✅نخستین منبعی که ماجرای شهادت دختر خردسالی از امام حسین(علیه السلام) را در شام مطرح کرده است، کتاب «کامل بهائی» نوشته «عماد الدين حسن بن علی بن محمد بن علی طبری آملی»(متوفّی سال ۷۰۱ قمری) است.
عماد الدّين طبری نيز این ماجرا را به نقل از كتاب «الحَاويَةُ فی مَثالِبِ مَعاویَة» نقل میكند، كه متأسفانه اثری از اين كتاب در دست نيست.
ولی نویسنده آن «قاسم بن محمد بن احمد مامونی»(متوفی قرن پنجم) از علماء و دانشوران اهل سنّت است که کتاب را علیه «معاویه» نوشته است.
عماد الدین نام دختر را ذکر نکرده است، ولی سن او را چهار سال و وفات او را چند روز پس از دیدن سر پدر در خانه یزید گزارش کرده است.
عمادالدین می نويسد؛ در کتاب «حاوية» آمده است که؛
در شام از بچه های كوچك، شهادت پدرشان را مخفی می كردند و به آن ها می گفتند پدرتان به مسافرت رفته است.
بر همین وضع بود تا یزید آن ها را به منزلی در نزدیکی خود منتقل نمود.
«کَانَ لِلْحُسَیْنِ(ع) بِنْتُ صَغِیرَةُ لَهَا أَربَعَ سِنِینَ، قَامَت لَیلَةً مِن مَنَامِهِا وَ قَالَتْ :
أَینَ أَبِی الْحُسَیْنِ(ع)؟»
امام حسین(علیه السلام) دختر کوچکی داشت که چهار سال بیشتر نداشت، شبی از خواب بیدار شد و گفت : پدرم حسین(علیه السلام) کجاست؟
«فَإنِّی رَأَیْتُهُ السَّاعةَ فِی المَنَام مُضطَرِبَاً شَدِیدَاً»
من اکنون او را در خواب دیدم!
«فَلَمَّا سَمِعنَ النِسوَةُ ذَلِکَ، بَکَینَ وَ بَکَى مَعَهُنَّ سَائِرُ الَأَطفَالِ وَ ارتَفَعَ العَوِیلُ»
وقتی زنان این سخن را شنیدند، گریستند و کودکان دیگر هم، صدا به شیون بلند کردند.
«فَانتَبَهَ یَزِیدُ مِن نَومِهِ وَ قَالَ : مَا الخَبَرُ؟
فَفَحَصَوا عَنِ الوَاقعَةِ وَ قَصُوهَا عَلیَهِ»
یزید بیدار شد و پرسید : چه خبر است؟ تفحّص کردند و قضیه را به او گفتند.
«فَأَمَرَ بَأَن یَذهَبُوا بِرَأسِ أَبَیهَا إِِلَیهَا فَأتُوا بِالرَّأسِ الشَّرِیفِ وَ جَعَلُوُهُ فِی حِجرِهَا»
یزید گفت : سر پدرش را نزد او ببرید، پس سر مطهّر را آوردند و در دامن دخترش نهادند و تا نگاهش به سر افتاد، گفت :
«مَا هَذَا الرَّاسُ؟» این سر، چیست؟!
گفتند : «رَأسُ أَبِیکَ!» سر پدرت است.
«فَفَزَعَت الصَبیَّةُ وَ صَاحَت فَمَرَضَت وَ تُوَفَّیَت فِی أیَّامِهَا بِالشَّامِ»
آن دخترک دلش کنده شد و فریادى زد و بیمار گشت و در همان روزها در شام درگذشت.(۱)
👤مرحوم مجتهد بیرجندی خراسانی(متوفی سال ۱۳۵۲ق) در کتاب وقایع الشهور و الاعوام، این واقعه را در پنجم ماه صفر گزارش کرده است.(۲)
📜اما در میان مورخان شیعی اختلاف در دو چیز است :
۱)اختلاف در اصل وجود حضرت رقیه(س)!
۲)اما برخی دیگر وجود ایشان را قبول دارند، ولی در مورد اسم و سن و نوع نسبتش با امام حسین(علیه السلام) در اختلافند.
برخی هم معتقدند که نمیتوان این مسئله را به طور قاطع ردّ کرد، ولی در مقابل هم دلیل قاطعی برای اثبات آن در دست نیست و فقط به خاطر شهرت تاریخی باید پذیرفت.
1⃣اما در مورد اولی :
👤شیخ مفید(متوفی سال ۴۱۳ق) در ارشاد نامی از «رقیه» نیاورده است.
او می نویسد :
«وَ كَانَ لِلحُسَينِ(ع) سِتَّةُ أَولَادٍ : عَليُّ بنُ الحُسَينِ الأَكبرُ، كُنيَتُهُ أَبُومُحَمَّدٍ، وَ أُمُّهُ(شاه زنان) بِنتُ كَسرَى يَزدجِردَ
وَ عَليُّ بنُ الحُسَينِ الأَصغَرُ، قُتِلَ مَعَ أَبِيهِ بِالطَّفِّ، وَقَد تَقَدَّمَ ذِكرُهُ فِيمَا سَلَفَ، وَأُمُّه لَيلَى بِنتَ أَبِي مُرَّةِ بنِ عُروَةِ بنِ مَسعُودِ الثَّقَفِيَّةُ
وَجَعفَرُ بنُ الحُسَينِ، لَا بَقِيَّةَ لَهُ وَأُمُّهُ قُضَاعِيَّةٌ وَكَانَتْ وَفَاتُهُ فِي حَيَاةِ الحُسَينِ(ع)!
