eitaa logo
کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.5هزار دنبال‌کننده
63 عکس
80 ویدیو
49 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته : کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjone مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام ای پسر حیدر کرّار حسین... ای امید دل هر عبد گرفتار حسین... دل ندادیم به دست کسی اما دل ما نمک عشق تو را گشته خریدار حسین.... جان زهرا قسمت می دهم ای خون خدا دستگیری کن از این عبد گنهکار حسین... به تمنای وصل تو دل از کف دادم شده ام راهی هر کوچه و بازار حسین.... مثل مسلم من اگر جان بدهم در ره تو بر سر دارالاماره بزنم جار حسین.... پنجم شوال سفیر ابی عبدالله وارد کوفه شد ۱۸ هزار نفر باهاش بیعت کردند بلافاصله نامه نوشت به امام زمانش آقا جان این‌ها با من بیعت کردند شما آماده شو سعید بن عبدالله حنفی نامه‌ها رو آورد محضر ابی عبدالله ابی عبدالله دسته‌ای از این نامه‌ها رو که نگاه کرد فرمود سعید نویسنده این نامه‌ها کیا هستند گفت عمر بن سعد حَجّار بنِ اَبجَر عَمرو بن حَجّاج زُبِیدِی شَبَث بن رِبعِی فَصَلَّیٰ رِکعَتَین دو رکعت ابی عبدالله بین رکن و مقام نماز خواند سجده کرد اینا فقط نوشته بودند درخت‌هامون ثمره داده رودخونه‌هامون پر از آبه حسین بلند شو بیا... هیچ اعتقادی از امامت ابی عبدالله در نامه‌ها نبود اما نامه دیگه‌ای به دست ابی عبدالله دادند نامه ی حبیب بود مسلم بود سلیمان بود رُفاعه بود مُسَیِّب بن نَجبِه بود نوشته بودند زیر این آسمان امامی غیر از تو، ما نداریم آقا جان اگه بیایی تا خود شام و دولت شام در معیت تو میریم پرچم طاغوت رو سرنگون می‌کنیم مثل مسلم من اگر جان بدهم در ره تو بر سر دارالاماره بزنم جار حسین.... شکرُ لِله دلم دل به شما داد حسین... دستگیر همه ای ، خانه ات آباد حسین... من که یک عمر شدم بی سر و سامان شما بوده ام هر نفسی ، دست به دامان شما رحمت خاص خدا بر پدرم باد که او راهی ام کرد سر سفره ی احسان شما بوی پیراهنتان برده مرا کرب و بلا ای فدای حرم و گنبد و ایوان شما خوش به حال اون نوکری که اینجوریه خواستم آب بنوشم ، نفسم بند آمد به خدا سوخت دلم از لب عطشان شما خواب دیدم که سر نیزه تو را می بردند دل پریشان شدم از زلف پریشان شما نامه دادند بیا کوفه ، ولی کوفه نیا جان عباس ، حسین بن علی کوفه نیا آفرین به تو اومد خدمت پیغمبر یا رسول الله أَتُحِبُّ عَقیلا عقیل رو دوست دارید یا نه فرمود آری عقیل رو به دو جهت دوست دارم حُبّاً لَه یکی برا خودش وَ لِحُبّ ابی طالب لَه دوم اینکه بابات عقیل رو دوست داشت منم به محبت ابیطالب ،عقیل رو دوست دارم فرمود علی جان خدا به این عقیل پسری میده إنَّ وَلَدَه لَمَقتولٌ فی محَبَّةِ وَلَدِک َ در راه محبت حسینت کشته می‌شه تَدمَعُ عَلَیهِ عُیونُ المُؤمنین به به چشم‌های مسلمین برا مسلم گریه می‌کنه حقش رو ادا کن ان شاء الله بریم مسجد کوفه همون جایی که ۸۴ زن و بچه رو آوردند دست‌هاشون رو با طناب بسته بودند بریم زاویه مسجد کوفه حرم مسلم بن عقیل ... کوفه با نیت تو فاصله دارد برگرد دلم از مردم اینجا گله دارد برگرد رسم اینجاست عزادار شوی ، می خندند کوچه هاشان به سرش هلهله دارد برگرد تا همه ی آل عبا را به اسارت ببرند شمر در دست خودش سلسله دارد برگرد تا نبینی که رقیه به بیابان بلا کف پایش چقدر آبله دارد برگرد سر سیلی زدن طفل تو ، این زجر لعین حرفها با شبث و حرمله دارد برگرد