم را که مادر انقلاب و استمراربخش حرکت مجاهدانه امام عظیم الشان و شهدای گرانقدر این ملت بزرگ میباشد، را فراهم میآورند.
🔹بسیاری از مردم مومن و متدین، با مشاهده بیانیههای این گروه تصور میکنند جمعی از اساتید و بزرگان حوزه پشتوانه این مشت تحلیلهای سخیف و دور از شان روحانیت میباشند و متاسفانه از آنجا که عنوان این جماعت با مجموعه مبارک جامعه مدرسین حوزه علمیه قم شباهت عمدی یا سهوی دارد موجب توفیقات بیشتر در شبهه افکنی و تردیدآفرینی گشته است.
🔹آخرین بیانیه این مجمع نیز، علاوه بر اتهام به ارکان نظام مبنی بر تسامح و اهمال در پیگیری امور مربوط به حادثه خطیر مسمومیت برخی از دانش آموزان دختر مدارس در قم و برخی دیگر از شهرها، پیکان اتهام را بدون حتی ارئه یک دلیل به سوی جامعه متدینین گرفته و از سر توهم یا شاید غرضورزی با ادبیاتی کودکانه، فرضیه خام توطئه جمعی که با تحصیل دختران در مدارس مخالفند را تقویت کرده تا همان سر خط خبری دشمنان در بیبیسی و ایران اینترنشنال و .... را پیگیری نموده و صدای نحس منافقان کوردل را این بار به زعم خود از متن حوزه علمیه قم زمزمه کرده باشند.
❓آیا امروز که مردم بیش از هر زمان دیگر نیازمند آرامش ذهنی و روانی هستند دروغ پراکنی و ارائه احتمالات شبهه افکن و انگشت اتهام به این و آن زدن، زمینه ساز آشوب و فتنه نخواهد شد؟
🔹ما به عنوان اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم، این مطالبه را از دستگاه قضائی داریم که، محکم و قاطع در برابر هرگونه تنشآفرینی و سلب امنیت روانی مردم ایستاده و کسانی را که در این ایام بر زخم ملت نمک میزنند، بدون در نظرگرفتن موقعیتشان، آنها را در محکمه عدالت حاضر ساخته و ملزم به پاسخگویی نمایند.
https://eitaa.com/Tanbiholomah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 حضرت آیتالله خامنهای (مدظله العالی):
ای مهدی موعود! محتاج دعایت هستیم.
#کوتاه_شنیدنی
https://eitaa.com/Tanbiholomah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ انجمن حجتیه و پارادوکس رفتاری
🎥 حجتالاسلام والمسلمین ایمانیمقدم، مبلغ بین الملل
#انجمن_حجتیه
📌 انتشار خاطرات شنیدنی حجتالاسلام ایمانی، در کانال نخبگانی تنبیه الأمة👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3310420148Ca673c3add8
❇️اندر وسطبازی اهل حیرت سکولار شده
🖋داوود مهدوی زادگان
🔹 بر اساس روایات مشهوره، مردم در دوره غیبت امام زمان عج بر سه دسته یا گروه تقسیم می شوند:
1. اهل انتظار یا منتظران
2. اهل حیرت یا متحیران
3. اهل انکار یا منکران
🔹منتظران کسانی هستند که علیرغم مواجهه با همه گونه مصائب و بلایا و شبهات بر اعتقاد و ایمان شان مبنی بر اینکه بقیة الله الاعظم، منجی عدالت گستر عالم بشریت ظهور خواهد کرد، باقی مانده با همین عقیده معقول دار فانی را ترک می کنند. اهل انکار کسانی هستند که چنین اعتقادی نداشته بلکه آن را انکار می کنند. اما اهل حیرت کسانی هستند که ایمان راسخ شان به وجود امام زمان عج را از دست داده اند. آنان اگر هم چنین ایمانی داشتهاند در اثر ابتلا به مصائب و شدائد و نیز فقر معرفتی تاب نیاورده قوت ایمان شان به سستی گراییده در شک و تردید به سر می برند. اهل حیرت جدا شدگان از صف منتظران هستند. لذا در معرض خطر غلطیدن در جمعیت منکران قرار دارند. اکثرشان در این حالت باقی می مانند ولی قلیلی از آنان به جمع منکران ملحق می شوند. این جماعت قلیل را می توان متحیران سکولار شده نامید.
