✅مفضل بن عمر از امام صادق(ع) نقل می کند که از ایشان پرسیدم :
📋《کَیْفَ کَانَ وِلادَةُ فَاطِمَةَ(س)؟》
♦️ولادت حضرت فاطمه(س) چگونه بوده است؟
حضرت(ع) فرمودند :
📋《نَعَمْ إِنَّ خَدِیجَةَ(س) لَمَّا تَزَوَّجَ بِهَا رَسُولُ اللَّهِ(س) هَجَرَتْهَا نِسْوَةُ مَکَّةَ فَکُنَّ لا یَدْخُلْنَ عَلَیْهَا وَ لا یُسَلِّمْنَ عَلَیْهَا وَ لا یَتْرُکْنَ امْرَأَةً تَدْخُلُ عَلَیْهَا!
فَاسْتَوْحَشَتْ خَدِیجَةُ(س) لِذَلِکَ وَ کَانَ جَزَعُهَا وَ غَمُّهَا حَذَراً عَلَیْهِ [رَسُولِ اللهِ(ص)]!》
♦️بلی! هنگامی که حضرت رسول اکرم(ص) با خدیجهی کبری(س) ازدواج نمود، زنان مکّه از آن بانو کناره گیری نمودند، نزد او نمیرفتند و بر او سلام نمیکردند، هیچ زنی را اجازه نمیدادند که نزد آن بانو مشرّف شود.
این موضوع باعث وحشت و ناراحتی خدیجه کبری(س) شد، غم و اندوه او برای پیامبر اکرم(ص) بود که مبادا آن حضرت(ص) را آسیبی برسد.
📋《فَلَمَّا حَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ(س) کَانَتْ فَاطِمَةُ(س) تُحَدِّثُهَا مِنْ بَطْنِهَا وَ تُصَبِّرُهَا وَ کَانَتْ تَکْتُمُ ذَلِکَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَدَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) یَوْماً فَسَمِعَ خَدِیجَةَ(س) تُحَدِّثُ فَاطِمَةَ(س)!
فَقَالَ لَهَا : یَا خَدِیجَةُ(س) مَنْ تُحَدِّثِینَ؟
قَالَتْ : الْجَنِینُ الَّذِی فِی بَطْنِی یُحَدِّثُنِی وَ یُؤْنِسُنِی!
قَالَ : یَا خَدِیجَةُ(س)! هَذَا جَبْرَئِیلُ یُبَشِّرُنیِ یُخْبِرُنِی أَنَّهَا أُنْثَی وَ أَنَّهَا النَّسْلَةُ الطَّاهِرَةُ الْمَیْمُونَةُ وَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی سَیَجْعَلُ نَسْلِی مِنْهَا وَ سَیَجْعَلُ مِنْ نَسْلِهَا أَئِمَّةً وَ یَجْعَلُهُمْ خُلَفَاءَهُ فِی أَرْضِهِ بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْیِهِ》
♦️هنگامی که خدیجه کبری(س) به حضرت زهرا(س) حامله شد، فاطمهی اطهر(س) در رحم مادر با مادر گفتگو میکرد و او را امر به صبر مینمود.
ولی خدیجهی کبری(س) این موضوع را از پیامبر(ص) پنهان میداشت تا اینکه یک روز پیامبر خدا(ص)، نزد خدیجهی کبری(س) آمد و شنید که آن بانو با فاطمه زهرا(س) سخن میگوید، فرمود :
ای خدیجه(س)! با که سخن میگویی؟!
خدیجه گفت :
این بچّهای که در رحم من است با من سخن میگوید و مونس من است.
پیامبر خدا(ص) فرمود :
آری این جبرئیل است که به من بشارت میدهد و میگوید این فرزند دختر من است، این فرزند نسلیست طیّب و طاهر و مبارک.
خدای توانا نسل مرا از این دختر برقرار و پایدار خواهد نمود. به زودی امامان را از این دختر به وجود میآورد و آنان را پس از اینکه وحی پروردگار قطع شود در زمین خلیفهی خویشتن قرار خواهد داد.
📋《فَلَمْ تَزَلْ خَدِیجَةُ(س) عَلَی ذَلِکَ إِلَی أَنْ حَضَرَتْ وِلادَتُهَا فَوَجَّهَتْ إِلَی نِسَاءِ قُرَیْشٍ وَ بَنِی هَاشِمٍ أَنْ تَعَالَیْنَ لِتَلِینَ مِنِّی مَا تَلِی النِّسَاءُ مِنَ النِّسَاءِ فَأَرْسَلْنَ إِلَیْهَا :
أَنْتَ عَصَیْتِنَا وَ لَمْ تَقْبَلِی قَوْلَنَا وَ تَزَوَّجْتِ مُحَمَّداً(ص) یَتِیمَ أَبِی طَالِبٍ(ع) فَقِیراً لا مَالَ لَهُ فَلَسْنَا نَجِیءُ وَ لا نَلِی مِنْ أَمْرِکِ شَیْئاً》
♦️حضرت خدیجهی کبری(س) دائماً در همین حال بود تا اینکه موقع وضع حمل وی فرا رسید، در این موقع خدیجه نزد زنان قریش و بنی هاشم فرستاد که بیایید و مرا دربارهی وضع حمل یاری نمائید.
امّا آنها به او پاسخ رد دادند و در جواب گفتند :
چون تو سخن ما را نپذیرفتی و با محمّد(ص) که شخص فقیر و یتیم ابوطالب بود ازدواج نمودی لذا ما نزد تو نخواهیم آمد و متصدّی هیچ گونه امر تو نخواهیم شد!
📋《فَاغْتَمَّتْ خَدِیجَةُ(س) لِذَلِکَ فَبَیْنَا هِیَ کَذَلِکَ إِذْ دَخَلَ عَلَیْهَا أَرْبَعُ نِسْوَةٍ سُمْرٍ طِوَالٍ کَأَنَّهُنَّ مِنْ نِسَاءِ بَنِی هَاشِمٍ فَفَزِعَتْ مِنْهُنَّ لَمَّا رَأَتْهُنَّ فَقَالَتْ إِحْدَاهُنَّ : لا تَحْزَنِی یَا خَدِیجَةُ(س)!
