eitaa logo
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
2.6هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
5.9هزار ویدیو
45 فایل
🌖 زیرسایه امام رضاعلیه السلام با"تنهامسیرآرامش" قدم برمی‌داریم درمسیرظهور ان شاالله🌸 🌐 ارتباط باادمین کانال @Mahdi9294 ، @S_Arefi 💫لینک کانال اصلی تنهامسیرآرامش http://eitaa.com/joinchat/63963136Ca672116ed5
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 واکنش رهبرمعظم انقلاب به ظلم دشمنان و تحریم دارویی ♦️ خدا رحم کرد دانشمندان ما واکسن کرونا را تولید کردند وگرنه معلوم نبود کی به ما واکسن می‌دادند •••═❈🍃🌸🍃❈═••• @Tanha_masir_Razavi_Kh
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
⤴️⤴️⤴️ ﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمت_بیستم 💠 نشـــــانه ها 🧟‍♂ پس از ماجرایی که برای پسر معتاد اتف
⤴️⤴️⤴️ ﷽ 💠 مدافعـان حـــــــرم 💯 دیگر یقین داشتم که ماجرای شهادت همکاران من واقعی است. در روزگاری که خبری از شهادت نبود چطور باید این حرف را ثابت میکردم. برای همین چیزی نگفتم. اما هر روز که برخی همکارانم را در اداره میدیدم یقین داشتم یک شهید را که تا مدتی بعد به محبوب خود خواهد رسید ملاقات میکنم. ⁉️ اما چطور این اتفاق می افتد؟ آیا جنگی در راه است!؟ چهار ماه بعد از عمل جراحی و اوایل مهر ماه ۱۳۹۴ بود که در اداره اعلام شد کسانی که علاقه مند بحضور در صف مدافعان حرم هستند می توانند ثبت نام کنند. ☣ جنب و جوشی در میان همکاران افتاد. آنها که فکرش را میکردم همگی ثبت نام کردند. من هم با پیگیری بسیار توفیق یافتم تا همراه آنها پس از دوره آموزشی تکمیلی راهی سوریه شوم. ✴️ آخرین شهر مهم در شمال سوریه یعنی شهر حلب و مناطق مهم اطراف آن باید آزاد میشد. نیروهای ما در منطقه مستقر شدند و کار آغاز شد. چند مرحله عملیات انجام شد و ارتباط تروریست ها با ترکیه قطع شد. محاصره شهر حلب کامل شد. 🙏 مرتب از خدا میخواستم که همراه با مدافعان حرم به کاروان شهدا ملحق شوم. هیچ علاقه ای بحضور در دنیا نداشتم. مگر اینکه بخواهم برای رضای خدا کاری انجام دهم. ✨ من دیده بودم که شهدا در آن سوی هستی چه جایگاهی دارند. لذا آرزو داشتم همراه با آنها باشم. کارهایم را انجام دادم. وصیت نامه و مسائلی که فکر میکردم باید جبران کنم، انجام شد. آماده رفتن شدم. بیاد دارم که قبل از اعزام خیلی مشکل داشتم. با رفتن من موافقت نمی شد و... اما با یاری خدا تمام کارها حل شد. 💢 ناگفته نماند که بعد از ماجراهایی که در اتاق عمل برای من پیش آمد کل رفتار و اخلاق من تغییر کرد. یعنی خیلی مراقبت از اعمالم انجام میدادم تا خدا نکرده دل کسی را نرنجانم؛ حق الناس بر گردنم نماند. دیگر از آن شوخی ها و سر کار گذاشتن ها و... خبری نبود. 