🔹 جان کلام در این گفتار آن عده قلیلی از اهل حیرت است که از شرایط شک عبور کرده علیرغم تظاهر به مهدویت در دل منکر آن هستند. گفتارشان هیچ شباهتی به روحیه اهل انتظار ندارد. بلکه کینه قلبی با آنان دارند و هر گونه اقدام ترویجی منتظران را نفی و خنثی می کنند. آنان اهل حیرت هم نیستند. چون متحیرین در حالت شک و تردید به سر می برند و موضع نمی گیرند و سکوت می کنند. اما متحیران سکولار شده، موضع گیری می کنند. آنان همزمانی که اندیشه و عمل منتظران را نفی می کنند، همسو با منکران موضع گیری و بعضاً ایدئولوژی سیاسی آنها را تایید می کنند. این جماعت منافق صفت در جامعه مهدوی نقش وسط بازی را برعهده می گیرد. نقشی که سراسر به سود منکران امام مهدی عج تمام می شود. در توضیح این نکته مهم جمله ی یکی از جماعت متحیران سکولار شده را که به تازگی ابراز داشته نقل و تحلیل می کنیم:
" بله در شرایطی که اکثریت جامعه سرخورده از حکومت فقهی است، باید به عبور از این حکمرانی اندیشید وباستقبال حکومتی عرفی وفرادینی(سکولار)رفت که با فتوای مشهور فقهای شیعه در باب انحصار شأنیت حکومت دینی در امام معصوم نیز همخوانی دارد. دیگر کاری از فقه و فقها ساخته نیست الا اینکه زمینه انتقال مسالمت آمیز ودموکراتیک قدرت را باکثریت جامعه با تشکیل مجلس مؤسسان و تدوین قانون اساسی جدید فراهم کنند. "
🔹 اهل انتظار در دنیای سراسر سکولار شده که طوفان بی دینی و الحاد را به راه انداخته بر مبنای امداد الهی به درستی به این نتیجه رسید که باید برابر طوفان الحاد مقاومت کرد. لذا انقلاب اسلامی به راه افتاد و حکومت اسلامی تاسیس شد. تا کنون به فضل الهی نظام اسلامی توانسته برابر طوفان تهاجمات دنیای الحادی-التقاطی که فتنه پاییز 401 جدیدترین تهاجم فرهنگی غرب سکولار بود، مقاومت کند. اما متحیر سکولار شده تاب چنین مقاومتی را نداشته با دستاورد منتظران مخالفت می کند و این مخالفت را به جامعه مهدوی نسبت می دهد.
🔹مخالفت با حکومت دینی نشانه آن است که متحیر سکولار شده که در حوزه علمیه زاویه گرفته از حالت حیرت عبور کرده است. چون همانطور که عرض شد، اهل حیرت در حال شک و تردید هیچ موضعی نفیاً یا اثباتاً ندارند. حیرت هر گونه موضع گیری را از انسان می گیرد. اما متحیر سکولار با مخالفتی که از اندیشه و عمل منتظران می کند، اعلام موضع کرده عملاً در جرگه منکران قرار گرفته است.
🔹متحیر سکولار شده بنا به دلایل مختلف، از جمله پذیرفته شدنش از سوی اهل انکار، اقدام به وسط بازی میان اهل حیرت و اهل انکار می کند. نتیجه این وسط بازی سوق دادن اهل حیرت در آستانه اهل انکار است. لذا همانطور که از جمله منقول پیداست، متحیر سکولار شده علناً می گوید که باید از حکومت فقهی/ شرعی که اساس حکومت مهدوی است، عبور کرد و حکومت عرفی و سکولار را تاسیس کرد!!
🔹 ملاحظه می کنید که همزمان با اعلان ایفای نقش وسط بازی از سوی جماعتی از روشنفکران وطنی، جریان سکولار حوزوی نیز با چنین نقشی همدلی و هم داستانی می کند. دستآورد نهایی چنین نقشی دین زدایی از جامعه مهدوی ایران است. البته تحقق چنین نتیجه ای مشروط است به کم کاری فرهنگی منتظران و پرکاری منکران.