فَإِنَّا رُسُلُ رَبِّکِ إِلَیْکِ وَ نَحْنُ أَخَوَاتُکِ أَنَا سَارَةُ وَ هَذِهِ آسِیَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ وَ هِیَ رَفِیقَتُکِ فِی الْجَنَّةِ وَ هَذِهِ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ هَذِهِ کُلْثُمُ أُخْتُ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ!》
♦️خدیجه کبری(س) از شنیدن این جواب غمگین گردید، در همان حالی که وی اندوهناک بود ناگاه چهار زن گندمگون و بلند بالا که مثل زنان بنی هاشم بودند نزد او حاضر شدند. هنگامی که خدیجهی کبری آنان را دید جزع و فزع کرد، یکی از آنان گفت :
ای خدیجه(س)! محزون مباش! زیرا ما فرستادگان خداییم، ما خواهران تو هستیم، من سارهام، این بانو آسیه بنت مزاحم است که در بهشت رفیق تو میباشد.
این بانو، مریم دختر عمران و آن بانوی دیگر، کُلثم خواهر موسی(ع) است.
@TarikhEslam
ادامه مطالب :👇
📋《بَعَثَنَا اللَّهُ إِلَیْکِ لِنَلِیَ مِنْکِ مَا تَلِی النِّسَاءُ مِنَ النِّسَاءِ، فَجَلَسَتْ وَاحِدَةٌ عَنْ یَمِینِهَا وَ أُخْرَی عَنْ یَسَارِهَا وَ الثَّالِثَةُ بَیْنَ یَدَیْهَا وَ الرَّابِعَةُ مِنْ خَلْفِهَا فَوَضَعَتْ فَاطِمَةَ(س)طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً》
♦️خداوند ما را فرستاده تا متصدی امر وضع حمل تو باشیم، یکی از آن زنان طرف راست و دیگری سمت چپ، سوّمی آنها مقابل حضرت خدیجه(س) و چهارمی آنها پشت سر او نشستند و حضرت خدیجه(س) حضرت فاطمه(س) را در حالی که پاک و پاکیزه بود زائید.
📋《فَلَمَّا سَقَطَتْ إِلَی الْأَرْضِ أَشْرَقَ مِنْهَا النُّورُ حَتَّی دَخَلَ بُیُوتَاتِ مَکَّةَ وَ لَمْ یَبْقَ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ لا غَرْبِهَا مَوْضِعٌ إِلا أَشْرَقَ فِیهِ ذَلِکَ النُّورُ وَ دَخَلَ عَشْرٌ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ کُلُّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ مَعَهَا طَسْتٌ مِنَ الْجَنَّةِ وَ إِبْرِیقٌ مِنَ الْجَنَّةِ وَ فِی الْإِبْرِیقِ مَاءٌ مِنَ الْکَوْثَرِ فَتَنَاوَلَتْهَا الْمَرْأَةُ الَّتِی کَانَتْ بَیْنَ یَدَیْهَا فَغَسَلَتْهَا بِمَاءِ الْکَوْثَرِ وَ أَخْرَجَتْ خِرْقَتَیْنِ بَیْضَاوَیْنِ أَشَدَّ بَیَاضاً مِنَ اللَّبَنِ وَ أَطْیَبَ رِیحاً مِنَ الْمِسْکِ وَ الْعَنْبَرِ فَلَفَّتْهَا بِوَاحِدَةٍ وَ قَنَّعَتْهَا بِالثَّانِیَةِ ثُمَّ اسْتَنْطَقَتْهَا فَنَطَقَتْ فَاطِمَةُ(س) بِالشَّهَادَتَیْنِ وَ قَالَتْ :
أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ أَنَّ أَبِی رَسُولُ اللَّهِ سَیِّدُ الْأَنْبِیَاءِ وَ أَنَّ بَعْلِی سَیِّدُ الْأَوْصِیَاءِ وَ وُلْدِی سَادَةُ الْأَسْبَاطِ ثُمَّ سَلَّمَتْ عَلَیْهِنَّ وَ سَمَّتْ کُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ بِاسْمِهَا》
♦️موقعی که حضرت زهراء(س) متولّد شدند نور آن بانو درخشید تا اینکه تمام خانههای مکّه نورانی شد، هیچ خانهای در شرق و غرب زمین باقی نماند مگر اینکه آن نور در آن تابید، آنگاه تعداد ده نفر از حورالعین نزد حضرت خدیجهی کبری(س) آمدند که با هر کدام یک تشت و ابریق بهشتی بود، ابریقها پر از آب کوثر بودند، آن زنی که در مقابل حضرت خدیجهی کبری(س) بود ابریقها را گرفت و حضرت فاطمهی زهراء(س) را با آب کوثر شستشو داد، بعداً دو حوله که از شیر سفیدتر و از مشک و عنبر خوشبوتر بودند بیرون آورد و یکی از آنها را به بدن مبارک حضرت زهراء(س) پیچید و دیگری را برای آن حضرت(س) مقنعه قرار داد، سپس آن زن از حضرت زهراء(س) خواست که سخن بگوید، زهرای اطهر(س) زبان به شهادتین گشود و فرمود :
(اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلاّ الله وَ اَنَّ اَبی رَسُولُ الله(ص) سَیِّدُ الاَنبِیاءِ وَ اَنَّ بَعلی سَیِّدُ الاَوصیاءِ وَ وُلدی سادَةُ الاَسباطِ)
آنگاه بر آن زنان سلام کرده و هر یک را با اسامی خود نام برد.
