#پرسش_و_پاسخ
سوال9⃣9⃣1️⃣:آیا قیام مختار مورد تایید ائمه زمان خودش بود؟👇
#مختار_بن_ابی_عبید_ثقفی_رحمه_الله
@TarikhEslam
1⃣شکل حرکت قیام مختار:
آیا شکل حرکت مختار، مورد تأیید ائمه(ع) بوده است یا خیر؟
اصولا مدل کار مختار میتوانست مورد تأیید ائمه(ع) باشد؟
آیا ائمه(ع) رضایت داشتند که قاتلان سیدالشهدا(ع) در دیگ آب جوش انداخته شوند؟
آیا ایشان راضی بودند که دشمنانشان پس از قتل، مُثله شوند؟
آیا این از نظر شرعی جایز است؟
وقتی به اسلام رجوع میکنیم، میبینیم که از این کارها نهی شده است.
یا باید آنچه درباره قتلعام مختار نقل شده و مورد مدح قرار گرفته است، رد کنیم که در این صورت شخصیت مختار برای ما مجهول باقی خواهد ماند و یا اینکه عملکرد مختار را رد کنیم و این رفتار او را غیرمطابق با ملاکات و مبانی شرع بدانیم.
2⃣مختار نه منتقم خون اهلبیت(ع) بوده و نه مورد حمایت ایشان:
شیعه، منتقم خون سیدالشهدا(ع) را حضرت مهدی(عج) میداند، نه مختار! بنابراین، مختار نه منتقم خون اهلبیت(ع) بوده و نه مورد حمایت ایشان، و نسبتدادن این قتلها به حضرت سجاد(ع) بهواسطه برخی از روایتهای ضعیف، نادرست است. همانطور که در جریان قتل خلیفه دوم نیز نارضایتی حضرت امیر(ع) از این کار مسلّم است.
حضرت علی(ع) طوری فضا را پیش برده بود که دشمن درجهیک او اعتراف کرد که «لولا علیٌ لَهَلَکَ عمرُ» اما ترور خلیفه دوم، همه کارها را خراب کرد. علاوه بر این، در اسلام از ترور نهی شده، زیرا در این موارد، ترور بهمعنای ازبین بردن آبرومندانه یک بیآبرو است.
3⃣حرکت مختار باعث سردشدن التهابات ناشی از حادثه عاشورا شد:
حرکت مختار باعث سردشدن التهابات ناشی از حادثه عاشورا شد.
احساسات مردمی که با شنیدن نحوه قتل طفل شیرخوار سیدالشهدا(ع) آزرده شده بود، با خبر نحوه کشتهشدن حرمله تسکین پیدا کرد؛ درحالیکه حادثه عاشورا برای ازبینبردن مبنا و اساس کفر و انحراف به وجود آمده بود و این تقابل، با ازبین رفتن چند شخص فاسق، به نتیجه خود نمیرسید.
4⃣مراد روایات از نهی از لعن و سب «مختار»:
مجموعه روایتهایی که دربارهی شخصیت مختار وجود دارد، از نظر سندی دارای اشکال است.
در این میان، روایتی وجود دارد که آیتالله خویی از آن، بهعنوان صحیحه یاد کرده است.
این روایت، از حضرت باقر(ع) نقل شده است و در آن، شیعیان از لعن و دشنام به مختار نهی شدهاند. برخی با استفاده از این روایت، شخصیت مختار را مثبت تلقی کردهاند؛ درحالیکه به تعلیلی که در روایت ذکر شده است، توجهی نداشتهاند.
حضرت در این روایت میفرماید: «لا تَسُبُّوا المُختَارِ..» چرا که او قاتل قاتلان ما و طالب خون ماست.
حضرت(ع) در این روایت، شیعیان آنزمان را از لعن و سب مختار نهی فرمودهاند، نه اینکه به آنها امر بفرمایند که ایشان را دعا کرده یا برای او طلب مغفرت کنید.
اولا باید دید چرا شیعه، مختار را سب میکرده است؟
اینکه شیعیان مختار را لعن میکرده و دشنام میدادهاند، باید دلیلی داشته باشد؛ زیرا سابقه نداشته است که شیعیان، شیعه دیگری را سب کنند و کار به جایی برسد که ائمه از این کار نهی کنند.
