هدایت شده از آرامش !
بیکلام.mp3
3.75M
صدایم ثانیه به ثانیه
تحلیل میرود
و درد و بغض
رمق چشمانم را میرباید،
بهگونهای که
توان گشودن پلک را ندارم؛
تا نگاهت کنم
تا صدایت کنم
تا عذابت کنم.
کاش بودی و بر سر بالینم
مرهم میشدی
بر قلبِ صدتکهام.
کاش خود میفهمیدی
جراحت این دل را
و وخامت حالِ این تن را؛
و تنهایِ تنها
در این عصرِ دلهرهآورِ مهر
در این اتاق تاریک
بینور و بیهیاهو،
عیادت میکردی من را
به عاشقانهترین حالت.
✍🏻 مطهره ناطق
#قلبُ_قلم
#آشفتگی
هدایت شده از آرامش !
mohsen_chavoshi_nefrin_be jang 128.mp3
4.67M
گفتم نمینویسم
گفتم توان نیست
زمان نیست
رمقی نیست برای نوشتن.
از جنگ نوشتن
نقد و محاکمه جنگ
آنهمه جنگ هفتادساله
رژیم صهیونیستی
رمق میخواهد
که من فاقد آن هستم.
اما مگر میشود سکوت کرد؟
اگر به خواهر و برادر خودم
تعدی میشد
زبان به کام میگرفتم؟
من تا این حد قصیالقلب شدم؟؟
نه نه
من هنوز هم نفس میکشم
من هنوز هم جریان خون را
در رگهایم حس میکنم؛
و این یعنی نمردهام.
هنوز انسانیت را در خود
سر نبریدهام...
هنوز هم میتوانم نام انسان را
به خود تعمیم دهم.
اضافات سخن است
بیش از این گفتن
تنها میتوانم بگویم:
«من چگونه در این دنیایِ ظالم
زندگی روزانهام را سپری میکنم
در حالیکه کودکانِ بیگناه
هر روز و هر روز
در مقابل چشم مادرانشان
کشتار میشوند؟»
✍🏻 مطهره ناطق
#قلبُ_قلم
#فلسطین
#بیمارستان_المعمدانی