〽️ یکی دو شب قبل از عملیات رفقای صمیمی بنده که سالها با هم همکار بودیم دور هم جمع شدیم. یکی از آنها گفت: شنیدم که شما در اتای عمل حالتی شبیه مرگ پیدا کردید و... خلاصه خیلی اصرار کردند که برایشان تعریف کنم. اما قبول نکردم. من برای یکی دو نفر خیلی سربسته حرف زده بودم و آنها باور نکردند. لذا تصمیم داشتم که دیگر برای کسی حرف نزنم. ↩️ جواد محمدی، سید یحیی براتی، سجاد مرادی، عبدالمهدی کاظمی، برادر مرتضی زارع و علی شاهسنایی و ... مرا به یکی از اتاقهای مقر بردند و اصرار کردند که باید تعریف کنی. من هم کمی از ماجرا را گفتم. رفقای من خیلی منقلب شدند. خصوصاً در مسئله حق الناس و مقام شهادت. ☀️ فردای آنروز در یکی از عملیات ها به عنوان خط شکن حضور داشتم. در حین عملیات مجروح شدم و افتادم. جراحت من سطحی بود اما درست در تیررس دشمن افتاده بودم. هیچ حرکتی نمی توانستم انجام دهم. کسی هم نمی توانست به من نزدیک شود. شهادتین را گفتم. در این لحظات منتظر بودم با یک گلوله از سوی تک تیر انداز تکفیری بشهادت برسم. در این شرایط بحرانی عبدالمهدی کاظمی و جواد محمدی خودشان را بخطر انداختند و جلو آمدند. آنها خیلی سریع مرا به سنگر منتقل کردند. 🤬 خیلی از این کار ناراحت شدم. گفتم: برای چی این کار را کردید؟ ممکن بود همه مارو بزنند. جواد محمدی گفت: تو باید بمانی و بگویی که در آن سوی هستی چه دیدی. چند روز بعد باز این افراد در جلسه ای خصوصی از من خواستند که برایشان از برزخ بگویم. ☺️ نگاهی به چهره تک تک آنها کردم. گفتم چند نفری از شما فردا شهید می شوید. سکوتی عجیب در آن جلسه حاکم شد. با نگاههای خود التماس میکردند که من سکوت نکنم. حال آن رفقا در آن جلسه قابل توصیف نبود. من همه آنچه را دیده بودم را گفتم. از طرفی برای خودم نگران بودم. نکند من در جمع اینها نباشم. اما نه... ان شاء الله هستم. 🙏 جواد با اصرار از من سوال میکرد و من جواب میدادم. در آخر گفت: چه چیزی بیش از همه در آنطرف به درد ما میخورد؟ گفتم: بعد از اهمیت به نماز با نیت الهی و خالصانه هر چه میتوانید برای خدا و بندگان خدا کار کنید. 🍃 روز بعد یادم هست که یکی از مسئولین جمهوری اسلامی در مورد مسائل نظامی اظهار نظری کرده بود که برای غربی ها خوراک خوبی ایجاد شد. خیلی از رزمندگان مدافع حرم از این صحبت ناراحت بودند. جواد محمدی مطلب همان مسئول را به من نشان داد و گفت: می بینی؟ پس فردا همین مسئولی که اینطور خون بچه ها را پایمال میکند از دنیا می رود و میگویند شهید شده. ♢ ادامه دارد... 📚 ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
✅ با سلام و احترام خدمت طلاب غیور و فرهیخته ✔️ ضمن تبعیت از امر ولایت فقیه حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) مبنی بر جلوگیری از هر گونه اختلاف‌افکنی بین مسلمین در آستانه ▫️ لازم است با پاسخ بر ادعای مولوی اهل سنت گرگیج از بروز شبهات در بین مردم جلوگیری به عمل آید. ▫️ پاسخِ گرگیج توسط گروه پژوهشی «ویکی فقه» داده شد که در صفحه زیر می‌توانید مطالعه بفرمایید: 📃 https://fa.wikifeqh.ir/شبهه_مولوی_گرگیج_درباره_مادران_اهل_بیت ▫️بزرگواران توجه کنند که پاسخ به شبهات مطرح در جامعه نه تنها به منظور اختلاف‌افکنی نبوده بلکه از روی وظیفه انجام می‌پذیرد. ▫️حساب اهل سنت از حساب افرادی که به اسم سنت، آبروی اهل سنت را می برند جداست. ✍️ با ما همراه باشید‌.
