Zemestoon.mp3
5.88M
نمی دونی؛ تو که عاشق نبودی
چه سخته مرگِ گل؛ برای گلدون
گل وُ گلدون؛ چه شبها، نشستن بی بهانه
واسه هم قصه گفتن؛ عاشقانه
#زمستان
کِرِختَم شبیه کسی که نخوابیده شب را
و تَسخَر زده از لجاجت، ادیب و ادب را
#علیرضا_آذر
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْهٰا🇵🇸
کِرِختَم شبیه کسی که نخوابیده شب را و تَسخَر زده از لجاجت، ادیب و ادب را #علیرضا_آذر
کج و مَعوَجَم مثل یک گریهی پشت لبخند
کرختم شبیه لباسی که افتاده از بند...
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْهٰا🇵🇸
کج و مَعوَجَم مثل یک گریهی پشت لبخند کرختم شبیه لباسی که افتاده از بند...
بگویید همسنگ من در ترازو چه دارید؟
مرا روبروی کدام آرزو می گذارید؟...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالم از شرح غمت، افسانهایست...
#علیرضا_قربانی
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْهٰا🇵🇸
لاَ خَيْرَ بَعْدَكِ فِي اَلْحَيَاةِ وَ إِنَّمَا أَبْكِي مَخَافَةَ أَنْ تَطُولَ حَيَاتِي بعد از تو ه
مرثیهی حضرت پدر بر سر حضرت مادر🥲💔
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْهٰا🇵🇸
کوچه، این واژهی در غمْ غلطان... کوچه، یادآورِ پرپر شدن است... کوچه خالی شده از واژهی مَرد... کوچ
«دَر» پس از او به خودش نفرین گفت... که چرا سوخت و مسماری داشت... که چرا خاصیتش سوختن است... که چرا باید از او رد بشوند... بارها سوخت در این آتش شرم... که فقط کاش، فقط کاش که مسمار نداشت...
و کسی گفت در اعماق زمان با حسرت... «آری آن روز چو میرفت کسی... داشتم آمدنش را باور... من نمی دانستم معنی هرگز را... تو چرا باز نگشتی دیگر؟...»
#ای_وای_مادرم
#فاطمیه