📋《وَ أَقْبَلْنَ یَضْحَکْنَ إِلَیْهَا وَ تَبَاشَرَتِ الْحُورُ الْعِینُ وَ بَشَّرَ أَهْلُ السَّمَاءِ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِوِلادَةِ فَاطِمَةَ(س) وَ حَدَثَ فِی السَّمَاءِ نُورٌ زَاهِرٌ لَمْ تَرَهُ الْمَلائِکَةُ قَبْلَ ذَلِکَ!》
♦️آنان برای آن نوزاد مقدّس خندان شده و به یکدیگر بشارت دادند، اهل آسمان هم راجع به ولادت حضرت زهراء(س) به یکدیگر بشارت میدادند.
در آسمان نور درخشندهای پیدا شد که ملائکه قبل از آن نظیر آن را ندیده بودند.
📋《وَ قَالَتِ النِّسْوَةُ : خُذِیهَا یَا خَدِیجَةُ طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً زَکِیَّةً مَیْمُونَةً بُورِکَ فِیهَا وَ فِی نَسْلِهَا فَتَنَاوَلَتْهَا فَرِحَةً مُسْتَبْشِرَةً وَ أَلْقَمَتْهَا ثَدْیَهَا فَدَرَّ عَلَیْهَا فَکَانَتْ فَاطِمَةُ(س) تَنْمِی فِی الْیَوْمِ کَمَا یَنْمِی الصَّبِیُّ فِی الشَّهْرِ وَ تَنْمِی فِی الشَّهْرِ کَمَا یَنْمِی الصَّبِیُّ فِی السَّنَةِ》
♦️آن زنان به خدیجهی کبری(س) گفتند :
این مولود پاک و پاکیزه را که مبارک است بگیر! خود این نوزاد و نسل وی با برکت خواهند بود، خدیجهی کبری(س) با خوشحالی و مسرّت تمام حضرت زهرا(س) را گرفته و پستان در دهان او نهاد و شیری در دهان وی جاری شد.
پس حضرت فاطمهی اطهر(س) در هر روزی به قدر یک ماه و هر ماه به قدر یک سال رشد می کرد.(۱)
در روایتی حضرت فاطمه(س) خطاب به امام علی(ع) فرمود :
📋《اِعْلَمْ یَا أَبَاالْحَسَنِ(ع)! أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی خَلَقَ نُورِی وَ کَانَ یُسَبِّحُ اللَّهَ جَلَّ جَلالُهُ ثُمَّ أَوْدَعَهُ شَجَرَةً مِنْ شَجَرِ الْجَنَّةِ فَأَضَاءَتْ فَلَمَّا دَخَلَ أَبِی الْجَنَّةَ أَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَیْهِ إِلْهَاماً أَنِ اقْتَطِفِ الثَّمَرَةَ مِنْ تِلْکَ الشَّجَرَةِ وَ أَدِرْهَا فِی لَهَوَاتِکَ فَفَعَلَ فَأَوْدَعَنِی اللَّهُ سُبْحَانَهُ صُلْبَ أَبِی(ص) ثُمَّ أَوْدَعَنِی خَدِیجَةَ(س) فَوَضَعَتْنِی وَ أَنَا مِنْ ذَلِکَ النُّورِ أَعْلَمُ مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ وَ مَا لَمْ یَکُنْ یَا أَبَاالْحَسَنِ الْمُؤْمِنُ یَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ تَعَالَی》
@TarikhEslam
ادامه مطالب :👇
♦️ای اباالحسن(ع)! بدان که خداوند تعالی خلق کرد نور مرا و آن نور، تسبیح خداوند را می گفت، پس خداوند آن نور را در یکی از درختان بهشت به ودیعه گذاشت و آن درخت برای اهل بهشت نورافشانی نمود و چون پدرم داخل بهشت شد خداوند تعالی به او وحی فرمود :
جدا کن میوه ی این درخت را و آن را در دهان خود بگذار!
پس پدرم چنین نمود.
آنگاه خداوند سبحان مرا در صلب پدرم به ودیعه گذاشت، سپس مرا به خدیجه(س) دختر خویلد منتقل نمود و او مرا وضع حمل کرد و من از چنین نوری می باشم و به همین علّت است که عالِم هستم به گذشته و آینده و آنچه نیامده است.
سپس فرمود :
ای اباالحسن(ع)! مومن به واسطه ی نور خداوند تعالی می نگرد.(۲)
در روایتی دیگر جابر بن عبدالله می گوید :
به رسول خدا(ص) گفته شد :
📋《یَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! إِنَّکَ تَلَثَّمُ فَاطِمَةَ(س) وَ تَلْزَمُهَا وَ تُدْنِیهَا مِنْکَ وَ تَفْعَلُ بِهَا مَا لا تَفْعَلُهُ بِأَحَدٍ مِنْ بَنَاتِکَ؟》
♦️یا رسول الله(ص)! برای چیست که این قدر فاطمهی زهراء(س) را میبوسی و او را در بر میگیری و نزدیک خویش جای میدهی، با او یک لطف و مرحمتی داری که با دختران دیگر خود نداری؟!
حضرت(س) فرمود :
📋《إِنَّ جَبْرَئِیلَ أَتَانِی بِتُفَّاحَةٍ مِنْ تُفَّاحِ الْجَنَّةِ فَأَکَلْتُهَا فَتَحَوَّلَتْ مَاءً فِی صُلْبِی ثُمَّ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَأَنَا أَشَمُّ مِنْهَا رَائِحَةَ الْجَنَّةِ》
♦️جبرائیل سیبی از سیبهای بهشتی برای من آورد و من آن را خوردم، آن سیب در پشت من مبدل به نطفه شد، وقتی با خدیجه(س) همبستر شدم وی به فاطمه حامله گردید، لذا من از فاطمه بوی بهشت میبویم.(۳)
حضرت رسول اکرم(ص) در حدیثی طولانی می فرماید :
قبل از ولادت حضرت فاطمه(س) جبرائیل ولادت او را به من بشارت داد و گفت :
نام او در آسمانها《منصوره》و در نزد زمینیان《فاطمه》است.
