◀️شبهه #شماره_1643
⛔️ شبهه: ⛔️
@Wiki_Shobhe
ﺍﻟﻠﻪ ﯾﮏ ﺧﺪﺍﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻭ ﺳﺎﯾﮑﻮﭘﺎﺕ ﺍﺳﺖ .
ﺩﺭ ﺍﯾﺪﺋﻮﻟﻮﮊﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ - ﻗﺮﺁﻧﯽ، ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﻓﻘﻂ ﺑﺎﺯﯾﭽﻪ ﺩﺳﺖ ﯾﮏ ﺧﺪﺍﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻭ
ﺭﻭﺍﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ! ﺧﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﺍﺯ ﺁﺯﺍﺭ، ﺍﺫﯾﺖ، ﺷﮑﻨﺠﻪ ﻭ ﮐﺸﺘﻦ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ
ﻟﺬﺕ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ !
ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻭ ﺩﭼﺎﺭ ﻋﻼﺋﻢ ﺷﺪﯾﺪ ﺭﻭﺍﻥ ﭘﺮﯾﺸﯽ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ
ﭼﻨﯿﻦ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻭﺍﺭﯼ ﺑﺰﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺁﯾﺎﺕ ﻗﺮﺁﻧﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﺑﻄﻮﺭ ﻣﺜﺎﻝ ﺩﺭ ﺳﻮﺭﻩ ﺍﺳﺮﺍ ﺁﯾﻪ ۱۶ .
ﺧﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺧﻮﺩﺵ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﻭﺍﺩﺍﺭ ﺑﻪ ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ﻭ ﻓﺴﺎﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
ﺑﻌﺪ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯼ ﺑﯽ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻋﻤﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺭﯾﺰﯼ
ﮐﺮﺩﻩ ﻣﻘﺼﺮ ﺍﻋﻼﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺷﺪﯾﺪﺗﺮﯾﻦ ﺷﮑﻞ ﻣﻤﮑﻦ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ ﻭ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻣﯽ
ﮐﻨﺪ ﺁﻧﻬﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﺳﺎﮐﻨﺎﻥ ﯾﮏ ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﯾﺰ ﻭ ﺩﺭﺷﺖ، ﺍﺯ ﮐﻮﺩﮎ ﺗﺎ ﭘﯿﺮ ﻭ ﮐﻬﻨﺴﺎﻝ،
ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺣﮑﯿﻢ، ﺩﺍﻧﺎ ﻭ ﻧﺮﻣﺎﻝ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﺪ . ﺍﯾﻦ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﺳﺎﺧﺘﻪ
ﻭ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻭ ﺭﻭﺍﻥ ﭘﺮﯾﺸﯽ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺎﺷﺪ .
ﺑﺎ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺁﯾﻪ ﺯﯾﺮ ﺍﺯ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﺩﻗﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﺭ ﻣﺤﺘﻮﺍﯼ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺻﺤﺖ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺭﻭﺍﻧﯽ
ﺑﻮﺩﻥ " ﺍﻟﻠﻪ " ﺍﯾﻦ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺤﻤﺪ ﯾﺎ ﺧﺪﺍﯼ ﻋﺮﺏ ﭘﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺑﺮﺩ .
ﺳﻮﺭﻩ ﺍﺳﺮﺍ، ﺁﯾﻪ ۱۶:
" ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺷﻬﺮﯼ ﺭﺍ ﻫﻼﮎ ﮐﻨﯿﻢ، ﺧﻮﺷﮕﺬﺭﺍﻧﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﻭﺍ ﻣﯿﺪﺍﺭﯾﻢ ﺗﺎ ﺩﺭ
ﺁﻥ ﺑﻪ ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ﻭ ﻓﺴﺎﺩ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻧﺪ ...ﺳﭙﺲ ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﻭ ﺭﻭ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ . !!!"
#دینی #قرآنی
✅◀️ پاسخ شبهه: ▶️✅
@Wiki_Shobhe
در فهم آیه شریفه از همان اول اشتباهی صورت گرفته است که به ادامه آن هم سرایت کرده است و سوالات بعدی هم بر این اشتباه پایهگذاری شده است.
