#با_من_بمان_5
دوباره به همان زندان تاریک منتقل شدند
دقیقه های نفس گیر بی طاقتش کرده بود
دو متهم دیگر به جمع انان اضافه شده بود
نگاهش روی صورت سیاه و چنگ خورده مرد درشت هیکلی ک خوابیده بود و پر سروصدا خروپف میکرد ثابت ماند
چشمانش را از روی استرس بهم فشرد و سعی کرد ارام باشد
-خیلی خوب اقای معتمدی و خانوم جلالی
نگاه هردو منتظر و پرامید سمت دهان سرگرد رفت
-صاحب سوپرمارکتی هم شهادت داده ک شماروباهم چندبار تو اون محله دیده
اون شبم ک از اون اتاق باهم دستگیر شدید
طبق قانون راهی نمیمونه جز اینکه برای جلوگیری از فحشا و منکرات شمارو عقد هم کنیم
اقا کمیل از شما بعیده با این سابقه ی درخشانتون
-جناب سرگرد به امام زمان من بیگناهم
به چشمان غمزده کمیل خیره شد
شاید در اعماق وجودش اورا باور کرده بود که بیگناه است
پسر سیدی ک از چهره اش پیدا بود اهل این جور خلافا نیست
اما نمیتوانست به خاطر احساسات قلبی خودش قانون را نادیده بگیرد
نقاب جدیت و خونسردی بر صورتش زد و گفت:چرا باید همه بر علیه شما شهادت بدن
یعنی همه ی اونا با شما خصومت دارن؟
حتی اگه بیگناهی شمارو باور کنم
قانون بمن این اجازه رو نمیده بدون هیچ شاهد و مدرکی بیگناهی شمارو تایید کنم
این شهادت هایی ک برعلیهتون داده شده چی؟میتونم از خیرشون بگذرم؟
با شنیدن صحبت های اکبری کلافه سرش را میان دستانش گرفت
طبق شهادت ان از خدا بیخبر ثابت شده بود ک انها قبلا با هم دوست بودند و ان شب هم به خواست خودشان در اتاق بودند ک توسط مامورین قبل از انکه کار از کار بگذرد دستگیر شدند!
اخر چرا
نمیتوانست باور کند ک چرا همه چیز برعلیه اوست
او که با ان سوپرمارکتی و مرد معتاد و از همه مهم تر منصور!خصومتی نداشت
چرا افراد ان مهمانی دیدن منصور را رد کردند
چگونه ممکن بود منصور در رستوران باشد وقتی اورا در مهمانی دیده بود!
گیج شده بود و نمیدانست باید چه کار کند
با شنیدن صدای مادرش چشمانش را از شرم بست
-فکر کردین شهر هرته
پسر دسته گل من ک تو عمرش به یه دختر نگاه نکرده بدم عقد یه دختر خیابونی کنین
مادرش وارد اتاق شد و با گریه سمت کمیل رفت و گفت:الهی مادر بمیره
#ادامه_قسمت_پنجم
کمیل خودش را در اغوش مادرش رها کرد و گفت:مامان بخدا من بیگناهم
منصور منو کشوند اونجا
ولی همه چیز برعلیه منه
مطمئنا این شاهدارو هم منصور خریده
-صددفعه بهت نگفتم با منصور نگرد
ها؟
اخرشم زهر خودشو ریخت
وقتی زنگ زدی گفتی چه بلایی سرت اومده داشتم دق میکردم
نمیدونم کدوم نامردی به همسایه ها گفته
تو محل پیچیده ک پسر حاج اقا معتمدی جانماز اب میکشه و تو پارتی گرفتنش
با گریه ادامه داد:بچم نرگس جرئت نمیکنه از خونه پاشو بیرون بزاره
پاهای کمیل سست شد و روی صندلی افتاد
حرف مردم را کجای دلش بگذارد!
عصبی رو به ازاده و پدرش گفت:اگه فکر کردین میتونین دخترتونو به پسر پاک من بندازین کور خوندین
پسر من بیگناهه
سرگرد اکبری گفت:خانوم اروم باشید!
طبق شواهد پسرتون و این دخترخانوم قبلا مراوده داشتند
شهود شهادت دادند ک منصور اون شب مهمونی نبوده
پس اقاپسر شما به خواست خودش اونجا تو اون اتاق با این دختر خانوم بوده
-مگر نبردینشون پزشکی قانونی؟
کمیل صورتش از خجالت سرخ شد وبه زمین خیره شد:خدا لعنتت کنه منصور
ازاده هم حالش دست کمی از او نداشت
تمام وجودش ازنفرت پدرش پر شده بود
فقط اوهم مانند کمیل یک سوال بزرگ داشت
چرا؟
جوابش در یک کلمه خلاصه میشود:منصور
سرگرد اکبری گفت:چرا خوشبختانه پاکی هردوشون ثابت شده ولی مامورین ما قبل اینکه دیر بشه دستگیرشون کردن
مادرکمیل عصبانی گفت:این وصله ها به پسر من نمیچسبه اقا
یعنی چی قبل اینکه دیر بشه!
