eitaa logo
کانال تنهامسیر استان سمنان
585 دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
61 فایل
جهت انتقاد پیشنهاد و ارائه ی مطلب با ادمین ارتباط برقرار کنید.👇👇👇 @saghidashtekarbala
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸احترام به جانبازان🌸 به روایت پدر شهید: جواد احترام خاصے براے شهدا و جانبازان قائل بود. گاهے وقت‌ها به آسایشگاه جانبازان امام خمینے رحمة‌الله‌علیه سرمی‌زد و در آنجا، به استحمام جانبازان قطع نخاعے ڪمک می‌ڪرد و ڪارهایشان را انجام می‌داد. چون پسر شوخ‌طبعے بود، اسباب خنده‌ے جانبازان را فراهم می‌ڪرد و برخے از بچه‌هاے آسایشگاه، او را مثل رفیق خودشان می‌دانستند. روزے ڪه جواد شهید شد، تعداد زیادے از جانبازان به مراسمش آمدند. آن‌ها با ویلچر از راه‌هاے دور و نزدیک آمده بودند.
با شهید نصر به مشهد رفته بودیم . ایشان از شب تا صبح در حرم گریه میکردند . فردای آن از شهید نصر سوال کردم : خب انشاالله شفای خودت را گرفتی؟ ایشان با کمال خوشرویی گفت: من شفانخواستم. با تعجب پرسیدم پس چه خواستی؟ شهید نصر با خنده پاسخ داد: من از خدا شهادت خواستم و امام‌رضا (ع)را شفیع قرار دادم.
«در راه جهاد فی سبیل الله، پروا نداشت. از هیچ چیز پروا نداشت. نه از دشمن پروا داشت، نه از حرف این و آن پروا داشت. و نه از تحمّل زحمت پروا داشت. حاج قاسم اینجوری بود.» (مقام معظم رهبری)💖
سلام بر شما ائمه معصومین که بندگان خاص خدایید و از هر چه که داشتید در راه خداوند و معبود و معشوق خویش گذشتید. سلام بر شما که متقیان راه ﷲ هستید. بارالها! از این که به بنده حقیرت توفیق دادی که در راهت گام بر دارد، تو را سپاس می‌گویم؛ و از این که توفیقم دادی که در جبهه در کنار خالصان و مخلصان راهت قدم بر دارم، تو را شکر و سپاس می‌گویم. در این راه، دیدار خودت را هم نصیبم گردان!
💌 اگر فشنگت بزنند می‌شوی الگو، مایه افتخار، اما اگر نیرنگت بزنند چه...؟ خواهرم، برادرم؛ خیلی حواست به سنگرت باشد چادرت، غیرتت ، ایمانت، درست همه را هدف گرفته‌اند... شادی روح شهدا ٱللَّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَىٰ‌مُحَمَّدٍ‌وَآلِ مُحَمَّدٍ‌وَ‌عَجِّل‌فَرَجَهُم🌺
عاشـقان ‌را سر شوریده ‌به‌ پیکر عجـب ‌است ♥️ دادن‌ سر نه ‌عجـب‌ داشـتـن‌ سر عجب است♥️
سفره هفت سین در جبهه‌های جنگ 🌱 شادی روح شهدا ٱللَّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَىٰ‌مُحَمَّدٍ‌وَآلِ مُحَمَّدٍ‌وَ‌عَجِّل‌فَرَجَهُم🌺
سر تا پاش خاکی بود چشماش از سوز سرما سرخ شده بود. از چهره اش معلوم بود خیلی حال خوبی نداره. اما رفت و وضو گرفت تا نماز بخونه. گفتم: شما حالت خوب نیست، لااقل یه دوش بگیر، غذایی بخور، بعد نماز بخون. سر سجاده ایستاد، نگاهی بهم کرد و گفت: من خودم رو با عجله رسوندم خونه تا نماز‌ اول‌ وقت بخونم.  کنارش ایستادم، حس می کردم هر لحظه ممکنه بیفته زمین! تا آخر نماز ایستادم تا اگه خواست بیفته بگیرمش...! فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول‌اللّه شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۱۷ مزار: شهرضا، اصفهان عملیات: خیبر، جزیره مجنون راوی: همسر شهید
