آقا ما بچهایم، حدود ده_دوازده سالمون میشه... بچه ها خبر آوردن که توی یکی از خونهها، عروسیه و خلاصه بیاین بریم نگاه کنیم😍🎉... ما هم از همه جا بیخبر، پا شدیم رفتیم محلهی بالا... همین که رسیدیم سر کوچه، دیدیم این عروسی اصن قسمت آقایون ندارههههه😱... واااای... یکی از بچه ها گفت بیاین بریم نگاه کنیم😈... ما هم گفتیم نههههه، آقاااااا، زشتههههه، شر میشهههههه(میدونم باور نمیکنید اینا رو من گفته باشم و خب باور نکنید اصلا)😌...
آقا خلاصه، طرحی تصویب شد و بچه ها یکی یکی رفتن سراغ خونهی عروسی🤦🏻♂️... بچه ها رفتنا... باور کنید😏... حالا دارن سعی میکنن یه محفظهای، چیزی پیدا کنن که بتونن نگاه کنن ببینن چه خبره... این به اون میگه بیا کنار ببینم، اون به این میگه هیچی نیست فعلا و القصههههه، همه دارن سوراخ های دیوار رو تعویض میکنن که... آره... خاک تو سرشون خلاصه...😒 امااااااااا... آقا چشمتون روز بد نبینههههه... یهو یه غول بی شاخ و دم به اسم مرد صاب خونه اومد بیروووووون😰... آقا ما رو میگی؟... الفراااااااااار🏃😬... هفت_هشت تا بچه همینطوری داریم کوچه پس کوچه ها رو رد میکنیم که از دست این غول بی شاخ و دم فرار کنیم... حالاااااا، همهی بچه ها فرار کردن رفتن کوچهی خودشون، منِ بیچاره رفتم یه کوچهی دیگهههههه🤦🏻♂️... عدل، همون غول بی شاخ و دم هم اومد دنبال من😮💨... منو نمیدید، ولی من توی مسیرش بودم... آقا یه استرسی گرفتم که بیااااا و ببین فقططططط... من کجام؟... از شانس بدم رفتم گیرِ یه کوچهی بن بست افتادم☹️😥... کجااااا برم حالااااااا؟... خدایااااااا... این چه غلطی بود کردیم آخه... آبرومون میره الااااان...😣
چند لحظهای گذشت... مرد صاب خونه که ای بگم خونه خراب نشه ایییشّالا، اومد و وایستاد توی خیابون(هنوز به کوچه نرسیده) داد و هوار میکنه🤬... (اگه گیرتون بیارم، پدرتونو در میارم بچههای فلان فلان شده)... شانس آوردم پسر... نیومد توی کوچه... برگشت... حالا من باید آروم آروم از کوچه بیام بیرون، یه مسیر دیگهای غیر از مسیر غول بی شاخ و دم انتخاب کنم، برم برسم به کوچهی خودمون... آقا رفتم و روستا رو دور زدم، آروم و با احتیاط به هر کوچهای که میرسم، مثل این پلیس ها نگاه میکنم که کسی نباشه یه وقت... خلاصه برگشتم کوچهی خودمون و نجات پیدا کردم... آخه یکی نیست بگه مرد حسابی، تو خودت توی عروسی زنونه چیکار میکنی لامصبببببب... حالا درسته که یکی هم باید به ما میگفت که ما اونجا چیکار میکردیم که البته گفتن... بله... مفصللللل هم گفتن... دیگه من روشو نمیزنم...😕🤦🏻♂️
پسسس آقاااااا نتیجهههه میگیریییییم که از این کارهای زشت، دیگر انجام ندهییییم...😂😂😂
تمااااااام
#انشا
#خاطره
#عروسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی میگن هر کتابی رو نخونید، بخاطر اینجور چیزاس...
بفرما... تحویل بگیر...
#استاد_الهی_قمشهای🕯️
#کتاب📚
هدایت شده از ندای پاک فطرت
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
Shab Oftadast شب افتاده�ست.mp3
3.52M
به دیدارم بیا هر شب...
#دکلمه❤️🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امصبح_ بیست و ششم_ عشق_ صفر دو🍂🎨❤️