eitaa logo
یاوری
469 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
4.2هزار ویدیو
45 فایل
این کانال در جهت انجام جهاد تبیین و نشر مطالب تخصصی در حوزه های سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی توسط حجه الاسلام محمدمهدی یاوری ایجاد گردیده است کانال ما در ایتا 🇮🇷 http://eitaa.com @yavari57 آیدی بنده @M_Yavari57 ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ اینستاگرام @mahdi.yavari57
مشاهده در ایتا
دانلود
تعبیر خاور دور، خاور نزدیک، خاور میانه درست نیست. دور از کجا؟ از . نزدیک به کجا؟ به اروپا. یعنی اروپاست؛ هر جائی که از اروپا دورتر است، اسمش خاور دور است؛ هر جا نزدیک‌تر است، خاور نزدیک است؛ هر جا وسط است، است! این تعریفی است که خود اروپائی‌ها کردند؛ نه، ما این را قبول نداریم. یک قاره‌ای است؛ شرقی دارد، غربی دارد، وسطی دارد؛ ما در غرب آسیا قرار داریم. بنابراین منطقه‌ی ما اسمش منطقه‌ی است، نه منطقه‌ی خاورمیانه. 1391/05/22 https://eitaa.com/YAVARI57
| 🚩 توافق راهبردی ایران-روسیه و گذار به جهان شمال-جنوب 🔹شاید نگاه منتقدانه به ژئوپلیتیک برای ما در نگاه نخست چندان آشنا به نظر نرسد، اما سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی که بر این بنیان استوار گردیده‌اند، برای ما بسیار محسوس و آشنا هستند. ما با آن‌ها محشوریم و زندگی می‌کنیم، بی‌آن‌که بنیان‌های نظری و تئوری‌های پشتیبان آن‌ها را بشناسیم. موضع‌گیری نسبت به دانش‌واژه‌های رایج ژئوپلیتیکی، مثل اصطلاح نمونه‌ای از این دست سیاست‌هاست؛ سیاست‌های عالمانه‌ای که از یک نگاه ژرف تئوریک بهره می‌گیرند. 🔸تلاش برای حذف اصطلاح خاورمیانه، از عزم راسخ جمهوری اسلامی و پیشگامی ملت ایران در بازتعریف موقعیت ژئوپلیتیکی خبر می‌دهد. آن‌‎چه در این بازتعریف نشانه گرفته شده است، عبارت است از: بهره‌گیری هرچه‌بیش‌تر از امکانات و ظرفیت‌های خدادادی این منطقه از جهان، که غرب مدرن آن را در 200 سال گذشته به یغما برده و از آنِ خود کرده است. 🔹وقتی از گذار به شرق‌محور و فروپاشی آمریکامحور صحبت می‌کنیم، برای پرهیز از ، طبعا به ادبیات علمی روشنگرانه‌ای در این باب احتیاج خواهیم داشت. بخشی از این ادبیات را از طریق استحاله‌ی ادبیات انتقادی می‌توان به‌دست آورد و بخش دیگری را نیز باید با خلاقیت و ابداع که از اندیشمندان انتظار می‌رود، کسب نمود. 🔸کاستن از حجم عظیمی از ظلم که در جهان منتشر است، نیازمند بازتعریف شیوه‌ی تقسیم جهان است. در این بازتقسیم باید اروپامحوری مورد تجدیدنظر قرار بگیرد؛ سیاست بازتعریف ژئوپلیتیک جهان و گذار از اروپامحوری به بخشی از این اصلاح اساسی و بنیادین است. روز گذشته که شاهد انعقاد قرارداد راهبردی میان ایران و بودیم، این سیاست یکی از میوه‌های خود را بر زمین گذاشت. انتظار آن است که این قرارداد، محقق‌کننده‌ی نگاه انتقادی در ژئوپلیتیک جهت بازپس‌گیری ظرفیت‌های به‌تاراج‌رفته‌ی آسیایی باشد. ایران عزیز ما نیز که همیشه در دو قرن اخیر مورد تهاجم و تعدی بوده، یکی از بازیگران مهم این گذار خواهد بود. جغرافیای طبیعی به‌طور خدادادی در لجمن این درگیری و در لبه‌ی این تقسیم‌بندی قرار دارد. گذار از اروپامحوری به آسیامحوری نیازمند تقویت به‌جای است که مرزهای شمالی ایران، یکی از مهم‌ترین گذرگاه‌های آن محسوب می‌شوند. 