eitaa logo
مهـــارت‌های نویسنــدگی
601 دنبال‌کننده
690 عکس
162 ویدیو
8 فایل
🌱اینجا یک دانشکده‌ است. دانشکده‌ی مهارت‌های جادویی. جادویی از جنس نوشتن! اینجا شما یاد می‌گیرید که چطور با کلمات داستانی سحرآمیز بنویسید. «ویژه دختران نوجوان» 🌱ادمین:
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام صبح آخرین شنبه سال تون بخیر. حال تون چطوره ؟ و البته حال دل‌تون.... ان‌شاءالله که صاف و آفتابیه ☺️ بریم برای معرفی تعدادی از هشتک های کانال. البته بعضی هاشون هنوز توی کانال موجود نیست اما بزودی افتتاح میشه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«دنبال چیزی می‌گشتم انگار چیزی کم بود خوره ی پوچی، به قلبم افتاده بود. نفس نفس می‌زدم یک دستم به قلبم و دیگری در ها را یکی پس از دیگری باز می‌کردند و از محیطی تاریک به جایی تاریک تر وارد می‌شدم. لحظه ای ایستادم، گم شده بودم!... مدت ها بود که گمشده بودم بی هیچ نور و صدایی! نه طنین خنده ای... سکوت نبود اما صدایی هم ام نبود. گریه نمیغکردم اما بغض در حال خفه کردنم بود " چرا انقدر دور شدی؟ " آوایی می‌پیچید. ذهنم خسته بود خسته از افکار... فشار زیادی در شقیقه هایم بود. اهمیت ندادم. آن لبخند هنوز جلوی صورتم بود. " چرا؟ دلیل بیار برام!! " چشم هایم را روی هم فشار می‌دادم و دور خودم می‌چرخیدم دستانم به امید پیدا کردن دیواری اطرافم درازر دراز بودند. اما دریغ از وجودی " آرزو میکنم فراموشتت کنم" عمق وجودم درد داشت این صداها آشنا و در عین حال پر از احساسات غریب بودند لحظه ای بعد در حال خفه شدن بودم آب بود من در حال غرق شدن بودم و هنوز هم سیاهی مطلق... کمی لای چشمانم را باز کردم سفید و تار .. _بیدار شد، بجنبین صدای دوویدن هایی... انگار آدم های زیادی دورم بودند. _وای خداروشکر دکتر رو خبر کنین سرد بود می‌توانستم وجودم که یخ زده را احساس کنم. »تب داره. پس دکتر کجاست !؟؟؟ درد داشتم و خواب آلود بودم همان میزان باز شدگی چشم هایم را دوباره بستم و سکوت...» ✍️ مهرانا کاتب https://eitaa.com/Writingskills
📝جریان سیال ذهن ☘سیال ذهن یک نوع تک گویی درونی است . زمان در سیال ذهن به نوعی خطی نمی باشد. در سیال ذهن صحبت یک نفره ای صورت می گیرد که می تواند مخاطب داشته باشد یا خیر. سیال ذهن از دو تکنیک استفاده می کند: 📌تداعی معانی: به این معنا وقتی ما چیزی را ببینیم یاد اتفاقی که در گذشته افتاده است بیفتیم. مثلا وقتی یک نفر بوی کباب را می شنود یاد خاطره‌ی خوبی از گذشته که اتفاقا در آن روز هم بوی کباب را شنیده است می افتد. 📌گفتگوی درونی: که می تواند به صورت مستقیم یا غیر مستقیم (حدیث نفس) باشد. مثلا «چه روز قشنگی» که در ذهن اتفاق می افتد ولی بر زبان جاری می شود و اگر برزبان جاری نشود، می‌شود گفتار درونی و اگر خود نویسنده را برداریم و ذهنیت را بگذاریم آن دیگر گفتگوی درونی مستقیم است و اگر نویسنده باشد آن درونی غیر مستقیم می باشد. مثل شازده احتجاب زمانی که وارد تابلو می شود که گفتار درونی مستقیم است زیرا با کسی حرف نمی زند.» https://eitaa.com/Writingskills
مهـــارت‌های نویسنــدگی
📝جریان سیال ذهن ☘سیال ذهن یک نوع تک گویی درونی است . زمان در سیال ذهن به نوعی خطی نمی باشد. در سیال
موسس این سبک، خانم ویرجینیا ولف هستن، ایشون اولین بار این سبک روایی رو بوجود آوردن.. این سبک جذابیت‌های خاص خودش رو داره ولی اغلب افراد نمی‌پسندن چون باعث پرحرفی راوی میشه و برای بعضی ها خسته کننده‌اس. منتها اگر نویسنده ماهر باشه و روی این سبک مسلط باشه، بیان این تک‌گویی ها باعث جذابیت داستان و دیدن جزئیات بیشتر میشه.
ایشون هستن😁 «خانم دالووی» اثر معروف این نویسنده است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀نوجوان نویسنده و هنرمند من، سلام. حتی شما که نمی نویسی اما به مطالعه و داستان علاقه‌مند هستی.. اینجا دانشکده‌ی خصوصی شماست. 👈اگر دوست داری راحت بنویسی! 👈اگر وقت کمی داری و شرایط شرکت در دوره‌های طولانی مدت آموزشی رو نداری! 👈اگر هزینه دوره‌های آموزشی برات سنگینه! 👈اگر دوست داری یک آموزش رایگان و سبک اما مداوم داشته باشی! 👈اگر دوست داری چیزی بنویسی که دلت میخواد اما کسی باشه برات نقد کنه و اشکالات متن ات رو بگیره... ✋اینجا همون جاست که دنبالشی... دانشکده مهارت‌های نویسندگی. 🍀اینجا مربی همیشه همراهته تا در نویسندگی هدفمند بشی. به جمع ما ملحق شو و نویسنده شو .🎊🎉 https://eitaa.com/Writingskills
عزیزان من، این پوستر تبلیغاتی کانال‌مون هست. اون رو برای دوستان و اطرافیان تون بفرستید تا نوجوان های بیشتری ازین فرصت استفاده کنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"هوالحق" «وارد یادمان اروند شدیم، همه هراسان به دنبال وضو گرفتن و نماز اول وقت بودند. وارد سوله‌ای که در آن نماز به جماعت برگزار می‌شد، شدیم. خیلی شلوغ بود. فرش ها پر شده و همچنان جمعیتی بود که وارد سوله می‌شد. در این دو روز هرجا رفتیم از نماز اول وقت خواندن شهدا گفتند. پس بلافاصله چفیه از سرم باز و روی زمین پهن کردم و مشغول نماز شدم....بهترین نماز عمرم بود.» ✍ فاطمه سادات شالفروشان 📸گزارش تصویری راهیان نور https://eitaa.com/Writingskills