✳️ قطره‌ی متصل به دریا به‌اندازه‌ی دریاست... 🔻 چه کسی احساس و پُری می‌کند؟ آن که در او باشد. والّا هر چه در دل انسان باشد، احساس می‌کند. 🔸 «إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا»؛ این «هلوع» یعنی سبک‌سر؛ یعنی احساس پوچی، احساس سبکی، دل پر از و غصه و دلهره و ؛ «إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا»؛ به‌راستی که انسان، سخت آزمند خلق شده است. چون صدمه‌ای به او رسد، عجز و لابه کند و چون خیری به او رسد، بخل ورزد.(معارج، ۱۹) 🔺 آدمی که خدا در دل اوست، احساس سنگینی می‌کند. سنگین است؛ به اندازه‌ای که خدا سنگین است. قطره‌ی وصل به دریا به‌اندازه‌ی دریاست. والّا اگر قطره باشد، هر بادی او را می‌برد. به قول امام صادق علیه‌السلام، هیچ است. اگر بخواهیم سنگین باشیم و احساس پوچی نکنیم، باید با خدا رابطه داشته باشیم. ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حرمتش واجب است در دو جهان، هرکه در فکر احترام علی است 🔹شعرخوانی زیبا از احمد بابایی در وصف حضرت علی(ع) در حضور ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
📝 همه‌ی آنچه که در قلب ما می‌گذره؛ تعیین کننده‌ی نوع انرژی‌ای هست که از ما صادر میشه! قلب‌تون وقتی پر از نقد، قضاوت، بدبینی، مقایسه، رقابت و ... نسبت به کسی باشه؛ ✖️ حتی اگر باهاش در فضای مجازی هم صحبت کنید، ✖️ و حتی اگر عاشقانه‌ترین و محبت‌آمیزترین واژه‌ها و استیکرها رو استخدام کنید؛ بازم محاله که بتونید انرژی منفی صادره از قلبتون رو، پنهان کنید! 💥 نَفْس شما و نفس دیگران، از یک جنس آفریده شدند، پس برای ادراک انرژی‌های همدیگه، نیاز به آموزش ندارند! بصورتی کاملاً فطری و ناخودآگاه انرژی‌های هم رو دریافت می‌کنند! قانون جذب؛ قانون پاکیِ دلهاست! 🌛 ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ུྃبِـسْـم‌‌ِاللّٰه‌ِالࢪَّحمن‌ِالࢪَّحیمْ‌ུྃ💕‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ سلااام و درودها دوستان ارزشمند و همیشه همراه تنها مسیری ما🤚🌺 صبحتون به لطافت لبخند خدا☺️ حالتون چطوره؟؟ الهی حالتون ناااب و کلبه دلتون همیشه آروم ❤️😊 🍋 همراهان عزیز خوب بودن زياد سخت نيست! کافی است مهربانی کنی، زبانت که نيش نداشته باشد و کسی را نرنجاند همين خوبی است. وقتی برای همه خير بخواهی، همين خوبی است. وقتی محبتت بی منت باشد، وقتی عشق بورزی، وقتی زيبايی اشخاص را ببينی، وقتی خوبی هايشان را ببينی، همين خوبی است. مهم نيست که آدم ها چگونه اند، مهم نيست جواب سلامت را ميدهند يا نه تو سلام کن، همين خوبی است. 👌مهم اين است که تو خوب باشی ! آن ها روزی دلشان برای خوبی هايت تنگ می شود . .‌ . ! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐ 💥 ✨ 🌼 امام رضا "علیه السلام"⇩: ✔️ ↫ هر کس در قبال خوبی مردم تشکر نکند ، از خداوند هم تشکر نکرده است.❎ 📕 {عیون الاخبارالرضا ج۲ ص۴۲} ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
