eitaa logo
حفظ آثار شهدای دستجرد
565 دنبال‌کننده
23.5هزار عکس
5.4هزار ویدیو
46 فایل
این کانال برای حفظ آثار و روایات و اطلاع رسانی از مراسمات و برنامه های فرهنگی شهدای دستجرد جرقویه اصفهان ایجاد گردید خادم کانال شهدا @Aalmas_shohada لینک پیج حفظ آثارشهدای دستجرد در روبینو https://rubika.ir/almas1397f
مشاهده در ایتا
دانلود
حفظ آثار شهدای دستجرد
شهيد عباس بابايي شرح شهادت عباس بابایی صبح روز پانزدهم مرداد ماه، (روز عید قربان) سال ۶۶ به همراه یکی از خلبانان نیروی هوایی (سرهنگ نادری) به منظور شناسایی منطقه و تعیین راه کار اجرای عملیات، با یک فروند هواپیمای آموزشی اف–۵ از پایگاه هوایی تبریز به پرواز درآمد و وارد آسمان عراق شد. پس از انجام مأموریت، به هنگام بازگشت، در آسمان خطوط مرزی، هدف گلوله‌های تیربار ضد هوایی قرار گرفت و از ناحیه سر مجروح شد و بلافاصله به شهادت رسید. یکی از راویان مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ درباره این واقعه نوشته است: «به دنبال اصابت گلوله به هواپیمای سرتیپ بابایی و اختلالی که در ارتباط هواپیما و پایگاه تبریز به وجود آمد، پایگاه مزبور به رابط هوایی سپاه اعلام کرد که یک فروند هواپیمای خودی در منطقه مرزی سقوط کرد؛ برای کمک به یافتن خلبان و لاشه آن هر چه سریعتر اقدام کنید. مدت کوتاهی از اعلام این موضوع نگذشته بود که فرد مذکور مجدداً تماس گرفت و در حالی که گریه امانش نمی‌داد، گفت: هواپیمای مورد نظر توسط خلبان به زمین نشست ولی یکی از سرنشینان آن به علت اصابت تیر در داخل کابین به شهادت رسیده است. « راوی در مورد بازتاب شهادت بابایی در جمع برادران سپاه نوشته است: «برخی فرماندهان ارشد سپاه در جلسه‌ای مشغول بررسی عملیات بودند که تلفنی خبر شهادت تیمسار بابایی به اطلاع برادر رحیم (سرلشکر رحیم صفوی) رسید. با شنیدن این خبر، جلسه تعطیل شد و اشک در چشمان حاضرین به خصوص آنان که آشنایی بیشتری با شهید بابایی داشتند، حلقه زد.» نقل شده که وی چند روز قبل از شهادت در پاسخ پافشاری‌های بیش از حد دوستانش جهت عزیمت به مراسم حج گفته بود: «تا عید قربان خودم را به شما می‌رسانم. « بابایی در هنگام شهادت ‌٣٧ سال داشت. او اسوه‌ای بود که از کودکی تا واپسین لحظات عمر گرانقدرش همواره با فداکاری و ایثار زندگی کرد و سرانجام نیز در روز عید قربان، به آرزوی بزرگ خود که مقام شهادت بود نائل شد و نام پرآوازه‌اش در تاریخ پرا فتخار ایران جاودانه شد. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
┄═❁✦❀•••🌿🌸🌿•••❀✦❁═┄ 🔹وصف قربانی ♦️ کمال قربانی در اين است که گوش و چشم آن سالم باشد. هرگاه گوش و چشم سالم بود، قربانی کامل و تمام است، گرچه شاخش شکسته باشد و با پای لنگ به قربانگاه آيد. (منظور امام(علیه السلام) از کلمه «مَنْسَک» در اينجا «قربانگاه» است.) 📜 ، ┄═❁✦❀•••🌿🌸🌿•••❀✦❁═┄ 📣 ( در یکی از روزهای عید قربان این خطبه را ایراد فرمود که اکثر شارحان، خطبه ۵۲ و۵۳ را یکی می دانند که در خطبه های قبل برگزیده مطلب آن آمده است.) 1⃣ تعريف دنيا ♦️آگاه باشيد، گويا دنيا پايان يافته و وداع خويش را اعلام داشته است. خوبی هايش ناشناخته مانده، به سرعت پُشت کرده، می گذرد. ساکنان خود را به سوی نابود شدن می کشاند و همسايگانش را به سوی مرگ می راند. آنچه از دنيا شيرين بود تلخ شده و آنچه صاف و زلال بود تيرگی پذيرفت و بيش از ته مانده ظرف آب ريخته شده از آن باقی نمانده است، يا جرعه ای آب که با آن عطش تشنگان دنيا فرو نخواهد نشست. ای بندگان خدا! از سرايی کوچ کنيد که سرانجامِ آن نابودی است. مبادا آرزوها بر شما چيره گردد، مپنداريد که عمر طولانی خواهيد داشت. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
