ضبطخانۀ وَلیعصر .
حسین ؛ در راه ِکوفه است .. من به سوی ِحسین میروم .
- روایتچهارم -(1).mp3
3.92M
+ او رفت . .
تا خبررسان ِنامردی ِکوفیان باشد .
رفت ، تا شاید بتواند گامی در راه ِحق بردارد ..
او رفت ، تا به سپاه ِحسین بپیوندد .
حسینی که هدیهی خدا به اهل ِزمین بود .
حسینی که تنها راه ِنجات ِاهل ِعالم بود !
رفت تا بهسپاهی بپیوندد که خدا ضامن ِرستگاریشان بود .
–— روایت ِچهارم ؛ حبیببن ِمظاهر (ع) .
- به قلم ِمجنون و نوای ِبهشتی .
و تنظیم ِرستاء .
˼ کاری از رادیو وَلیعصر ˹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_ از اون حرفایی که با زهیر زدی ..
ضبطخانۀ وَلیعصر .
_ از اون حرفایی که با زهیر زدی ..
رادیو ولیعصر ؛(1).mp3
3.67M
+ نگاهم به شمشیری رسید ؛
که بیرحمانه خاطراتم را از من دور میکرد . .
شمشیری که عطر ِنفسهای ِپاک زهیر را ، از مشامم میبرید !
شمشیر ِدشمن ؛
و عطر ِشهادتی که فضا را در خود غوطهور میکرد .
و آسمانی که از غم ِشهادت ِجوانی عثمانی ، سرخ شده بود . .
–— روایت ِپنجم ؛ حضرت ِزهیر (ع) .
- به قلم ِزینب و نوای ِمهدی ؛
و تنظیم ِحوراء .
˼ کاری از رادیو وَلیعصر ˹
18.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مثلا ًتو رو تاب میدم ؛
مثلا ًبه تو آب میدم . .
ضبطخانۀ وَلیعصر .
مثلا ًتو رو تاب میدم ؛ مثلا ًبه تو آب میدم . .
روایت هفتم.mp3
6.08M
+ ناگه زمین و زمان لرزید .
گریهی ِنوزادی در فضا پیچید ،
که سوزی به قلب ِمادر داد . .
از چادر بیرون رفت ؛
آسمان ، آغشته به خون ِطفل ِکوچکش بود !
خون چکید ، نه از عرش .
بلکه از چشمان ِمادر .
به سوگ ِعلی ، ششماههاش نشست .
او مانده بود و گلوی ِشکافته شدهی اصغر ..
–— روایت ِهفتم ؛ حضرت ِعلیاصغر (ع) .
- به قلم ِروحا و نوای ِبهاصطلاحمؤمن .
و تنظیم ِنجوا .
˼ کاری از رادیو وَلیعصر ˹
ضبطخانۀ وَلیعصر .
روضه میخونه لهوف . .
InShot_20240708_0010094701720385298.mp3
3.93M
+ من دیدم آن طرهی زلفش را که میان ِمیدان ،
روی پیشانیاش از من دلبری کرد .
من دیدم که آن وحوش ِخدانشناس ،
چطور دلدارم را تکه تکه کردند جلوی ِچشمانم ..
من ، تکههای ِوجودم را روی زمین دیدم .
هرچه فریاد کشیدم واعلیا.. هرچه ضجه زدم ؛
هرچه خواستم دستهایش را پیدا کنم . .
نشد !
—– روایت ِهشتم ؛ حضرت ِعلیاکبر .
[ از زبان ِهمسر ]
- به قلم ، نوا و تنظیم ِالوُجوم .
˼ کاری از رادیو وَلیعصر ˹
ضبطخانۀ وَلیعصر .
+ من دیدم آن طرهی زلفش را که میان ِمیدان ، روی پیشانیاش از من دلبری کرد . من دیدم که آن وحوش ِخدان
روایتی متفاوت .
شهادت ِحضرت ِعلیاکبر ، از زبان ِهمسر ِایشان .
5.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای اهل ِحرم میر و علمدار نیامد . .
ضبطخانۀ وَلیعصر .
ای اهل ِحرم میر و علمدار نیامد . .
- قمرالعشیره -.mp3
4M
+ دنیای ِبدون ماه ، چگونه بود ؟
همانقدر تاریک و سرد . .
همانقدر خالی از امید . .
همانقدر سنگین و دور از تصور . .
نبودن ِقامت ِرعنای ِعمویش در کنار ِپدر ،
ترسی عظیم بر دل میانداخت .
ماه ، بعد از بیست و یکم ِ رمضان ،
باری دگر و این بار میان ِخاک و خون ،
ترک برداشت و آرام خون بارید از نامردی ِدنیا . .
–— روایت ِنهم ؛ حضرت ِقمربنیهاشم .
- به قلم و نوای ِآیه .
و تنظیم ِمُعید .
˼ کاری از رادیو وَلیعصر ˹
ضبطخانۀ وَلیعصر .
+ دنیای ِبدون ماه ، چگونه بود ؟ همانقدر تاریک و سرد . . همانقدر خالی از امید . . همانقدر سنگین و
نیزهها را بلندتر زدهاند ، مردمانی پَلید و بیاحساس . .
حک شده روی نیزهها اینهاست : از برای نبرد ِ با عباس . .