وَعَبدُاللهِ بنِ الحُسَينِ قُتِلَ مَعَ أَبِيهِ صَغِيرَاً، جَاءَهُ سَهمٌ وَهُوَ فِي حِجرِ أَبِيهِ فَذَبَحَهُ وَقَد تَقَدَّمَ ذِكرُهُ فِيمَا مَضَى!
وَسُكَيْنَةُ بنتُ الحُسَينِ وَأُمُّهَا الرُّبَابُ بِنتُ اِمرِئِ القَيسِ بنِ عَديٍّ، كَلبِيَّةٌ، وَ هِي أُمُّ عَبدِاللهِ بنِ الحُسَينِ(ع) وَفَاطِمَةُ بِنتُ الحُسَينِ وَأمُّهَا أُمُّ إِسحَاقَ بِنتُ طَلحَةَ بنِ عُبَيدِاللهِّ تَيمِيٌةُ»
امام حسین(علیه السلام) دارای شش فرزند بود :
۱)«امام سجاد(ع)» با کنیه ابومحمد که مادرش شاه زنان دختر یزدگرد بود.
۲)«علی اکبر(ع)» که همراه پدر در کربلا به شهادت رسید و مادرش «لیلی دختر ابی مره بن مسعود ثقفی» بود.
۳)«جعفر(ع)» که مادرش زنی از قبیله قضاعه بود که در حیات امام حسین(ع) از دنیا رفت.
۴)«عبدالله(ع)» که در کربلا طفلی بود، و او نیز همراه امام حسین(ع) به شهادت رسید و در کربلا تیری آمد و او را آغوش پدر ذبح نمود.
۵)«سکینه(س)» که مادرش «رباب بنت امرءالقیس کلبی» است و نیز مادر عبدالله هم هست.
۶)«فاطمه(س)» که مادرش «ام اسحاق بنت طلحه بن عبیدالله تمیمی» بود.(۳)
پس با این نقل، فقط از دو دختر به نام های «سکینه و فاطمه» نام برده است.
@TarikhEslam
ادامه مطلب :👇
👤ابن شهر آشوب(متوفی سال ۵۸۸ قمری) نیز در هنگام شمردن دختران امام حسین(علیه السلام) اشاره ای به حضرت رقیه(س) نکرده است.
او می نویسد :
«وَبَنَاتُهُ : سَكِينَةُ اُمُّهَا رُبَابُ بِنتُ اِمرِئِ القَيسِ الكَندِيَّةِ وَ فَاطِمَةُ اُمُّهَا اُمُّ اِسحَاقِ بِنتُ طَلحَةِ بنِ عَبدِاللهِ وَ زَينَبُ»
و از جمله دختران امام حسین(علیه السلام)؛ «سکینه» که مادرش «رباب دختر امرءالقیس کندی» و «فاطمه» که مادرش «ام اسحاق بنت طلحه بن عبدالله بود.(۴)
2⃣اما در مورد دومی :
اولین بار نام «رقیه» در ابیاتی از شعر «سیف بن عمیره نخعی کوفی»(متوفی قرن دوم) که در دوران امام صادق(علیه السلام) می زیسته است، در ضمن قصیده ای، آشکارا دوبار، آورده است :
«وَسَکِینَةُ عَنْها السَّکِینَةُ فَارَقَتْ
لَمَّا اَبتَدَیتَ بِفُرقَةِ وَ تَغَیرِ
وَ رُقَیةُ رَقَّ الْحَسُودُ لِضَعْفِها
وَ غَدَا لِیعْذِرَهَا الَّذِی لَمْ یَعْذَرُ
وَ لِاُمِّ کُلْثُومَ یَجِدْ جَدِیدُهَا
لَثمِ عَقِیبٍ دَمُوعُهَا لَمْ یُکَرَّر
لَمْ اَنْسِهَا وَسَکینَة وَ رُقَیةَ
یبْکِینَهُ بَتَحسُّرٍ وَتَزَفُّرٍ»
آرامش از سکینه(س) جدا شد چون که او از امام خود جدا گردید.
رقیه(س) کسی بود که حسودان برای ضعف و ناتوانیش دل سوزاندند.
این عده فردای قیامت مجبور به عذرخواهی از او میشوند، هرچند که هیچ عذری برای آنها وجود ندارد.
ام کلثوم(س) نیز هر لحظه صورت اشک آلودش را با پارچهای پاک میکند.
من هیچگاه ام کلثوم(س) و سکینه(س) و رقیه(س) را فراموش نمیکنم که برای امام حسین(علیه السلام) با آه و ناله حسرت گریه میکردند.
در این شعر فوق دو بار به نام «رقیه» اشاره شده است.(۵)
در برخی گزارشهای نَسَب شناسی نام «رقیه» در میان دختران امام حسین(علیه السلام) برده شده است.