عید قربان زنده دارد یاد قربان‌گشتگان را پاسداران و اسیران و به خون آغشتگان را خیز و در این عیدقربان سوی قربانگاه رو کن معنی بیت و حرم را در شهادت جست‌ و جو کن   🌹💚 عید تان مباااااااااارک باد 💚🌹 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
یکسال مادر شهید حسین فصیحی برای ما تعریف می کرد: امسال می خواستم برای شهیدم سالگرد بگیرم، اما مریض بودم و نمی توانستم آرد خمیر کنم و نانوایی کنم. خیلی ناراحت بودم که نان تازه ندارم سر سفره مهمانان شهیدم بگذارم. کلی مواد غذایی مانند برنج و گوشت و حبوبات آماده کرده بودم که با کمک همسایه ها شام بپزیم اما نانی در خانه نداشتیم. شب قبل سالگرد با شهیدم درد ودل می کردم و با گریه می گفتم: حسین جان مادر امسال نتوانستم برایت نانوایی کنم چون مریض هستم و خیلی از این بابت دلشکسته هستم. و پس از درد و دل با شهیدم خوابیدم. در عالم خواب دیدم در خانه را می زنند رفتم در را باز کردم نگاه کردم دیدیم حسین پسرم همراه شهید اصغر فصیحی روی موتور نشسته اند و دارند می خندند. دیدم شهید اصغر فصیحی پنج تا بسته نان بزرگ روی دست دارد و پشت سر حسین روی موتور نشسته است و با خنده به حسین می گوید: به مادرت بگو ناراحت نان نباشد برای مراسم سالگردت نان آوردیم. خوب که دقت کردم دیدم دوتا دیگر بسته نان به دسته های موتور آویزان بود که روی هم رفته هفت تا بسته نان بود. مادر شهید می پرسد: شما از کجا برای من نان آوردید!؟ مگر می دانید که من نیت دارم سالگرد بگیرم!؟ شهیدان حسین و اصغر فصیحی می خندند و می گویند: بله که می دانیم و بعد می روند. مادر شهید یک دفعه از خواب بیدار می شود و می رود جلوی در خانه و می بیند کسی نیست و کلی در تنهایی خودش غرق در فکر بود تا وقت نماز صبح می شود، بعد از نماز مادر شهید پیش خودش می گوید امروز مراسم داریم بلند شوم کمی خانه را آب و جارو کنم. همین طور که مشغول تمیز کردن خانه بود وارد یکی از اتاق هایشان می شود که یک سبد بزرگ بنام( سوواره) آنجا داشتند که وقتی نان می پختند نان ها را خشک می کردند و روی آن سبد می گذاشتند و نگهداری می کردند. آن روز با حسرت نداشتن نان یک نگاه به سبد خالی نان می اندازد که یک دفعه متوجه می شود سبد نان پر از نان است و می بیند هفت تا بسته نان خشک توی پلاستیک سفید بود و توی آن سبد نان بود. و یک بوی عطر خاصی هم دارد. مادر شهید به یاد خوابی که دیده بود افتاد و می فهمد این نان ها همان هفت بسته نانی است که دست فرزند شهیدش حسین وشهید اصغر فصیحی همرزمش بوده است!!. بعد از این کرامت شهید در تنهایی خود کلی گریه می کند و خدارا شکر می کند و یک دستمال روی نان ها می اندازد و درب اتاق را می بندد و به کسی هم نمی گوید که چنین خوابی دیده و این کرامت رااز شهیدان دیده است و شب مهمانان که می آیند در مراسم شهید شرکت می کنند پس از دعای کمیل سفره پهن می شود و مادر شهید نان ها بهشتی را روی سفره شام می گذارد تا مهمانان میل کنند. مهمانان که تا حالا یک چنین نانی ندیده بودند و نخورده بودند از مادر شهید می پرسند: حاج خانم این نان ها از کجاست؟ چقدر خوشمزه است.!! مادر شهید که از اسرار این نان ها آگاه بود فقط زیر لب خدارا شکر می کرد. و مدتی بعد از این مراسم یک روز این کرامت را برای ما بازگو کرد. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
