هدایت شده از 🇱🇧تَنْهٰاتَرینْهٰا🇵🇸
Seyed Peyman Baradigahi - Vasiat (320).mp3
3.93M
'فراقم سخت میآید ولیکن صبر میباید...
که گر بگریزم از سختی، رفیقِ سست پیمانم!'
#سعدی | #شهید_جمهور
Mohammadreza Aligholi - Khake Sorkh (128).mp3
3.56M
امان ازفراق و جدایی ...🥀🖤
#شهید_جمهور
#بیکلام_گفت
دنیا همینه رفقا...
کسی نمیمونه...
دنیا محل وصل نیست
محل فراق و جداییهاست
همه این مسیر رو میریم
و دیر یا زود،حرکت میکنیم از اینجا...💔
#شما_فرستادین
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْهٰا🇵🇸
رفقای خوبِ اهل آذربایجان، میدونن که این منطقه، با توجه به آب و هوا و موقعیتی که داره، آدمو خشن، سخت
اینجا برای ابراز احساسات، کمتر، از کلام و بیشتر، از نگاه استفاده میشود...
خیرگی و لبخند، در حینِ متوجه نبودنِ مخاطب و دزدیدنِ نگاه به هنگام هشیار شدنِ طرف مقابل...
و این، اوجِ ابرازِ احساساتِ مردمِ آذربایجان است...
مینشینم پهلویش... نگاهم را قفل میکنم به ضریحِ وجودش... و حض میکنم از این که هست و بودنش را به لبخند، جشن میگیرم... #او را بیش از پیش عاشقم و این را به هنگامِ پا گذاشتن به دنیای خواب، درِ گوشش زمزمه میکنم...
نمکینلبخندهایی دارد که روی خیارِ پوستکندهی قلبم میریزد و حالِ بودنم را جا میآورَد...
گاه که به دنیای دیگری پا میگذارد، دلم، آنقدَر پشت سرش میدَوَد که نفس، کم میآورد و #او شاید که میپسندد کمی سر به سرم بگذارد تا بیشتر، قدرِ نرگسِ بیمارش را بدانم و نگاهم را قفل کنم به ضریحِ وجودش...
سلام میکنم... آنچنان جوابِ سلامش را منتظرم که گویی مجنونی در پیِ لیلایِ مشرقیاش، کوچههای پُر اورنگِ بغداد را میجوید و تشنهی یک جرعه نگاه است...
برایم از نیاز بگو... بگرد و باده بگردان و از نماز بگو... خطا اگر که نباشد، نمازِ نازِ نیازِ تو را به وقتِ غروبِ نگاه تو خواندیم... و در طلوعِ چشمِ سیاهِ تو، خود فرو ماندیم...
#او
#آذربایجان
#شب_گفت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️نجات جان عباس معروفی و تبرئه او از اعدام توسط شهید رئیسی...
عباس معروفی نویسنده کتاب سمفونی مردگان و مدیر مجله ادبی به نام گردون که توقیف آن در سال های ابتدایی دهه هفتاد حاشیه ساز شده بود.
#شهید_جمهور
.
در سوگ تیغ برّان سال ۶۷
در این عکس، که سی و اندی ساله است، گردهمایی دادستانهای انقلاب کل کشور، دو سه سال پس از رحلت امام را میبینیم. آقای ریشهری به عنوان دادستان کل دارد بالای سِن سخنرانی میکند و آن کتشلوارپوشی که منتهاالیه سمت چپ بین آقای نیّری و یونسی نشسته، سید ابراهیم رئیسی است که در دهه شصت برای رسیدگی به چندپرونده حساس و خاص، از امام حکم و ابلاغ ویژه گرفته است.
براي من، سید ابراهیم رئیسی بیش از آن که سید محرومان و رئیسجمهور خدمت و خادمالرضا(ع)باشد، تیغ برّان انقلاب علیه مشتی آدمکُش است که قدرش دانسته نشد. وقتی بحرانی در هر سطحی در کشور اتفاق میافتد، بعضی کپ میکنند، بعضی ترجیح میدهند پیدایشان نشود تا آبها از آسیاب بیفتد و بعضی مردانه وسط میدان میایستند و هزینه میدهند. تابستان ۶۷ و ماجرای منافقین با حکم امام، یکی از آن مقاطع است.
هجمه رسانهای ضدانقلاب نباید ما را دچار لکنت کند، بی تعارف در تابستان ۶۷ پس از عملیات مرصاد، منافقینی را حذف کردیم که اعتقاد داشتند اگر بیاییم بیرون، ملت را میکُشیم. چه زمانی؟ کمی پس از سلاخی مجروحین بیمارستان اسلامآباد غرب وسط حیاط بیمارستان در عملیات فروغ جاویدان. چه کسانی؟ آنهایی که همین چندسال گذشته با اسلحه و در خانه تیمی دستگیر شده بودند.
چندسال قبل در یک برنامه تلویزیونی گفتم ما باید از آقای رئیسی و دستاندرکاران سال ۶۷ به عنوان تلاشگر حقوقبشر تشکر کنیم، چون اگر منافقین روزگاری بر کشور مسلط میشدند، فاجعه بیمارستان اسلامآباد را در سطح یک کشور انجام میدادند و رسما نسلکشی میکردند.
بگذریم. حالا سید ابراهیم رئیسی دارد شهر به شهر روی دست مردم تشییع میشود و چند صباح دیگر در قبری کوچک در حرم امام هشتم آرام میگیرد. خدایی که همه کارهایش روی حساب و کتاب است و ارادت ابراهیم رئیسی نسبت به امامرضا(ع) را به ما نشان داده بود، رفتنش را در شب ولادت حضرت مقدر کرد. در نگاه بعضی، ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور مردمی بود. برای بعضی، سالهای تولیت آستان قدسش پررنگ است و برای برخی سالهای قاضیالقضاتیاش. اما من برای مردی فاتحه میخوانم که روزگاری بر اساس وظیفه شرعی و حکم امامخمینی، ایران و ایرانیان را از شر منافقین راحت کرد؛ و سه دهه بعد وقتی در مناظرات انتخاباتی فحشش را از نامردها خورد، دم برنیاورد؛ و وقتی از دنیا رفت، منافقین و جلادها به نشانه شادی رقص و پایکوبی کردند.
تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار!
که رحم اگر نکند مدعی، خدا بکند...
#شهید_آیت_الله_رییسی