توصیح آنکه: اولاً باید توجه داشت که فضای کلی قرآن کریم در مورد انسان و عقوبت او بر این اساس است، هیچ امتی عذاب و عقاب نمیشود، مگر اینکه حجت بر آنها تمام شود؛ مثل:
ــ «و ما کنا معذبین حتی نبعث رسولاً»؛ [۲] و ما کیفرکنندگان نیستیم مادامی که فرستادهای بر نیانگیزیم.
ــ «وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى حَتَّى يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولًا»؛ [۳] و پروردگار تو نابودکننده آبادیها نیست تا در مرکز (و اصل آن) آبادیها فرستاده و پیامبری برانگیزد.
معنای «اذا اردنا ان نهلک قریة»، [۴] بنا بر آنچه مرحوم علامه طباطبایی و بعضی دیگر از مفسران فرمودهاند، این است که «وقتی هلاک آنها نزدیک میشود» نه اینکه ما میخواهیم آنها را هلاک کنیم. شبیه این تعبیر در کلمات ما هم وجود دارد؛ مثل اینکه میگوییم:
«وقتی مریض میخواهد بمیرد، مریضیاش زیاد میشود»، «وقتی که تاجر میخواهد فقیر شود، خسارت از هر طرفی بر او میبارد»، یا «وقتی آسمان میخواهد ببارد، ابر چنان میآید». در این موارد منظور این نیست که مریض خودش میخواهد بمیرد و یا تاجر خودش میخواهد فقیر شود و یا آسمان خودش میخواهد ببارد، بلکه منظور این است که وقتی اسباب موت و فقر و باران نزدیک و مهیا میشود، این اتفاقات پیش میآید. [۵]
تفسیر «أَمَرْنا مُتْرَفِیها ...»
اما قسمت بعدی آیه شریفه «أَمَرْنا مُتْرَفِیها فَفَسَقُوا فِیها»: [۶]
← امر نکردن خدا به معصیت
معلوم است که خداوند امر تشریعی به معصیت نمیفرماید؛ چون «ان الله لا یأمر بالفحشاء» [۷] (همانا خدا به زشتی امر نمیکند)، و امر تکوینی هم به معصیت نمیکند. چون اگر قرار باشد انسان بدون اختیار مأمور به معصیت باشد، دیگر مختار بودن انسان منتفی میشود و در نتیجه ثواب و عقاب و بهشت و جهنم بدون معنی میشود. بنابراین «امر» در آیه شریفه باید چیز دیگری را قصد کرده باشد.
←← دیدگاه زمخشری
زمخشری در کشاف میفرماید: «امر» در اینجا باید مجازی باشد، به این معنی که خداوند نعمتهای خود را سرازیر میکند و این باعث نمیشود که در معاصی و شهوات غوطهور شوند؛ گویا اینها مأمور میشوند که با چنین کارهایی سببسازی و مقدمات عذاب الهی را فراهم سازند، و از طرف وقتی که خداوند نعمت بدهد باید شکرگزاری شود و باید نیکی و احسان انجام داد و مأمور به این وظایف میشوند و چون چنین نمیکنند و مرتکب فسق میشوند مستوجب هلاکت میشوند.
این تفسیر بنا بر این است که «امرنا» را به معنی «امر کردیم» بدانیم.
اما اگر معنی «امرنا» را « غذا و روزی ذخیره دادیم» [۸] بدانیم که از مصدر باب افعال ماده «میره» به معنی «غذای ذخیره» صرف شده باشد ،به این تکلفها هیچ نیازی نیست و شبیه بسیاری از آیات قرآن است که حکایت از یکی بودن خوان نعمت پروردگار بر مؤمن و کافر است، با این تفاوت که مؤمن شکر میکند و کافر ناسپاسی و نمکنشناسی، و البته در این ناسپاسی خود کافر ضرر میکند و بر طبق این آیه شریفه محیطی هم که کافر در آن است و آلوده شده با عذاب الهی نابود خواهد شد.
◀️شایعه #شماره_1643
⛔️ شایعه: ⛔️
@Wiki_Shobhe
زکریای رازی فیلسوف ایرانی درباره ی مقوله ی اعجاز کتاب محمد چنین می گوید :
تو ادعا می کنی که معجزه ای که [نبوت محمد را اثبات می کند] حاضر و در دسترس است،
یعنی قرآن...