#اهل_حیرت
#عصر_انتظار
https://eitaa.com/Tanbiholomah
کرسی علمی_ترویجی:
🔶 ولایت طرفینی مردان و زنان جامعه 🔶
👈 نشست مشترک «عصرانه علمی مدرسه تخصصی فقه امام کاظم علیه السلام» و «مرکز آموزشی پژوهشی مکتب امام صادق علیه السلام» برگزار می گردد:
🎙ارائه دهنده:
حجت الاسلام و المسلمین محسن قنبریان زیدعزه
🎙ناقد:
حجت الاسلام و المسلمین محمدحسین رضازاده زیدعزه
🎙دبیر علمی:
حجت الاسلام و المسلمین مهدی رهنما زیدعزه
📅زمان: دوشنبه 22 اسفند ماه ۱۴۰۱ ، ساعت ۱۳ الی ۱۵
📍مکان: قم، میدان معلم، مدرسه علمیه امام کاظم علیه السلام، سالن سلمان
https://eitaa.com/Tanbiholomah
❇️ فقه شلایرماخری، نصیحتی ناپخته
📝 پاسخ به اظهارات آقای مهراب صادقنیا
🖋 علیرضا علوی
🔸 متنی در شبکه اجتهاد که به دنبال "ترکیبی دلنشین از نوگرایی و واقع بینی در تحلیلهای فقهی" است منتشر شد که فاقد هر سه مؤلفه مد نظر تیم مدیریتی این مجموعه است.
یعنی هیچیک از عناصر نوگرایی و واقعبینی و تحلیل فقهی در آن دیده نمیشود.
🔹 برکشیدن عنصر انعطاف به عنوان رمز ماندگاری فقه، ایده آشنایی است برای کسانی که دست کم تورقی در مطالعات دینشناسانه دارند.
این نظریهی شلایرماخر، کشیش مسیحی ( نیمه دوم قرن هفدهم و نیمه نخست قرن هجدهم) است که عنصر انعطاف در مسیحیت به غرض مانایی آن را در الاهیات مسیحی رواج داد.
🔹 وی مبتنی بر نگرش گوهر دین، تفسیری از دینداری ارائه نمود تا دایره افرادی که در ستیزهی دین و علم در دوره مدرنیته از مسیحیت رسمی فاصله گرفته بودند را کماکان در دایره مسیحیان تعریف نماید.
🔹 امروزه پس از حدود سیصد سال که از عمر این چرخش الاهیاتی میگذرد برای محققان عرصه دینپژوهشی روشن شده که تفسیر شلایرماخری از دین بیش از آنکه که یک راه حل حقیقی برای آشتی با دین باشد، یک توجیه الاهیاتی برای عبور رسمی از مسیحیت بود.
بنابراین تکرار سخن کهنه دیگران هرچه باشد به هیچ وجه نوگرایی نیست.
🔹 از سوی دیگر، تحلیلی که این متن با تأکید بر عناصری مثل انعطاف و یا مصلحت (با این تفسیر خام) ارائه میدهد با واقعیت فقه شیعی با مختصات متنمحوری و فعالبودن عناصر ارتکاز و اجماع و سیره نیز سازگار نیست.
🔹 فقیه نواندیش معاصر آیت الله سید محمدباقر صدر در کتاب وزین اقتصادنا ذیل عنوان "عملیة الاجتهاد و الذاتیه" رویکرد نامتفقهان که به هوس نوگرایی در صدد همآواز کردن منابع دینی با واقعیتهای روزگار هستند را نادرست قلمداد میکند و آن را از اشتباهات بزرگی میخواند که اجتهاد را به مخاطره میاندازد.
✅ البته #اجتهاد_شیعی یک اجتهاد منعطف است؛ اما نه به این معنا که در برابر نرمها و ذهنیتهای معاصر، منفعلانه نقابی نو بر صورت بزند تا با خرد جمعی سازگار گردد؛ بلکه در میدان پاسخ به نیازهای روزگار، فعالانه حضور دارد تا نظر دین را بیان نماید؛ نکتهای که شهید مطهری با بیانی شیوا در کتاب اسلام و نیازهای زمان به خوبی آن را توضیح میدهد.
💠 بنابراین برکشیدن عنصر انعطاف منطبق بر واقع فقه نیست و این تحلیل فاقد عنصر واقعبینی است.
🔺 البته مهمترین مشکل متن منتشرشده، فقدان دو عنصر نوگرایی و واقعبینی نیست؛ بلکه اساسا به کارگیری تعابیر مبهم و کشدار، وامگیری از ادبیات هرمنوتیکی به طور مشوش و غیر منضبط، نشاندن عبارات متناقض و متعارض در کنار هم و به طور کلی روح ژورنالیستی حاکم بر کل محتوا، متن را از حد نصاب یک تحلیل استاندارد فقهی انداخته و از نقادی بینیاز کرده است.
🔹 پیشنهاد بنده برای دلواپسان آیندهی فقاهت، قرائت مقاله وزین "الاتجاهات المستقبلیة لحرکة الاجتهاد" به قلم آیت الله شهید سید محمدباقر صدر است - به فارسی نیز برگردانده شده است- که علاوه بر مؤلفههای نوآورانه و واقعبینی، کاملا در چهارچوب روش فقهی است.
@Tanbiholomah