فقط یه اشاره کنم سر مطهرش را از بدن جدا کردند بدن رو از بالای دارالاماره به زمین پرتاب کردند بچه‌ها به پاهایش طناب بستند بدن رو توی کوچه‌ها می‌گردوندند آخرم آوردند بازار قصاب‌ها، معکوس دار زدند یعنی این بدن اصلاً احترام نداره سر بریده‌اش هم فرستادند دروازه شام ، آویزان کردند نوشته‌اند چند روز گذشت زن هانی بن عروه ، نیمه شب مخفیانه آمد ، این دو بدن رو با هم دفن کرد ، چی می‌خوام بگم لا یوم کیومِک یا ابا عبدالله به خدا اگه رباب رو هم به اسیری نمی‌بردند بدن ابی عبدالله رو دفن می‌کرد.... حسین....😭😭 میرزامحمدی
1401.02.16_3.mp3
23.3M
السلام ای پسر حیدر کرّار حسین... ای امید دل هر عبد گرفتار حسین... دل ندادیم به دست کسی اما دل ما نمک عشق تو را گشته خریدار حسین... میرزامحمدی
▪️روز شهادت مسلم بن عقیله، ما برا مسلم مشکی پوشیدیم اونم آقایی که ۸ تا شهید در راه ابی عبدالله داده ▪️دختر و خانمش هم تو کاروان اسراند که بعضیا گفتند اون دختری که زیربوته ی خار، عصر عاشورا جون داد حمیده دختر مسلمه ▪️از نیمه ی ماه رمضون تا مثل روز شهادتش قریب سه ماهه که اربابشو ندیده ، ▪️تو این سه ماه ظاهرا نون خوره اهل کوفه ست اما تاریخ نوشته نه از خوان کوفیا مسلم استفاده کرد نه از نونشون، هر چیم هر کی آورده بودمسلم پولشونو داد ▪️یعنی همه بدونن من تا سرم رو نیزه بره نون خور حسینم ، سر سفره ی دیگران نمیشینم ، ما نون خور حسینیم ، هیچوقت نون ارباب ما آجر نمیشه که ما بریم زانو بزنیم جلو امریکا و اسرائیل، چرا بعضیا نمی فهمند، این نون هیچوقت نه خشک میشه نه آجر میشه، همیشه تروتازه ست چون اربابمون ،هیچوقت کهنه نمیشه ، ▪️فقط همین قدر بگم بدنشو وقتی از رو دارالاماره اونم بدن بی سرش رو روی زمین پرت کردند نانجیب ابن زیاد دستورداد بچه ها تو کوچه به پاهاش طناب ببندند چقدر بدنتو کشیدند، نوشتند آخرالامر آوردن بدن رو معکوس دار زدند این اولین بدنیه که معکوس دار زده میشه ، ▪️تو عرب اگه یه بدنی رو از پا دار بزنند یعنی نه تنها مسلمون نیست هیچ احترامی نداره هر کی رد میشد آب دهان می انداخت، ای حسین.... میرزامحمدی
▪️امام صادق علیه السلام...فرمود:" اول محرم که میشه خود خدا پیراهن خونی حسین رو از عرش آویزان میکنه مااون پیراهنو میبینیم و گریه میکنیم " پاره ی پیرهنش گفت بیا.... ▪️چند تا شباهت داره مسلم بن عقیل با ابی عبدالله، یکی دوتاشو بگم، محاصره اش کردند... هان از مسلم می‌خوام دلتو یه جایی ببرم تو خونه ی طوعه است تا فهمید خونه رو محاصره کردند بلافاصله از خونه اومد بیرون، مبادا بازم زنی گرفتار بشه ، مبادا بازم زنی بین نامحرم گرفتار بشه ، یا زهرا.... ▪️یه بار تو تاریخ این اتفاق افتاده دیگه بسه... تنها نه یک نفر که در کوچه هر که بود کردند اتحاد به زهرا زدن ، علی یکی بیاد تو کوچه ها به مادرم کمک کنه اشک حسینو پاک کنه ، به خواهرم کمک کنه فاصله بگیر از اون درو دیوارو اون خونه بیا بیرون... تا فهمید خونه ی طوعه رو محاصره کردند از خونه اومدبیرون یه جوری جنگید که کسی به حریم خونه ی طوعه دیگه نزدیک نشه ، ▪️کاش شام غریبان بودی کنار خیمه ی زینب.... راوی میگه دیدم دامن زینب آتش گرفت... خانم چرا از خیمه بیرون نمیری ؟؟ اوج مصیبت اینجاست که حُمَیدِ بن مسلم باید وساطت کنه‌..‌. روز اولیه ببخشید یه جایی دلم رفت.... ▪️مرحوم محدث قمی مینویسد تا دید زینب میان خیمه ی آتش گرفته آمده، شمر تا دید زینب اینجاست حیا کرد بلافاصله از خیمه فاصله گرفت همه گریزها از روضه ب کربلاست امروز از کربلا بریم مدینه ، مرحوم محدث مینویسد شمر با اون همه قساوتش تا دید دختر علی وسط آتشه ، پشیمون شد اما من نمیدونم اون دومی چه دلی داشت... سادات ببخشید منو هر چی مادرتون صدا زد.... یا زهرا.... میرزامحمدی
