1_918596099_1.mp3
23.97M
#شب_جمعه
#مناجات_با_خدا
#مناجات_و_روضه
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
هفته ی آخر است آمده ام
پیش تو کسب اعتبار کنم
بی محلی نکن که می میرم
بی محلی کنی چه کار کنم
====================
#شب_جمعه
#مناجات_با_خدا
#مناجات_و_روضه
#روضه_امام_جواد_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
و لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ
حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ
چرا من باورم نمیشه که
هر کی تو رو داره بسشه
به جای تو دارم جای دیگه میرم
نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ
اگه بندگی هم بلد نباشم
که بلد نیستم
اما تا آخر عمر ، تو رو اینجوری میدونم
نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ
تو میتونستی وقتی دارم دنبال گناه میرم ، یه جوری زمین گیرم کنی ، که نرم
اما گفتی بزار بره ببینم آخرش چه میکنه...
آخرش اومدم بگم
بهتر از تو پیدا نکردم ...
آخرش اومدم بگم
نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ...
أَنتَ نِعمَ الرَّب
کُنتُ بِئسَ العَبد
أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ
دیگه حتی روم نمیشه استغفار کنم
شب جمعه آخر ماه ذیقعده هم است
راوی به امام جواد نامه نوشت
آقا جان یه چیزی یادم بده
که وقتی به زبانم جاری کردم
ثمرهاش معیّت با شما باشه
فی الدنیا والآخره
امام جواد هم توی نامهاش نوشت
دو تا نسخه بهش داد
فرمود زیاد تلاوت کن سوره قدر رو
دومین نسخهاش همینه
رَطِّبْ شَفَتَیک َ بِالإستِغفار
یعنی لبهات رو همیشه معطر کن
نذار خشک بمونه
همیشه با استغفار ، لبهات باز و بسته بشه
هان
مهمان امام جوادیها
آقازاده امام رضا...
ببین میتونی ماه ذیقعده ات رو به امضا برسونی یا نه
أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ
یعنی میشه ما رو کنار خودت نگه داری..
الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ
الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ
ذُوالجَلالِ وَ الاِکرَام
مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي
وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ
يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
نوشت به آقازادهاش
شنیدم نگهبانان و حاجبان تو
تو را از دروازهای عبور میدهند
که کمتر در دسترس مردم باشی...
جوادم مسیرت رو تغییر بده
بزار بیشتر مردم ازت بهره ببرند
امشب ببین میتونی در مسیر نظر امام جواد قرار بگیری
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ
صلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَىٰ سَجِيَّةً
وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَىٰ فِي هَذِهِ الْعَشِيَّة
به این مولود مبارکی که وقتی به دنیا اومد، امام رضا فرمود
مولودی با برکتتر از جوادم
در اسلام به دنیا نیومده...
قنداقه اش رو روی دست گرفت
هی میبوسید هی میبویید
هی میگفت بابی انت و امی
به علی بن موسی الرضا
و به جگر گوشش جوادالائمه
الهی العفو....
کار نداری باهاش؟!
الهی العفو....
ای خدا خسته شدم ، رنج و مشقت کافی است....
خسته شدی از خودت یا نه
...اهل عصیان شده را ، جرم و جنایت کافی است
عمر بی حاصل من ، غیر زیان کاری نیست
غرق عصیان شده ام این همه خفت کافی است
بنده ای سر به هوایم ، ادبم کن که دگر
لذت از معصیت و ترک عقابت کافی است
قبل از آنی که پشیمان بشوم پاکم کن
ور نه بر سوختنم شرم و خجالت کافی است
رجب و نیمه ی شعبان ، رمضان رفته و ما
باز در بند گناهیم ، اسارت کافی است
باید آماده شوم چون عرفه نزدیک است...
جامونده ها
حاجیها بار سفرشون را بستند
کربلاییها دونه دونهشون دارن میگند
رفیق عرفه کربلاییم
ما چه خاکی به سر کنیم
باید آماده شوم چون عرفه نزدیک است
بهر زائر شدنم ، شوق زیارت کافی است
حاجتم را تو أدا کن که مرا از دنیا
عرفه ، کرب و بلا ، روضه ، شهادت کافی است
گرچه آلوده شدم ، راه نجاتم حرم است
من مسلمان حسینم ، عرفاتم حرم است
حالا که من ، از حرم دورم
درمونم صبره ، آخه مجبورم
یه سلام میدم با حسرت طرف کربلا
آرزوم اینه بمیرم عرفه کربلا...