ثانیا آیا میتوان این نهی از لعن را دلیل بر صالحبودن مختار دانست؟
به نظر میرسد جواب منفی است؛ زیرا در خود روایت، دلیل این نهی آمده است و حضرت میفرماید : او را لعن نکنید؛ زیرا او قاتل قاتلان ماست.
نهی از لعن و سب مختار برای این است که او قاتل دژخیمان صحنهی کربلا بوده است و اگر شیعیان او را لعن کنند، اینطور به نظر میرسد که این اقدام او نادرست بوده است و بهنحوی، قاتلان سیدالشهدا(ع) مورد تأیید قرار میگیرند.
بنابراین، روایت بهدنبال مدح مختار نیست؛ بلکه صرفا ذمکردن او را نهی کرده است؛ زیرا منتهی به ذم شهیدان کربلا خواهد شد.
📚منبع:
کتاب تبار انحراف۳ (پژوهشی در جریانشناسی انحرافات تاریخی)، صص۱۷۵-۱۸۱
@TarikhEslam
📋چهار نکته درمورد مختار و قیام وی در بیان #استاد_مهدی_طائب:👇
#مختار_بن_ابی_عبید_ثقفی_رحمه_الله
@TarikhEslam
1⃣شکل حرکت قیام مختار:
آیا شکل حرکت مختار، مورد تأیید ائمه(ع) بوده است یا خیر؟
اصولا مدل کار مختار میتوانست مورد تأیید ائمه(ع) باشد؟
آیا ائمه(ع) رضایت داشتند که قاتلان سیدالشهدا(ع) در دیگ آب جوش انداخته شوند؟
آیا ایشان راضی بودند که دشمنانشان پس از قتل، مُثله شوند؟
آیا این از نظر شرعی جایز است؟
وقتی به اسلام رجوع میکنیم، میبینیم که از این کارها نهی شده است.
یا باید آنچه درباره قتلعام مختار نقل شده و مورد مدح قرار گرفته است، رد کنیم که در این صورت شخصیت مختار برای ما مجهول باقی خواهد ماند و یا اینکه عملکرد مختار را رد کنیم و این رفتار او را غیرمطابق با ملاکات و مبانی شرع بدانیم.
2⃣مختار نه منتقم خون اهلبیت(ع) بوده و نه مورد حمایت ایشان:
شیعه، منتقم خون سیدالشهدا(ع) را حضرت مهدی(عج) میداند، نه مختار! بنابراین، مختار نه منتقم خون اهلبیت(ع) بوده و نه مورد حمایت ایشان، و نسبتدادن این قتلها به حضرت سجاد(ع) بهواسطه برخی از روایتهای ضعیف، نادرست است. همانطور که در جریان قتل خلیفه دوم نیز نارضایتی حضرت امیر(ع) از این کار مسلّم است.
حضرت علی(ع) طوری فضا را پیش برده بود که دشمن درجهیک او اعتراف کرد که «لولا علیٌ لَهَلَکَ عمرُ» اما ترور خلیفه دوم، همه کارها را خراب کرد. علاوه بر این، در اسلام از ترور نهی شده، زیرا در این موارد، ترور بهمعنای ازبین بردن آبرومندانه یک بیآبرو است.
3⃣حرکت مختار باعث سردشدن التهابات ناشی از حادثه عاشورا شد:
حرکت مختار باعث سردشدن التهابات ناشی از حادثه عاشورا شد.
احساسات مردمی که با شنیدن نحوه قتل طفل شیرخوار سیدالشهدا(ع) آزرده شده بود، با خبر نحوه کشتهشدن حرمله تسکین پیدا کرد؛ درحالیکه حادثه عاشورا برای ازبینبردن مبنا و اساس کفر و انحراف به وجود آمده بود و این تقابل، با ازبین رفتن چند شخص فاسق، به نتیجه خود نمیرسید.
4⃣مراد روایات از نهی از لعن و سب «مختار»:
مجموعه روایتهایی که دربارهی شخصیت مختار وجود دارد، از نظر سندی دارای اشکال است.
در این میان، روایتی وجود دارد که آیتالله خویی از آن، بهعنوان صحیحه یاد کرده است.
این روایت، از حضرت باقر(ع) نقل شده است و در آن، شیعیان از لعن و دشنام به مختار نهی شدهاند. برخی با استفاده از این روایت، شخصیت مختار را مثبت تلقی کردهاند؛ درحالیکه به تعلیلی که در روایت ذکر شده است، توجهی نداشتهاند.