تو می گویی که هر کس انکارش می کند یکی مشابه اش را بیاورد.
در واقع ما می توانیم هزاران مشابه اش را بیاوریم از آثار لفاظان،
فصیح گویان و شاعران که بسیار بهتر از قرآن جمله بندی شدند و مفاهیم را موجزتر می رسانند.
آنها معانی را بهتر می رسانند و وزن شعری بهتری دارند.
به خدا که آنچه تو می گویی ما را شگفت زده می کند.
تو درباره ی کتابی سخن می گویی که [مشتی] افسانه ی باستانی را بازگویی می کند و در عین حال سراسر تناقض است و هیچ اطلاعات یا توضیح مفید و بدردبخوری ندارد و آنگاه تو می گویی چیزی شبیه آن بیاور؟...
🖋 التماس تفکر
✅◀️ پاسخ شایعه: ▶️✅
💠 یک. مبانی دین بر اساس تعقل و خردورزی پذیرفته می شود پس معیارِ پذیرفته شدن از سوی دانشمندان یا دیگران،معیاری کافی نیست.
💠 دو. بسیاری از دانشمندان و علمای بزرگ، یا مسلمانان معتقدی هستند که در دامان دین پرورش یافتند و خود مروج دین هستند یا غیرمسلمانانی هستند که در مقابل عظمت اسلام زبان به ستایش گشوده اند.🙏👏
💠 سه. قضاوت در مورد رازی و اعتقاداتش، قضاوتی ساده نیست زیرا :👇👇
1⃣ او بنابه برخی ادعاها، در دو کتاب «فیالنبوات» و «فی حیل المتنبین» به نفی #نبوت پرداخته، اما این دو کتاب از بین رفته و در آثار باقي مانده از او، عبارتي که مبين اعتقاد رازي به عدم نياز به وحي و شريعت باشد، ديده نشده است. 👌بنابراین قضاوت در مورد عقاید باطل رازی تنها در نوشته های #مخالفان او 🤐ممکن است و مشخص است که این روش نقد صحیح نیست. چه بسیارند کسانیکه به دلیل متعدد، زمینه سوء برداشت و دشمنی های منتقدان را فراهم ساخته اند.
2⃣ چگونه ممکن است کسی همهٔ اصول مبدأ و معاد و روح و نفس را پذیرفتهباشد و منکر نبوات و شرایع باشد؟🤔 رازی سه کتاب 📚درمورد #امامت نگاشته؛ درحالیکه «کسی که منکر شرایع و نبوات باشد دربارهٔ امامت حساسیتی ندارد.» (ریحانةالادب، محمدعلی مدرس، ج۷، ص۲۸)
3⃣ بنابه برخی روایات، محمدبن زکريا #شيعه بوده است که در دام تهمت الحاد افتاده است ( شيخ عبدالله نعمه، فلاسفه شيعه، ص 315) بدلایلی چون:
👈 الف) کتابهايي به رازي نسبت داده شده است که آنها مويد تدين و حتي #تشيع او هستند ؛ مانند کتاب “في آثار الامام الفاضل المعصوم” و يا کتاب “في الامامه” و يا کتاب “النقض علي الکيال في الامامه”.
👈ب) رازي شاگرد ابوزيد احمدبن سهل بلخي مي باشد که او #شيعه بوده است
👈ج) ابن طاووس در کتاب “الامان” خود، رساله اي از رازي نقل مي کند به نام “برءالساعه” که ابتدا و انتهاي آن، به روش علماي شيعه مي باشد ابتداي رساله: الحمدلله کما هو اهله و مستحقه و صلواته علي خير خلقه محمد و آله و عترته.
انتها: والحمدلله رب العالمين و صلواته علي سيدالمرسلين محمدالنبي و آله.
👈 د) رازي رابطه محکم و استواري با شخصيتهاي شيعي معاصر خود داشته است. مانند ابي محمد اطروش که معروف به الناصر الکبير و ناصرالحق مي باشد و از ديلميان است و از اميرالمومنين نسب مي برد. همچنين با مسعودي که از مورخين شيعه است نيز رابطه داشته است.