2⃣ 🔅در روايات شيعه ميفرمايد ميوه هر فصلى را در فصل خودش مصرف کنيد. حتى اگر آن ميوه ها جزو همان جغرافيای طبيعى باشد 🔺يکى از بدترين مواردی که در اين چند دهه اخير رخ داده است خوردن هندوانه در شب يلداست در حاليکه در قديم سفارش حکما در شبهاى طولانى زمستان خوردن: ۱. انار رسيده بعد از شام ۲. خوردن کدو حلوایی خام يا پخته با رب انار ۳. آجیل ( که در روايات شيعه ميفرمايند آجيل خام تازه بی نمک نه شور و تفت داده که تورم پروستات در مردان و ناراحتی های دهانه رحم در زنان مى آورد) ۴. خشکبار گرم مانند خرما و کشمش خشک سالم ۵. ميوه هاى فصل زمستان مثل: 👈سيب رسيده شيرين 👈پرتقال، نارنج 👈ليمو شيرين(پرتقال و ليمو شيرين با هم مصرف نشود. بلکه جدا جدا باشد) 👈انار رسيده بعد از غذا https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba ═══🦋 ⃟❖═══════════
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
⤴️⤴️⤴️ ﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمت_بیست_و_یکم 💠 مدافعـان حـــــــرم 💯 دیگر یقین داشتم که ماجرای
⤴️⤴️⤴️ ﷽ ⚰ خیلی آرام گفتم: آقا جواد من مرگ این آقا را دیدم. او در همین سالها طوری از دنیا میرود که هیچ کاری نمی توانند برایش انجام دهند! حتی مرگش هم نشان خواهد داد که از راه و رسم امام و شهدا فاصله داشته... 〽️ چند روز بعد آماده عملیات شدیم. نیمه های شب جیره جنگی را گرفتیم و تجهیزات را بستیم خودم را حسابی برای شهادت آماده کردم. 💣 من آر پی جی برداشتم و در کنار رفقایی که مطمئن بودم شهید می شوند قرار گرفتم. گفتم اگر پیش اینها باشم بهتره. احتمالاً با تمام این افراد همگی با هم شهید می شویم. هنوز ستون نیروها حرکت نکرده بود که جواد محمدی خودش را به من رساند. او مسئولیت داشت و کارها را پیگیری می کرد. سریع پیش من آمد و گفت: الان داریم میریم برا عملیات و خیلی حساسیت منطقه بالاست او به گونه ای می خواست من را از همراهی با نیروها منصرف کند. 😓 بعد کمی برایم از سختی کار توضیح داد. من هم به او گفتم: چند نفر از این بچه ها فردا شهید می شوند. از جمله دوستانی که باهم بودیم. من هم می خواهم با آنها باشم بلکه بخاطر آنها ماهم توفیق داشته باشیم. دوباره تأکید کردم: تمام کسانی که آن شب باهم بودیم شهید می شوند. ان شاءالله آن طرف با هم خواهیم بود. دستور حرکت صادر شد. 🙄 جواد محمدی را میدیدم که از دور حواسش به من هست. نمیدانستم چه در فکرش میگذرد. نیروها حرکت کردند. من از ساعتها قبل آماده بودم. سر ستون ایستاده بودن و با آمادگی کامل می خواستم اولین نفر باشم که پرواز می کند. هنوز چند قدمی نرفته بودیم که 🏍 جواد محمدی با متور جلو آمد و مرا صدا کرد. خیلی جدی گفت: سوار شو که باید از یک طرف دیگه خط شکن محور باشی. جواد فرمانده بود و باید حرفش را قبول میکردم. من هم خوشحال سوار موتور جواد شدم. ده دقیقه ای رفتیم تا به یک تپه رسیدیم. به من گفت: پیاده شو زود باش. بعد جواد داد زد: سید یحیی بیا. 👨 سید یحیی سریع خودش را رساند و سوار موتور شد. من به جواد گفتم: اینجا کجاست؟ خط کجاست؟ نیروها کجایند؟ جواد هم گفت: این آر پی جی را بگیر و برو بالای تپه. اونجا بچه ها تو رو توجیه میکنن. 🤔 تعجب کردم! از چند نفری که در سنگر حضور داشتند پرسیدم: باید چکار کنیم؟ خط دشمن کجاست؟ یکی از آنها گفت: بگیر بشین. اینجا خط پدافندی است. باید فقط مراقب حرکات دشمن باشیم. تازه فهمیدم که جواد محمدی چکار کرد. روز بعد که عملیات تمام شد وقتی جواد محمدی را دیدم گفتم خدا بگم چکارت بکنه برا چی من رو بردی پشت خط؟! او هم لبخندی زد و گفت: تو فعلا نباید شهید بشی. باید برای مردم بگویی که آنطرف چه خبر است. برای همین جایی بردمت که از خط دور باشی. 😪 اما رفقای ما آن شب به خط دشمن زدند. سجاد مرادی و سید یحیی براتی که در ستون قرار گرفتند اولین شهدا بودند بعد مرتضی زارع بعد شاهسنایی و عبدالمهدی و ... در طی مدت کوتاهی تمام رفقای ما که با هم بودیم همگی پر کشیدند و رفتند. درست همانطور که قبلا دیده بودم. 😭 جواد محمدی هم سال بعد به آنها ملحق شد. بچه های اصفهان را به ایران منتقل کردند. من هم با دست خالی از میان مدافعان حرم به ایران برگشتم. با حیرتی که هنوز اعماق وجودم را آزار میداد. 💠 مدافعان وطن مدتی از ماجرای بیمارستان گذشت. پس از شهادت دوستان مدافع حرم حال و روز من خیلی خراب بود. 😔 من تا نزدیکی شهادت رفتم اما خودم می دانستم که چرا شهادت را از دست دادم! به من گفته بودند که هر نگاه حرام حداقل شش ماه شهادت آنان را که عاشق شهادت هستند را عقب می اندازد. ✈️ روزی که عازم سوریه بودیم پرواز ما با پرواز آنتالیا همزمان بود! چند دختر جوان با لباسهایی بسیار زننده در مقابل من قرار گرفتند و ناخواسته نگاه من به نگاه آنها افتاد. ❌ بلند شدم و جای خود را تغییر دادم. هر چه می خواستم حواس خودم را پرت کنم انگار نمی شد. اما دیگر دوستان من، در جایی قرار گرفتند که هیچ نامحرمی در کنارشان نباشد. این دختران دوباره در مقابلم قرار گرفتند. نمی دانم، شاید فکر کرده بودند من هم مسافر آنتالیا هستم. 😈 هرچه بود، گویی قرار بود ایمان و اعتقاد من آزمایش شود. گویی شیطان و یارانش آمده بود تا به من ثابت کند هنوز آماده نیستی. با اینکه در مقابل عشوه های آنان هیچ حرف و هیچ عکس العملی انجام ندادم، اما متأسفانه نمره قبولی از این آزمون نگرفتم. ♢ ادامه دارد... 📚 ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
♦️تا کنون چهار دروغ بزرگ در مورد بودجه وایرال شده است؛ ۱-افزاش بودجه نهاد ریاست جمهوری ۲-افزایش عوارض خروج از کشور ۳-حذف وام ازدواج ۴-بودجه سراج به اختصار دروغ بودن هر چهار شایعه را توضیح می‌دهم: 🔹در مورد نهاد ریاست جمهوری بودجه افزایش نیافته بلکه برای شفافیت، بودجه متفرق نهادهای زیر مجموعه در سالهای گذشته در یک ردیف آورده شده است 🔹افزایش چند برابری درآمد از عوارض خروج نسبت به سال گذشته در اثر گران شدن نیست بلکه سال پیش به دلیل کرونا میزان مسافرت کمتر بوده... 🔹وام ازدواج نیز حذف نشده بلکه محل ردیف آن در لایحه تغییر کرده است. بودجه 100 میلیاردی سراج نیز دروغ بوده و این بودجه مربوط به قرارگاه بقیه الله است که یکی از چندین زیر مجموعه‌اش سراج و اوج می‌باشد... 🔹در آخر هم با توجه به فریب کاری لیبرالها و پیچیده بودن محاسبات بودجه به همه دوستان توصیه میکنم که تا تکمیل جداول مطمئن به شایعات اعتنا نکنن... ✍حسن صادقی نژاد
