تقدیر نه در رمل نه در کاسه چینیست
آینده ی ما دورتر از آیینه بینیست
ما هرچه دویدیم به جایی نرسیدیم
ای باد سرانجام تو هم گوشه نشینیست
از خاک مرا برد و به افلاک رسانید
این است که من معتقدم عشق زمینیست
یک لحظه به بخشایش او شک نتوان کرد
با این همه تردید در این باره یقینیست
شادم که به هر حال به یاد توام اما
خون می خورم از دست تو و باز غمینیست
#شعر
#فاضل_نظری
در مورد ضرب و شتم اون خانم محترمهای که هتک حرمت شدن باید بگم که:
حرف است فراوان و دگر حوصلهای نیست...
_ چاره، فقط در آگاهی و انسان شدنه... همین...
خیلی نوشتم و پاک کردم، تهش همینه...
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْهٰا🇵🇸
بیچارگانِ عصرِ هم آغوشیِ زوال! اینگونه در تمام زمان ها غریبهاید... شما سال ها از عصر اندیشه دورتری
بیچارگانِ عصرِ همآغوشیِ زوال!
اینگونه در تمام زمانها، غریبهاید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لب ما و قصـه ی زلف تو ، چه توهّمی ! چه حکایتی !
تو و سر زدن به خیال ما ، چه ترحّمی ! چه عنایتی !
به نماز صبح و شبت سلام ! و به نور در نَسَبت سلام !
و به خال کنج لبت ســــلام ! که نشسته با چه ملاحتی !
وســـــط « الست بربکم » ، شـــده ایم در نظـــر تــو گُـم
دل ما پیــــــاله ، لب تـو خُـــــم ، زده ایــم جــــــام ولایتـی
به جمــــال ، وارث کوثــــری ، به خــــدا محمـــد دیـــگری
به روایتـی خود حیـــدری ، چه شبــاهتی ! چه اصـالتی !
« بلغ العُلی به کمالِ » تو ، « کشف الدُجی به جمال » تو
به تـو و قشنگی خــــــال تو ، صلوات هـــر دم و ســــاعتی
شده پر دو چشم تو در ازل ، یکی از شراب و یکی عسل
نظرت چه کرده در این غــزل ، که چنین گرفته حلاوتی !
تـو کـه آینــه ، تـو که آیتــی ، تـو کـه آبــــــروی عبــادتی
تـو کـه با دل همـــــه راحتی ، تـو قیـــــام کن کـه قیــامتی
زد اگــر کسی درِ خانه ات ، دل مـاست کــرده بهانه ات
همه جا گرفته نشانهات، به چه حسرتی، به چه حالتی!
غــــــزلم اگــــر تو بســـازیم ، و نـــی ام اگــــر بنــوازیم
به نسیـــــم یــاد تو راضیـــم ، نه گلایــه ای نه شکــایتی
نه ، مرا نبین ، رصدم نکن ، و نظر به خوب و بدم نکن
ز درت بیـــا و ردم نکن، تو که آستـــان سخـــاوتی..
شاعر : قاسم صرافان
#شما_فرستادین
Hans-Zimmer-Day-One.mp3
7.99M
🎧 Day One
سبزند آرزوها در برگ های زردم 🍂
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْهٰا🇵🇸
🎧 Day One سبزند آرزوها در برگ های زردم 🍂
این موسیقی رو شنیدم و رفتم دوباره فیلم اینتر استلار«میانستارهای» رو دیدم...
بعضی فیلمها اصلا تکراری نمیشن...
با اینکه از فیلم های علمی تخیلی خوشم نمیاد ولی کارهای کریستوفر نولان اصلا یه هیجان دیگهای به آدم میدن... که آدم میگه: اگه واقعا اینطوری میشد، چی میشد... و این، عجیب و جالب و ترسناکه...
ولی واقعیت نداره... باید پذیرفت...
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْهٰا🇵🇸
🎧 Day One سبزند آرزوها در برگ های زردم 🍂
خیلی وقتها که دارم همینطوری، جاده ها رو به مقصدِ رفتن، طی میکنم، این موسیقی رو گوش میدم و کفش خیال رو میپوشم و باهاش قدم میزنم...
نمیدونین چه لذت وصفناپذیری داره...
یه معلمی داشتیم توی دورهی راهنمایی که میگفت: «تخیل، مقدمهی علمه»... و خب غربیها از این ترفند، خیلی استفاده ها کردن... توی همهچی...