6⃣فرقه «واقفیه»:👇
✅«واقِفیه» یا «واقِفه» یا «مَمْطوره» گروهی از شیعیان که بر امامت امام موسی کاظم(ع) توقف کردند، از اعتراف به امامت امام رضا(ع) سرباز زدند و معتقد بودند که امام کاظم(ع)، مهدی موعود است که در غیبت به سر میبرد و رجعت خواهد کرد.
همچنین به گروهی از شیعیان که بر امامت امام حسن عسکری(ع) توقف کردند و ایشان را مهدی موعود دانستند نیز واقفه گفته میشود.
علی بن اسماعیل میثمی، اولین کسی بود که بر آنها نام ممطوره را گذاشت.
اخبار و نصوص متعددی وجود دارند که تأکید میکنند علت توقف این گروه در امامت موسی بن جعفر(ع)، فریفته شدن به اموال و ثروتهای فراوانی بود که نزد آنان جمع شده بود.
همچنین شبهههای اعتقادی که گاه در اثر القاء اندیشههای نوپدید و گاه به سبب برداشتهای نادرست از برخی مبانی و مصادر عقیدتی پدید میآمدند در شکلگیری و زمینهسازی حرکت واقفیه مؤثر بودند.
اولین کسانی که این اعتقاد را آشکار ساختند «علی بن ابی حمزه بطائنی»، «زیاد بن مروان قندی» و «عثمان بن عیسی رواسی» بودند.
📚منبع :
فرق الشیعه نوبختی، ص۲۷۵
@TarikhEslam
📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍
1️⃣3️⃣2⃣ #معرفی_کتاب:📚
کتاب «فرق الشیعه» بررسی فرقه های شیعه از آغاز تا پایان سده سوم هجری؛ اثر ابومحمد نوبختی✍📚👇
@TarikhEslam
4_5925037646895122970.pdf
518.3K
📚✍📚✍📚✍📚✍📚
کتاب «فرق الشیعه»
@TarikhEslam
📆بیست و هفتم جمادی الاول سال هشتم عام الفیل، سالروز وفات #حضرت_عبدالمطلب_رحمه_الله جدّ بزرگوار حضرت رسول اکرم(ص) :👇
#وقایع_ماه_جمادی_الاول
@TarikhEslam
✅نام عبدالمطّلب شَیبَه و کنیهاش أبوالحارث بود.
در منابع، او را به القاب و نامهای دیگری نیز از قبیل عامر، سید البطحاء، ساقی الحجیج، ساقی الغیث، غیث الوری فی العام الجدب، أبو السادة العشره، عبد المطّلب، حافر زمزم، ابراهیم ثانی و فیّاض خوانده اند.(۱)
او جدّ حضرت رسول اکرم(ص) و بزرگِ قبیله قریش و همچنین از بزرگان شهر مکه بود.
درباره سبب شهرت او به عبدالمطلب نوشته اند :
چند سال پس از وفات هاشم، مطلب (عموی عبدالمطّلب)، او را از یثرب به مکه آورد.
وقتی مردم مکه و قریش عبدالمطلب را دیدند که همراه مطلّب وارد شهر میشود، به گمان این که او بنده خریداری شده مطلّب از یثرب است، او را «عبدالمطلب خواندند و این نام بعدها همچنان باقی ماند.(۲)
نسب عبدالمطلب(ع) به حضرت ابراهیم(ع) میرسد.
قول مشهور در بین سیره نویسان و مورخان، به این ترتیب می باشد :
📋《محُمَّدٌ رَسُولُ اللهِ(ص) ابْنُ عَبْدِ اللهِ بْنِ عَبْدِ المُطَّلِبِ بْنِ هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ قُصَيِّ بْنِ كِلَابِ بْنِ مُرَّةَ بْنِ كَعْبِ بْنِ لُؤَيِّ بْنِ غَالِبِ بْنِ فِهْرِ بْنِ مَالِكِ بْنِ النَّضْرِ بْنِ كِنَانَةَ بْنِ خُزَيْمَةَ بْنِ مُدْرِكَةَ بْنِ إِلْيَاسَ بْنِ مُضَرَ بْنِ نِزَارَ بْنِ مَعَدَّ بْنِ عَدْنَان!》
به نقل از ابن عباس از حضرت رسول اکرم(ص) روايت شده است كه ایشان فرمودند :
📋《إِذَا بَلَغَ نَسَبِی إِلَى عَدْنَانَ فَأَمْسِکُوا》
♦️هر گاه نسب من به عدنان رسيد توقف كنيد.(۳)
وى، داراى ده فرزند پسر به نام هاى: حارث، زبیر، ابوطالب، حمزه، غیداق، ضرار، مقوّم، ابولهب، عباس و عبدالله و شش دختر بود.