حضرت در این روایت میفرماید: «لا تَسُبُّوا المُختَارِ..» چرا که او قاتل قاتلان ما و طالب خون ماست.
حضرت(ع) در این روایت، شیعیان آنزمان را از لعن و سب مختار نهی فرمودهاند، نه اینکه به آنها امر بفرمایند که ایشان را دعا کرده یا برای او طلب مغفرت کنید.
اولا باید دید چرا شیعه، مختار را سب میکرده است؟
اینکه شیعیان مختار را لعن میکرده و دشنام میدادهاند، باید دلیلی داشته باشد؛ زیرا سابقه نداشته است که شیعیان، شیعه دیگری را سب کنند و کار به جایی برسد که ائمه از این کار نهی کنند.
ثانیا آیا میتوان این نهی از لعن را دلیل بر صالحبودن مختار دانست؟
به نظر میرسد جواب منفی است؛ زیرا در خود روایت، دلیل این نهی آمده است و حضرت میفرماید : او را لعن نکنید؛ زیرا او قاتل قاتلان ماست.
نهی از لعن و سب مختار برای این است که او قاتل دژخیمان صحنهی کربلا بوده است و اگر شیعیان او را لعن کنند، اینطور به نظر میرسد که این اقدام او نادرست بوده است و بهنحوی، قاتلان سیدالشهدا(ع) مورد تأیید قرار میگیرند.
بنابراین، روایت بهدنبال مدح مختار نیست؛ بلکه صرفا ذمکردن او را نهی کرده است؛ زیرا منتهی به ذم شهیدان کربلا خواهد شد.
📚منبع:
کتاب تبار انحراف۳ (پژوهشی در جریانشناسی انحرافات تاریخی)، صص۱۷۵-۱۸۱
@TarikhEslam
#سخن_علماء
👤علت عدم حضور مختار در واقعه کربلا؟!!
🎙در بیان #استاد_رجبی_دوانی :👇
#مختار_بن_ابی_عبید_ثقفی_رحمه_الله
@TarikhEslam
#پرسش_و_پاسخ
سوال0⃣0⃣2⃣:آیا مختار موسس فرقه «کیسانیه» بوده است؟👇
#مختار_بن_ابی_عبید_ثقفی_رحمه_الله
@TarikhEslam
✍پاسخ:
کیسانیه فرقهای است که به امامت محمد بن علی(محمد حنفیه) قائل بودند.
برخی گفتهاند که مذهب کیسانیه منسوب به مختار است، زیرا لقب مختار کیسان بوده است پس روشن میشود که مختار به امامت محمد بن علی معتقد بوده است!
ابتدا باید گفت که کیسانیه بعد از وفات مختار و محمد حنفیه پدید آمد.
👤مرحوم آیت الله خویی میگوید :
مذهب کیسانیه که به امامت محمد حنفیه قائل بودند، بعد از وفات محمد پدید آمد و مختار هم قبل از محمد کشته شد.