شهید سرلشکر خلبان «سیدعلی اقبالی دوگاهه» (سلطان پرواز) و داستان عجیب شهادتش بیشتر آشنا می شویم. او اهل رودبار استان گیلان بود. وی در 25 سالگی استاد خلبان جنگنده f-5 و در 27 سالگی با درجه سرگردی جزو افسران ارشد نیروی هوایی ارتش ایران شد. سرلشگر خلبان«عباس بابایی» و سرلشگر خلبان «مصطفی اردستانی» از شاگردان تحت آموزش ایشان بودند. آموزش در آمریکا: وی تکمیل دوره خلبانی را به مدت 220 ساعت در سال 1347در پایگاه هوایی ویلیامز شهر فنیکس ایالت آریزونای امریکا را به پایان رساند و کسب رتبه نخست در بین بیش از 400 دانشجوی خلبانی از کشورهای مختلف به عنوان خلبان نمونه این پایگاه را از آن خود نمود. امتیازات خلبانی که او در پایگاه ویلیامز آمریکا بدست آورد شامل رکوردهایی بود که تا آن زمان هرگز در آن پایگاه هوایی ثبت نشده بود. بطوری که تمامی اساتید پرواز هواپیماهای جنگی آمریکا را شگفت زده نمود. و به او لقب سلطان پرواز را داده بودند. در سال 1348 آموزش های تاکتیکی هواپیمای شکاری اف5 را به سرعت گذراند و به عنوان افسرخلبان جنگنده شکاری تاکتیکی اف5 تایگر در گردان 43 شکاری، فعالیت های پروازی خود را در پایگاه هوایی دزفول آغاز کرد. در سال 1351 بین خلبانان تمام پایگاه ها در پایگاه دزفول برگزار شد حائز مقام نخست در بین تمامی خلبان ها شد و به عنوان قهرمان قهرمانان معرفی شد در سال 1353 جهت گذراندن دوره کارشناسی تفسیر عکس های هوایی و مدیریت اطلاعات و عملیات هوایی مجددا به امریکا اعزام گردید. پس از بازگشت در پایگاه های هوایی بوشهر و تبریز به خدمت پرداخت شهید اقبالی در سال 1354 ازدواج کرد که ثمره آن فرزندی پسر بود که هم اکنون از پزشکان حاذق کشور است. براساس مدارک موجود در پرونده پرسنلی این شهید وی همواره در وضعیت عالی پروازی آکادمیک و انضباطی قرار داشته است. دریافت بیش از سه هزار ساعت پرواز عملیاتی و آموزش خلبانی به ده ها دانشجوی جوان که تعدادی از آنها همچون شهیدان سرافراز سرلشگر خلبان عباس بابایی و سرلشگر خلبان مصطفی اردستانی به مقام والای شهادت نایل شده اند و یا به رده های ارشد فرماندهی نیروی هوایی رسیده اند کارنامه درخشان شهید سیدعلی اقبالی است. در بیان خصوصیات این شهید نوشته‌اند وی فردی به تمام معنا صمیمی و مهربان بود فروتن و خویشتن دار گشاده رو و متین آراسته و با اخلاق نیکو و منش بسیارانسانی شهید اقبالی علاقه وافری به قرآن داشت و هرچند وقت کل قرآن را دوره می کرد. این شهید سعید در عملیات معروف کمان 99 که در نخستین روز جنگ تحمیلی با شرکت 140 فروند جنگنده از پایگاه های مختلف انجام شد شرکت داشت. سید شهید در قالب لیدر دسته 4 فروندی به نام اسکارال از پایگاه دوم شکاری تبریز به هوا برخاست و پس از بمباران پایگاه هوایی موصل، به همراه همه همرزمانش سالم به پایگاه برگشت. شهادت : این هم وطن دلیر اکثر تلمبه خانه ها و نیروگاه های برق عراق از کار انداخته بود و طرح های عملیاتی وی باعث گردیده بود صادرات 350 میلیون تنی نفت عراق به صفر برسد از این رو صدام جنایتکار به خون این شهید تشنه بود. از این رو به دستور صدام پس از دستگیری بدنش به دو نیمه تبدیل شد و نیمی از پیکر مطهرش در نینوا و نیمی در موصل عراق مدفون شد. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