هر‌موقع‌به‌بهشت‌زهرا‌میرفت... آبۍ‌‌بر‌میداشت‌‌وقبور‌شهدا‌رومۍ‌شست‌! میگفت‌: با‌شهدا‌قرار‌گذاشتم‌‌که‌من‌‌غبار‌رو از‌روۍِقبر‌هاۍآنها‌بشورم‌وآنهاهم‌غبار‌ِ گناه‌‌رواز‌روۍ‌ِ‌دل‌‌من‌‌بشورند...❤️
روحمان از بین‌ رفته، سرگرم بازیچهٔ دنیاییم! خدایا تو هوشیارمان کن، تو مرا بیدار کن...! •┈┈•❀🌷❀•┈┈•
محمود کاوه در عملیات‌ها خیلی سبکبال حرکت می‌کرد. کوله پشتی و نارنجک بر نمی‌داشت و گاهی فقط اسلحه با دو خشاب همراهش بود و می‌گفت: با هر فشنگ یک نفر از دشمن رو باید هدف گرفت،چرا بیخود تیر می‌زنید،چرا بیخود رگبار می‌بندید، اصلا چرا چیزی رو که نمی‌بینید می‌زنید؟ حتی گاهی قمقمه آب هم برنمی‌داشت. در سرمای استخوان‌سوز کردستان زیر لباس فرم خودش لباسی نمی‌پوشید. می‌گفت جلوی تحرک سریع را می‌گیرد و از سرعت آدم کم می‌کند،خیلی چالاک و قوی بود. دائم ورزش می‌کرد و روزهای متمادی می‌توانست باکمترین آب و غذا پیاده‌روی کند و بعد از آن هم، اصلا خستگی حالیش نمی‌شد. انرژی فوق‌العاده‌ای داشت. راوی: جواد نظام‌پور
ارادت خاصی داشتیم به شهدای گمنام و غواص؛ مخصوصا مادران شهدا... وقتی مادری را در کنار مزار شهیدی می‌دیدیم می‌رفتیم جلو و التماس دعا می‌گفتیم. محسن از آن‌ها درخواست می‌کرد که در حقمان دعا کنند. یکی از مادران شهید گفت: الهی خدا یکی مثل خودتون رو نصیبتون کنه! این دعا تلنگری شد برایمان. محسن گفت: نه حاج خانم! بگو یکی بهتر از خودمون رو نصیب کنه. از آنجا تلاش کردیم برای بهتر شدن... به نقل از دوست شهید، کتاب سربلند
میگفت... درزندگی‌آدمی‌موفق‌تراست‌که دربرابرعصبانیت‌دیگران‌صبورباشد وکاربی‌منطق‌انجام‌ندهد!
از 2_3 ماه مانده به محرم روزشماری میکرد برای نــــوکری اباعبدالله الحسین ... با شوق خاصی برنـامه ریزی میکرد. هر سال تو میدان امام زاده علی اکبر، جایی که اکنون مزار مطهرش در آنجاست، چای خانه راه اندازی میکرد. خرید ملزومات و وسائل چای خانه رو  با وسـواس و سلیــــقه خاصی خریداری میکرد. تمامی رو هم از بهترین ها . معتقد بود برای اهل بیـــــت نباید کـــــم گذاشت، تا زمانی که اونها دستت رو با بزرگواری میگیرند تو هم شرمنده نباشی که چرا میتونستی و بیشتر انجام ندادی. خادم امام زاده و هیئت بود . ولی همیشه جلوی در هیئت می ایستاد. معتقد بود دربانی این خاندان بهتره و خاکـی بودن برای ائمه لطف بیشتری دارد. میگفت هر چی کوچکتر باشی برای (ع) بیشتر نگاهت میکند.❤️
یه تفسیر قشنگی یکی از رفقا کرد خیلی خوشم اومد گفت میدونی اباعبدالله یعنی چی؟ ابا یعنی پدر عبد یعنی بنده الله هم یعنی خدا یعنی پدر بنده ی خدا یعنی اگه میخوای حسین برات پدری کنه پاشو برای خدا بندگی کن...🥀