👤«ابوالحسن بیهقی» معروف به «ابن فُندُق»(متوفی ۵۶۵ قمری) که از نَسّابه مشهور بوده است، در کتاب خود یعنی «لباب الانساب» به عنوان اولین منبعی است که در آن نام «رقیه(س)» آورده است.
ابن فُندُق در لباب الأنساب ابتدا نام ده فرزند برای امام حسین(علیه السلام) را آورده که نام «رقیه» در بین آن ها نیست!
ولی در ادامه میگوید :
«لَم يَبْقَ مِن أَولَادِهِ إِلَّا زَینُ العَابِدِینَ(ع) و فاطِمَةُ(س) و سَکِینَةُ(س) و رُقیَّةُ(س)»
از فرزندان امام حسین(علیه السلام) جز زین العابدین(ع) و فاطمه(س) و سکینه(س) و رقیه(س) باقی نماندند.(۶)
👤«كمالالدين محمد بن طلحه شافعی»(متوفی۶۵۲قمری) در كتاب «مطالبُ السّؤول في مَناقبِ آل الرسولِ(ع)» به وجود چهار دختر برای امام حسین(ع) تصريح كرده و حتی برای آن، ادعای شهرت نيز نموده است و مینويسد :
«كانَ لِلْحُسَیْنِ(ع) مِن الأَولَادِ ذُكُورِِ و اُنَاثِِ عَشَرَةُ، سِتَّةُ ذُكُورِِ، وَ أَربَعُ اُنَاثِِ»
امام حسین(ع) دارای ده فرزند پسر و دختر بود كه شش نفر آنان پسر و چهار نفر ديگر دختر بودند.
«وَ امَّا البَنَاتُ؛ فَزينَبُ و سَكِينَةُ و فاطِمَةُ هَذَا هُوَ المَشهُورُ وَ قِيلَ: بَل كَانَ لَه اَربَعُ بَنينَ وَ بِنتَانَ، وَ الاَوَّلُ أَشهَرُ»
اما دختران عبارتند از : زينب(س)، سكينه(س) و فاطمه(س) و اين، قول مشهور است.
و گفته شده است كه؛ آن حضرت(ع) دارای چهار پسر و دو دختر بوده است. ولی قول اول، مشهورتر است.(۷)
👤«نجم الدین طبسی» از گزارش «ابن فُندُق و شافعی» به این نتیجه رسیده که نام دختر چهارم امام حسین(ع) رقیه و کنیه او «امکلثوم» است.(۸)
مأخذ دیگری که در آن، ضمن شرح جریانات عاشورا، نامی از حضرت رقیه(س) به میان آمده، نسخه ای از کتاب مشهور «اللهوف» سیّدبن طاووس (متوفّی۶۶۴ قمری) است.
👤سید بن طاووس می نویسد :
امام حسین(ع) حضرت زینب(ع) و اهل حرم را امر به صبر کرده و فرمود :
«یَا اُختَاهُ! یَا اُمَّ کُلثُومِ وَ أنتِ یَا زینَبُ و أنتِ یَا رُقیَّةُ وَ أنتِ یَا فَاطِمَةُ وَ أنتِ یَا رُبَابُ اُنْظُرْنَ إِذَا أَنَا قُتِلْتُ فَلَا تَشقَقنَ علیَّ جَیْباً و لا تَخمَشنَ عَلیَّ وَجهَاً ولا تَقُلنَ علی هَجرَاً»
خواهرم ام کلثوم و تو ای زینب و تو ای رقیّه و تو ای فاطمه و تو ای رباب زمانی که من کشته شدم، در مرگم گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و کلامی ناروا بر زبان نرانید.(۹)
♻️این احتمال وجود دارد که منظور از «رقیه» در این گزارش ابن طاووس و شعر «سیف بن عمیره» رقیه دختر امام علی(ع) خواهر امام حسین(ع) که همسر مسلم بن عقیل(ع) بود، باشد که در کربلا حضور داشته است.
به خصوص اینکه اسم رقیه، در کنار دیگر خواهران امام حسین(ع) مانند؛ ام کلثوم(ع) و زینب(ع) آمده است.
اما به نقلی، رقیّه دختر امام علی(ع) قبل از حادثه کربلا وفات یافته بود، که «محمد بن جریر طبری سنی» این را ردّ می کند و وجود رقیه دختر امام علی(ع) را در کربلا ذکر می کند.(۱۰)
👤«محمد هادی یوسفی غروی» وجود چنین دختری را انکار نموده و قبر موجود را برای رقیه بنت علی(ع) و همسر مسلم بن عقیل دانسته است.(۱۱)
@TarikhEslam
ادامه مطالب :👇
👤مرحوم شیخ عباس قمی(متوفی سال ۱۳۵۹ق) با نقل ماجرای دختر چهارساله، در دو كتاب «نفس المهموم و منتهی الآمال» خود، از كتاب كامل بهائی، می نويسد :
«امام حسین(ع) را دو دختر بوده، چنانچه در کتب معتبره ذکر شده، یکی سکینه که شیخ طبرسی فرمود : سیدالشهداء(ع) او را تزویج عبدالله کرده بود و پیش از آنکه زفاف حاصل شود، عبدالله شهید شد و دیگر فاطمه که زوجه حسن مثنی بوده که در کربلا حاضر بود.»(۱۲)
با توجه به عبارات شيخ عباس قمی معلوم می شود که ایشان فقط دو دختر را برای امام حسين(ع) قبول دارد.
