یه اتفاقی افتاد توی اینستا، اینو نوشتم...
گفتم شاید اینجا هم به درد بخوره...
«وقتی هیچ احترامی به طرف مقابلت قایل نیستی، توقع داری طرف مقابلت بیاد دور سرت بچرخه؟...
مگه چیزی پیشت گرو گذاشته که محتاجت باشه؟
آدم یه چیزی داره به اسم عزت نفس...
تواضع و اینا برای یه مدته...
بعدش دیگه میشه سواری دادن...
حواستونو جمع کنین به کسی سواری ندین»
#فکت
میخوای بدونی آدما چجوری از هم دور میشن؟...
جواب این سوال بستگی به خود آدما داره... پس جواب های متفاوتی هم میتونه داشته باشه ولی...
ولی اگه بخوایم یه جواب کلی بدیم، به نظرم «توقع» باید جواب باشه...
ما توقع انجام یه سری کارا رو از آدما نداریم و اونا هم انجامش میدن و خب نتیجه هم مشخصه، دور میشیم و حس اعتماد و صمیمیتمون رو از دست میدیم...
حالا این وسط دو تا نکته مهمه:
۱_ اینکه اون توقع، توقع بیجا و نامتعارفیه و اساسا ما نباید اون توقع رو داشته باشیم.
۲_ اون توقع، خیلی هم بجاس و طرف مقابل باید اونو لحاظ کنه.
که در هر دو حالت، نتیجهی ما میشه دور شدن از هم. توی اولی، طرف مقابل از ما زده میشه و توی حالت دوم، ما از طرف مقابل.
#رفتار
#توقع
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْهٰا🇵🇸
میخوای بدونی آدما چجوری از هم دور میشن؟... جواب این سوال بستگی به خود آدما داره... پس جواب های متفاو
در حالت کلی، من به شخصه خیلی سعی می کنم که از کسی انتظار و توقع انجام کاری رو نداشته باشم... ولی یه وقتایی نمیشه... میدونی؟... وقتی میگم نمیشه، ینی واقعا راه نداره که بشه... وگرنه اساس بر نداشتن توقعه...
جاهایی نمیشه که خیلی رابطهی خوبی با طرف مقابل داری و نمیخوای یه کاری کنه که در وهلهی اول به خودش ضربه بزنه و اون این کارو بدون در نظر گرفتن تو، انجام میده... اون موقع دیگه واقعا گند زده میشه به اعصاب آدم...
حتما اینایی که گفتمو خودتون هم باهاش درگیر بودین و حس میکنین که چی میگم...
حالا میگین راه حل چیه؟...
زمانه... فرصت دادنه... ولی... تا یه جایی... تا یه حدی... که طرف مقابلت، پی به اشتباهش ببره و یا خودت پی به توقعِ اشتباهت ببری... بعدش اگه ادامه پیدا کرد، تموم میشه اون ارتباط... چون دیگه معلوم میشه که اساسا احترامی و اهمیتی به اون رابطه قایل نیستی و برات مهم نیست که طرف مقابلت چه انتظاری ازت داره...
که میشه عیسی به دین خود، موسی به دین خود...
نکتهی مهم: بازم تأکید میکنم که این مطلب برای رابطههای رفاقتیه و برای بقیهی رابطه های سست تر اصلا مهم نیست... چون اونجا، اساس بر نداشتن توقعه و تامام...
#رفتار
#توقع
بیزارم از دینداری کردنی که بخواهم خودم را پشت دینِ خیالیام قایم کنم...
دینِ خیالی... وهمِ بودن در آغوش خدا... خیالِ رفتن به بهشت... توهمِ بری بودن از هر گناه...
بیزارم از دینداری کردنی که بخواهم خودم را پشت دین خیالیام قایم کنم...
ای دیندارِ خیالیِ درون من!... بخوان نمازت را... ولی امیدی به آن نماز نداشته باش!... تو هنوز خدایت را نشناختهای... چگونه میتوانی دم از او بزنی؟... خجالت هم چیز خوبیست...
به کجاست این مسیرت؟... به خیالِ کعبه رفتی؟... دمی از خودت برون آ !... که ببینی این معمّات، جوابِ ساده دارد!...
#درد_دل
نمی داند دل تنها میان جمع هم تنهاست...
مرا افکنده در تنگی که نام دیگرش دریاست
تو از کی عاشقی؟ این پرسش آیینه بود از من
خودش از گریه ام فهمید مدت هاست،مدت هاست
به جای دیدن روی تو در خود خیره ایم ای عشق
اگر آه تو در آیینه پیدا نیست، عیب از ماست
جهان بی عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار
اگر جایی به حال خویش باید گریه کرد اینجاست