eitaa logo
~چَنـد قـَدَمـ👣تآ وِصـآلــّ🍃
1.7هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
33 فایل
دیـٰانت منهـٰاے سیـٰاست🍃 نتیجہ‌اش مےشود کربلـٰا💔؛ نہ‌ ظهور!💚 شروط‌"تبادل‌،کپی..."🤗↶ https://eitaa.com/sh_Vesal180 "شنوای حرفاتون هستیم"😉↶ https://daigo.ir/secret/1491814313 هشتگ‌ها😇↶ https://eitaa.com/3121542/16574 .
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ | خاطره ای از رازداری شهید قاسم داخل زاده ✅فریدون دشتی از رزمندگان دفاع مقدس درباره رازداری شهید قاسم داخل زاده به نقل خاطره ای از او پرداخته و می گوید: «روزی به قاسم گفتم، آن چیست که پشت خود مخفی کردی؟ قاسم نگاهی به من کرد و پاسخی نداد. دلم طاقت نمی آورد، چرا قاسم باید چیزی را از من پنهان کند. تازه آن را در کمد گذاشته و در آن را هم قفل کند، اصلا چنین چیزی سابقه نداشت. ✅از فضولی داشتم می مردم و دلم می خواست، قاسم را بگذارم زیر پا و تا می خورد کتک بزنم. البته زور او هم کم نبود ولی با دعوا چیزی گیر من نمی آمد. اگر قاسم را تکه تکه می کردی، چیزی را لو نمی داد و امکان نداشت، بتوانی حرفی از او درآوری. با خود گفتم، بالاخره یک طور با سیاست از زیر زبان وی حرف می کشم. ادامه دارد... ┏━🍃🌺🍃━┓ @seraat313 ┗━🍂━
❤️ | خاطره ای از رازداری شهید قاسم داخل زاده ادامه👇👇👇 ✅بنابراین الکی گفتم: قاسم،کا، حالا دیگر رازی را از من پنهان می کنی، من که کاکا و رفیقت هستم. خلاصه تا توانستم برای او زبان ریختم ولی فایده نداشت، داشتم وقت تلف می کردم، دیدم نه تنها به حرف نمی آید بلکه من را هم هیچ رقم تحویل نمی گیرد. بالشت را برداشت که بخوابد، پیش خود گفتم، دراز که کشید می پرم روی او شاید اینطور به حرف آید. تا خوابید، روی او پریدم، قلقلک و مشت هم فایده نداشت. قاسم گفت: فایده ندارد کا، به موقع به تو خواهم گفت. گفتم: طاقت ندارم کا. قاسم گفت: خوب برو و سرت را بزن به دیوار. با خود گفتم، کمین می کنم شاید چیزی دستگیرم شد. چند روزی کشیک دادم، ولی قاسم با هوش تر از این حرف ها بود و کارهایی می کرد که من بو نبرم. ادامه دارد... ┏━🍃🌺🍃━┓ @seraat313 ┗━🍂━
❤️ | خاطره ای از رازداری شهید قاسم داخل زاده ادامه👇👇👇 ✅یک روز به پول احتیاج داشتم، رفتم پیش جهان آرا و گفتم، پول لازم دارم. جهان آرا گفت: برو پیش قاسم. با تعجب گفتم: پیش قاسم؟ جهان آرا خندید و گفت: بله پیش قاسم. رفتم پیش قاسم و گفتم، محمد مرا برای پول پیش تو فرستاده و گفته به من پول بدهی، بعد از او سوال کردم مگر تو مسوول مالی شدی ؟ گفت: نه. گفتم: پس چه ؟ از کجا پول بگیرم. گفت: حالا وقت گفتن رازی است که می خواستی درباره آن بدانی. گفتم: چه عجب، این راز چیست ؟ گفت: یک قوطی داریم که در آن پول است، هر زمان به آن نیاز داشتی بیا و بردار. ✅تازه متوجه شدم، جهان آرا برای خود و بچه های شورای فرماندهی ( من، جهان آرا، عبدالله نورانی، عبدالرضا موسوی، احمد فروزنده، محمد نورانی) به این صورت حقوق مقرر کرده یعنی هر کس به مقدار نیاز می توانست از آن پول بردارد و بچه های شورا گاهی ماه ها بدلیل عدم نیاز به پول سراغ قوطی نمی رفتند. آری قاسم چنین رازدار بود تا جایی که من که با او بسیار صمیمی و رفیق بودم تا آن زمان متوجه این مساله نشده بودم. ✅چه خوب است که سیره عملی و سبک زندگی شهدا را الگوی خود در زندگی قرار دهیم.» شهید قاسم داخل زاده متولد سال 1335 در سوسنگرد بود که دوران کودکی خود را در خرمشهر گذراند، وی سال 1361 در عملیات بیت المقدس و در سن 26 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل شد. ┏━🍃🌺🍃━┓ @seraat313 ┗━🍂━