🔹از برجسته‌ترین مبدعان ادبیات شمال-جنوب می‌توان به اشاره کرد. وی که یکی از سرآمدان رهیافت انتقادی به ماهیت اروپامحورانه‌ی ژئوپلیتیک است، اندیشه‌ی خود را حول مفهومی تحت‌عنوان صورت‌بندی کرد. در این صورت‌بندی جدید، مدل تازه‌ای برای فهم و تبیین ارائه شده است. دیدگاه ، دیگر اندیشمند ژئوپلیتیک نیز در همین راستا تکوین یافته است. 🔸در آلترناتیوی که و ارائه کرده‌اند، جهان از صورت‌بندی غربی-شرقیِ اروپامحورانه خارج شده و در قالب تعاملات شمال-جنوب توضیح داده می‌شود. این آلترناتیو در مقابل نظریه‌ی هالفورد مکیندر قرار دارد و به بازسازی و ترمیم آن می‌انجامد. 🔹نظریه‌ی هارتلند ، یکی از ستون‌های رهیافت اروپامحوری است. این نظریه، تقسیم قدرت در جهان را به‌گونه‌ای توضیح می‌دهد که گویا ، سرزمین‌ها و ملت‌ها را به شرقی-غربی تقسیم کرده است. این شیوه از تقسیم‌بندی، را در تقویت می‌کند. تقلا برای عبور از جهان تک‎قطبی و گذار به نظام جهانی چندمرکزی از حیث تئوریک نیازمند نقد و نقض نظریه‌ی هارتلند و تعدیل آن است؛ این مطلوب، همان کاری است که والرشتاین و تیلور دنبال کرده‌اند. این یادداشت ادامه دارد.... @yavari57
یاوری
| 🚩 نزاع نظریه‌ها 🔸 نظریه‌ها، برسازنده‌ی جهان واقعی هستند؛ به آن مشروعیت می‌بخشند و ترمیم و دوام آ
| 🚩 چگونه جبهه‌ی مقاومت از هژمونی غرب مرکززدایی کرده است؟ 🔹 دهه‌ی پایانی و دهه‌ی نخست بازه‌ی زمانی تدوین نظریه‌های ترمیم‌گر و رخنه‌پوش ژئوپلیتیک بود؛ بازه‌ای که در آن به پیروزی رسید و اتحاد جماهیر از هم فروپاشید. بار تئوریک این کار بر دوش و قرار داشت. نظرورزی آن‌ها کوه یخی را ساخت که نوک آن را می‌شد در طراحی و اجرای در و در و دید. هانتینگتون آشکارا در کتابش اعلام کرد که درصدد بازسازی نظم نوین جهانی از دل درگیری تمدن‌هاست. کاپلان نیز از کارکرد شورش و آنارشی در تبیین مسابقات جغرافیایی پرده برداشت. 🔸 تمرکز معماری دفاعی و امنیتی جمهوری اسلامی حول پی‌ریزی و پیاده‌سازی نشان‌دهنده‌ی اعتنای این نظام به اهمیت جغرافیا و قدرت برخاسته از آرایش زمین و سرزمین است. ما به تدریج عقلانیت خود را در برای هضم و ترتیبات امنیتی این نقطه‌ی حادثه‌خیز جهان رشد داده و همواره در مسیر بلوغ و تکامل حرکت کرده است. با این نشانه‌هاست که می‌توان قسم خورد که در پس تصمیمات این نظام با عقل شدیدا عمیقی روبه‌رو هستیم که به تغییر افق‌های برسازنده‌ی مناسبات بین‌المللی واقف است و خود را در مقیاس بازی‌گر می‌بیند و میدان را برای بازی‌گری خود تنظیم می‌کند. 