سنگها آمد و آخر دل آیینه شکست ازدحامی شد وبا ضرب لگد، سینه شکست ای خدا فاطمه و چشم ترش دریاب پشت در رفت الهی؛ ثمرش را دریاب از امام زمان عذر میخوام... پا به ماه است خدایا پسرش را دریاب طفل شش ماهه‌ی بی‌بال و پرش را دریاب کجا ببرمت اول عرفه؟ از بین در ودیوار... دیده نگشود اگر محسن و گر شیر نخورد وسط معرکه بر حنجر او تیر نخورد آفرین به تو مستمع، رفتیم دیگه در خونه‌ی این باب‌الحوائج... تا حسین در کف خود قرص قمر را بگذاشت بر دل اهل حرم خون‌ جگر را بگذاشت حرمله بین کمان تیر سه‌ پَر را بگذاشت بر دل مادر او، داغ پسر را بگذاشت رشته‌ی صبر حسین در غم او پاره شده چاره‌ ساز همه در معرکه بیچاره شده روی برگشتن به خیمه‌ها رو نداره، به عمه‌اش قول داده بره سیرابش کنه... آماده‌ای یا نه؟ آه از طفل رباب و دل خون پدرش حرمله آمده با تیر سه شعبه به بَرَش غرق خون شد به سر تیر همه بال و پرش آنچنان زد؛ که به دست پدر افتاد سرش پسرش بر سر دستان پدر جان داده دخترش گوشه‌ی ویرانه ز پا افتاده هان کجاها داری میری؟ کار دارم باهات... گفت بابا به سرم اینهمه آزار گذشت پای من وقت فرار از روی هر خار گذشت صورت نازکم از سیلی بسیار گذشت دخترت از وسط کوچه و بازار گذشت تازه فهمیده‌ام آن روز در آن شام بلا خیزران خورده لبت در وسط تشت طلا دستورِ خود امام زمانه روضه رو جمع کنم روضه بی‌نام اباالفضل نباید امروز گره از کار همه او بگشاید امروز نام او را به لب آریم که شاید امروز مهدی فاطمه در روضه بیاید امروز دل ما در به در ساقیِ در علقمه هست بانی روضه‌ی عباس؛ خود فاطمه است بند آخر رو نمیدونم با این باب‌الحوائج هایی که امروز گفتیم ،میتونی ارتباط بگیری یا نه... اما از همه خجالت زده‌تر این آقاست چشم خیمه ز غمش چشمه‌ی زمزم شده بود در بر علقمه عباس چه درهم شده بود خوش قد و قامت زینب، چقدر کم شده بود قامت شاه کنار بدنش خم شده بود داغ عباس میان دل زهرا افتاد یک نفر گفت بیایید که سقا افتاد... حسین... حالا همه جرأت پیدا کردند تیراندازان که زده بودن و رفته بودند، یقین کردند که دیگه زمین‌گیرش کردند نمیتونه بلند بشه، چون هم دستاش رو زدن هم پاهاشو بریدند... فهمیدی چی گفتم؟ یعنی سینه‌خیز هم نمیتونست بره... حالا حسین اومده چه اومدنی... فَوَقَفَ الحُسین مُنحَنِیاً... دست به کمر گرفت... این ناله‌های امام زمان‌ها، با آقات حرف بزن جلو چشای من پاتو نکش زمین تو رو خدا پاشو یل ام البنین بدون تو چجوری برگردم خونِ دل از چشام میاد نم‌نم خمیده میشه کمرم کم‌کم.... داداش باور نمیکنم ،دستات جدا شده خونی شده چشات ،فرقت دوتا شده تو رو به حق حیدر کرار پاشو علم رو از زمین بردار تا بچه‌ها نرن سر بازار.... یا صاحب الزمان بعد تو میزنند ، به دستاشون طناب زینب رو میبرند ، تو مجلس شراب پاشو که آبروم داره میره اگه پاشی علی نمی‌ میره رحمی بکن ، برادرت پیره دست گداییت رو بیار بالا... بالعباس... الهی العفو... ==================== میرزامحمدی
4_5832627465561837542.mp3
39.19M
باز شد شامل ما، لطف خدای عرفه راهمان داد سر خان دعای عرفه او کریم است گدا باش، گدای عرفه دست خالی نرو تا هست عطای عرفه ==================== میرزامحمدی