👈 هـ) شهرت رازي در #طب و نزديکي او به سلاطين، عاملي است براي به وجود آمدن رقيبان و دشمنانی برای او که سعي کرده اند او را از ميدان خارج کنند و بهترين وسيله نيز در آن عصر اتهام کفر و خروج از دين بوده است.👌
👈و) دو کتابي که به رازي در مورد الحاد نسبت داده اند، در منابع به صورت #مشکوک به او نسبت داده شده است و استناد به او قطعي نيست. ✔️
👈 ز) تهمت کفر و الحاد به رازي از سوي ابوحاتم رازي و ناصر خسرو، به او نسبت داده شده که هر دو از فرقه #اسماعيلي هستند. رازي در کتاب خود به نام “في الرد علي الکيال في الامامه” بر اسماعيليه حمله کرده و بسيار موجه است که #اسماعيليه به انتقام، اين اتهام را به رازي نسبت دهند.
http://yon.ir/Q0z5
🔵چهار. به تعبیر شهید مطهری: «در تاريخ اسلام كمتر صاحب فضيلتى را میتوان يافت كه هدف تير تهمت اين طبقه(خوارج) واقع نشده باشد.. وقتى كه على تكفير بشود ، تكليف ديگران روشن است بوعلى سينا، خواجه نصير الدين طوسى، صدر المتالهين شيرازى، فيض كاشانى، سيد جمال الدين اسد آبادى و اخيرا محمد اقبال پاكستانى از كسانى هستند که از اين جام جرعه اى به كامشان ريخته شده است.»
حتی امام خمینی(ره) نیز به خاطر تدریس فلسفه وعرفان، متهم به کفر و الحاد وصوفی گری شد 😳و کوزه ای را که فرزندش مصطفی از آن آب خورده بود به آب کشیدند! ☹️http://yon.ir/18JS
@roshangarii 🌹
بازنشراز
🇮🇷 کانال ویکی شبهه 🇮🇷
🌐«کانال جامع شبهات و شایعات فضای مجازی»🌐
https://telegram.me/joinchat/BWGstz
◀️شایعه #شماره_1643
⛔️ شایعه: ⛔️
@Wiki_Shobhe
زکریای رازی ، ملحدی هتّاک یا مومنی خداترس؟
✅◀️ پاسخ شایعه: ▶️✅
@Wiki_Shobhe
عنوانی که در بالا نوشتیم، هر دو قائلانی دارد. برخی زکریای رازی را از بزرگان عرفا و صوفیه می دانند و برخی دیگر، چنان وی را پایین می آورند که گویی او هماره انکار دین و نبوت و معاد را می کرده است.
حال در این مقال به علت این اختلاف نظر و پاسخی به شبهه ملحد بودن زکریای رازی خواهیم پرداخت.
وی بی شک از بزرگ ترین پزشکدان و دانشمندان ایران بلکه جهان می باشد. نام و آوازه او بیش از آن است که ما در این مقال به آن بپردازیم.پس در مقام علمی او شکی نیست، اما همان طور که اشاره شد، در مقام دینی و مذهبی وی، تاریخ نگاران دو دسته شده اند:
1. برخی او را ملحدی می دانند که کتابی در رد پیامبری و کتابی در نقض ادیان نگاشته است و معتقد بوده که دین موجب سکون و عدم پیشرفت است و باعث کینه جویی ها، و جنگ ها شده است. (جملاتی که اکنون در فضای مجازی، بسیار می شنویم، بدون آن که هیچ گونه سندی را پیرامون آن ببینیم.)
2. برخی دیگر چون هانری کربن، وی را مسلمان خداپرست می دانند و برخی حتی او را تا عارفی دائم البکاء بالا برده اند. و وی را صاحب نظریاتی جسورانه و البته نقادانه پیرامون مسائل دینی دانسته اند.
حال چرا این چنین است و چرا این دوگانگی به وجود آمده است؟
در دیدگاه نخست،باید عرض شود که طبیعی است که هر دانشمند بزرگی، طرفدارانی دارد که می خواهند به او ببالند، و همین باعث می شود که وی را از لحاظ اعتقادی و دینی نیز، به سوی خود سوق دهند تا بیشتر وی را به خود نزدیک کنند. همین مسئله منجر شده است که برخی بی دینان در ایران اسلامی، وی را ملحد بدانند.
اما اگر دید را علمی تر و وسیع تر بگردانیم، متوجه علت دیگری برای این اختلاف نظر می شویم. رازی دارای دو کتابی است که یکی پیرامون نبوات (پیشگویی ها یا پیامبری ها) و دیگری پیرامون ادیان نگاشته است. بی دینان بر این باورند که وی در این دو کتاب، ردی بر پیامبران و ادیان داشته است و چه طور می شود که شخصی که پیامبر را قبول ندارد، زیر بار معاد و دین و کتاب آسمانی برود؟
نخست در پاسخ عرض می شود که هر دو کتاب وی، از بین رفته، و هیچ متنی از این دو کتاب، اکنون در دست نیست و نتیجه گیری هم، کاملاً ناقص است. (چون او کتابی در رد پیامبران نگاشته، پس هیچ مسئله ای از دین را قبول نداشته، پس ملحد است.)
در ثانی، قضاوت را به منصفان وا می نهیم تا ببینند از آثار به جای مانده از رازی (و نه از شایعات پراکنده پیرامون وی) برداشت چنین مطلبی می شود؟
برای مقدمه باید گفت که از معاصران زکریای رازی، می توان از «ابن هیثم»، «ابن جُلجُل»، «ابو علی سینا»، «ابو عبید جوزجانی»، «فارابی»، «غزالی»، «بهمنیار» و بسیاری دیگر نام برد که همگی از مسلمانان معتقد و برخی از آنان از بزرگان دین در زمان خویش نیز بوده اند.
با این وصف، زکریای رازی در چنین فرهنگی نضج یافته و رشد کرده، حال باید این سوال را از خود پرسید که با توجه به فرهنگی که در آن زمان وجود داشته است، اولاً احتمال الحاد برای زکریای رازی چه قدر است؟ ثانیاً (که هدف ما از این مقاله می باشد،) علت شکوفایی و پیشرفت رازی در آن جغرافیا و فرهنگ، معلول چه علتی بوده است؟
بی شک اگر رازی را در آفریقا یا آمریکا رها می کردیم، آن قدر پیشرفت نداشت که در فرهنگ اسلامی بدان اعتلا دست یافت.
پس می توان چنین نتیجه گرفت و از آن نتیجه خرسند بود که وی یقیناً از زمره سربازان فرهنگ و علم در سرزمین های اسلامی بوده است. و یقیناً پیشرفت وی مرهون فرهنگ اسلامی آن زمان بوده است.
بگذارید برای وضوح بیشتر، مثالی بزنم: در این زمانه، اگر دانشجوی مسلمان شیعه ای از ایران، برای ادامه تحصیل به کشوری مانند امریکا سفر کند، و پس از گذشت چند سال به مدارج بالای علمی برسد، (کما اینکه اکنون زیاد دیده می شود،) هرچند این دانشمند را مسلمان شیعه می دانیم، اما او را پرورش یافته مکتب اسلام نمی خوانیم. بلکه تلاش و موفقیت وی را مرهون اساتید و مشاوران او خواهیم دانست که ممکن است همه آنان، غیر مسلمان هم بوده باشند.
رازی نیز چنین است، اگر به کتاب «الحاوی» وی که مفصل ترین کتاب در باب طب است، نگاهی بیندازیم، کاملاً این کلام مشهود خواهد بود که وی به شدت متأثر از اطبای گذشته خود بوده است که همگی در سایه تمدن اسلامی، رشد یافته اند.
پس بیاییم دانشمندان بزرگ ایران اسلامی را با دلایل واهی به باد ندهیم و از ارزش های تمدن شکوهمند اسلامی کم نکنیم تا در سایه این تمدن، خود اعتلا یابیم.
🆔 @shobhedini
بازنشراز
🇮🇷 کانال ویکی شبهه 🇮🇷
🌐«کانال جامع شبهات و شایعات فضای مجازی»🌐
https://telegram.me/joinchat/BWGstz9LDGhlEtwQ6sumxg