فاطمه(س) و سكينه(س) كه هر دو متأهل بوده اند.
👤 #شهید_مطهری داستان حضرت رقیه(س) و وجود او را از تحریفات عاشورا دانسته و در یادداشت های خود نوشته است :
«از طفل امام حسین(ع) به نام رقیه که در شام مرده و بعد برایش ضریح ساخته اند اخیراً به هم بافته اند.»(۱۳)
👤«علامه سید جعفر مرتضی عاملی» نیز احتمال داده اند که این دختر برای یکی از شهدای کربلا بوده باشد.(۱۴)
گزارشهای مربوط به درگذشت دختری منسوب به امام حسین(ع) در شام ناهماهنگیها و اختلاف هایی دیده میشود.
به هر ترتیب این گزارشها نسبت به نام، زمان و مکان وفات و همچنین سن رقیّه(س) اختلاف دارند.
ناهماهنگی این گزارشها و همچنین عدم ذکر نام ایشان در بیشتر منابع تاریخی سبب تردید جدی از سوی برخی محققان در انتساب ایشان به امام حسین(ع) شده است.
در نهایت می توان به کلام «آیت الله مرعشی نجفی» تمسّک کرد که؛
اگر چه مدارك معتبر از وجود چنین دختری ساكت است، لكن با وجود این شهرت تاریخی نمی شود وجود ایشان را انكار كرد.(۱۵)
هم اکنون در شهر دمشق بارگاهی به حضرت رقیه(س) منسوب است که این دومین زیارتگاه شیعیان در این شهر است.
👤مرحوم «آیت الله العظمی میرزا جوادآقا تبریزی» درباره حضرت رقیه(س) می گوید :
«دفن این طفل خردسال در شام گواه بزرگ و نشان قوى از اسارت خاندان طهارت و ستم روا داشته شده بر ایشان دارد.
مزار کنونى حضرت رقیه بنت الحسین(ع) در شام، از اول مشهور بوده، گویا حضرت امام حسین(ع) نشانى را از خود در شام به یادگارى سپرده است، تا فردا کسانى پیدا نشوند که به انکار اسارت خاندان طهارت(ع) و حوادث آن بپردازند. این دختر خردسال گواه بزرگى است بر اینکه در ضمن اسیران، حتى دختران خردسال نیز بودهاند، ما ملتزم به این هستیم که بر دفن حضرت رقیه(س) در این مکان شهرت قائم است.
حضرت(ع) در این مکان جان سپرده و دفن شده است و ما به زیارتش شتافتیم، و باید احترام او را پاس داشت.
دفن این طفل خردسال در شام گواه بزرگ و نشان قوى از اسارت خاندان طهارت و ستم روا داشته بر ایشان دارد، آن ستمى که تمام پیامبران از آدم تا خاتم بر آن گریستند، تا آنجا که خدا عزاى امام حسین(ع) را بر آدم خواند، از این رو احترام این مکان لازم است.(۱۶)
📜پس؛
🔹اولین کتاب موجودی که قضیه شهادت دختر خردسال امام(ع) را در شام مطرح کرده، کتاب «کامل بهایی» نوشته «عمادالدین طبری» است.
🔹اولین کتاب موجودی که نام رقیه(س) را در بین دختران امام حسین(ع) آورده است، کتاب «لب الانساب ابن فُندُق بیهقی» است.
🔹شاید برخی این گونه استدلال کنند که چرا منابع متقدم، از قبیل الکافی مرحوم کلینی و الارشاد شیخ مفید و ..به این جریان اشاره ای نکردند؟
چرا باید اولین نقل از شهادت این دختر، در قرن هفتم آمده باشد؟ و این در حالی است که جریان شهادت در شام در هیچ کتابی قبل از کامل بهائی دیده نشده است!
پس چگونه میشود قضیهای به این عظمت و قصهای چنین آشکار مضبوط و اتفاق افتاده باشد، ولی به نظر متقدمین نرسیده باشد؟!
عدم ذکر اگر چه قرینه ای است برای نبود آن اتفاق، ولی معارض ذکر توسط دیگران نیست!
بالاخره، در طی این مدت کتابهای فراوانی توسط قوم مغول و تاتار از بین رفت و گنجینه هایی از آن در آتش سوخت.
علاوه بر این، بیهقی که خود در علم نسب شناسی چیره روزگار بود، نام «رقیه» را صریحا جزء دختران امام حسین(ع) نام برده است، که ذکر شد.
🔹و همچنین، قول علمائی همچون مرحوم آیت الله مرعشی نجفی و آیت الله میرزا جوادآقا تبریزی، که ماجرای حضرت رقیه(س) را شهرت تاریخی می دانند، در نوع خود قابل قبول است.
یعنی این جریان دارای اشتهار تاریخی و ناقلان زیادی در طول تاریخ داشته و دارد.
