eitaa logo
~چَنـد قـَدَمـ👣تآ وِصـآلــّ🍃
1.7هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
33 فایل
دیـٰانت منهـٰاے سیـٰاست🍃 نتیجہ‌اش مےشود کربلـٰا💔؛ نہ‌ ظهور!💚 شروط‌"تبادل‌،کپی..."🤗↶ https://eitaa.com/sh_Vesal180 "شنوای حرفاتون هستیم"😉↶ https://daigo.ir/secret/1491814313 هشتگ‌ها😇↶ https://eitaa.com/3121542/16574 .
مشاهده در ایتا
دانلود
~چَنـد قـَدَمـ👣تآ وِصـآلــّ🍃
بسم‌حق...🍂 #پارت42 پسرک‌فلافل‌فروش این‌قسمت#شروع‌بحران _._._._._ با اینکه هادی از موسسه‌ی اسلام اصیل
بسم‌حق...🍂 پسرک‌فلافل‌فروش این‌قسمت _._._._._ ایام حضور هادی در نجف به چند دوره تقسیم می‌شود. حالات و احوال او در این سه سال حضور اوبسیار متفاوت است‌. زمانی تلاش داشت تا یک کار در کنار تحصیل پیدا کند ودرآمدداشته باشد. کار برایش مهیا شد، بعد از مدتی کار ثابت با حقوق مشخص رها کرد و به دنبال انجام کار برای مردم به نیت رضای پروردگار بود. هادی کم کم به حضور در نجف و زندگی در کنار امیرالمؤمنین علی(ع) بسیار وابسته شد. وقتی به ایران بر میگشت، نمی توانست تهران را تحمل کند. انگار گم‌گشته‌ای داشت که می‌خواست سریع به او برسد‌. دیگر در تهران مثل یک غریبه بود. حتی حضور در مسجد و بین بچه‌ها و رفقای قدیمی او را سیر نمی کرد. این وابستگی را وقتی بیشتر حس کردم که می‌گفت: _حتی وقتی به کربلا می‌روم و از حضور در آنجا لذت می‌برم، دلم برای نجف تنگ می‌شود. می‌خواهم زودتر به کنار مولا امیرالمؤمنین برگردم. این را از مطالعاتی که داشت می‌توانستم بفهمم.هادی در ابتدا برای خواندن کتاب های اخلاقی به سراغ آثار مقدماتی رفت. آداب‌الطلاب آقای مجتهدی را می‌خواند و... رفته رفته به سراغ آثار بزرگان عرفان رفت.با مطالعه‌ی آثار وزندگی‌ این اشخاص،روز به روز حالات معنوی او تغییر می‌کرد. من دیده بودم که رفاقت های هادی کم شده بود! برخلاف اوایل حضور در نجف، دیگر کم حرف شده بود. معاشرت او با بسیاری از دوستان در حد یک سلام و علیک شده بود. به مسجد هندی ها علاقه داشت. نماز جماعت این مسجد توسط آیت‌الله حکیم و به حالتی عارفانه برقرار بود. برای همین بیشتر مواقع در این مسجد نماز می خواند. خلوت های عارفانه داشت.نماز شب و برخی اذکار و ادعیه را هیچ‌گاه ترک نمی‌کرد. این اواخر به مرحوم آیت‌الله کشمیری ارادت خاصی پیدا کرده بود. کتاب خاطرات ایشان را می‌خواند و به دستورات اخلاقی این مرد بزرگ عمل می‌کرد. یادم هست که می‌گفت: آیت‌الله کشمیری عجیب به نجف وابسته بود. زمانی که ایشان در ایران بستری بود می‌گفت مرا به نجف ببرید بیماری من خوب می‌شود‌. هادی این جملات را می‌خواند و می‌گفت: من هم خیلی به اینجا وابسته شده ام،نجف همه ی وجود ما‌ را گرفته است، هیچ مکانی جای نجف را برای من نمی‌گیرد. این سال آخر هر روز یک ساعت را به وادی‌السلام می‌رفت. نمی دانم در این یک ساعت چه می‌کرد، اما هر چه بود حال عجیب معنوی برای او ایجاد می‌کرد. این را هم از استاد معنوی خودش مرحوم آیت‌الله کشمیری و آقا سید علی قاضی فرا گرفته بود. ادامه دارد... 📚 ┏━🍃🌺🍃━┓ @VESAL_180 ┗━🍂━