👕✨لباس شب 🔸قرآن کریم می‌فرماید ما شب را برای شما پوشش قرار دادیم: «وَهُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکمُ اللَّیلَ لِبَاسا». بر این اساس بهتر است در شب، کم‌ترین پوشش را داشت تا بدن تنفس لازم را داشته باشد. پوششی که اگر فرزند بخواهد بر آدمی وارد شود باید اجازه بگیرد؛ چنان‌که می‌فرماید:«یا أَیهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لِیسْتَأْذِنْکمُ الَّذِینَ مَلَکتْ أَیمَانُکمْ وَالَّذِینَ لَمْ یبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکمْ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاَةِ الْفَجْرِ وَحِینَ تَضَعُونَ ثِیابَکمْ مِنَ الظَّهِیرَةِ وَمِنْ بَعْدِ صَلاَةِ الْعِشَاءِ ثَلاَثُ عَوْرَاتٍ لَکمْ لَیسَ عَلَیکمْ وَلاَ عَلَیهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَیکمْ بَعْضُکمْ عَلَی بَعْضٍ کذَلِک یبَینُ اللَّهُ لَکمُ الاْآَیاتِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکیمٌ»/سوره نور آیه ۵۸ 🔹انسان در سه وقت گفته شده یعنی بعد از نماز عشا، سحرگاهان و پیش از طلوع فجر و به هنگام ظهر باید پوششی داشته باشد و در این سه هنگام باید خود را گذارد (مثلا روی زمین بشیند یا دراز بکشد) و استراحت کند هرچند برای دقایقی باشد. 🔅به نظر میرسد استراحت بر روی زمین از جهاتی مثلا تخلیه بیشتر انرژی های منفی، بهتر از استراحت روی تخت یا مبل و... باشد. https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba ═══🦋 ⃟❖═══════════
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
⤴️⤴️⤴️ ﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمت_بیست_دوم ⚰ خیلی آرام گفتم: آقا جواد من مرگ این آقا را دیدم. او
⤴️⤴️⤴️ ﷽ (23) 😇 در میان دوستانی که با هم در سوریه بودیم، چند نفر دیگر را میشناختم که آنها را جزو شهدا دیده بودم. می دانستم آنها نیز شهید خواهند شد. یکی از آنها علی خادم بود. علی پسر ساده و دوست داشتنی سپاه بود و با اخلاص. 🛫 توی فرودگاه در جایی نشست که هیچ کسی در مقابلش نباشد.تا یک وقت آلوده به نگاه حرام نشود. ✨ در جریان شهادت رفقای ما، علی هم مجروح شد اما همراه با ما به ایران برگشت. من با خودم فکر میکردم که علی به زودی شهید خواهد شد اما چگونه و کجا؟! 🤝 یکی دیگر از رفقای ما که او را در جمع شهدا دیده بودم اسماعیل کرمی بود. 🇮🇷| او در ایران بود و حتی در جمع مدافعان حرم حضور نداشت. اما من او را در جمع شهدایی که بدون حساب و کتاب راهی بهشت می شدند مشاهده کردم. 💞 من و اسماعیل خیلی با هم دوست بودیم. یکی از روزهای سال ۹۷ به دیدنم آمد. یکساعتی با هم صحبت کردیم. اسماعیل خداحافظی کرد و گفت: قرار است برای مأموریت به مناطق مرزی اعزام شود. رفقای ما عازم سیستان شدند. مسائل امنیتی در آن منطقه به گونه ای است که دوستان پاسدار برای مأموریت به آنجا اعزام می شدند. 🌞 فردای آنروز سراغ علی خادم را گرفتم. گفتند رفته سیستان. یکباره با خودم گفتم: نکنه باب شهادت از سیستان برای رفقای ما باز شود!؟ سریع با فرماندهی مکاتبه کردم و با اصرار تقاضای حضور در مرزهای شرقی را داشتم. اما مجوز حضور ما در سیستان صادر نشد. مدتی گذشت با رفقا در ارتباط بودم اما نتوانستم آنها را همراهی کنم. در یکی از روزهای بهمن ۹۷ خبری پخش شد. 😨 خبر خیلی کوتاه بود. اما شوک بزرگی به من و تمام رفقا وارد کرد. 💣 یک انتحاری وهابی خودش را به اتوبوس سپاه میزند و ده ها رزمنده را که مأموریتشان به پایان رسیده بود به شهادت می رساند. 📜 سراغ رفقا را گرفتم. روز بعد لیست شهدا ارسال شد. علی خادم و اسماعیل کرمی هر دو در میان شهدا بودند. البته بعد از شهادت دوستانم، راهی مرزهای شرقی شدم. مدتی را در پاسگاه های مرزی حضور داشتم. اما خبری از شهادت نشد! ↯ یک روز دو پاسدار را دیدم که به مقر ما آمدند. با دیدن آنها حالم تغییر کرد! من هر دوی آنها را دیده بودم که بدون حساب و در زمره شهدا و با سرهای بریده راهی بهشت بودند. برای اینکه مطمئن شوم به آنها گفتم: نام هر دوی شما محمد است، درسته؟ آنها تأیید کردند و منتظر بودند که من حرف خود را ادامه دهم اما بحث را عوض کردم و چیزی نگفتم. 👨‍💻 در روزهای پس از حضور در سوریه در اداره مشغول بکار شدم. با حسرتی که غیر قابل باور است. یک روز در نمازخانه اداره دو جوان را دیدم که در کنار هم نشسته بودند. جلو رفتم و سلام کردم. خیلی چهره آنها برایم آشنا بود. به نفر اول گفتم: من نمیدانم شما را کجا دیدم. ولی خیلی برای من آشنا هستید. میتونم فامیلی شما رو بپرسم؟ ☺️ نفر اول خودش را معرفی کرد. تا نام ایشان را شنیدم، رنگ از چهره ام پرید! یاد خاطرات اتاق عمل و ... افتادم. بلافاصله به دوست کناری او گفتم: نام شما هم باید حسین آقا باشه، درسته؟ 👌 او هم تأیید کرد و منتظر شد تا من بگویم که از کجا آنها را می شناسم. اما من که حالم منقلب شده بود، خداحافظی کردم و از کنار آنها بلند شدم. ⚜ خوب به یاد داشتم که این دو جوان پاسدار را با هم دیدم که وارد برزخ شدند و بدون حسابرسی اعمال، راهی بهشت شدند. هر دو با هم شهید شده بودند در حالی که در زمان شهادت مسئولیت و فرماندهی داشتند. 🤔 باز به ذهن خود مراجعه کردم. چند نفر دیگر از نیروها برای من آشنا بودند. پنج نفر دیگر از بچه های اداره را مشاهده کردم که الان از هم جدا و در واحدهای مختلف مشغول هستند، اما عروج آنها را هم دیده بودم. آن پنج نفر با هم به شهادت می رسند. چند نفری را در خارج اداره و ... 😭 دیدن هر روزه این دوستان بر حسرت من می افزاید، خدایا نکند مرگ ما شهادت نباشد. به قول برادر علیرضا قزوه: 🌷وقتی که غزل نیست شفای دل خسته دیگر چه نشینیم به پشت در بسته؟ 🌷رفتند چه دلگیر و گذشتند چه جانسوز آن سینه زنان حرمش دسته به دسته 🌷می گویم و می دانم از این کوچه تاریک راهی است به سر منزل دلهای شکسته 🌷در روز جزا جرأت برخواستنش نیست پایی که به آن زخم عبوری ننشسته 🌷قسمت نشود روی مزارم بگذارند سنگی که گل لاله به آن نقش نبسته والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته 📚
سلام شبتون بخیر. 😊🌹 درس بعدی از مبحث رو تقدیم شما عزیزان میکنیم 🍃
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