و در ادامه می نویسد :
《و انما حدثت الکیسانیة بعد وفاة محمد بن الحنفیة و اما ان لقب مختار هو کیسان، فان صح ذلک فمنشؤه ما تقدم فی روایة الکشی من قول امیرالمؤمنین(علیهالسّلام) له مرتین :یا کیس! یا کیس!》
مذهب کیسانیه بعد از وفات محمد پدید آمد و لقب کیسانیه اگر در مورد مختار صحت داشته باشد، منشاء آن نیز همان روایت مرحوم کشی از قول امام علی(ع) است که دوبار در حق مختار فرمود : ای کیس! ای کیس!(۱)
ایشان در جایی دیگر این اتهام را ساخته علمای ملل و نحل غیر شیعی میدانسته که استنادشان به روایات مجعول و مردود بوده است و تاریخ تأسیس مذهب کیسانیه را بعد از قتل مختار و درگذشت محمد بن حنفیه میداند.(۲)
👤علامه محمدتقی تستری نیز می نویسد :
《واما قولهم بکیسانیته فغیر معقول، لانه مذهب حدث بعد المختار وبعد محمد ابن الحنفیة، بل لا یمکن قوله بامامة محمد وقد قتل فی حیاة محمد ولم یکن محمد مدعیا للامامة؛ وان صح انه ادعاها یوما بعد الحسین(علیهالسّلام) کما فی خبر تضمن ذاک الخبر انه تاب و اناب》
گفتار اهلسنت به اینکه کیسانیه منسوب به مختار است، معقول نیست؛ زیرا این مذهب بعد از مختار و بعد از محمد بن حنفیه پدید آمد، بلکه امکان ندارد که مختار به امامت محمد حنفیه معتقد بوده است در حالی او در زمان حیات محمد کشته شد و خود محمد نیز مدعی امامت نبود. و اگر صحت داشته باشد که محمد بعد از امام حسین(ع) ادعای امامت کرده، از این کارش توبه کرده است.(۳)
👤علامه مامقانی با بیان دلایلی این مطلب را نمیپذیرد و کیسانی بودن مختار را رد میکند.(۴)
👤علامه امینی نیز انتساب مختار به کیسانیه را نمیپذیرند.(۵)
📚منابع:
۱)معجم الرجال خوئی، ج۱۹، ص۱۱۰
۲)معجم الرجال خوئی، ج۱۸، ص۱۰۲
۳)قاموس الرجال تستری، ج۱۰، ص۱۴
۴)تنقیح المقال مامقانی، ج۳، صص ۲۰۵-۲۰۶
۵)الغدیر علامه امینی ،ج۱، ص۳۴۳
@TarikhEslam
📷نمایی از قبر و ضریح مختار بن ابی عبید ثقفی واقع در مسجد کوفه:👆
@TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽▶️⏹⏸📽▶️⏹⏸📽
#سکانس_برتر
🎞سکانسی زیبا از سخنان مختار در مورد تزویر در آخرین قسمت از سریال مختارنامه ساخته جناب میرباقری
@TarikhEslam
📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍
3️⃣2️⃣2⃣ #معرفی_کتاب:📚
کتاب «مختار از دیدگاه اهل بیت» شرح تاریخ زندگانی وقیام مختار ثقفی بر اساس منابع کهن و دیدگاه اهلبیت(علیهم السلام) نسبت به مختار ثقفی؛ اثر علی شفیع پور حسینی✍📚
@TarikhEslam
4_710636819120652910.pdf
3.95M
📚✍📚✍📚✍📚✍
کتاب «مختار از دیدگاه اهل بیت(ع)»
@TarikhEslam
✅مهاجمین و اصحاب سقیفه در پی اولین هجوم دسته جمعی، موفق شدند حصر را بشکنند و یاران و متحصنین پیرامون امام علی(ع) در خانه حضرت فاطمه(س) را به نوعی فراری دهند.
پس در صدد اجرای دومین هجوم بودند و آن باز تهدید اهل خانه و ارعاب مردم توسط حکومت به واسطه عربده کشی ها و قدرت نمایی ها بود.
از آنجایی که خیال مهاجمین از باب یاران متحصن راحت بود و تقریبا با فراری دادن آنها و گرفتن بیعت اجباری از آنان، نیمی از راه را رفته بودند، این بار ترس آنها از این بود که مردم مدینه از آنجایی که از نزدیک شاهد جریان هستند، شورش نکنند و در دفاع از اهل بیت رسول اکرم(ص) اقدامی انجام ندهند.
پس ثمره هجوم دوم، منصرف کردن مردم نظاره گر مدینه از این اقدام بود.
چون تجربه برای مهاجمین نشان داده بود که در هجوم اول وقتی عمر بن خطاب برای آتش زدن خانه اقدام کرد، و اهل خانه را به سوزاندن تهدید نمود، در این هنگام مردم مدینه خطاب به او گفتند :
📋《إِنَّ فِيهِ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) وَ وُلْدَ رَسُولِ اَللَّه(ص) وَ آثَارَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)!》
♦️تو قصد آتش زدن خانه فاطمه(س) را داری در حالی که در این خانه دختر و فرزندان و آثار و یادگاران حضرت رسول اکرم(ص) هستند؟
تا جایی که عمر در مقابل اعتراض مردم قدری عقب نشینی کرد و در مقابل مخالفت مردم گفت :
📋《أَ تَرَوْنِي فَعَلْتُ ذَلِكَ؟ إِنَّمَا أَرَدْتُ اَلتَّهْوِيلَ!》
♦️آیا پنداشتید که من این کار را انجام می دهم؟ خواستم فقط با این عمل اهل خانه را بترسانم!(۱)
مهاجمین می خواستند این حرف مردم و اعتراضشان دیگر در هجوم نهایی تکرار نشود و این هجوم صرفا برای هم رای کردن مردم با خود و یا حداقل مانع از تحریک شدن و شورش آنان بود که این هم به ثمر نشست.