عبدالمطلب(ع) رسول اکرم(ص) را خیلی دوست می داشت و به تنها یادگار فرزندش عبدالله می بالید.
نقل است که بعد از ولادت حضرت رسول اکرم(ص)، عبدالمطلب(ع) نوزاد را در آغوش گرفت و وارد خانه كعبه شد و در آنجا به دعا و نيايش پرداخت و از درگاه خداوند به خاطر عطاي چنين فرزندی، شكر بجا آورد و این شعر را سرود :
📋《الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَعْطَانِي
هَذَا الْغُلامَ الطَّيِّبَ الأَرْدَانَ
قَدْ سَادَ فِي الْمَهْدِ عَلَى الْغِلْمَانِ
أُعِيذُهُ بِالْبَيْتِ ذِي الأَرْكَانِ
حَتَّى أَرَاهُ بَالِغَ الْبُنْيَانِ
أُعِيذُهُ مِنْ شَرِّ ذِي شَنَآنِ
مِنْ حَاسِدٍ مُضْطَرِبِ الْعَنَانِ》
♦️حمد وسپاس خداوند را كه اين پسر را به من داد كه اندامى خوشبو دارد و در گهواره بر همه پسران سیادت دارد.(۴)
عبدالمطّلب موحد و یکتا پرست بود و از پرستش بتها بر کنار بود، و خدا را به یگانگی می شناخت و به نذر وفا میکرد، و سنتهایی نهاد که بعضی از آنها در قرآن نازل گشت.
بنابر روایات تاریخی، ماجرای حمله ابرهه به مکه معروف به حمله اصحاب فیل در زمان عبدالمطلب روی داد.
وقتی ابرهه با لشکری از یمن به قصد تخریب کعبه به مکه حمله کرد، لشکریان ابرهه شتران قریش را به غارت بردند و میان عبدالمطّلب و ابرهه ملاقاتی صورت گرفت.
عبدالمطلب تنها آزادی شتران خود را درخواست کرد.
ابرهه گفت :
📋《عَجَباً لِقَوْمٍ سَوَّدُوكَ وَ رَأَّسُوكَ عَلَيْهِمْ حَيْثُ تَسْأَلُنِي فِي عِيرٍ لَكَ وَ قَدْ جِئْتُ لِأَهْدِمَ شَرَفَكَ وَ مَجْدَكَ وَ لَوْ سَأَلْتَنِي اَلرُّجُوعَ عَنْهُ لَفَعَلْتُ》
♦️تعجب می کنم از اینکه قومت چگونه تو را به سروری قبولت کردند، در حالی که تو فقط شترانت را از من مطالبه می کنی، در حالی که من برای انهدام کعبه آمده ام که اگر از من درخواست بازگشت داشتی، بر می گشتم.
عبدالطلب پاسخ داد :
📋《أَيُّهَا اَلْمَلِكُ! إِنَّ هَذِهِ اَلْعِيرَ لِي وَ أَنَا رَبُّهَا فَسَأَلْتُكَ إِطْلاَقَهَا وَ إِنَّ لِهَذِهِ اَلْبَنِيَّةِ رَبّاً يَدْفَعُ عَنْهَا》
♦️ای پادشاه! من خداوندگار شترانم و این خانه نیز خداوندگاری دارد که از آن محافظت خواهد کرد.
سپس به مکه بازگشت، که روز بعد تودۀ عظیمی از پرندگان به لشکر ابرهه حمله کردند.(۵)
رسول اکرم(ص) هشت سال از عمر شریفش گذشته بود که عبدالمطلب از دنیا رفت.