پرسیدم :
📋《لِمَ سُمِّیَتْ فِی السَّمَاءِ الْمَنْصُورَةَ وَ فِی الْأَرْضِ فَاطِمَةَ(س)؟》
♦️ای حبیبم جبرئیل! چرا در آسمان منصوره و در زمین فاطمه(س) است؟
جبرائیل پاسخ داد :
📋《سُمِّیَتْ فِی الأَرْضِ فَاطِمَةَ(س) لِأَنَّهَا فُطِمَتْ شِیعَتُهَا مِنَ النَّارِ وَ فُطِمَ أَعْدَاؤُهَا عَنْ حُبِّهَا》
♦️بدین جهت در زمین فاطمه(س) نامیده شده که شیعیانش از آتش بریده شدهاند و دشمنان وی از محبّتش محروم خواهند بود.
📋《وَ هِیَ فِی السَّمَاءِ الْمَنْصُورَةُ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ(وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ یَنْصُرُ مَنْ یَشاءُ)》
♦️و در آسمان بدین لحاظ منصوره است که خداوند متعال فرموده است :
در آن روز مؤمنین برای نصرت خدا که هر کس را بخواهد یاری میکند، خوشحال میشوند، منظور از این نصرت، همان نصرتی است که حضرت فاطمه(س) برای دوستان خود خواهد داشت.(۴)
📚منابع :
۱)امالی شیخ صدوق، ص۵۹۳
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۸
۳)علل الشرائع شیخ صدوق، ص۱۸۳
۴)معانی الأخبار شیخ صدوق، ص۳۹۶
@TarikhEslam
🔰ارادت خاص حضرت رسول اکرم(صلوات الله علیه) به #حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها :👇
@TarikhEslam
✅ابن عباس می گوید :
📋《دَخَلَتْ عَائِشَةُ عَلَی رَسُولِ اللهِ(ص) وَ هُوَ یُقَبِّلُ فَاطِمَةَ(س)!
فَقَالَتْ لَهُ : أَتُحِبُّهَا یَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)؟
قَالَ : أَمَا وَاللَّهِ لَوْ عَلِمْتِ حُبِّی لَهَا لازْدَدْتِ لَهَا حُبّاً إنَّهُ لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ أَذَّنَ جَبْرَئِیلُ وَ أَقَامَ مِیکَائِیلُ ثُمَّ قِیلَ لِی : ادْنُ یَا مُحَمَّدُ(ص)!
فَقُلْتُ أَتَقَدَّمُ وَ أَنْتَ بِحَضْرَتِی یَا جَبْرَئِیلُ؟
قَالَ : نَعَمْ! إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ فَضَّلَ أَنْبِیَاءَهُ الْمُرْسَلِینَ عَلَی مَلائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِینَ وَ فَضَّلَکَ أَنْتَ خَاصَّةً فَدَنَوْتُ فَصَلَّیْتُ بِأَهْلِ السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ》
♦️روزی عایشه نزد رسول اکرم(ص) مشرّف شد و دید که رسول اکرم(س) فاطمه(س) را می بوسد.
عایشه گفت : ای رسول خدا(ص)! آیا فاطمه(س) را دوست میداری؟!
حضرت(ص) فرمود :
آری! به خدا قسم، اگر تو میدانستی من چقدر فاطمهام را دوست میدارم تو نیز او را بیشتر دوست میداشتی!
زیرا موقعی که مرا در شب معراج به آسمان چهارم بردند، جبرئیل اذان گفت و میکائیل اقامه گفت، آن گاه به من گفته شد :
یا محمّد(ص)! جلو بیا و نماز بگذار!
گفتم : ای جبرائیل با بودنِ تو، من جلو بیایم و نماز بگذارم؟
گفت : آری! زیرا خدای حکیم پیامبران مرسل خود را بر ملائکه مقرّب خود فضیلت و برتری داده و تو را یک فضیلت مخصوصی عطا نموده است، من جلو رفتم و با اهل آسمان چهارم نماز به جای آوردم.
📋《ثُمَّ الْتَفَتُّ عَنْ یَمِینِی فَإذَا أَنَا بِإِبْرَاهِیمَ(ع) فِی رَوْضَةٍ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ وَ قَدِ اکْتَنَفَهَا جَمَاعَةٌ مِنَ الْمَلائِکَةِ!
ثُمَّ إِنِّی صِرْتُ إِلَی السَّمَاءِ الْخَامِسَةِ وَ مِنْهَا إِلَی السَّادِسَةِ فَنُودِیتُ : یَا مُحَمَّدُ(ص)!
نِعْمَ الْأَبُ أَبُوکَ إِبْرَاهِیمُ(ع) وَ نِعْمَ الْأَخُ أَخُوکَ عَلِیٌّ(ع)!》
♦️هنگامی که به طرف راست خود متوجّه شدم حضرت ابراهیم(ع) را دیدم که در یکی از باغهای بهشت است و گروهی از ملائکه در اطراف آن بزرگوار اجتماع نمودهاند.
سپس وقتی به سوی آسمان پنجم و ششم بالا رفتم ندائی شنیدم که گفت :
ای محمّد(ص)! پدر تو ابراهیم(ع) خوب پدری و برادرت علی بن ابیطالب(ع) خوب برادریست.
📋《فَلَمَّا صِرْتُ إِلَی الْحُجُبِ أَخَذَ جَبْرَئِیلُ بِیَدِی فَأَدْخَلَنِی الْجَنَّةَ فَإذَا أَنَا بِشَجَرَةٍ مِنْ نُورٍ فِی أَصْلِهَا مَلَکَانِ یَطْوِیَانِ الْحُلَلَ وَ الْحُلِیَّ فَقُلْتُ : حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ لِمَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةُ؟
فَقَالَ : هَذِهِ لِأَخِیکَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ(ع) وَ هَذَانِ الْمَلَکَانِ یَطْوِیَانِ لَهُ الْحُلِیَّ وَ الْحُلَلَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ》
♦️هنگامی که متوجّه سرا پردهها شدم جبرئیل دست مرا گرفت و داخل بهشت نمود ناگاه با درختی از نور مواجه شدم که دیدم دو ملک حلّه و زیورهایی به آن میپیچند، گفتم :
ای حبیب من جبرئیل! این درخت از کیست؟!