📚منابع:
۱)کامل بهائی عماد الدین طبری، ج۲، ص۱۷۹
۲)وقایع الشهور و الاعوام بیرجندی، ج۱، ص۵۴
۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۳۵
۴)مناقب ابن شهرآشوب، ج۳، ص۲۳۱
۵)المنتخب طریحی، ج۲، ص۴۳۶
۶)لباب الانساب ابن فُندق، ص۳۵۰
۷)مطالب السئول شافعی، ج۱، ص۲۵۷
۸)رقیه بنت الحسین(ع) طبسی، ص۹
۹)اللهوف ابن طاووس، ص۱۴۱
۱۰)تاریخ طبری، ج۴، ص۳۵۹
۱۱)موسوعة التاریخ الاسلامی غروی، ج۶، ص۲۱۰
۱۲)منتهی الآمال محدث قمی، ج۱، ص۴۵۸
۱۳)مجموعه آثار مطهّری، ج۱۷، ص۵۸۶
۱۴)تحریف شناسی عاشورا مرتضی عاملی، ص۶۰
۱۵)شخصيت حسين قبل از عاشورا مدرسی، ص۴۵۷
۱۶)سايت اطلاع رسانی مرحوم آيت الله تبريزی
@TarikhEslam
#پرسش_و_پاسخ
سوال2⃣6⃣1⃣ : آیا مرحوم #شهید_مطهری وجود #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها را در کتاب «حماسه حسینی» انکار می کند؟👇
✍مرحوم شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی داستان حضرت رقیه(سلام الله علیها) و وجود او را از تحریفات عاشورا دانسته است و در یادداشتهای خود نوشته است :
«از طفل امام حسین(علیه السلام) به نام رقیه که در شام مرده و بعد برایش ضریح ساخته اند اخیراً به هم بافته اند.»(۱)
ایشان در کتاب «حماسه حسینی» نیز در بیان تحریفات عاشورا می نویسند :
«داستان طفلی از ابی عبدالله که در شام از دنیا رفت و بهانه پدر می گرفت و سر پدر را آوردند و همان جا وفات کرد.»(۲)
📚منابع :
۱)کتاب یادداشتها، ج۲، ص۸۰
۲)حماسه حسینی، ج۲، ص۵۸۵
👤اما پاسخ به این سوال را از حجت الاسلام حسینی یمین، مدرس کتب استاد #شهید_مطهری بشنویم :👇
@TarikhEslam
✅مجموعه تقریرات درس خارج «تحلیل دعوت حسینی» با بیست درس گفتار با موضوع #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها در بیان #استاد_عندلیب_همدانی :👇
💠«رقیة بنت الحسین(علیها السلام)»
💠«رقیة بنت علی(علیها السلام)»
📌سر فصل مباحث :
1️⃣بخش اول :
۱)تعداد دختران ذکر شده برای امام حسین(علیه السلام)
۲)منابعی که اشاره به اسم «رقیة» کردهاند.
۳)بازخوانی واقعه ی شام در منابع
۴)تاریخ شهادت
۵)مرقد
۶)نقد و بررسی اقوال سایرین
2️⃣بخش دوم :
۱)بررسی عبارات پیرامون ایشان
۲)تحلیلی پیرامون مدفن ایشان
@TarikhEslam
📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍
9️⃣8️⃣1⃣ #معرفی_کتاب :📚
کتاب «رقیّه بنت الحسین(ع)» بیان مختصری از تاریخ زندگانی #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها و شهادت ایشان از منابع معتبر؛ اثر استاد نجم الدین طبسی✍📚👇
@TarikhEslam
4_201315876056596519.pdf
1.06M
📚✍📚✍📚✍📚✍📚
کتاب «رقیه بنت الحسین(ع)»
@TarikhEslam
«اَللَّهُمَّ صَلَّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ سَیَّدَ النَّبِیَینَ وَوَصِیَّ اَمیرِالْمؤمِنینَ السَّلام ُعَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیَّدِ الْوَصَیّینَ اَشْهَدُ اَنَّکَ یَابْنَ اَمیرِ الْمْؤمِنینَ اَمینُ اللّهِ وَ ابْنُ اَمیِنِه عِشْتَ مَظْلُوماً وَ مَضَیْتَ شَهیداً واَشْهَدُ اَنَّکَ الْأِمامُ الزَّکِیُّ الْهادِی الْمهْدِیَّ، اَللّهُمَّ صَلَّ عَلَیْهِ وَبَلَّغْ رُوحَهُ وَجَسَدَهُ عَنّی فی هذهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ الْتَّحِیَّة»
👤 #استاد_عندلیب_همدانی :
«بزرگداشت هفتم صفر و سوگواری سبط مظلوم، امام حسن مجتبی(سلام الله علیه) از بزرگترین مصادیق تعظیم شعائر الهی است.»