تا جایی که در تاریخ نقل نشده که در مقابل عربده کشی ها و قدرت نمایی های عمر بن خطاب در مقابل خانه حضرت فاطمه(س) کسی مخالفت کرده باشد.
وقتی میدان کاملا از حامیان امام علی(ع) خالی شد، پس اهل سقیفه توانست با قلدری تمام شروع به عربده کشی و قدرت نمایی کنند که این عمل به نوعی باعث رعب مردمانی شد که در آن روز در آنجا تجمع کرده بودند ولی جرئت مخالفت نداشتند.
عمر بن خطّاب بعدها به إبن عباس گفت :
آيا مىدانى چرا قوم شما [قريش]، شما را از جانشينى محمد(ص) منع كردند؟
📋《كَرِهُوا أَنْ يَجْمَعُوا لَكُمُ النُّبُوَّةَ وَالْخِلَافَةَ، فَتَبَجَّحُوا عَلَى قَوْمِكُمْ بَجَحًا بَجَحًا، فَاخْتَارَتْ قُرَيْشٌ لِأَنْفُسِهَا فَأَصَابَتْ وَوُفِّقَتْ》
♦️براى اين كه كراهت داشتند خلافت و نبوت براى شما باشد، در آن صورت فخر و غرور شما افزون مىشد؛ به همين دليل قريش خلافت را براى خود گذاشت و كار درستى كرد.(۲)
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۲۸، ص۲۰۴
۲)الكامل ابن اثیر، ج۲، ص۴۳۹
@TarikhEslam
✅در این یورش عمر بن خطاب به همراه بسیاری از مهاجمین بر در خانه حضرت فاطمه(س) تجمع کردند.
علامه مجلسی می نویسد :
📋《أَقْبَلَ عُمَرُ فِي جَمْعٍ كَثِيرٍ إِلَى مَنْزِلِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبِِ(ع) فَطَالَبَهُ بِالْخُرُوجِ فَأَبَى فَدَعَا عُمَرُ بِحَطَبٍ وَ نَارٍ》
♦️عمر با جمع کثیری از افراد خود، به منزل امام علی(ع) آمد و از علی(ع) در خواست کرد که از خانه خارج شود، که امام علی(ع) از خروج اباء کرد و عمر در این هنگام آتش و هیزم طلب کرد.(۱)
در این هجوم نه از دفاع متحصنین خبری بود و نه از اعتراض مردم مدینه!
شهرستانی می نویسد :
📋《وَ مَا كَانَ فِي الدَّارِ غَيرُ عَلِىِِّ(ع) وَ فَاطِمَةَ(س) وَ الحَسَنِ(ع) وَ الحُسَينِ(ع)》
♦️در آن روز غیر از علی(ع) و فاطمه(س) و حسنین(ع) کسی در خانه نبود.(۲)
در این هنگام عمر فریاد زد :
📋《واللهِ لأَحرُقَنَّ عَلَيكُم》
♦️به خدا قسم آتش را بر شما مسلط می کنم.(۳)
پس در این هنگام؛
📋《خَرَجَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) إِلَيْهِمْ فَوَقَفَتْ عَلَى اَلْبَابِ》
♦️حضرت فاطمه(س) بر آنها خارج شد و در پشت در ایستاد و خطاب به عمر فرمود :
📋《لاَ عَهْدَ لِي بِقَوْمٍ أَسْوَأَ مَحْضَراً مِنْكُمْ تَرَكْتُمْ رَسُولَ اَللَّهِ(ص) جِنَازَةً بَيْنَ أَيْدِينَا وَ قَطَعْتُمْ أَمْرَكُمْ فِيمَا بَيْنَكُمْ فَلَمْ تُؤَمِّرُونَا وَ لَمْ تَرَوْا لَنَا حَقَّنَا كَأَنَّكُمْ لَمْ تَعْلَمُوا مَا قَالَ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ وَ اَللَّهِ لَقَدْ عَقَدَ لَهُ يَوْمَئِذٍ اَلْوَلاَءَ لِيَقْطَعَ مِنْكُمْ بِذَلِكَ مِنْهَا اَلرَّجَاءَ وَ لَكِنَّكُمْ قَطَعْتُمُ اَلْأَسْبَابَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ نَبِيِّكُمْ وَ اَللَّهُ حَسِيبٌ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ》