🔹 ترسیمی که با ادبیات خاص خودشان از مواجهه‌ی با نظام سلطه ترسیم می‌کنند، بروز و برون‌داد همان عقلانیتی است که می‌خواهد تفوق اروپامحور را بشکند و هژمونی برآمده از آن را از مقام استیلاء به زیر بکشد. طبعا چنین مواجهه‌ای بدون پشتیبانی تئوریک نبوده و نمی‌تواند پیش برود. 🔸 ازاین‌‎رو می‌توان گمانه‌زنی کرد که یک پشتیبان و مجهز به ادراکات هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی و روش‌شناختی در پس اراده‌ی معطوف به گذار از نظام سلطه وجود دارد؛ خواه این تئوری آشکارا عرضه گردیده باشد یا به هر دلیلی صرفا در و دولت عمیق آشکار شود. رد پای این تئوری را می‌توان در جاهایی سراغ گرفت که با تولید و به‌کارگیری ادبیاتی جدید، عزم خود را مبنی‌بر مشروعیت‌زدایی از نظم و موجود نشان داده است. 🔹مرکززدایی از نظم غرب‌محور یکی از مهم‌ترین نمودهای نظام فکری پشتیبان جبهه‌ی مقاومت است. تلاش‌های این جبهه به‌نحو واضح و میدانی، مرکزواقع‌شدن غرب در تعریف زندگی ایده‌آل را نشانه گرفته است. این جبهه موفق بوده که لخت‌بودن پادشاه غرب را فریاد بزند و نشان دهد که غرب عملا فاقد صلاحیت لازم برای تعیین هنجارهای اخلاقی، الگوهای سیاسی، شیب مبادلات اقتصادی و روندهای فرهنگی است. 🔸نویسنده‌ی کتاب «هراس بنیادین» در همان سال‌های نخست این ظرفیت را در انقلاب اسلامی مشاهده کرده است. در این کتاب می‌نویسد: رهبران اسلامی در ایران تا حد زیادی در راستای تخریب منطق اروپامداری و غرب‌مداری در جهان تلاش نموده‌اند. بنابراین ظهور اسلام‌گرایی تنها در فضایی قابل فهم است که در آن، غرب و اروپا در وضعیت مرکزیت‌زدایی قرار گیرد. 🔹در توضیح سخن سعید باید گفت که وجه نامرئی امپراتوری غرب، همان مرکزیت‌بخشیدن به شیوه‌ی اداره‌ی عرصه‌ی عمومی و سبک زندگی اروپایی است. مرکزیت‌بخشی به تجربه‌زیسته‌ی اروپا، منطق سلطه را تامین می‌کند. این منطق در تعریف جغرافیا نیز بازتاب داشته است. برای مثال، تعریف به‌عنوان مدار شاخص برای تنظیم ساعت در جهان بازتاب همین منطق است. گذر از مستلزم به چالش‌کشیدن اقتدار آن‌دسته از ابزارهای غرب است که با توسل به آن‌ها وانمود می‌کند که بر جغرافیای جهان تسلط دارد و گویا عالم در ید کنترل اوست. این گذار در رفتار جبهه‌ی مقاومت و به چالش‌کشیدن اقتدار ژئوپلیتیکی غرب کاملا نمود و بروز دارد. 🔸با نگاهی عمیق‌تر به این تقابل و با درنظرگرفتن لایه‌های مختلف درگیری دو ، که در یک‌سوی آن جبهه‌ی مقاومت ایستاده است، از شکست نظریه‌ی فرانسیس فوکویاما تفسیر بهتری می‌توان ارائه کرد؛ ازاین‌منظر، اعتراف را باید اذعان به توانایی و توفیق جبهه‌ی مقاومت در مرکزیت‌زدایی از جهان آمریکایی دانست. 🔹در ادامه و امتداد همین تلاش‌های عملی و میدانی جبهه‌ی مقاومت، کاملا قابل فرض است که بتوانیم به لایه‌های دیگری از مبارزه با نظام سلطه از طریق مرکززدایی از جهان غرب در عرصه‌های مختلف بیاندیشیم تا به از خودش پایان ببخشیم. این یادداشت ادامه دارد... @yavari57