eitaa logo
باشگاه نویسندگی.
1.6هزار دنبال‌کننده
255 عکس
47 ویدیو
9 فایل
'EnNombreDeDios' . اینجا هستم تا بهت کمک کنم که همیشه بنویسی. پا به پای هم‌ باشیم، اینجا باهام حرف بزن: https://daigo.ir/secret/920567090
مشاهده در ایتا
دانلود
When Marnie Was There🌺
باشگاه نویسندگی.
When Marnie Was There🌺
انیمه‌ی وقتی مارنی آنجا بود رو دیدین؟ رابطه‌ی قشنگ‌شون، حرکت میون خاطراتِ مارنی و رویاروییِ آنا با احساساتش. شاید یکی از زیباترین چیز‌هایی که می‌تونید ببینید یا...
در موردش بنویسید~🌱
باشگاه نویسندگی.
در موردش بنویسید~🌱
در باشگاه نویسندگی یه روزایی داریم که اسمش رو گذاشتیم دربارِ دیدن. در اون روزها، یه نظرسنجی برگزار می‌کنیم و باهم انتخاب می‌کنیم که چه فیلم یا انیمه‌ای رو ببینیم تا بعدش راجع بهش حرف بزنیم، بنویسیم و کنار همدیگه تحلیلش کنیم. حضور نویسنده‌های فوق‌العاده در کنار هم و تقدیم کردن خط فکری و قلم‌های زیباشون، یکی از بزرگ‌ترین لطف هایی هست که شامل حالِ ما اعضای باشگاه نویسندگی شده:"🧡
دوستانِ عزیزم ممنون میشم یه فاتحه برای خواهرم حانیه سادات بخونید❤️‍🩹
شهادت بانو سلام‌الله علیها را تسلیت عرض می‌کنم❤️‍🩹 🏠‧₊˚@WriteClub
بچه‌ها تا آخر امروز می‌تونید به باشگاه نویسندگیِ ما بپيونديد ⚘️ برای ثبت‌نام تشریف بیارید پی‌وی: @SoyLaiya
24.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
' السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ ' 🏠‧₊˚@WriteClub
باشگاه نویسندگی.
بچه‌ها تا آخر امروز می‌تونید به باشگاه نویسندگیِ ما بپيونديد ⚘️ برای ثبت‌نام تشریف بیارید پی‌وی: @So
بچه‌هایی که دیروز ثبت‌نام کردین یه نقطه بفرستید پی‌وی‌م تا لینک گروه رو واستون بفرستم~🤍
WhereToRead 🎴پنج روش برای آغاز داستان 1⃣ اکشن اگه خواننده بیفته وسط اکشن، دوست داره ببینه بقیه‌ش چی می‌شه و به خوندن ادامه می‌ده. اما هنوز شخصیت‌هاتون براش مهم نیست، پس بهای شکست اون‌قدر اهمیت نداره. مثال‌ها: دعوا، صحنه‌ی تعقیب، وسط دزدی، بحث، ماموریت نجات، فرار، دستگیری، به هم زدن، تصادف، حادثه‌ی جادویی و... 2⃣ دیالوگ پرت شدن وسط گفت‌وگوی دو شخصیت می‌تونه خواننده رو میخکوب صحنه نگه داره. یک نمونه‌ش داستان زندگی من اثر چخوف: سرپرست به من گفت: «فقط برای ملاحظه‌ی پدر ثروتمندت تو را نگه داشتم؛ وگرنه مدت‌ها پیش بیرون پروازت می‌دادم.» به او پاسخ دادم: «تملقم را می‌گویید عالیجناب، که فکر می‌کنید من توانایی پرواز دارم.» و سپس شنیدم که گفت: «این آقا را دور کنید، روی اعصابم راه می‌رود.» مکالمه‌ی جذاب باعث می‌شه خواننده بخواد بدونه چی شد که همچین مکالمه‌ای پیش اومد و فضولیش گل می‌کنه. همچنین با دیالوگ‌ها می‌تونیم شخصیت‌ها رو معرفی کنیم و صدای ویژه‌ای به هرکدوم بدیم. 3⃣ شخصیت می‌تونید طوری شروع کنید که خواننده به خوبی با شخصیت آشنا بشه. آغاز معروف ناطور دشت به خوبی هویت شخصیت اصلی رو به خواننده نشون می‌ده: «اگه واقعاً می‌خوای قضیه رو بشنوی، لابد اول‌چیزی که می‌خوای بدونی اینه که کجا دنیا اومدم و بچگی گندم چه‌جوری بوده و پدر مادرم قبل دنیا اومدنم چیکار می‌کردن و از این‌جور مزخرفات دیوید کاپرفیلدی؛ ولی من اصلاً حال و حوصله‌ی تعریف کردن این چیزا رو ندارم.» معرفی شخصیت در آغاز داستان می‌تونه باعث بشه که خواننده بلافاصله با اون ارتباط بگیره. 4⃣ بیانیه خیلی از رمان‌ها با بیانیه‌ای تفکربرانگیز شروع می‌شن. مثل آغاز غرور و تعصب: «صغیر و کبیر فرضشان این است که مرد مجرد و پول و پله‌دار قاعدتاً زن می‌خواهد.» یا آغاز آنا کارنینا: «همه خانواده‌های خوشبخت مثل هم‌اند اما خانواده‌های شوربخت هر کدام بدبختی خاص خود را دارند.» این آغازها حال‌وهوای ادامه‌ی رمان رو مشخص می‌کنن و معمولاً مضمون اصلی رو نشون می‌دن. 5⃣ موقعیت در خیلی از رمان‌ها، نویسنده با توصیف صحنه کارش رو آغاز می‌کنه. می‌تونید حال‌وهوا و اتمسفر خاصی رو از همون ابتدا ایجاد کنید تا خواننده در دنیاتون غرق بشه. مثالی از کتاب دوریت کوچک: «نزدیک‌ به سی سال پیش از این بود که شهر مارسی در زیر آفتاب سوزان برشته می‌شد.» با ترسیم صحنه در ذهن خواننده، اون می‌تونه به راحتی داستان رو تصور کنه. این‌طور دچار سندرم اتاق سفید نمی‌شید. 🏠‧₊˚@WriteClub