غم کربلا
منو میکشه
دل من فقط
تو حرم خوشه
لبیک یا حسین.....
نه نه
اینجوری لبیک میگی
اگه دلتنگ حسینی...
لبیک یا حسین.....
بری کربلا چه خبره...
خیلی ساده و روون
قدیمیها که راه کربلا بسته بود
اینجوری میگفتند
می روم بینم در کجا زینب
شکوه از شمر بی حیا میکرد...
او می دوید و من می دویدم
او سوی مقتل ، من سوی قاتل
خوب نیست معطل کنی فاطمه رو
او می برید و ....
فَذُبِحَ مِنَ القَفا....
آخ بدن رو برگردوند
حسین....
به یاد همه ی شهدامون
امام راحلمون
تا قیامت گریه کنی بازم کمه
از کربلا تا خرابه ،چهل منزل
قدیمیها میگفتند فاصله بود
بچه هاش که ندیدند چه جوری سر بابا رو بریدند
امان نازدانه توی آخرین منزل ، هی میپرسید
یا أبه مَنِ الَّذِی قَطَعَ وَرِیدَک
اونقدر زینب خجالت کشید
آخه به دختر سه چهار ساله چه جوری بگه
که سر از بدنش چجوری جدا شده...
اونجا دختر سوال کرد
مَنِ الَّذِی قَطَعَ وَرِیدَک
مناجات ابتدایی.mp3
22.26M
#شب_جمعه
#مناجات_با_خدا
#مناجات_و_روضه
#روضه_امام_جواد_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
ای خدا خسته شدم ، رنج و مشقت کافی است
اهل عصیان شده را ، جرم و جنایت کافی است
====================
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#عرفه
#مناجات_با_خدا
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
اَللّهُمَ صَلِ عَلی مُحَمّد وآلِ مُحَمَّد
وَعَجِّل فَرَجَهُم
لا حولَ و لاقُوَّةَ اِلّا بِاللّه اَلعَلیِ الْعَظیم
حَسبُنَا اللّه وَ نِعمَ الوَکیل نِعمَ المَولا و نِعمَ النَّصیر
ازت ممنونم همین اول دعا، شاید تا آخر دعا عمرم کفاف نده، تشکر میکنم ازت
من سالی یک بار هم تو رو یاد نمیکنم، اما تویی که بندههاتو صدا میزنی بیان باهات حرف بزنن
جای عبد و مولا عوض شده
عوض اینکه من دنبال تو بگردم تو داری دنبال گداهات میگردی
کُنْتُ بِئسَ العَبد وَ أَنْتَ نِعْمَ الرَّبُّ
عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِک
فَلْیحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِک َیا کَریم
فرمود حتی اون بچههایی که به دنیا نیومدن تو رحم مادرشون هستند؛ اونام امروز مشمول رحمت خدا میشند...
همین اول دعا بگم؛ نیومدم دست خالی برگردم
به حق اون آقایی که هر کی اومد تو گودال دست خالی نرفت...
فهمیدی چی گفتم؟
تا برا بردن یه نعلینش ،
بعضیا دست خالی برنگشتند
ما رو امروز دست خالی برنگردون
أَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذی لا إِلـهَ إِلاّ هُو
اونایی که با خانواده مشرف شدید
ارباب ما هم از دیروز با خانوادهاش تو بیابونا سرگردونه...
اما خانوادهای که هنوز نگرانی ندارند...
عباس کنارشونه
علی اکبر کنارشونه
چیزی نگذشت این خانواده نگاه کردن دیدن یه محرم کنارشون نمونده...
أَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذی لا إِلـهَ إِلاّ هُو ،الْحیّ القَیّوم
ساکت نباش
همه استغفار کنیم
خیلی راحت هم بهش بگو،
من جاموندهی ماه رمضانتم
بعد ماه رمضان دوباره خراب کردم
امروز خودتون به ما امید دادید؛
عرفه خودتو برسان
أَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذی لا إِلـهَ إِلاّ هُو ،الْحیّ القَیّوم، الْرَّحمنُ الرَّحیمُ ، ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ، بَدیعُ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ، مِنْ جَمیعِ ظُلْمی وَ جُرْمی وَ اِسْرافی عَلی نَفْسی وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ
همه باهم
بالحجة الهی العفو..
باز شد شامل ما، لطف خدای عرفه
راهمان داد سر خان دعای عرفه
او کریم است گدا باش، گدای عرفه
دست خالی نرو تا هست عطای عرفه
هر که گردیده گرفتار بیاید امروز
هرکسی هست گنهکار بیاید امروز
چه خبره امروز
او در این روز گناه همه را میبخشد
قدر یک عمر ز ما جرم و خطا میبخشد
گر گنهکاری و گر شاه و گدا، میبخشد
هر که هستی در این خانه بیا، میبخشد
روز توبه است اگر پیر وجوانی برخیز
گر که جا ماندهی ماه رمضانی برخیز
ای خدای عرفه عبد گنهکار رسید
عبد درمانده وبییار و خطاکار رسید
باز کن در که گدا، زار و گرفتار رسید
ای که یار همهای، بندهی سربار رسید
آمدم تا که مرا اشک دمادم بدهی
روزی گریهی شبهای محرم بدهی
کدوماتون یقین دارید تا محرم زندهاید؟
کدومامون یقین داریم که محرمش رو میبینیم؟
قطرهای آمدهام وصل به دریا باشم
یار زهرا و علی ، باز به هرجا باشم
پیام عرفه رو درک کن..
با حیا و شرفم یاور مولا باشم
باحجابم همه جا پیرو زهرا باشم
درس روضهست اگر شعله بیفتاد به در
سوخت چادر پَسِ در، لیک نیفتاد ز سر
فهمیدی چی گفتم؟ چادر وقتی از سر میکشند، این پیامِ ،
یعنی دشمن داره علنی رسانهای میکنه که ما از چادر ضربه خوردیم
عمامه وقتی میزنند، یعنی ما از این عمامه به سرها لطمه داریم میخوریم
یعنی دوباره قصهی گودالِ
هان...
اخنسها دارن عمامهها میبرند
شمرها دارن چادر از سر میکشند
تو حواست باشه پیرو زینب کبرایی...
راه رو گم نکنی!
قطرهای آمدهام وصل به دریا باشم
یار زهرا و علی باز به هرجا باشم
با حیا و شرفم یاور مولا باشم
باحجابم همه جا پیرو زهرا باشم
درس روضهست اگر شعله بیفتاد به در
سوخت چادر پَسِ در، لیک نیفتاد ز سر
کربلا هم همین بود
مقاتل نوشتن وَ تَسَابَقَ الْقَوْمُ عَلَى نَهْبِ بُیُوتِ آلِ الرَّسُولِ
سبقت میگرفتند بر تصاحب اهل خیمه..
خب..
شنیدید گریهها کردید
دختر ابیعبدلله رو وقتی اون مرد سوار، از بالای مرکب با کعب نیزه زد
همین که با صورت زمین خورد بیهوش شد، به هوش که اومد دید تو بغل عمهجانش هست...
از آنچه که رفت به غارت نکرد شکایت ولی
به عمه گفت چرا معجر مرا بردند
بعضی از اون متدینینی که اینجا سادهانگاری میکنند، آقا یه چادر بره، یه معجر بره چی میشه؟
همین میشه،تو نگاه به این سادگیش نکن، این اولشه، لذا دیدی بعد شش ماه روزه خواری علنی رو رسانهایش کردند
گول نخورید،
حالا با یه پارچه چی میشه؛ همین میشه
از اونهمه چیزی که غارت رفته بود، که گوشاش داشت خون میومد شکایت نکرد به عمه
به عمه گفت معجرم رو بردن...
پیش چشم همه افتاده خدا رحم کند
پشت در فاطمه افتاده خدا رحم کند
در حرم همهمه افتاده خدا رحم کند
روی لب زمزمه افتاده خدا رحم کند
یه جوری خورد زمین که حتی هم خودش فضه رو صدا زد، هم دیدن امیرالمومنین صدازد ، فضه بانوی خانه رو دریاب..
4_5832627465561837542.mp3
39.19M
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#عرفه
#مناجات_با_خدا
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
باز شد شامل ما، لطف خدای عرفه
راهمان داد سر خان دعای عرفه
او کریم است گدا باش، گدای عرفه
دست خالی نرو تا هست عطای عرفه
====================
#حجتالاسلام میرزامحمدی
#شب_چهارم_محرم
#مناجات_با_خدا
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_حضرت_حر
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ
تو دیگه روتو از ما برنگردون
إِذَا نَاجَيْتُكَ
چرا؟
آخه
فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ
ما همون عبد فراری در خانهی خودتیم، امروز به سوی تو داریم فرار میکنیم
مگه تو قرآن نفرمودی
فَفِرّوا إلَی اللّه
بندهی فراریت اومده در خونت
وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ
چجوری اومدم؟
وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ مُسْتَكِيناً لَكَ مُتَضَرِّعاً إِلَيْكَ
دارم ضجّه میزنم در خونت، دست خالی اومدم، اما
رَاجِياً لِمَا لَدَيْكَ ثَوَابِي
هرگز از تو نا امید نیستم با امید تمام اومدم در خونه ات،
مثل حُر که از وسط لشکر دشمن فاصله گرفت
منم از وسط منجلاب گناه میام به سمت تو، توام دیگه روتو از ما برنگردون
دست گداییمون رو بالا بیاریم
خدایا به این دلهایی که تا خبردار شدن حر محاصرشون کرده شکست، چقدر ترسیدن
به دل زینب کبری، به نالهها و نگرانی بچههای اباعبدالله تو را میخوانیم
الهی العفو...
الهی العفو...
الهی العفو..
مرحبا به شما ع ادارات ابیعبدلله
اینها رو مقدمه قرار میدیم برای آشتی با خدا
اومد پیش عمرسعد گفت امیر نکنه میخوای با حسین بجنگی؟
به ما گفتند فقط محاصرش کن
گفت حر چی داری میگی کار از محاصره گذشته
با او میخوام جنگی کنم که سرها از بدن جدا بشه، اعضا وجوارحش رو قطعه قطعه کنیم
تازه فهمید کجا ایستاده
خوشبحال اونا که وسط روضهی اباعبدالله بفهمن کجا هستن
آیا با امامند یا نقطه مقابل امام؟
بدنش شروع کرد به لرزیدند
همینجا یه گریز بزنم، تو فقط شنیدی میخواند حسین رو «مُقَطَّعُ الاَعضاء» کنند بدنت شروع کرد به لرزیدن
پس ببین اون دختری که دید بدن بابا ، ارباً ارباست،
اون خواهری که دید ابیعبدلله دیگه قابل شناسایی نیست
چه حالی پیدا کرد
نه عبا داره
نه عمامه داره
نه لباس داره
نه دست داره
نه انگشت داره
هان
ساکت نباش
نالههات دیگه باید عاشورایی باشه
به بهانهی آب دادن به مرکبش از لشکر جدا شد
حُر ، همینجا من ازت یه سوال دارم
چجوریه که آب به روی مرکبهاتون بازه
اما همین آب فرات به رو ابیعبدلله وزن و بچش بسته هست
ننگ برتو ای فرات
حرکت کرد،
اومد سمت اباعبدلله
بدنش داره میلرزه
فرماندهی که زبانزد خاص و عامه
دو دستش رو روی سرش گذاشت،
بعضیها نوشتند چکمههای جنگیش رو هم حمایل گردنش کرد، که دلالت بر ذلت او میکنه
هنوز به ابیعبدلله نرسیده بود
شروع کرده مناجات کردند
اللَّهُمَّ إِلَیْکَ أَنَبْتُ
فَقَدْ أَرْعَبْتُ قُلُوبَ أَوْلِیَائِک
خدایا منو بخر
من بودم که دل ابیعبدلله و زن و بچش رو ترسوندم
من بودم که دل اینا رو لرزوندم...
بعد رسید محضر ابیعبدلله گفت
هَلْ لِی مِنْ تَوْبَةٍ
امام بی معطلی فرمود
نَعَمْ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْکَ إرْفَعْ رَأسَک
خدا توبهات روقبول کرده
پیاده شو
از خجالت پیاده نشد
آقاجان اجازه بده هنوز عرق توبهام خشک نشده خونم رو تقدیمت کنم
آمد وسط لشکر، خطبه خواند، موعظه کرد
فایده نداشت؛ تیر بارونش کردند
برگشت نزد ابیعبدلله، حضرت فرمود إنْزِل
من اینجوری میفهمم.
شاید امام به او میخواست بگه، خسته شدی قدری استراحت کن بازم پیاده نشد
تا خونم رو در راهت ندم رو زمین قرار نمیگیرم
وقتی خورد زمین خود ابیعبدلله یارانش رو فرستاد
اللهاکبر
فرمود برید حُر رو بیارید سمت خیمهها
آوردنش سمت خیمهها، تنها شهیدی که سر از تنش جدا نشده حُر هست
قربونت برم آقاجان
هزینهی همه رو پرداخت کردی
حتی نخواست سر تو از تنش جدا بشه
فهمیدی چی گفتم؟
آقا اومد بالا سرش اولین کاری که کرد، گردوخاکها رو از سر و روی حُر کنار زد
قربونت برم که حتی راضی نشدی گرد و خاک رو صورت اصحاب بشینه
أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ
اما وقتی خودت رو زمین افتادی، جوری خاک مالیت کردند
به همین اکتفا نکردند
با لگد به سینه و صورتت زدند
بدنت رو برگردوندند
اسب بر این بدن تازوندند
حسین...
====================
4_5818974992888499218.mp3
10.65M
#شب_چهارم_محرم
#مناجات_با_خدا
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_حضرت_حر
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ...
====================
#شب_چهارم_محرم
#مناجات_با_خدا
#مناجات_و_روضه
#روضه_حضرت_حر
إِلَهِي أَلْبَسَتْنِي الْخَطَايَا ثَوْبَ مَذَلَّتِي وَ جَلَّلَنِي التَّبَاعُدُ مِنْكَ لِبَاسَ مَسْكَنَتِي
یعنی خدایا گناه، نا فرمانی ومعصیت، با من کاری کرد که لباس ضلت و خاری به تنم کرد و اون لباس تقوا رو از تنم بیرون کرد
وَ أَمَاتَ قَلْبِي عَظِيمُ جِنَايَتِي
این گناهان من که در برابر تو جنایت و خیانتِ کاری کرد که باعث شد دل من بمیره
حالا احیای این دل مرده به چیه؟
فَأَحْيِهِ بِتَوْبَةٍ مِنْكَ علیه
شب چهارمی اومدم توبه کنم
مثل حُری که اومد در خانه ابیعبدلله توبه کرد
یه نسخهاش رو هم امام رضا فرمود
فرمود اونایی که تو مجلس ما اهل بیت شرکت میکنند
لَم يَمُتْ قلبُهُ يَومَ تَموتُ القلوبُ
روزی که همه دلها بمیره ،
دل این مستمعین و شرکت کنندگان توی مجلس ما نمیمیره
دست گداییتون رو بیارید بالا
شب رحمته
شب مغفرته
شب آمرزیده شدن گناهانمونه
يَا سَرِيعَ الرِّضا ،
اغْفِرْ لِمَنْ لَايَمْلِكُ إِلّا الدُّعاءَ . .
من چیزی ندارم در خونه ات بیارم
فقط اومدم صدات بزنم
با سلاح بُکاء اومدم در خونه ات
بالحسین الهی العفو...
با همون شور و حالی که نام ابیعبدلله رو به زبونت جاری میکنی استغفار کن
الهی العفو...
حالا که تو مجلس ابیعبدلله، اونم شب جمعه، استغفار کردی
وجودت طیب و طاهر شد
حالا بریم کربلا
ببین ابیعبدلله چه میکنه
فقط کافیه چشمش کسی رو بگیره،
اونایی که سالها زیارتش کردند
یاریش نکردند،
اما شخصیتی مثل حُر که تا ظهر عاشورا،
توی جهنمیها و لشکر دشمن به سر میبرد
یه لحظه به خودش آمد،
چیکار داری میکنی حُر؟
اونایی که نامه نوشته بودند یاریش نکردند
اونایی که وعده داده بودند عمل نکردند به وعدههاشون
حُر نامه ننوشته بود تازه راه رو بر ابیعبدلله و زن و بچهاش بسته بود
همین که فهمید حرف از محاصره گذشته میخوان خون پسر فاطمه رو بریزن از لشکر جدا شد بدنش داره میلرزه به بهانه آب دادن مرکبش خودش رو رسوند محضر ابیعبدلله
اول اعتراف کرد
من همونیم که دل تو و زن و بچهات رو لرزوندم
حسین جان تو میدونی ما شب چهارم برا آلودگی خودمون با تو اومدیم
میتونیم جای دیگه بریم
اما تو دهه یه شب هم برا ما گناهکاراست
ماها با گناهانمون دل تو رو آزردیم
لیالی قدر به تو قول دادیم آقا
اما زیرش زدیم
عرفه به تو قول دادیم اما زیرش زدیم
تو حرم تو، اربعین به تو قول دادم
اما بازم زیرش زدم
ممنونم از اینکه چراغا رو خاموش کردید،
از این تاریکی استفاده کن کسی نمیشناستت باهاش حرف بزن
▪️تو که بر دشمنان نظر داری
▪️دوستان را کجا کنی محروم
همین که حر اعتراف کرد،
نوشتند بدنش میلرزید،
چکمههای جنگی رو دور گردنش انداخته بود،
فرمانده لشگر اگر چنین کنه اوج ذلتِ خواریها
مقداری خودش رو خاک مالی کرد
یعنی من دیگه تشخّصی ندارم،
سرش رو پایین انداخت، تا گفت
هَل لي مِن توبة؟
ابیعبدلله اصلا به روش نیاورد
فرمود
إرفَع رَأسَک...
یعنی هرکی در خونهی ما بیاد دیگه سر به زیر نیست
آره ولله...
حالا که اشکت جاری شد سرت رو بلند کن
به نص روایات ما، ابیعبدلله از سمت راست عرش داره به تک تکتون نظر میکنه تو هم سرت رو بالا بیار به آقای سربریدن نظر کن
▪️ارباب باوفا منو نگاه کن
▪️از عرش خدا منو صدا کن
الان داره برا دونهدونتون استغفار میکنه
آقاجان ازت ممنونیم
هنوز اعتراف نکرده داری برامون استغفار میکنی
از پدر مهربانتره
از مادر به بچهی شیرخوارش مهربانتره
ابیعبدلله بغلش کرد
اون لرزش حر تو آغوش ابیعبدلله از بین رفت
بعضیا نوشتن گفت آقاجان اجازه میدی برم سمت خیمهی زینب؟
آخه من اولین کسی ام که دل اونا رو شکستم
اجازه بده از اونا حلالیت بطلبم
آمادهاید یا نه؟
آمد بیرون خیمه خاکساری کرد
رو خاکها نشست هنوز حرفی نزده بود
عقیله بنی هاشم از خیمه صدا زد حُر مادرم ازت راضیه...
امشب منو تو هم بگیم یا زهرا شب چهارمی ، از ما راضی شدی یا نه
با چه غروری از ابیعبدلله جدا شد
اومد وسط میدان
خطبه خواند توبهاش رو تمام کرد
یه جمله از خطبهاش رو بگم و بنشینم و استفاده کنم
صدا زد ای لشکر آبی رو به روی حسین بن علی بستید که
قَد یَشْرَبُهُ الْکِلاب و الخَنازیر
اینو دیگه ترجمه نمیکنم
و قَد یَشْرَبُهُ الیَهود و النَصاری
حسین...
====================
1_1137706091.mp3
6.58M
#شب_چهارم_محرم
#مناجات_با_خدا
#مناجات_و_روضه
#روضه_حضرت_حر
إِلَهِي أَلْبَسَتْنِي الْخَطَايَا ثَوْبَ مَذَلَّتِي وَ جَلَّلَنِي التَّبَاعُدُ مِنْكَ لِبَاسَ مَسْكَنَتِي...
====================
#مناجات_با_خدا
#شب_جمعه
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
و لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ
حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ
کُنتُ بِئسَ العَبد وَ أَنتَ نِعمَ الرَّب
بدترین بنده ات اومده در خونه ات
ای بهترین خدا
عَظُمَ الذَّنبُ مِنْ عَبدِک
فَلْیَحسُنِ العَفوُ مِن عِندِک
أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ
به نیابت از همه ی اونایی که فراموش کردند باهاش حرف بزنند، استغفار کن
به نیابت از اونایی که در ابتلائات این دوره ، دچار خدا فراموشی و خود فراموشی شدند ،
تو اسغفار کن
حالا که شب جمعه راهت دادند
به خدا اگه ما هم استغفار نکنیم ، این فیض رو از ما می گیرند
أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ
الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ
الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ
ذُوالجَلالِ وَ الاِکرَام
بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ
مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي
وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ
ببین سالی که با ابی عبدالله شروع بشه ، چقدر سال خوبیه
با لباس احرام عزا ، سال قمری رو شروع کردی
ان شاء الله « خِتامُه مِسک» بشه
با ظهور فرزندش...
يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
دو تا دستاش رو قطع کردند
يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ
صلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ
خَيْرِ الْوَرَىٰ سَجِيَّةً
وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَىٰ
فِي هَذِهِ الْعَشِيَّة
به لحظه حضور مادرش فاطمه کنار گودال ،
به لحظه ساعت زینب در زندان کوفه ،
به لحظه ساعت سر بریده توی تشت طلا
الهی العفو....
▪️چیزی ندارد آنکه در رزقش سحر نیست
▪️اَلحَق ضرر کرده آنکه چشمش چشمِ تَر نیست
▪️با دست خالی آمده ام دستم بگیری
▪️هر چند سود این گدا ، غیر از ضرر نیست
عبارات دعای عرفه
إِلَهِي مَنْ كَانَتْ مَحَاسِنُهُ مَسَاوِيَ
بنده ای که حتی خوبی هاش بدیه
سودش هم ضرره
حالا ببین بدی هاش چیه کت در خونه ات آوردم
▪️با یک ندامت ....
نه توبه وا
▪️با یک ندامت بنده ات را میخری تو
▪️چون مثل تو بخشنده ای از هر نظر نیست
▪️این روز ها حال مرا ، خود زیر و رو کن...
خیلیا باهات قهر کردند
خیلیا ازت بریده اند
▪️این روز ها حال مرا ، خود زیر و رو کن
▪️حالی که در آن از شما دیگر اثر نیست
من از تو دور شدم که حالم اینقدر بده
▪️ بیچاره آنکس که ز تو دور است مولی
▪️ بیچاره تر آنکه دنبال سحر نیست
▪️از چشم زهرا و علی حتما می افتد
▪️شبهای جمعه ،هر گدایی در به در نیست
ازت ممنونیم
شب های جمعه ، ما رو حواله خودت کردی
▪️شرمنده خیرات و احسان حسینیم...
هر کی هر چی می خواد بگه بگه
▪️شرمنده خیرات و احسان حسینیم
▪️در کسب و کار نوکری اصلا ضرر نیست
همیشه نوکریت پُر رونقه آقا
▪️یک «اَلسّلام ارباب» می گویم ز هیئت
▪️روزی من شش گوشه ی آقا مگر نیست
آقا جان
یه کربلا ما رو روزی کن
نشمه بمیرم و حرمت رو نبینم
▪️از بس که در گودال جسمش جابجا شد...
به خدا تا یک روز باید برای این یه بیت گریه کنیم
▪️از بس که در گودال جسمش جابجا شد
▪️از آن تن بر خاک افتاده ، اثر نیست
حنجره هاتون رو خرج کنید برای ابی عبدالله
هنوز توی عزاشی ها
▪️دنبال نیزه میروند اشرار کوفه
▪️دیگر کسی در کربلا دنبال سر نیست
▪️از بس کریمی ، ساربان هم دست پُر رفت....
تا قیامت ما نمی تونیم روضه ی ساربان رو بخونیم
فقط برو ببین برای چی دستان ابی عبدالله رو بریدند
رد شم....
▪️تنهاست زینب با رباب و با سکینه
▪️یک زن حریف طعنه های صد نفر نیست
همیشه روضه های شام ،
توی ملأ عام ، توی ازدحام ، شلوغیه دروازه ، توی نظر همتون بوده
اما توی کوفه
نمی دونم چه اتفاقی افتاد
یه وقت دید اُمّ کلثوم صدا زد
یا أهلَ الکوفَة
أَما تَستَحیُونَ مِن الله وَ رَسُوله ..
حیا نمیکنید اینجوری خیره خیره دارید نگاه می کنید
▪️از نان و خرما دادنِ مردم بدانید
▪️اصلا مسلمانی در این کوی و گذر نیست
فریاد می زد
اِنَّ الصَّدَقَةَ عَلَینا حَرام
مگه شما کِه هستید که صدقه براتون حرامه؟!
نَحنُ أُساریٰ مِن آلِ مُحَمَّد
تا بی بی خودش رو معرفی کرد
اُمّ حَبیبه پرسید
+از کدوم بلادید؟!
_فرمود اهل مدینه ایم
+از کدوم محله؟!
_ بنی هاشم...
اُمّ حَبیبه گفت اگه اهل محله ی بنی هاشمید ، بانوی من ، زینب رو باید بشناسید
آی روزگار أُف بر تو باد
این اُمّ حَبیبه کنیز زینب بوده
حالا کنیز با خَدَم و حَشمش اومده
دختر علی اینجوری اومده
یه نگاه به خواهرش اُمّ کلثوم کرد
خواهرم میشناسی این زن رو یا نه
این همون کنیز ماست
اگه تو بانوی من زینبی ،
جواب سوال من رو بده
1_1148601108.mp3
35.5M
#شب_جمعه
#مناجات_با_خدا
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
▪️چیزی ندارد آنکه در رزقش سحر نیست
▪️اَلحَق ضرر کرده آنکه چشمش چشمِ تَر نیست
▪️با دست خالی آمده ام دستم بگیری
▪️هر چند سود این گدا ، غیر از ضرر نیست
===================
#مناجات_با_خدا
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#گریز_به_کربلا
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
و لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ
حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ
این تویی
حالا اینم منم
کنتُ بِئسَ العَبد وَ اَنتَ نِعمَ الرَّب
أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ
الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ
الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ
ذُوالجَلالِ وَ الاِکرَام
بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ
مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي
وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ
يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
بخدا اگه همین یه فراز رو بفهمم، دیگه از در خونه ات جایی نمیرم
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
یعنی همیشه دو دستی به بنده ات عطا میکنی
يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ
صلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَىٰ سَجِيَّةً
وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَىٰ فِي هَذِهِ الْعَشِيَّة
به حجة بن الحسن
الهی العفو....
◾️آمدم یا رب گدای روسیاهت را ببخش
◾️سائل آلوده و پراشتباهت را ببخش
◾️حضرت غفار، عبد پرگناهت را ببخش
◾️این گدای بی حیا و بی پناهت را ببخش
◾️بر در لطف تو اشک چشم و آه اورده ام
◾️هرچه هستم باز سوی تو پناه آورده ام
◾️ای خدا من سینه ام را غرق ظلمت کرده ام
◾️توبه کردم، توبه بشکستم خیانت کرده ام
امشب
به خاطر مادر سادات یه نگاه به دلم کن
حالم خیلی خرابه
◾️جای خلوت باتو، با غیرتو خلوت کرده ام
◾️من به عصیان و گناه خویش عادت کرده ام
◾️میکنم اقرار یا رب که تو خوب و من بدم
◾️باامیدی بر سر ابن سفره امشب امدم
◾️نیست این گر حال اشک و حال گریه حال من
◾️سنگ عصیان بارها زخمی نموده بال من
◾️غرق غفلت ها گذشته روز و ماه و سال من
◾️یا کریم الصفح ، رحمی تو بر احوال من
◾️این شب جمعه بگیر از لطف دست این گدا
◾️عفو کن یا رب به حق چادر زهرا مرا
اومد خونه
همینکه فهمید تو خونه چیزی برا خوردن نیست،
چقدر علی خجالت کشید
اما مگه تا فاطمه زنده هست میزاره علی خجالت بکشه،
علی جان چادرم رو ببر نزد زید یهودی گرو بزار،
اصلا تصورشم برا ما محاله،
علی چادر خانمش رو آورد،
زید یهودی یه نگاه کرد،
دید دوازده تا وصله داره،
اما تا فرمود این چادر فاطمه است،
آنچه که میخواست زید یهودی بهش گرو داد،
سه کیلو جو گرفت اومد خونه،
خانومش آرد کرد، نان پخت،
آخر شب زید یهودی چادر گرو گرفته از علی رو برد خونه،
چیزی نگذشت خانومش دید خونه اش نورانی شده
چیه تو این صندوق ...
علی چادر خانومش رو گرو گذاشته،
نوشتن همون شب هشتاد یهودی مسلمان شدند،
اومدن در خونه امیرالمومنین شهادتین رو بر زبان جاری کردند (۱)
به نور چادر وصله دار فاطمه هشتاد یهودی مسلمان شدند
اما به نوری که از سر بریده ی ابی عبدالله از تنور خانه خولی....
◾️چادر زهرا به دادم روز محشر میرسد
فرمود
یه سرچادر توی بهشت دست فاطمه ی منه
یه سر چادر هم روی صراط پهنه،
ندا میاد :
یٰا اَیُّهَا المُحِبُّون لِفٰاطِمَة،
تَعَلَّقُوا بِأَهْدَابِ مِرْطِ فَاطِمَةَ (۲)
◾️چادر زهرا به دادم روز محشر میرسد
ببین یه ذره با صدا بلند خوندیم اذیت شدیم
نه سینه ات شکافته شده
نه لگد خوردی
من نمیدونم چجوری فریاد زد :
خَلُّوا عَن اِبن عَمِّی (۳)
خانمی که نفس به سختی میکشید
برا علی داد میزد رها کنید علی رو
تا حالا یه نامحرم صدای این خانم رو نشنیده،
بخدا یه نامحرم هم صدای زینبش رو نشنیده بود
اما کربلا کار به جایی رسید دیدن داره داد میزنه
هی میگه
واحُسَینٰاه
📚منابع:
۱. الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 537 – 538
۲. بحار الأنوار ج ۱۷، ص ۲۳۹
۳. همان، ج ۲۸، ص ۲۰۶
====================