♦️در تمام عمر خود هيچ قومى را نمىشناسم كه بىوفاتر و بىعاطفهتر از شماها باشند، جنازۀ رسول خدا(ص) را نزد ما گذاشته و سرگرم كار خود و بدست آوردن خلافت شديد، نه مشورتى با ما نموديد و نه كمترين حقّى براى ما قائل شديد، گويا شما هيچ اطّلاعى از فرمايش پيامبر(ص) در روز غدير خم نداشتيد؟
به خدا سوگند در همان روز آنچنان امر ولايت را محكم ساخت كه جاى هر طمع و اميدى براى شما باقى نگذاشت، ولى شما آن را رعايت نكرده و هر رابطهاى را با پيامبرتان قطع نموديد.البتّه خداوند متعال ميان ما و شما حاكم خواهد فرمود.(۴)
کلمات و عبارات نشانگر این بود که مخاطب حضرت فاطمه(س) نه تنها مهاجمین بود، بلکه شامل مردم مدینه هم می شد.
عمر که ترس از تحریک و شورش مردم داشت، مجدد شروع به عربده کشی کرد.
📋《فَأَقْبَلَ بِقَبَسٍ مِنْ نَارٍ عَلَى أَنْ يُضْرِمَ عَلَيْهِمُ اَلدَّارَ》
♦️عمر در دست خود شعله ای از آتش حمل می کرد که قصد به آتش کشیدن خانه فاطمه(س) را داشت.(۵)
او می گفت :
📋《اُحرِقُوا دَارَهَا بِمَن فِيهَا》
♦️خانه را با اهلش به آتش بکشید.(۶)
در این هنگام حضرت فاطمه(س) او را دید و به او فرمود :
📋《يَا اِبْنَ اَلْخَطَّابِ! أَ جِئْتَ لِتُحْرِقَ دَارَنَا؟》
♦️ای پسر خطاب! آیا آمده ای خانه ما را به آتش بکشی؟
عمر گفت :
📋《نَعَمْ! أَوْ تَدْخُلُوا فِيمَا دَخَلَتْ فِيهِ اَلْأُمَّة》
♦️آری! مگر آن که با ابوبکر بیعت کنید چنانکه امت بیعت کردند.(۷)
حضرت فاطمه(س) در این هنگام به درگاه الهی شکایت کرد و فرمود:
📋《یَا أَبَتَاهُ! يَا رَسُولَ اللّهِ(ص)! أُنظُر مَا ذَا لَقِينَا بَعدَكَ مِن ابنِ الخَطَّابِ وَ ابنِ أَبِي قُحَافَةِ!》
♦️اى پدر! اى رسول الله(ص)! ما پس از تو چه ظلم ها كه از عمر بن خطاب و ابوبكر ابن ابى قحافه ديديم.(۸)
و حضرت(س) این چنین شروع به استغاثه کرد که چنان دلخراش بود که همان افرادی که آمده بودند، نزدیک بود دلهایشان شکافته و جگر هایشان پاره پاره شود و به شدت گریستند و عده زیادی از آنها صحنه را ترک کردند.
اما مهاجمین از کار شوم خود دست برنداشتند و همچنان به کار خویش ادامه دادند.
📚منابع:
۱)بحار الانوار مجلسی، ج۲۸، ص۲۰۴
۲)الملل والنحل شهرستانی، ج۱، ص۷۱
۳)تاریخ طبری، ج۲، ص۴۴۳
۴)بحار الانوار مجلسی، ج۲۸، ص۲۰۴
۵)عقد الفرید ابن عبد ربه، ج۴، ص۹۳
۶)الملل والنحل شهرستانی، ج۱، ص۷۱
۷)بحار الانوار مجلسی، ج۲۸، ص۳۳۹
۸)عوالم العلوم بحرانی اصفهانی، ج۱۱، ص۵۸۱
@TarikhEslam