#امام_حسن_علیه_السلام
#وقایع_ماه_صفر_المظفر
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
5⃣3⃣1⃣شهادت یکی از دختران #امام_حسین_علیه_السلام در خرابه شام!👇 #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها #وقایع_ش
6⃣3⃣1⃣خواب هند بنت ابی عامر [همسر یزید] در شام به نقل علامه مجلسی!👇
#وقایع_شام
#روز_شمار_عاشورا
@AsnadolMasaeb
✅هند بنت ابی عامر همسر یزید می گوید :
📋《كُنْتُ أَخَذْتُ مَضْجَعِي فَرَأَيْتُ بَاباً مِنَ السَّمَاءِ وَ قَدْ فُتِحَتْ وَ الْمَلَائِكَةُ يَنْزِلُونَ كَتَائِبَ كَتَائِبَ إِلَى رَأْسِ الْحُسَيْنِ(ع) وَ هُمْ يَقُولُونَ :
[السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)]
فَبَيْنَمَا أَنَا كَذَلِكَ إِذْ نَظَرْتُ إِلَى سَحَابَةٍ قَدْ نَزَلَتْ مِنَ السَّمَاءِ وَ فِيهَا رِجَالٌ كَثِيرُونَ وَ فِيهِمْ رَجُلٌ دُرِّيُّ اللَّوْنِ قَمَرِيُّ الْوَجْهِ》
♦️وقتی سرهای شهدای کربلا را به شام آوردند، شبي در خواب ديدم که دري از آسمان گشوده شد و فوج فوج ملائکه نازل مي شدند و در برابر سر مبارک حضرت امام حسين(ع) مي ايستادند و مي گفتند :
السلام عليک يا أباعبدالله(ع)!
السلام عليک يابن رسول الله(ص)!
ناگاه ديدم که ابري از آسمان به زير آمد و مردان بسيار در ميان آن ابر بودند. در ميان ايشان مردي بود در نهايت صباحت و نور و صفا!
📋《فَأَقْبَلَ يَسْعَى حَتَّى انْكَبَّ عَلَى ثَنَايَا الْحُسَيْنِ(ع) يُقَبِّلُهُمَا وَ هُوَ يَقُولُ :
يَا وَلَدِي! قَتَلُوكَ أَ تَرَاهُمْ مَا عَرَفُوكَ وَ مِنْ شُرْبِ الْمَاءِ مَنَعُوكَ!
يَا وَلَدِي! أَنَا جَدُّكَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ هَذَا أَبُوكَ عَلِيٌّ الْمُرْتَضَى(ع) وَ هَذَا أَخُوكَ الْحَسَنُ(ع) وَ هَذَا عَمُّكَ جَعْفَرٌ وَ هَذَا عَقِيلٌ وَ هَذَانِ حَمْزَةُ وَ الْعَبَّاسُ ثُمَّ جَعَلَ يُعَدِّدُ أَهْلَ بَيْتِهِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ》
♦️وقتی که به زمين رسيد، دويد و خود را به آن سر منور رساند.
در حالی که لب و دندان او را مي بوسيد و نوحه و زاري مي کرد و مي گفت :
اي فرزند دلبند من! تو را کشتند و تو را از آب فرات منع کردند! مگر تو را نشناختند؟!
اي فرزند گرامي!
من جد توام رسول خدا(ص)!
و اين پدر تو است، علي مرتضي(ع)!
و اين برادر تو است حسن مجتبي(ع)!
و اينها عموهاي تواند، جعفر طيار، عقيل، حمزه و عباس!
و يک يک اهل بيت خود را شمرد.
هند می گوید :
📋《فَانْتَبَهْتُ مِنْ نَوْمِي فَزِعَةً مَرْعُوبَةً وَ إِذَا بِنُورٍ قَدِ انْتَشَرَ عَلَى رَأْسِ الْحُسَيْنِ(ع) فَجَعَلْتُ أَطْلُبُ يَزِيدَ وَ هُوَ قَدْ دَخَلَ إِلَى بَيْتٍ مُظْلِمٍ وَ قَدْ دَارَ وَجْهَهُ إِلَى الْحَائِطِ وَ هُوَ يَقُولُ :
مَا لِي وَ لِلْحُسَيْنِ(ع)؟
وَ قَدْ وَقَعَتْ عَلَيْهِ الْهُمُومَاتُ!
فَقَصَصْتُ عَلَيْهِ الْمَنَامَ وَ هُوَ مُنَكِّسُ الرَّأْسِ!》
♦️من از دهشت اين حال، خايف و ترسان بيدار شدم.
وقتی به نزد سر آن بزرگوار رفتم، ديدم که نور از آن سر منور به آسمان بالا مي رفت.
رفتم که يزيد را بيدار کنم و او را از خواب خود مطلع گردانم که او را در جاي خود نيافتم.
وقتی تفحص کردم، ديدم که به خانه ي تاري درآمده و رو به ديوار نشسته و با غايت بيم و اندوه و خوف مي گويد :
مرا با حسين(ع) چه کار بود؟
وقتی خواب مرا شنيد، غم و بيم او مضاعف شد، سر به زير افکند و جواب نگفت.(۱)
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۹۷
@TarikhEslam
7⃣3⃣1⃣اهل بیت #امام_حسین_علیه_السلام آماده حرکت از شام می شوند!👇
#وقایع_شام
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_ماه_صفر_المظفر
@TarikhEslam
👤علامه مجلسی می نویسد :
هند دختر عبدالله بن عامر، همسر یزید بن معاویه نقل می کند که؛
📋《فَلَمَّا أَصْبَحَ، اسْتَدْعَى بِحَرَمِ رَسُولِ اللَّه(ص) فَقَالَ لَهُنَّ : أَيُّمَا أَحَبُّ إِلَيْكُنَّ الْمُقَامُ عِنْدِي أَوِ الرُّجُوعُ إِلَى الْمَدِينَةِ وَ لَكُمُ الْجَائِزَةُ السَّنِيَّةُ؟
قَالُوا : نُحِبُّ أَوَّلًا أَنْ نَنُوحَ عَلَى الْحُسَيْنِ(ع)!
قَالَ : افْعَلُوا مَا بَدَا لَكُمْ ثُمَّ أُخْلِيَتْ لَهُنَّ الْحُجَرُ وَ الْبُيُوتُ فِي دِمَشْقَ وَ لَمْ تَبْقَ هَاشِمِيَّةٌ وَ لَا قُرَشِيَّةٌ إِلَّا وَ لَبِسَتِ السَّوَادَ عَلَى الْحُسَيْنِ(ع) وَ نَدَبُوهُ عَلَى مَا نُقِلَ سَبْعَةَ أَيَّامٍ》
♦️وقتی که صبح شد، یزید اهل بيت رسالت را طلبيد و ايشان را ميان ماندن در شام با حرمت و کرامت و برگشتن به سوي مدينه با صحت و سلام مخير گرداند.
آنان گفتند : اول مي خواهيم ما را رخصت دهي که به ماتم و تعزيه آن امام مظلوم قيام نماييم
یزید گفت : آنچه خواهيد بکنيد!
و خانه هایی براي ايشان مقرر کرد و ايشان جامه هاي سياه پوشيدند و هر که در شام بود، از قريش و بني هاشم با ايشان در ماتم و زاري و تعزيت و سوگواري موافقت کردند و تا هفت روز بر آن جناب، ندبه و نوحه و زاري نمودند.
📋《فَلَمَّا كَانَ الْيَوْمُ الثَّامِنُ دَعَاهُنَّ يَزِيدُ وَ عَرَضَ عَلَيْهِنَّ الُمَقَامَ فَأَبَيْنَ وَ أَرَادُوا الرُّجُوعَ إِلَى الْمَدِينَةِ فَأَحْضَرَ لَهُمُ الْمَحَامِلَ وَ زَيَّنَهَا وَ أَمَرَ بِالْأَنْطَاعِ الْإِبْرِيسَمِ وَ صَبَّ عَلَيْهَا الْأَمْوَالَ!
وَ قَالَ : يَا أُمَّ كُلْثُومٍ! خُذُوا هَذَا الْمَالَ عِوَضَ مَا أَصَابَكُمْ!
فَقَالَتْ أُمُّ كُلْثُومٍ : يَا يَزِيدُ! مَا أَقَلَّ حَيَاءَكَ وَ أَصْلَبَ وَجْهَكَ تَقْتُلُ أَخِي وَ أَهْلَ بَيْتِي وَ تُعْطِينِي عِوَضَهُمْ؟》
♦️پس وقتی که روز هشتم شد، یزید ايشان را طلبيد.
آنان را تکليف به ماندن در شام کرد ولی آنان قبول نکردند.
پس محملهاي مزين براي ايشان ترتيب داد و اموالی براي خرج ايشان حاضر کرد و خطاب به حضرت ام کلثوم(س) گفت :
ای ام کلثوم! اينها عوض آنچه نسبت به شما واقع شده است.
ام کلثوم(س) فرمود : اي يزيد! چه بسيار کم حيايي! برادران و اهل بيت مرا کشته اي که جميع دنيا برابر يک موي ايشان نمي شود و مي گويي اينها عوض آنچه من کرده ام؟!!(۱)
طبق نقل ابن طاووس؛ امام سجاد(ع) از یزید سه چیز را از یزید درخواست نمود :
📋《الْأُولَى أَنْ تُرِيَنِي وَجْهَ سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ وَ أَبِيَ الْحُسَيْنِ(ع) فَأَتَزَوَّدَ مِنْهُ》
♦️اول آن که سر مقدس پدرم حسین(ع) را بدهی تا آن صورت نازنین را ببینم.
📋《وَ الثَّانِيَةُ أَنْ تَرُدَّ عَلَيْنَا مَا أُخِذَ مِنَّا》
دوم آن که اموالی را که از ما غارت شده است به ما باز پس داده شود.
📋《وَ الثَّالِثَةُ إِنْ كُنْتَ عَزَمْتَ عَلَى قَتْلِي أَنْ تُوَجِّهَ مَعَ هَؤُلَاءِ النِّسْوَةِ مَنْ يَرُدُّهُنَّ إِلَى حَرَمِ جَدِّهِنَّ(ص)》
♦️سوم آنکه اگر تصمیم به کشتن من داری شخص امینی را معین کن تا این زنها را به مدینه برساند.
یزید گفت :
📋《أَمَّا وَجْهُ أَبِيكَ فَلَنْ تَرَاهُ أَبَداً وَ أَمَّا قَتْلُكَ فَقَدْ عَفَوْتُ عَنْكَ وَ أَمَّا النِّسَاءُ فَمَا يَرُدُّهُنَّ غَيْرُكَ إِلَى الْمَدِينَةِ وَ أَمَّا مَا أُخِذَ مِنْكُمْ فَأَنَا أُعَوِّضُكُمْ عَنْهُ أَضْعَافَ قِيمَتِهِ》
♦️اول آن که صورت پدرت را هرگز نخواهی دید.
دوم آنکه من تو را عفو کردم و از کشتنت درگذشتم و زنان را کسی جز تو به مدینه باز نمی گرداند و اما اموالی که از شما برده اند من در عوض چندین برابر قیمت آن را به شما می پردازم.
امام(ع) فرمود :
📋《أَمَّا مَالُكَ فَلَا نُرِيدُهُ وَ هُوَ مُوَفَّرٌ عَلَيْكَ وَ إِنَّمَا طَلَبْتُ مَا أُخِذَ مِنَّا لِأَنَّ فِيهِ مِغْزَلَ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ(ص) وَ مِقْنَعَتَهَا وَ قِلَادَتَهَا وَ قَمِيصَهَا فَأَمَرَ بِرَدِّ ذَلِكَ ثُمَّ أَمَرَ بِرَدِّ الْأُسَارَى وَ سَبَايَا الْحُسَيْنِ(ص) إِلَى أَوْطَانِهِنَّ بِمَدِينَةِ الرَّسُولِ(ص)》
♦️ما از اموال تو چیزی نمی خواهیم و بگذار از اموالت چیزی کم نشود، ولی ما اموال غارت شده خود را می خواهیم.
زیرا بافته های مادرم فاطمه(س) دختر محمد(ص) و مقنعه و گردنبند و پیراهن او در میان آنهاست.
سپس یزید دستور داد آن اموال را به آنان بازگرداندند.
سپس یزید دستور داد اسیران خاندان حسین(ع) را به وطنشان، یعنی مدینه الرسول(ص) برگردانند.(۲)
البته ابن طاووس در ادامه می گوید :
📋《فَأَمَّا رَأْسُ الْحُسَيْنِ(ع) فَرُوِيَ أَنَّهُ أُعِيدَ فَدُفِنَ بِكَرْبَلَاءَ مَعَ جَسَدِهِ الشَّرِيفِ》
♦️روايت شده است كه سر امام حسين(ع) را به كربلا برگرداندند و با بدن شريفش به خاك سپردند.(۳)
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۹۷
۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۹۵
۳)اللهوف سید بن طاووس، ص۲۳۲
@TarikhEslam
8⃣3⃣1⃣هشتم صفر سال ۶۱ هجری قمری کاروان #اسرای_کربلا شام را به قصد مدینه ترک کردند!👇
#وقایع_شام
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_ماه_صفر_المظفر
@TarikhEslam
✅یزید نعمان بن بشیر را فرا خواند و گفت :
📋《تُجَهِّزْ لِتُخرِجَ بِهَؤلاَءِ النِّسوَانِ إِلَى المَدِينَةِ》
♦️مهیا شو تا به همراه کاروان، به مدینه بروی!(۱)
سپس نعمان بن بشیر، موظف شد با برخوردی شایسته، اسراء را به مدینه ببرد.
📋《وَجَّهَ مَعَهُ رَجُلاً فِی ثَلَاثِینَ فَارِسَاً یَسِیرُ اَمَامَهُم》
♦️و همراه نعمان سی نفر سوار کار بودند که پیشاپیش کاروان اسرای کربلا حرکت می کردند.(۲)
حارث بن کعب می گوید :
فاطمه دختر امام علی(ع) برایم نقل کرد که هنگام مراجعت از شام به مدینه به خواهرم زینب(س) گفتم :
📋《يَا أُخَيَّةَ، لَقَد أَحسَنَ هَذَا الرَّجُلُ الشَّامِي إِلَينَا فِي صَحبَتِنَا، فَهَل لَكَ أَن نَصِلهُ؟
فَقَالَتْ : وَاللَّهِ مَا مَعَنَا شَيْءُ نُصِلهُ بِهِ إلَّا حُلِّينَا! قَالَت لَهَا : فَنُعطِيهِ حُلِّينَا!
قَالَت : فَأَخذتُ سَوَارِي وَ دُملَجِي وَ أَخَذت أُختِي سَوَارَهَا وَ دُملُجَهَا، فَبَعَثنَا بِذَلِكَ إِلَيْهِ، وَ اعتَذَرنَا إِلَيْهِ، وَ قُلنُا لَهُ : هَذَا جَزَاؤُكَ بِصَحبَتَكَ إِيَّانَا بِالحَسَنِ مِن الفِعلِ!
فَقَالَ : لَو كَانَ الَّذِي صَنعت إنما هُوَ لِلدِّنيَا كَانَ فِي حِلِّيكُنَّ مَا يُرضِينِي وَ دُونَهُ، وَلكِنَّ وَاللَّهِ مَا فَعَلتُهُ إلّا لِِلَّهِ وَ لِقَرَابَتِكُم مِنْ رَسُولِ اللهِ(ص)》
♦️خواهر جان! این مرد شامی در همراهی ما نیک رفتار بود، میخواهی چیزی به او بدهیم؟ او گفت : به خدا ما چیزی جز زیور و زینت خویش نداریم.
من گفتم : زیورهایمان را به او میدهیم.
دست بند و ساق بند خویش را درآوردم، خواهرم نیز دست بند و ساق بند خویش را بیرون آورد و پیش او فرستادیم و از او به خاطر رفتار نیکویش تشکر کردیم.
مرد شامی گفت : من به خدا این کار را جز برای رضایت خدا و به خاطر قرابت شما به رسول الله(ص) انجام ندادم.(۳)
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۲۲
۲)اخبار الطوال دینوری، ص۲۶۱
۳)تاريخ طبری، ج۵، ص۴۶۳
@TarikhEslam