گفت : از برادرت حضرت علی(ع) است، این دو ملک تا روز قیامت حلّه و زیور به این درخت میپوشانند.
📋《ثُمَّ تَقَدَّمْتْ أَمَامِی فَإذَا أَنَا بِرُطَبٍ أَلْیَنَ مِنَ الزُّبْدِ وَ أَطْیَبَ رَائِحَةً مِنَ الْمِسْکِ وَ أَحْلَی مِنَ الْعَسَلِ فَأَخَذْتُ رُطَبَةً فَأَکَلْتُهَا فَتَحَوَّلَتِ الرُّطَبَةُ نُطْفَةً فِی صُلْبِی فَلَمَّا أَنْ هَبَطْتُ إِلَی الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ(ع) فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ(س) فَفَاطِمَةُ(س) حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ فَإذَا اشْتَقْتُ إِلَی الْجَنَّةِ شَمِمْتُ رَائِحَةَ فَاطِمَةَ(س)》
♦️آنگاه وقتی به طرف جلو رفتم با رطبی روبرو شدم که از کره نرمتر و از مشک خوشبوتر و از عسل شیرینتر بود، من یک رطب را خوردم و آن رطب در پشت من مبدّل به نطفه شد، هنگامی که به زمین نزول نمودم و با خدیجه کبری(ص) همبستر شدم و او به فاطمه زهراء(س) حامله شد.
پس فاطمه(س) حوریهایست که انسیه میباشد، هر گاه من مشتاق بهشت میشوم فاطمه(س) را میبوسم.(۱)
📚منبع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۲۴۰
@TarikhEslam
#حدیث
📌مادران بهشتی
🌹حضرت رسول اکرم(ص) :
«الْجَنَّةُ تَحْتَ أَقْدَامِ الْأُمَّهَاتِ»
بهشت زیر پاهای مادران است.
📚نهج الفصاحه، ص۴۳۴
📎 #مادر
📎 #روز_مادر
📎 #حضرت_فاطمه
📎 #حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
@TarikhEslam
📚معرفی «سیر مطالعاتی تاریخ اسلام» : 🔍👇
#سیر_مطالعاتی_تاریخ_اسلام
@TarikhEslam
سیر مطالعاتی تاریخ اسلام.pdf
3.6M
📚سیر مطالعاتی تاریخ اسلام
@TarikhEslam
🕎توطئه ترور شخصی و شخصیتی امیرالمومنین #امام_علی_علیه_السلام ننگی دیگر در کارنامه اصحاب سقیفه و مهاجمین خانه وحی!👇
@TarikhEslam
1⃣ترور شخصی :👇
✅وقتی حضرت فاطمه(سلام الله علیها) مخفيانه دفن شد، و تنفّر و نارضایتی ایشان از اهل سقیفه، بر همگان آشکار شد، اين مسأله آبرو و حيثيت حكومت غاصبِ وقت را زير سؤال برد و اثر منفى در ميان مردم گذاشت.
و از طرفی مظلومیّت و حقانیت امام علی(علیه السلام) و جنایت اهل سقیفه برای مردم ثابت شد که این نارضایتی دختر پیامبر(ص) تا حدی بوده که حتی برای تشییع پیکر مطهرش، اجازه شرکت به آنان را هم نداده است.
لذا غاصبین در يك شوراى توطئه آميز به اين نتيجه رسيدند كه على(علیه السلام) بايد ترور شود!
آنان بر این عقیده بودند که تا زمانی که علی(علیه السلام) زنده است، ما از حکومت و سلطنت سودی نمی بریم!
و حتی امکان دارد علی(علیه السلام) با مقبولیتی که در عموم مسلمانان دارد، مردم را علیه حکومت غاصب بشوراند.
پس نقشه ترور ایشان را کشیدند!
آن هم در حال نماز صبح كه هوا تاريك است و قهراً قاتل شناخته نخواهد شد.
بدين منظور «خالد بن وليد» را مامور اين جنايت هولناك نمودند و قضيه را با وى در ميان گذاشتند.
خالد نيز اعلان آمادگى كرد و از ابوبکر و عمر پرسید : چه زمانی او را بکشم؟
ابوبکر گفت :
📋《إِذَا انْصَرَفْتُ مِنْ صَلَاةِ الْفَجْرِ فَاضْرِبْ عُنُقَ عَلِيٍّ(ع)》
♦️وقتی من نماز صبح را تمام کردم، گردن علی را بزن!
پس برای این کار، در مسجد کنار علی(ع) بنشین!(۱)
پس قرار بر اين شد كه وقتی ابوبكر سلام نماز را گفت، بلافاصله اين ترور صورت بگيرد.
«اسماء بنت عميس» كه در اين تاريخ همسر ابوبكر بود، از پشت پرده اين توطئه با خبر بود، جريان را از طريق كنيزش به اطلاع اميرالمؤمنين(ع) رسانيد.
حضرت(ع) فردای اون روز بدون نگرانی در مسجد حاضر شد.
📋《وَ حَضَرَ المَسجِدَ وَ وَقَفَ خَلفَ أَبي بَكرِ وَ صَلَّي لِنَفسِهِ》
♦️حضرت(ع) در مسجد حاضر شد و پشت أبي بكر ايستاد و نماز را فرادی خواند!(۲)
حضرت(ع) ملاحظه كرد که خالد با شمشير و آمادگى كامل در كنار او نشست.
ابوبکر شروع به خواندن نماز کرد.
وقتی به سلام نماز رسید، در گفتن سلام پایانی نماز دچار تردید شد و قدری مکث کرد.
او در این حین عواقب اين كار را سنجيد و نگران عكس العمل مردم و خطرِ آتى آن و حتی احتمال در خطر بودن جانش را در نظر گرفت، لذا تشهد نماز را چندين بار تكرار كرد و سلام نگفت!
سرانجام قبل از خواندن سلام نماز سه مرتبه خطاب به خالد گفت :
📋《يَا خَالِدُ! لَا تَفْعَلْ مَا أَمَرْتُكَ!》
♦️ای خالد! آنچه را که به تو دستور داده ام، انجام نده!
و سپس گفت :
📋《اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَهُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ》
و از نماز فارغ شد!(۳)
امام على(ع) در اين هنگام متوجه شد و بلافاصله به خالد حمله كرد و شمشير او را از دستش گرفت و وى را به زمين كوبيد و روى سينه اش نشست و به او فرمود :
📋《يَا خَالِدُ! مَا الَّذِي أَمَرَكَ بِهِ؟
قَالَ : بِقَتْلِكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع)؟
قَالَ : أَوَ كُنْتَ فَاعِلًا؟
فَقَالَ : إِي وَاللَّهِ لَوْ لَا أَنَّهُ نَهَانِي لَوَضَعْتُهُ فِي أَكْثَرِكَ شَعْراً!
فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ(ع) : كَذَبْتَ لَا أُمَّ لَكَ مَنْ يَفْعَلُهُ أَضْيَقُ حَلْقَةِ اسْتٍ مِنْكَ!》
♦️ای خالد! ابوبکر چه چیزی را به تو امر کرده بود؟
خالد : ابوبکر دستور داده بود تا گردن تو را بزنم ای امیرالمومنین(ع)!
امام(ع) فرمود : آیا تو این کار را می کردی؟!
خالد گفت : آری به خدا قسم! اگر او قبل از سلام نماز نگفته بود که او را نکش، همانا تو را کشته بودم.
حضرت فرمود :
دروغ گفتی! مادر نباشد تو را، کسي که بخواهد اين کار را با من انجام دهد.
سپس حضرت(ع) خواست خالد را بكشد و خالد نیز در حال گریه و التماس بود که مسلمانان حاضر، جلو آمدند تا خالد را نجات دهند، ولى مقدور نشد!
سرانجام ابن عباس و حاضرین او را به قبر پيامبر اکرم(ص) سوگند دادند و گفتند :
📋《یا أَبَاالْحَسَن(ع)! اَللَّه اَللَّه بِحَقِّ صاحِبِ الْقَبْرِ!》
♦️ای اباالحسن(ع)! خدا را، به حق صاحب این قبر، او را نکش و رها کن!(۴)
با اين قسم، امام على(ع) خالد را رها كرد و توطئه قتل این گونه بر همگان فاش شد و این جریان لکه ننگ دیگری بود بر کارنامه اهل سقیفه و غاصبین حکومت!
📚منابع :
۱)علل الشرایع شیخ صدوق، ج۱، ص۱۹۲
۲)تفسیر قمی، ج۲، ص۱۵۹
۳)بحارالانوار مجلسی، ج۲۹، ۱۳۶
۴)الاحتجاج طبرسى، ج۱، ص۹۰
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
1⃣ترور شخصی :👇 ✅وقتی حضرت فاطمه(سلام الله علیها) مخفيانه دفن شد، و تنفّر و نارضایتی ایشان از اهل سق
2⃣ترور شخصیتی :👇
✅دستگاه غاصب وقتی در ترور امام علی(علیه السلام) ناکام ماند، رویّه ای دیگری را در دستور کار خود قرار داد.
این بار تصمیم به ترور شخصیتی امام(ع) گرفتند.
پس اولین کار ممنوعیّت نقل حدیث و حدیث نگاری بود.
از آنجایی که بیشتر احادیثی که از رسول اکرم(ص) نقل شده بود، از فضائل امام علی(ع) و مقام اهل بیت(ع) بود، ممنوع اعلام شد.
در این میان کسانی هم که حدیث نقل می کردند، همچون «ابوذر» و «ابودرداء» برای مدتی زندانی می شدند.
خلیفه دوم در زمان حکومتش به همه شهرها نامه نوشت که نزد هر کس اگر حدیث هست، باید نابودش کند.(۱)
بهانه آنها همان سخنی بود که پیشتر در حضور پیامبر اکرم(ص) هم زده شده بود و آن جمله «حَسبُنا کِتابَ اللهِ» بود!
آنها می خواستند اهل بیت(علیهم السلام) مخصوصاً شخص امام علی(علیه السلام) به انزوا برود و برای منفور ساختن آن حضرت(ع) نزد افکار عمومیِ نسل های مختلف جامعه اسلامی دست به این اقدام زدند و تا جایی پیش بروند که کم کم نسلهای بعدی فضائل و نام علی(ع) را فراموش کنند.
این رویه ادامه داشت تا اینکه بعدها در زمان معاویه، بردن نام امام علی(ع) و حتی گذاشتن نام علی(ع) بر روی فرزندان با برخورد حکومت مواجه می شد.
از طرفی احادیث جعلی را وارد این جریان کردند و فضائل ساختگی را برای خلفاء از جمله ابوبکر و عمر و به ویژه عثمان را باب کردند و در مقابل احادیثی را در مذمّت امام علی(ع) جعل و سپس نقل می کردند.
نقل است که؛
در اواخر حکومت ابوبکر، «صعصعة بن صوحان» حدیثی در فضیلت امام علی(علیه السلام) به «مغیرة بن شعبه» گفت و مغیره در جواب گفت :
📋《إِیَّاکَ أَنْ یَبْلُغَنِی أَنَّکَ تُظْهِرُ شَیئًا مِنْ فَضْلِ عَلِیِّ(ع)!
وَأَمَّا عَلَانِیةً فِی الْمَسْجِدِ فَإِنَّ هَذَا لَا یحْتَمِلُهُ الْخَلِیفَةُ لَنَا!
بَل أنا أعلَمُ بِذلکَ!
ولکِن هَذا السُلطانُ قَد ظَهَرَ وَقَد أخَذنَا بِإظهَارِ عَیبِ عَلیِّ لِلنَّاسِ!》
♦️مبادا از تو بشنوم که چیزی از فضائل علی(ع) برای من بگویی!
اگر فضایل علی(ع) در مسجد علناً بیان شود خلیفه ما را معذور نمیدارد.
من از تو به آن آگاه تر هستم؛ امّا حکومت از ما خواسته است که عیب او را برای مردم بگوییم.(۲)
«ابن ابی الحدید معتزلی» می گوید :
📋《إِنَّ مَعَاوِيَةَ أَمَرَ النَّاسَ بِالعَرَاقِ وَ الشَّامِ وَ غَيرِهِمِا بِسَبِّ عَلِي(ع) وَ البَرَاءَةِ مِنهُ وَ خَطَبَ بِذَلِكَ عَلَى مَنابِرِ الِإسلَامِ وَ صَارَ ذَلِكَ سَنَةً فِي أَيَّامِ بَنِي أُمَيَّةِ إِلَى أَن قَامَ عُمَرُ بنُ عَبدِالعَزِيزِ فَأَزَالَهُ》
♦️معاویه به مردم عراق و شام و دیگر بلاد دستور داد، تا علی(ع) را در خطبه های منبرهای اسلام سب و لعن کنند و از او برائت بجویند!
تا اینکه این سنتی شد در ایام حکومت بنی امیه تا زمانی که عمر بن عبدالعزیز بر حکومت نشست.(۳)
جاحظ می گوید :
📋《أَنَّ قَوْماً مِنْ بَنِي أُمَيَّةَ قَالُوا لِمُعَاوِيَةَ إِنَّكَ قَدْ بَلَغْتَ مَا أَمَّلْتَ فَلَوْ كَفَفْتَ عَنْ لَعْنِ هَذَا اَلرَّجُلِ》
♦️جمعی از بنی امیه به معاویه گفتند :
تو که به آرزویت رسیدی، اگر از لعن این مرد دست برداری بهتر است!
معاویه گفت :
📋《لاَ وَ اَللَّهِ حَتَّى يَرْبُوَ عَلَيْهِ اَلصَّغِيرُ وَ يَهْرَمَ عَلَيْهِ اَلْكَبِيرُ》
♦️هرگز! به خدا سوگند! که دست از سبّ او نمی دارم تا زمانی كه اطفال امَّت با سبِّ علی(ع) جوان گردند و با آن سبّ رشد و نمو كنند، و بزرگان به صورت پيران فرتوت درآيند.(۴)
ابن حجر مي گويد :
📋《كَانَ بَنُو أميَّةِ إذَا سَمَعوا بِمَولُودِِ اسمُهُ عَليِِّ قَتَلُوهُ》
♦️بنی امیه هنگامی که متوجه می شدند که نام کودکی را علی گذاشته اند، او را می کشتند.(۵)
امام علی(ع) در طول تاریخ هم ترور شخصی شدند و هم ترور شخصیتی!
حضرت علی(ع) در خطبه ی شقشقیه میفرماید:
📋《فَصَبَرتُ، و فِی العَینِ قَذىً، وفِی الحَلقِ شَجَاً》
♦️من سالها صبر کردم، در حالی که خاری در چشم و استخوانی در گلو داشتم.(۶)
امام علی(ع) منبر نمی رفتند، مگر اینکه در آخر کلام خویش، در حق خود می فرمودند:
📋《..مَا زِلْتُ مَظْلُوُمَاً..》
♦️من همیشه مظلوم بودهام!(۷)
📚منابع:
۱)کنزالعمال متقی هندی، ج۵، ص۳۷
۲)الکامل ابن اثیر، ج٣، ص۴٣٠
۳)شرح نهج البلاغة ابن أبی الحديد، ج۴، ص۵۷
۴)بحارالأنوار مجلسی، ج۳۳، ص۲۱۴
۵)تهذيب التهذيب ابن حجر ،ج۷، ص۲۸۱
۶)بحار الانوار مجلسی، ج ۲۹، ص۵۱۶
۷)مناقب آل أبی طالب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۱۱۵
@TarikhEslam
✅در تاریخ آمده است که ؛
در لحظات بحرانی و سرنوشت سازِ جنگ های صدر اسلام، امام علی(علیه السلام) یگانه جنگاوری بود که شهادت طلبانه خود را وقف اسلام می کرد.
تا جایی که حضرت زهرا(سلام الله علیها) در بخشی از خطبه فدکیه، در وصف مولا خطاب به مهاجر و انصار می فرماید :
📋《کُلَّما اَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ اَطْفَأَهَا اللَّهُ، اَوْ نَجَمَ قَرْنُ الشَّیْطانِ، اَوْ فَغَرَتْ فاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ، قَذَفَ اَخاهُ فی لَهَواتِها، فَلا یَنْکَفِیءُ حَتَّى یَطَأَ جِناحَها بِأَخْمَصِهِ، وَ یَخْمِدَ لَهَبَهَا بِسَیْفِهِ》
♦️هرگاه آتش جنگ برافروختند خداوند خاموشش نموده، یا هر هنگام که شیطان سر برآورد یا اژدهائى از مشرکین دهان بازکرد، پیامبر(ص) برادرش را در کام آن افکند، و او تا زمانى که سرآنان را به زمین نمىکوفت و آتش آنها را به آب شمشیرش خاموش نمىکرد، باز نمىگشت.(۱)
در جای جای بدن امیرمؤمنان(علیه السلام) از فرق مبارک که در جنگ بدر و احد آسیب دید، تا کف پای او که در جنگ صفین تیری به آن اصابت کرد، آثار زخم و شمشیر و نیزه و تیر وجود داشت.
فقط در جنگ احد نود جراحت بر بدن مبارکش وارد آمد.
به گفته مورخان جایی در بدنش سالم نماند و مانند گوشت جویده شدهای، روی زیر اندازی از پوست به استراحت می پرداخت.