#افزایش_ظرفیت_روحی 121 🔸 بله اگه نماز عبادتی مثل دعای کمیل بود، میشد تا حدی اون رو به صورت عشقی خون
122 یه نکته مهم در مورد نماز اینه که نماز عملی هست که نمیشه صرفا بر اساس "اعتقاد" بخونیم. چرا؟ 🔶 چون وقتی به یه نفر بگی نماز رو از سر اعتقاد بخون، میگه خب من که به خدا اعتقاد دارم پس چه نیازی هست که حتما عبادتی به نام نماز رو به جا بیارم؟ 🤔 ⭕️ در واقع انسان طبیعتا به این سادگی نمیتونه بین "یک اعتقاد" و "انجام یک رفتار" ارتباط برقرار کنه. خصوصا زمانی که اون رفتار خیلی تکراری و خشک هم باشه که دیگه واقعا سخت میشه کار. هی با خودش کلنجار میره که آخه اعتقاد داشتن من به خدا چه ربطی به نماز خوندن من داره!!!🙄 •••═❈🍃🌸🍃❈═••• @Tanha_masir_Razavi_Kh
123 ⭕️ برای نماز از انگیزه "منفعت" هم زیاد نمیشه استفاده کرد چون وقتی به یه نفر بگی اقا نماز بخون که خیلی توی زندگی به نفعت میشه. 🔹 بله یه مدت وقت میذاره و نمازش رو اول وقت میخونه ولی بعدش کم کم دوباره منفعتش یادش میره! 💢 یا کسی که یه مدت به خاطر برطرف شدن یه مشکلی شروع به خوندن نماز اول وقت میکنه. بعد از چند وقت که مشکلش حل میشه پیش خودش میگه والا من قبلا که مشکل کنکور داشتم نیاز بود که اول وقت بخونم ولی الان که مشکل خاصی ندارم زیاد هم نیاز نیست که نماز رو سر وقتش بخونم! ⭕️ خیلی از جوانان در مواقع خاصی مثل کنکور و ایام عقد و ازدواج، اهل نماز اول وقت و مناجات با خدا میشن ولی بعدش کم کم به طور طبیعی احساس سستی میکنند و خیال میکنند این احساس سستی علامت بی دینی شون هست! 🔸 خیر این نشونه بی دین شدن انسان نیست بلکه طبیعت انسان همین هست. •••═❈🍃🌸🍃❈═••• @Tanha_masir_Razavi_Kh
124 ...بنابراین انگیزه هایی که گفته شد نمیتونه انسان رو خیلی محکم اهل نماز اول وقت کنه ولی اگه نماز "با انگیزه ادب" خونده بشه یک اثر قوی و دائمی خواهد داشت.👌🏻 ✅ برای معرفی صحیح نماز باید گفت: نماز یک نوع مقابل خداوند متعال هست. 🔸 درست مثل رفتاری که نظامی ها در پادگان های نظامی دارند. مثلا توی آموزشهای پادگان میگن: تا فرمانده رو دیدی پات رو جفت کن! 👮🏻‍♂️ ⭕️ یه وقت نگی حالا حالش رو دارم یا ندارم! ببین اصلا مهم نیست که اهل شهادت طلبی هستی یا نیستی! منفعت طلب هستی یا نیستی! این حرفا رو بریز دور! مهم نیست که الان عاشق فرمانده خودت هستی یا نه در هر حالی به محض اینکه فرمانده رو دیدی باید پات رو جفت کنی!!! •••═❈🍃🌸🍃❈═••• @Tanha_masir_Razavi_Kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝 ؛ لازم نیست ما درمورد همه چیز اظهار نظر کنیم! اگـــر تمایل داریم؛ ✖️ درمورد هر حرفی که می‌شنویم، ✖️ هر چیزی که می‌بینیم، ✖️ هر گفتگویی که در کنار ما، در حال انجام است، ✖️هر اتفاقی که درکنار ما، در حال رخ دادن است، و ..... اظهار نظر نموده و ابراز وجود کنیم ؛ بهتر است ترمز خودمان را بکشیم⛔️! 💥 بیماری خطرناکی بنام خودشیفتگی در ما شکل گرفته، و بسرعت درحال رشد است! بهتر است زیپ زبان مبارک‌مان را بکشیم، و این مِیل افسارگسیخته را در خویش مهار کنیم. 🌛 ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا