◀️شبهه #شماره_2189
⛔️ شبهه: ⛔️
@Wiki_Shobhe
آیا الله به کار زشت فرمان میدهد؟!
سوره ی اعراف،آیه ی 28
وَإِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً قَالُواْ وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءنَا وَاللّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء أَتَقُولُونَ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴿۲۸﴾
و چون كار زشتى كنند میگويند پدران خود را بر آن يافتيم و خدا ما را بدان فرمان داده است بگو قطعا خدا به كار زشت فرمان نمیدهد آيا چيزى را كه نمیدانيد به خدا نسبت میدهيد .
سوره ی اسرا آیه ی 16
وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفيها فَفَسَقُوا فيها فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْميرا
ً
و ما چون اهل دیاری را بخواهیم به کیفر گناه هلاک سازیم پیشوایان و منعمان آن شهر را امر کنیم راه فسق و تبه کاری و ظلم در آن دیار پیش گیرند و آنجا تنبیه و عقاب لزوم خواهد یافت آن گاه همه را بجرم بدکاری هلاک می سازیم .
در سوره ی اعراف الله میگه قُلْ إِنَّ اللّه ، «إِنَّ» یعنی قطعا ،
الله میگه "قطعا" خدا به کار زشت فرمان نمیدهد .
اما تو سوره ی اسرا همون الله میگه " پیشوایان و منعمان آن شهر را «امر کنیم» راه فسق و تبهکاری و ظلم در آن دیار پیش گیرند." !!!
#قرآنی #دینی
✅◀️ پاسخ شبهه: ▶️✅
@Wiki_Shobhe
مفسران در توضيح معناي اين آيه به دو دسته تقسيم مي شوند: برخي منظور از امر را امر به اطاعت گرفته اند، که کلمه اطاعت چون مشخص بوده حذف شده است. یعنی خداوند مترفان را به اطاعت امر می کند؛ اما آنها مخالفت كرده فسق مي ورزند. برخي نيز امر را به همان معناي امر به عصيان گرفته اند و معتقدند منظور از امر، امر تشريعي يا تكويني و يا حقيقي نيست، بلكه منظور همان سنت املاء و استدراج است. یعنی خداوند به دليل نافرماني های مترفان نعمت را برايشان فراوان مي كند تا زمينه فسق برايشان بوجود مي آيد (در واقع ايشان را به سمت گناه سوق داده است) و قول عذاب بر ايشان محقق مي شود. د
در ادامه ديدگاه ها به تفصيل بيان مي شود:
اكثر مفسران شيعه و سني معتقدند كه منظور امر به طاعت است؛ يعني امرهم بالطاعه ففسقوا( آنها را به طاعت امر كرديم ولي آنها مخالفت ورزيدند.)[2] معتقدند چون در ادامه امر، فسق كردن آمده بنابراين امر به چيزي غير از فسق بوده كه مترفان مخالف آنرا عمل كرده اند. در نتيجه امر به عمل صالح و ايمان و اطاعت بوده اما مردم مخالفت نموده و به فسق روي آوردند.[3] در واقع منظور خداوند اين است كه مترفان را امر به اطاعت مي كنيم ولي چون آنها از اطاعت سرباز مي زنند آنها را هلاك مي كنيم. خداوند هرگز قبل از اتمام حجت و بيان دستوراتش كسى را مؤاخذه و مجازات نمى كند، بلكه نخست به بيان فرمان هايش مى پردازد، اگر مردم از در اطاعت وارد شدند و آنها را پذيرا گشتند چه بهتر كه سعادت دنيا و آخرتشان در آنست، و اگر به فسق و مخالفت برخاستند و همه را زير پا گذاشتند اينجا است كه فرمان عذاب در باره آنها تحقق مى پذيرد و به دنبال آن هلاكت است.[4] علت اينكه فقط امر به طبقه مرفه ذكر شده، اين است كه اينها رئيس و مسئول مردم هستند و مردم از آنها تبعيت مي كنند.[5]
برخي نيز معتقدند امر در اين آيه به عصيان تعلق گرفته، يعني امرهم بالعصيان ففسقوا. اما امر به عصيان را به نحوي دیگر تفسير مي كنند. گروهي از ايشان امر به عصيان را اينگونه توضيح مي دهند كه اين امر، امري مجازي است. زيرا اگر امر حقيقى بود بايد مي گفت:" افسقوا- فسق بورزيد" و چون چنين امرى ممكن نيست، لا جرم امر مجازى خواهد بود، از آنجايى كه خداوند نعمت را بر آنان بسيار كرده و وسيله پيروى شهوات را بر ايشان فراهم نموده پس گويى كه ايشان ماموريت داشته اند كه نعمتهاى خدا را در اينكار صرف كنند. اما در اصل خداوند نعمت را براى اين ارزانيشان داشت كه شكرگزارى نموده و در راه خير صرف كنند، و متمكن از احسان و نيكى باشند، و از ايشان خواست تا خير را بر شر و اطاعت را بر معصيت مقدم بدارند، ولى ايشان فسق و فجور را مقدم داشتند، و چون دست و دامن بدان بيالودند"قول" كه همان كلمه عذاب باشد برايشان استقرار يافت، و نابودشان كرد.[6] علامه طباطبايي نيز با اين مقدمه آغاز مي كند كه: خدا هرگز امر تشريعى به فسق و فجور نكرده، بلكه صريحا فرموده:" قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ" ، لذا مى فهميم كه اين امر، امر تشريعى نبوده. از طرفي امر تكويني هم به معصيت تعلق نمي گيرد، زيرا اگر خداوند امر تكوينى به عملى كند، آن عمل، ضرورى شده و ديگر متعلق به اختيار كسى نمى شود، و وقتى عملى اختيارى انسان نشد انجامش معصيت نيست. و در نهايت به اين نتيجه مي رسد كه امر در اين آيه كه نه تشريعي است و نه تكويني در واقع معناي ديگري دارد كه به همان سنت املاء و استدراج بر مي گردد. يعني ما نعمت را برايشان افاضه كرديم و از طريق املاء و استدراج فراوانش نموديم تا بدين وسيله د