پارسال‌محرم‌بود‌عزاداری‌ڪرد اماامسال‌نیست‌و‌خیلیابه‌نیتش نوڪرۍمیڪنن ! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
بهـش‌گـفتیـم‌: آرمـان‌نـرو‌گـوش‌نمی‌کـرد بـه‌شـوخـی‌گفتیم‌مـیری‌شهـید میشـی بـاخنـده‌گـفـت‌ایـن‌ؤصلـه‌هـابـه‌مـانمی‌چـسبـه‌... ولی قشنگ بهش چسبید شادی روح شهدا ٱللَّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَىٰ‌مُحَمَّدٍ‌وَآلِ مُحَمَّدٍ‌وَ‌عَجِّل‌فَرَجَهُم🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرازی از وصیت نامه شهید مصطفی صدرزاده🌱 شکر بی‌پایان خدایی را که محبت شهدا و امام شهدا را در دلم انداخت و به بنده توفیق داد تا در بسیج خادم باشم. خدایا از تو ممنونم بی‌اندازه که در دل ما محبت سید علی خامنه‌ای را انداختی تا بیاموزد درس ایستادگی را درس اینکه یزید‌های دوران را بشناسیم و جلوی آنها سر خم نکنیم. از تمام دوستان و آشنایان در ابتدای وصیت‌نامه خویش تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش‌ دهند تا گمراه نشوند. زیرا ایشان بهترین دوست شناس و دشمن شناس است
انقدر‌سینـہ‌میزد‌ بھش‌گفتم‌کم‌خودتو‌اذیت‌کن..! مے‌گفـت: این‌سینہ‌نمے‌سوزه.. موقع‌شھادت‌همہ‌جاش‌ترکش‌بود‌ جز‌سینہ‌اش...🌱 شادی روح شهدا ٱللَّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَىٰ‌مُحَمَّدٍ‌وَآلِ مُحَمَّدٍ‌وَ‌عَجِّل‌فَرَجَهُم🌺
37.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظۀ خدافظی.... 🥺💔 یکی به دوستش میگه چرا رفتی ومنو تنها گذشتی یکی به مادرش میگه من بدون تو چجوری زندگی کنم یکی به پسرش میگه چقدر خوشگل شدی پسرم ، چرا بدون من رفتی یکی به پدرش میگه بابا من بدون تو چجوری خواهرام رو بزرگ کنم . با دیدن این صحنه ها قلب انسان تکه‌تکه میشه برای پیروزیشون دعا کنیم 🇵🇸💔
عکس دخترشو زده بود تو دفتر فرماندهیش. بهش گفتم: مرتضی اون عکسو بردار اینجوری دلت گیره نمیتونی بپریا... گفت: نه میخام با همه وابستگیام فدایی امام زمان عجل الله بشم... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
اگر خداوند متاعِ وجودِ تو را خریدنی بیابد ، هر کجا که باشی و در هر زمان، تو را با شهادت بر می گزیند🙂🌸
من با انتخاب آگاهانه راه شهيدان را تا رسيدن به ساحل سعادت ادامه خواهم داد، اگر لياقت شهادت داشته باشم؛ بنابراين من راهم را انتخاب کرده‌ام، اميدوارم که شما هم ‌خط مرا، ولايت فقيه و برگزيدن راه شهادت را انتخاب کنيد.❤️
تو سبزی فروشی کار می کرد بعد از یه مدت کارشو رها کرد گفت: دیگه نمیرم گفتم چرا؟ گفت به سبزیا آب میزنه و اونا سنگین میشن! این پول و درآمدش شبهه ناکه 😥 رفت تو مغازه لبنیاتی بازم کارشو رها کرد گفتم: چرا؟ گفت: داخل شیرها آب می ریزه درآمدش حرومه من باید نون حلال بیارم سر سفره ام نه اینجور نونای شبهه ناک رو ! و رفت کارگری و بنایی رو انتخاب کرد.