شرح کامل شهادت شهیدسیدعلی اقبالی دوگاهه را در زیر بخوانید و به دیگران هم بفرستید تا مردم ایران بدانند ما چه عزیزان گمنامی را در نیروی هوایی ارتش داشته ایم که حتی نام آنها را هم نشنیده ایم. شهادتش در روز عید قربان مصادف با اول آبان ماه 1359 رقم خورد. پس از بمباران موفق پادگان العقره در شمال عراق و همچنین در منطقه هوایی موصل هواپیمایش مورد اصابت قرار گرفت و در حالی که به نزدیکی مرز ایران رسیده بود هواپیمایش سقوط کرد و در خاک عراق مجبور به خروج اضطراری شد. در حالی که زنده به اسارت مزدوران عراقی درآمده بود، به دلیل ضربات مهلکی که نیروی هوایی ارتش ایران در نخستین ماه جنگ بر پیکر ماشین جنگی عراق وارد نموده بود به دستور صدام و برای ایجاد رعب و وحشت در بین سایر خلبانان کشورمان، برخلاف تمامی موازین انسانی و موافقت نامه های بین المللی رفتار با اسرا، به فجیع‌ترین و بیرحمانه ترین وضع به شهادت رسید. بدستور صدام ملعون، دو ماشین جیپ از دو طرف با طناب هایی که به بدن این خلبان پر افتخار بسته بودند بدنش را دو نیم کردند. به طوری که نیمی از پیکر مطهرش در نینوا و نیمی در موصل عراق مدفون شد. این جنایت به حدی وحشیانه بود که رژیم بعثی در تلاشی بیشرمانه برای سرپوش گذاشتن بر این جنایت هولناک، تا سالها از اعلام سرنوشت آن شهید مظلوم خودداری می کرد و طی 22 سال هیچگونه اطلاعی از سرنوشت وی موجود نبود؛ تا این که در خرداد سال 1370، بر اساس گزارش های موجود عملیاتی و اطلاعاتی، و نامه ارسالی کمیته بین‌المللی صلیب سرخ جهانی مبنی بر شهادت ایشان و اظهارات دیگر اسرای آزاد شده وخلبانان اسیر عراقی، شهادت خلبان سیدعلی اقبالی دوگاهه محرز شد. پیکر مطهرش که بخشی از آن غریبانه در قبرستان محافظیه نینوا و بخشی دیگر در قبرستان زبیر موصل به خاک سپرده شده بود، با پیگیری کمیته جستجوی اسرا و مفقودین وکمیته بین‌المللی صلیب سرخ جهانی، به همراه پیکرهای مطهر تنی چند از دیگر خلبانان شهید نیروی هوایی، پس از 22 سال دوری از وطن، در میان حزن و اندوه خانواده، یاران و همرزمانش به میهن بازگشت و به شکلی بسیار با شکوه و تاریخی در میدان صبحگاه ستاد نیروی هوایی تشییع و در پنجم مردادماه 81 در قطعه خلبانان بهشت زهرا درکنار سایر همرزمانش آرام گرفت.یادش گرامی و راهش پر رهرو باد. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
4.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷لحظه به رسیدن خلبان علی اقبالی توسط بعثی ها دشمنان خدا و اسلام.. این نظام وانقلاب وامنیت را با خون هزاران شهید به دست آوردیم . مواظب باشیم شرمنده شهداء نشویم. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
در وصیت‌نامه‌اش نوشته بود: سلام مرا به رهبرم برسانید و بگویید از ایشان شرمنده ام چون یک جان بیشتر نداشتم تا در دفاع از حریم اسلام و انقلاب تقدیم نمایم شهید🕊🌹 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
بسم رب علی 📣📣📣📣📣 «بهر بهره‌ای از بحر علی علیه السلام ؛جمعیم» کلاس تفسیر قرآن و کلاس نهج البلاغه خوانی ویژه ی خواهران🌷 مورخ 👈سه شنبه ۱۴۰۲/۴/۱۳ 🕰 ۴:۳۰ الی ۵:۳۰ دقیقه بعد از ظهر کلاس تفسیر قرآن 🕰 ۵:۳۰ الی ۶:۳۰ دقیقه بعد از ظهر کلاس نهج البلاغه خوانی 👈به آدرس : تهران . بلوار قیام . حسینیه دستجردیها روز سه شنبه منتظر قدوم سبز شما سروران گرامی هستیم. 🌸🌿 دوستان مکان و روز کلاس نهج البلاغه از شنبه به سه شنبه به حسینیه دستجردیها انتقال یافته است (دفتر حفظ آثار شهدای دستجرد) کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398