مرحوم شیخ مفید ضمن برشمردن هفتاد خصلت برای امیرمؤمنان(علیه السلام)، به مسئله آثار هزار زخم شمشیر اشاره کرده و چنین می فرماید :
📋《فَعُدَّ مَا بِهِ مِنْ أَثَرِ الْجِرَاحَاتِ عِنْدَ خُرُوجِهِ مِنَ الدُّنْيَا فَكَانَت أَلْفَ جِرَاحَةٍ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ!》
♦️آثار زخم را در بدن امام علی(علیه السلام) به هنگامی که از دنیا رفت، برشمردند که هزار اثر جراحت از فرق سر تا کف پایش بود.(۲)
📚منابع :
۱)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۱۳۵
۲)الاختصاص شیخ مفید، ص۱۵۳
@TarikhEslam
#پرسش_و_پاسخ
سوال9⃣0⃣2⃣:آیا ازدواج «عمر بن خطاب» با #حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها دختر #امام_علی_علیه_السلام در تاریخ صحّت دارد؟👇
✍پاسخ این سوال در تحقیقی مفصّل و متقن توسط موسسه «حضرت ولیعصر(عج)» در نُه محور :👇
@TarikhEslam
✍محور اول : دختری به نام ام كلثوم وجود نداشته است!
http://www.valiasr-aj.com/lib/omekolsom/01.htm#03
✍محور دوم : ام كلثوم دختر ابوبكر، يا ام كلثوم دختر امام علی(ع)؟
http://www.valiasr-aj.com/lib/omekolsom/02.htm#04
✍محور سوم : تعارض های موجود در نقل قضيه!
http://www.valiasr-aj.com/lib/omekolsom/02.htm#05
✍محور چهارم : اهانت به ناموس رسول خدا!
http://www.valiasr-aj.com/lib/omekolsom/03.htm#06
✍محور پنجم : بررسي و تحليل بهانه عمر براي ازدواج!
http://www.valiasr-aj.com/lib/omekolsom/03.htm#07
✍محور ششم : مخالفت با سنت رسول خدا!
http://www.valiasr-aj.com/lib/omekolsom/03.htm#08
✍محور هفتم : عمر با ام كلثوم «كفو» نبود!
http://www.valiasr-aj.com/lib/omekolsom/04.htm#11
✍محور هشتم : ازدواج با تهديد و زورگويي!
http://www.valiasr-aj.com/lib/omekolsom/04.htm#10
✍محور نهم : بررسي روايات اهل تسنن!
http://www.valiasr-aj.com/lib/omekolsom/04.htm#11
@TarikhEslam
21.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍پاسخی دیگر به شبهه «ازدواج عمر و دختر امیرالمؤمنین(علیه السلام)» در بیان #استاد_ابوالقاسمی
@TarikhEslam
📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍
3⃣3⃣2⃣ #معرفی_کتاب:📚
کتاب «ازدواج ام کلثوم با عمر» بررسی و نقد شبهه ازدواج حضرت ام کلثوم(سلام الله علیها) با عمر بن خطاب؛ اثر آیت الله استاد سید علی میلانی✍📚👇
@TarikhEslam
4_5863933121405128890.pdf
873.6K
📚✍📚✍📚✍📚✍📚
کتاب «ازدواج ام کلثوم با عمر»
@TarikhEslam
📆بیست و دوم جمادی الثانی سال سیزدهم هجری قمری؛ مرگ «ابوبکر بن ابی قحافه» خلیفه اول اهل تسنن؛
#وقایع_ماه_جمادی_الثانی
@TarikhEslam
✅ابوبکر در روز دوشنبه هفتم جمادی الثانی سال ۱۳ هجری قمری در بستر مرگ افتاد و از نماز گزاردن با مردم باز ماند.
در این بیماری که ۱۵ روز ادامه یافت، عمر بن خطاب به جای وی با مردم نماز میگزارد و مردم در منزلش از او عیادت میکردند.
سرانجام بنا بر روایت عایشه و برادرش عبدالرحمن، ابوبکر در شامگاه روز سهشنبه بیست و دوم همان ماه، پس از ۶۲ سال عمر و ۲ سال و ۳ ماه و ۲۲ روز خلافت مُرد.
قبل از مرگ ابوبکر، عثمان بن عفان همواره نزد وی به عنوان نامه نویس او حضور داشت.
روزی در هنگامی که کسی از مردم عیادت کننده نزد آنها نبود ابوبکر به عثمان گفت :
بنویس!
«بسم الله الرحمن الرحیم، این وصیت ابوبکر بن أبي قُحافة به مسلمانان است. أما بعد ..»
و در این لحظه از هوش رفت و عثمان بلافاصله نوشت :
«پس من عمر بن خطاب را جانشین خود و خلیفه بر شما قرار دادم، و سوگند که بهتر از او سراغ ندارم.»
پس از مدتی ابوبکر به هوش آمد و [برای اینکه یادش بیاید تا کجا گفته] به عثمان گفت : بخوان برایم!
عثمان همین نوشته را خواند.
ابوبکر گفت : به نظرم ترسیدی که اگر در این بی هوشی از دنیا روم مردم اختلاف و تفرقه پیدا کنند!
عثمان گفت : بله!
پس ابوبکر همین نوشته را تأیید کرد.
پس از مرگ ابوبکر، عمر به همراه خادمِ ابوبکر که این وصیتنامه را در دست داشت از خانۀ ابوبکر خارج شد.
عمر چوب دستی بلندی از نخل خرما به دست گرفته بود و با آن به مردم اشاره می کرد و می گفت :
ای مردم وصیت خلیفۀ رسول الله را بشنوید!
و بنا به نقل دیگر، خود عمر آن نوشته را در دست داشت، و [پیش از باز کردن و خواندنش] شخصی از او پرسید :
ای ابا حفص در این نوشته چیست؟
عمر گفت : نمی دانم!
آن مرد گفت : ولی من به خدا سوگند می دانم چه در آن است؛ سال اول تو او را به امیری رساندی و امسال او تو را به امیری رساند!(۱)
📚منابع :
۱)موسوعة التاريخ الإسلامي استاد غروی، ج۴، ص۲۲۵ به نقل از تاريخ طبری، ج٣، صص٤١۹-۴۲۹
@TarikhEslam