از حضرت رسول اکرم(ص) سوال شد :
📋《أَ تَذْكُرُ مَوْتَ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ!》
♦️آیا مرگ عبدالمطلب را به یاد دارید؟
حضرت(ص) فرمود :
📋《نَعَمْ! أَنَا يَوْمَئِذٍ اِبْنُ ثَمَانِ سِنِينَ!》
♦️آری! آن وقت من هشت ساله بودم.
ام ایمن می گوید :
📋《رَأَيْتُ رَسُولَ اَللَّهِ(ص) يَبْكِي خَلْفَ سَرِيرِ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ 》
♦️حضرت رسول اکرم(ص) را می دیدم که در کودکی پشت سر تابوت عبدالمطلب(ع) می گریست.(۶)
عبدالمطلب را در مکه در قبرستان (حُجون) که بعدها به نام قبرستان ابوطالب مشهور شد، دفن کردند.
📚منابع :
۱)تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱
۲)تاریخ طبری، ج۳، ص۸۰۲
۳)الکامل فی التاریخ ابن اثیر، ج۲، ص۲۱
۴)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۱، ص۸۲
۵)مستدرک الوسائل محدث نوری، ج۹، ص۳۴۰
۶)بحارالانوار مجلسی، ج۱۵، ص۱۶۲
@TarikhEslam
📜وصیت #حضرت_عبدالمطلب_رحمه_الله به #حضرت_ابوطالب_رحمه_الله در خصوص کفالت حضرت رسول اکرم(ص) :👇
@TarikhEslam
✅ابن شهر آشوب می نویسد :
وقتی لحظات آخر عمر عبدالمطلب(ع) فرا رسيد، پسرانش را جمع کرد و سفارش رسول اکرم(ص) را به آن ها نمود.
عبدالمطلب گفت :
📋《مُحَمَّدٌ(ص) يَتِيمٌ فآوُوهُ وَ عَائِلٌ فَأَغْنُوهُ اِحْفَظُوا وَصِيَّتِي فِيهِ》
♦️محمد(ص) يتيم است و او را سرپرستی کنيد و نيازمند است او را بي نياز کنيد و وصيت و سفارش مرا درباره او حفظ کنيد!
ابولهب گفت : من اين کار را خواهم کرد؟
عبدالمطلب به او گفت :
📋《كُفَّ شَرَّكَ عَنْهُ!》
♦️شرّت را از او بازدار!
عباس اظهار داشت : من اين کار را به عهده خواهم گرفت!
عبدالمطلب به او گفت :
📋《أَنْتَ غَضْبَانُ لَعَلَّكَ تُؤْذِيهِ》
♦️تو مرد خشمناکی هستی، می ترسم او را آزار بدهی!
ابوطالب(ع) گفت : من اين دستور را اجرا مي کنم و کفالت او را به عهده مي گيرم؟
عبدالمطلب به او گفت : آری! تو سرپرستی او را به عهده گير!
و سپس بدنبال اين سخن، خطاب به حضرت محمد(ص) گفت :
📋《يَا مُحَمَّدُ(ص)! أَطِعْ لَهُ!》
♦️ای محمد! از وی اطاعت کن!
حضرت محمد(ص) فرمود :
📋《يَا أَبَهْ! لاَ تَحْزَنْ فَإِنَّ لِي رَبّاً لاَ يُضِيعُنِي》
♦️پدرجان! غمگين مباش مرا پروردگاري است که تباهم نخواهد کرد و به حال خود وانخواهد گذارد.
📋《فَأَمْسَكَهُ أَبُو طَالِبٍ فِي حَجْرِهِ وَ قَامَ بِأَمْرِهِ يَحْمِيهِ بِنَفْسِهِ وَ مَالِهِ وَ جَاهِهِ فِي صِغَرِهِ مِنَ اَلْيَهُودِ اَلْمُرْصِدَةِ لَهُ بِالْعَدَاوَةِ وَ مِنْ غَيْرِهِمْ مِنْ بَنِي أَعْمَامِهِ وَ مِنَ اَلْعَرَبِ قَاطِبَةً اَلَّذِينَ يَحْسِدُونَهُ عَلَى مَا آتَاهُ اَللَّهُ مِنَ اَلنُّبُوَّةِ》
♦️پس از آن پس، ابوطالب(ع)، رسول اکرم(ص) را در کنار خود گرفت و با جان و مالش از او حمايت کرد و او را از خطرات یهود و برخی از عموزادگان که حسادت رسول اکرم(ص) را به خاطر مقام نبوتی که نصیب ایشان شده بود، را در دل می پروراندند، حفظ نمود.(۱)
📚منبع :
۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۱، ص۳۵
@TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽▶️⏹⏸📽▶️⏹⏸📽
#سکانس_برتر
🎞سکانسی از وصیت حضرت #حضرت_عبدالمطلب_رحمه_الله به ابوطالب(ع) در خصوص کفالت حضرت رسول اکرم(ص)، در بخشی از فیلم محمد رسول الله(ص) ساخته جناب مجید مجیدی:👆
@TarikhEslam
✅ابن فتال نیشابوری می نویسد :
حضرت فاطمه(س) روزی احساس کرد که زمان وفات خویش فرا رسیده است، ام ایمن و اسماء بنت عمیس را احضار فرمود و کسى را به دنبال امام على(ع) فرستاد و وقتی امام على(ع) آمد، به ایشان فرمود :
📋《یَا ابْنَ عَمِّ! إِنَّهُ قَدْ نُعِیَتْ إِلَیَّ نَفْسِی وَ إِنَّنِی لَأَرَى مَا بِی لَا أَشُکُّ إِلَّا أَنَّنِی لَاحِقَهٌ بِأَبِی سَاعَهً بَعْدَ سَاعَهٍ وَ أَنَا أُوصِیکَ بِأَشْیَاءَ فِی قَلْبِی》
♦️اى پسر عمو!
احساس مى کنم که مرگ من فرا رسیده است و آن چنان هستم که تردید ندارم به اینکه هر ساعت به پیوستن به پدرم نزدیکتر مى شوم و اکنون به چیزهایى که در دل دارم تو را وصیت مى کنم.
در این هنگام؛ امام علی(ع) فرمود :
📋《أَوْصِینِی بِمَا أَحْبَبْتِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ(ص)!》
♦️اى دختر رسول خدا(ص)! به آنچه مى خواهى وصیت کن!
📋《فَجَلَسَ عِنْدَ رَأْسِهَا وَ أَخْرَجَ مَنْ کَانَ فِی الْبَیْتِ ثُمَّ قَالَتْ : یَا ابْنَ عَمِّ!
مَا عَهِدْتَنِی کَاذِبَهً وَ لَا خَائِنَهً وَ لَا خَالَفْتُکَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِی!》
♦️سپس کنار بالین او نشست و هر که را در خانه بود، از خانه بیرون کرد.
فاطمه(س) سپس فرمود :
اى پسر عمو! مى دانى که هرگز به تو دروغ نگفته ام و از هنگامى که با یکدیگر زندگى مشترک داریم با تو مخالفتى نکرده ام.
امام علی(ع) فرمود :
📋《مَعَاذَ اللَّهِ! أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَکْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنَ اللَّهِ أَنْ أُوَبِّخَکِ غَداً بِمُخَالَفَتِی فَقَدْ عَزَّ عَلَیَّ بِمُفَارَقَتِکِ وَ بِفَقْدِکِ إِلَّا أَنَّهُ أَمْرٌ لَا بُدَّ مِنْهُ وَ اللَّهُ جَدَّدَ عَلَیَّ مُصِیبَهَ رَسُولِ اللَّهِ وَ قَدْ عَظُمَتْ وَفَاتُکَ وَ فَقْدُکَ فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ مِنْ مُصِیبَهٍ مَا أَفْجَعَهَا وَ آلَمَهَا وَ أَمَضَّهَا وَ أَحْزَنَهَا هَذِهِ وَ اللَّهِ مُصِیبَهٌ لَا عَزَاءَ عَنْهَا وَ رَزِیَّهٌ لَا خَلَفَ لَهَا》
♦️پناه بر خدا! که تو به احکام خدا داناتر و پرهیزکارتر و بهتر از آنى و بیشتر از آن از خدا مى ترسى که من فرداى قیامت بتوانم بگویم که مخالفتى با من روا داشته اى و مفارقت و از دست دادن تو بر من، سخت گران است، ولى افسوس که از این جدایى چاره نیست.
و به خدا سوگند! با مرگ تو مصیبت از دست دادن پیامبر (ص) بر من تازه مى شود و مرگ تو و از دست دادن تو مصیبتى بسیار بزرگ است، ولى همگان از خداییم و همگان به سوى او باز گردنده ایم و این مصیبت چه سخت و درد انگیز و دشوار و اندوه افزاست و این اندوهى است که چیزى مایه تسکین آن نیست و هیچ چیز آن را جبران نمى کند.
و سپس هر دو برای مدتی گریستند.
📋《ثُمَّ بَکَیَا جَمِیعاً سَاعَهً وَ أَخَذَ عَلِیٌّ رَأْسَهَا وَ ضَمَّهَا إِلَى صَدْرِهِ وَ قَالَ لَهَا :
أَوْصِینِی بِمَا شِئْتِ فَإِنَّکِ تَجِدِینِی وَفِیّاً أُمْضِی کُلَّ مَا أَمَرْتِنِی بِهِ وَ أَخْتَارُ أَمْرَکِ عَلَى أَمْرِی!》
♦️سپس امام على(ع) سر فاطمه زهرا(س) را بر سینه نهاد و فرمود :
به آنچه مى خواهى وصیت کن که به هر چه وصیت کنى عمل خواهم کرد و فرمان تو را بر خواسته خود ترجیح مى دهم.
سپس حضرت فاطمه زهرا(س) فرمود :
📋《جَزَاکَ اللَّهُ عَنِّی خَیْرَ الْجَزَاءِ یَا ابْنَ عَمِّ! أُوصِیکَ یَا ابْنَ عَمِّ! أَنْ تَتَّخِذَ لِی نَعْشاً فَقَدْ رَأَیْتُ الْمَلَائِکَهَ صَوَّرُوا صُورَتَهُ》
♦️وصیت مى کنم براى حمل جسد من تابوتى بسازى که تصویر آن را دیدم و فرشتگان نشانم دادند.
امام(ع) فرمود :
📋《صِفِیهِ إِلَیَّ فَوَصَفَتْهُ فَاتَّخَذَهُ لَهَا فَأَوَّلُ نَعْشٍ عُمِلَ فِی وَجْهِ الْأَرْضِ ذَلِکَ وَ مَا رَأَى أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لَا عَمِلَ أَحَدٌ》
♦️چگونگى آن را توصیف کن، و فاطمه(س) براى او توصیف کرد و على(ع) نیز آن چنان تابوت و سریرى را فراهم کرد.
و این نخستین تابوتى بود که ساخته شد و پیش از آن کسى چنان فراهم نساخته بود.
سپس فاطمه زهرا(س) این چنین وصیت نمود :
📋《أُوصِیکَ أَنْ لَا یَشْهَدَ أَحَدٌ جِنَازَتِی مِنْ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ ظَلَمُونِی وَ أَخَذُوا حَقِّی فَإِنَّهُمْ أَعْدَائِی وَ أَعْدَاءُ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ أَنْ لَا یُصَلِّیَ عَلَیَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ وَ لَا مِنْ أَتْبَاعِهِمْ وَ ادْفِنِّی فِی اللَّیْلِ إِذَا هَدَأَتِ الْعُیُونُ وَ نَامَتِ الْأَبْصَارُ ثُمَّ تُوُفِّیَتْ!》
♦️به تو وصیت مى کنم که هیچ یک از این کسانی که بر من ستم روا داشتند و حق مرا گرفتند، در تشییع جنازه ام حاضر نشوند که آنان دشمنان من و دشمنان رسول خدا(ع) هستند.
و اجازه مده که هیچ یک از پیروان ایشان هم شرکت کنند و وقتی چشمهاى مردم به خواب رفت و آرام گرفت، مرا در نیمه ی شب به خاک بسپار!
📚منبع :
۱)روضة الواعظین ابن فتّال نیشابوری، ج۱، صص۱۵۱-۱۵۰
@TarikhEslam