eitaa logo
ضبط‌خانۀ وَلیعصر . ‌
294 دنبال‌کننده
4 عکس
13 ویدیو
1 فایل
ضبط‌خونه ؛ همون دکه‌ی کنار میدون‌ ِولیعصر * - ای شاخه نبات غزل ِحافظ ِشیراز ؛ معشوقه‌یِ مایی چه بخواهی چه نخواهی . پُست‌ها رو فوروارد کنید . زیر نظر مجموعۀ اهتداء : @Negar_128 .
مشاهده در ایتا
دانلود
ضبط‌خانۀ وَلیعصر . ‌
خانوم سه ساله ..
رادیو وَلیعصر .- روایت‌سوم -.mp3
زمان: حجم: 2.53M
+ گریه که می‌کنم ؛ دست‌های ِپینه بسته‌ی پدر ؛ دست ِنوازش بر سرم می‌کشد .. بر زمین که می‌خورم ؛ این پدر است که مرا بلند می‌کند .. موهایم که گره می‌خورد ؛ این پدر است که موهایم را گیس می‌کند .. اما هروقت که محرم می‌رسد ؛ شعله‌ی غم وجودم را دربر می‌گیرد .. هیچوقت نتوانستم غم ِدخت ِکوچک ِمولایم حسین را تحمل کنم . –— روایت ِسوم ؛ حضرت ِرقیه . - به قلم ِهلیا ، نوا و تنظیم ِرستاء . ˼ کاری از رادیو وَلیعصر ˹
2.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حسین ؛ در راه ِکوفه است .. من به سوی ِحسین می‌روم .
ضبط‌خانۀ وَلیعصر . ‌
حسین ؛ در راه ِکوفه است .. من به سوی ِحسین می‌روم .
رادیو وَلیعصر .- روایت‌چهارم -(1).mp3
زمان: حجم: 3.92M
+ او رفت . . تا خبررسان ِنامردی ِکوفیان باشد . رفت ، تا شاید بتواند گامی در راه ِحق بردارد .. او رفت ، تا به سپاه ِحسین بپیوندد . حسینی که هدیه‌ی خدا به اهل ِزمین بود . حسینی که تنها راه ِنجات ِاهل ِعالم بود ! رفت تا به‌سپاهی بپیوندد که خدا ضامن ِرستگاری‌شان بود . –— روایت ِچهارم ؛ حبیب‌بن ِمظاهر (ع) . - به قلم ِمجنون و نوای ِبهشتی . و تنظیم ِرستاء . ˼ کاری از رادیو وَلیعصر ˹
ضبط‌خانۀ وَلیعصر . ‌
_ از اون حرفایی که با زهیر زدی ..
رادیو ولیعصر .رادیو ولیعصر ؛(1).mp3
زمان: حجم: 3.67M
+ نگاهم به شمشیری رسید ؛ که بی‌رحمانه خاطراتم را از من دور می‌کرد . . شمشیری که عطر ِنفس‌های ِپاک زهیر را ، از مشامم می‌برید ! شمشیر ِدشمن ؛ و عطر ِشهادتی که فضا را در خود غوطه‌ور می‌کرد . و آسمانی که از غم ِشهادت ِجوانی عثمانی ، سرخ شده بود . . –— روایت ِپنجم ؛ حضرت ِزهیر (ع) . - به قلم ِزینب و نوای ِمهدی ؛ و تنظیم ِ‌حوراء . ˼ کاری از رادیو وَلیعصر ˹
18.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مثلا ًتو رو تاب می‌دم ؛ مثلا ًبه تو آب می‌دم . .
ضبط‌خانۀ وَلیعصر . ‌
مثلا ًتو رو تاب می‌دم ؛ مثلا ًبه تو آب می‌دم . .
رادیو وَلیعصر .روایت هفتم.mp3
زمان: حجم: 6.08M
+ ناگه زمین و زمان لرزید . گریه‌ی ِنوزادی در فضا پیچید ، که سوزی به قلب ِمادر داد . . از چادر بیرون رفت ؛ آسمان ، آغشته به خون ِطفل ِکوچکش بود ! خون چکید ، نه از عرش .‌‌ بلکه از چشمان ِمادر . به سوگ ِعلی ، شش‌ماهه‌اش نشست . او مانده بود و گلوی ِشکافته‌ شده‌ی اصغر .. –— روایت ِهفتم ؛ حضرت ِعلی‌اصغر (ع) . - به قلم ِروحا و نوای ِبه‌اصطلاح‌مؤمن . و تنظیم ِ‌نجوا . ˼ کاری از رادیو وَلیعصر ˹
ضبط‌خانۀ وَلیعصر . ‌
روضه می‌خونه لهوف . .
رادیو وَلیعصر .InShot_20240708_0010094701720385298.mp3
زمان: حجم: 3.93M
+ من دیدم آن طره‌ی زلفش را که میان ِمیدان ، روی پیشانی‌اش از من دلبری کرد . من دیدم که آن وحوش ِخدانشناس ، چطور دلدارم را تکه تکه کردند جلوی ِچشمانم .. من ، تکه‌های ِوجودم را روی زمین دیدم . هرچه فریاد کشیدم واعلیا.. هرچه ضجه زدم ؛ هرچه خواستم دستهایش را پیدا کنم . . نشد ! —– روایت ِهشتم ؛ حضرت ِعلی‌اکبر . [ از زبان ِهمسر ] - به قلم ، نوا و تنظیم ِالوُجوم . ˼ کاری از رادیو وَلیعصر ˹