پسر من نوحه خون امام حسینه
همه ی اهل محل رو سرش قسم میخورن
الهی خیر نیبینی منصور ک پای پسرمو اینجا بازی کردی
ابرو واسمون تو محل نذاشتی
-اینجا کلانتریه خانوم!
-کلانتریه ک کلانتریه
پسر دسته گل مردمو میخواید بدید دست این گرگا؟
پدر ازاده خمار وعصبانی گفت:دهنتو اب بکش خانوم
پسرشما دخترمنو اخفال کرده و برده تو اون اتاق تا هدف شومشو عملی کنه
حالا ک ابروی دخترمو برده باید عقدش کنه
مادرکمیل گفت:چی چی میگی اقا
مگه کر بودی نشنیدی جناب سروان گفت پاکی پسرم تایید شده
تو دختر خودتو جمع کن مهمونیا نره خودشو به پسرمردم بندازه
خوبه والا
میخواد دختر خودشو با چرندیاتش قالب کنه
سرگرد اکبری عصبی فریاد زد:ساکت شید
با همتونم...
#ادامه_دارد....
#شبتون_علوی💐🌿
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللهِ أَنْتَ أَوَّلُ مَظْلُومٍ وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقُّهُ صَبَرْتَ وَ احْتَسَبْتَ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ فَأَشْهَدُ أَنَّکَ لَقِیتَ اللهَ وَ أَنْتَ شَهِیدٌ عَذَّبَ اللهُ قَاتِلَکَ بِأَنْوَاعِ الْعَذَابِ وَ جَدَّدَ عَلَیْهِ الْعَذَابَ جِئْتُکَ عَارِفا بِحَقِّکَ مُسْتَبْصِرا بِشَأْنِکَ مُعَادِیا لِأَعْدَائِکَ وَ مَنْ ظَلَمَکَ أَلْقَى عَلَى ذَلِکَ رَبِّی إِنْ شَاءَ اللهُ یَا وَلِیَّ اللهِ إِنَّ لِی ذُنُوبا کَثِیرَةً فَاشْفَعْ لِی إِلَى رَبِّکَ فَإِنَّ لَکَ عِنْدَ اللهِ مَقَاما مَعْلُوما وَ إِنَّ لَکَ عِنْدَ اللهِ جَاها وَ شَفَاعَةً وَ قَدْ قَالَ اللهُ تَعَالَى وَ لا یَشْفَعُونَ اِلّا لِمَنِ ارْتَضَى
سلام بر تو اى ولى خدا، تو نخستین ستمدیدهاى، و نخستین کسىکه حقّش غصب شد، صبر کردیو به حساب خدا گذاشتى تا مرگت رسید، شهادت مىدهم که تو خدا را ملاقات کردى. درحالىکه شهید بودى، عذاب کند خدا کشندهات را به انواع عذاب، و بر او عذاب را تازه کند، به سویت آمدم، شناساى به حقّت، و بیناى به شأنت، دشمن با دشمنانت و آنکه به تو ستم کرد، ان شاء الله بر این عقیده پروردگارم را ملاقات کنم، اى ولى خدا، مرا گناهان زیادى است، از من نزد پروردگارت شفاعت کن، که تو را پیش خدا جایگاه معلومى است، و تو را به درگاه خدا آبرو و حق شفاعت است، و خداى تعالى فرموده است: و شفاعت نکنند جز براى کسی که او پسندد.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
🌹الهـــی
به نام تو که
بی نیازترین تنهایی...
با تکیه بر
لطف و مهربانی ات
روزمان را آغاز می کنیم:
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی به امیدتو
#سلام_صبحون_بخیر
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
به رسم ادب
روزمونو با سلام بر سرور و سالار شهیدان
آقا اباعبدالله شروع میکنیم...🏴
اَلسلامُ علی الحُسین🍃🌹
و علی علی بن الحُسین🍃🌹
وَ علی اُولاد الـحسین🍃🌹
و عَلی اصحاب الحسین🍃🌹
#صبحم_بنامتان_ارباب
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
📌 از اون زنهایی که با یک دست گهواره رو تکون دادن و با یک دست جهان رو
#مادران_شهدا 💐
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
AUD-20221007-WA0007.mp3
1.78M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
🎧 با نوای استاد فرهمند
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
گزارش تصویری دیدار با خانواده شهید حسن میربیگی در سایت جوان
بر روی لینک بزنید و مشاهده نمائید
👇👇👇👇
https://www.javann.ir/004cV5
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
صبح سرد زمستانی با سلامی گرم و پر مهر در نهایت سادگی همراه آهنگ دانه های زیبای برف تقدیم شما که افکارتان به سفیدی برف و کلامتان به گرمی نور خورشید است.
صلواتی به زیبایی سفیدی برف تقدیم سلامتی آنانکه دلشان به حضور در ظهور گرم است.
*اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.*
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌼🌸🌷
شهید علی محمد زیبا فراز
فرزند. اکبر
🌼🌸🌹
شهادت.1365/10/25
سن14سال
محل شهادت.شلمچه
عملیات کربلا ی 5
محل دفن.کمال آباد جرقویه
🌼🌸🌷🌹
روحش شاد و یادش گرامی
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
Mahmood:
❁﷽❁
در ادامه نکوداشت یاد و خاطره شهدای هشت سال دفاع مقدس و بمنظور ارج نهادن به جانفشانی های این عزیزان
آشنایی کوتاه از این شهید بزرگوار خدمت شما همراهان کانال ، تقدیم مینماییم
شهید سرافراز عباسعلی منصوری
🌹🌹
فرزند حسین
🌸🌸
تاریخ تولد۱۳۴۷/۳/۲۰
🥀🥀
تاریخ شهادت۱۳۶۵/۱۰/۲۵
❤❤
محل شهادت : شلمچه
🔸شهید عزیز در۴ سالگی به بیماری سختی مبتلا شد و امیدی به زنده ماندن او نبود ولی بطرز معجزه آسایی جان سالم بدر برد و خداخواست تا عصر شکوفایی انقلاب اسلامی را درک نموده و در دفاع مقدس از دین و نظام جمهوری اسلامی بشهادت برسد.
از نوجوانی علاقه وصف ناپذیری به اهلبیت و فراگرفتن قرآن مجید داشت و درهمین راستا دراوایل سال۱۳۶۴با همکاری دوستانش کانون تدریس و قرائت قرآن و همچنین کتابخانه ای در مسجدانقلاب حسن آباد تشکیل داد
نثار روح پرفتوح کلیه شهدا از صدراسلام تاکنون " الفاتحۀَ مَعَ الصَّلوات "
🌹اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فرجهمَ🌹
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
❁﷽❁
در ادامه نکوداشت یاد و خاطره شهدای هشت سال دفاع مقدس و بمنظور ارج نهادن به جانفشانی های این عزیزان آشنایی کوتاه از این شهید بزرگوار خدمت شما همراهان کانال ، تقدیم نماییم
شهید سرافراز احمدعلی قنبری
🌹🌹🌹
فرزند لطفعلی
💐💐💐
محل تولد حسن آباد جرقویه
🌸🌸🌸
تاریخ تولد ۱۳۴۹/۶/۹
🥀🥀🥀
تاریخ شهادت ۱۳۶۵/۱۰/۲۵
❤❤❤
سر تا سر شهر با تو عطرآگین بود🌹
لبخند تمام کوچه ها غمگین بود🥀
آنروز که بر دوش ترا می بردیم🌹
تابوت سبک ولی غمت سنگین بود🥀
شهیدان از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم
❁✧═❁✧═❁✧═❁✧═✧❁
نثار روح پرفتوح کلیه شهدا از صدراسلام تاکنون " الفاتحۀَ مَعَ الصَّلوات "
🌹اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فرجهمَ🌹
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
🗓سالروز رحلت آیةالله مجتهدی
🌹 کلام ایشان:در کربلا همه داش مشتی ها رفتند به کمک امام حسین علیه السلام و شهید شدند، مقدس نماها استخاره کردند، استخاره هاشون بد آمد و نرفتند
🕊شادی روحشان صلوات
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
پدربزرگ عزیزم ۲۷ سال از نبودنت می گذرد و ما به یاد شما هستیم...
امشب ۲۷ سالگرد پدر شهید والامقام اکبر احمدی می باشد شادی روح مطهر شهیداکبر احمدی و پدر و مادر گرامیشان بخوانید رحمه الله من یقرا فاتحه مع الصلوات 💐🌿🤲
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
حفظ آثار شهدای دستجرد
پدربزرگ عزیزم ۲۷ سال از نبودنت می گذرد و ما به یاد شما هستیم... امشب ۲۷ سالگرد پدر شهید والامقام اک
#نماز_و_روزه
#راوی_برادرزاده_گرامی
#شهید_دفاع_مقدس
#اکبر_احمدی
یکی از ویژگی های خاص شهید اکبر احمدی این بود که ایشان به اعتقادات دینی و مذهبی خیلی مقید بود و به واجبات مثل نماز اول وقت و روزه اهمیت خاصی می داد و به گفته ی اطرافیان شهید بیشتر اوقات را روزه می گرفت. و سعی می کرد با روزه گرفتن نفس خود را سختی دهد و از گناه دوری کند تا بخدا نزدیکتر شود و از ثواب بی شمار روزه داری بهرمند گردد و بیشتر ساعتهای عمر خویش را مهمان ویژه ی خدا باشد.
#خصوصیات_بارز
#راوی_برادرزاده_گرامی
#شهید_دفاع_مقدس
#اکبر_احمدی
شهید اکبر احمدی پنجمین و آخرین فرزند خانواده احمدی می باشد که در خانواده ای متدین و مذهبی در روستای دستجرد جرقویه اصفهان در تاریخ ۱۳۴۴/۱۱/۹ چشم به جهان گشود. دوران کودکی و نوجوانی خود را در روستای دستجرد سپری کرد و از همان اوان کودکی و نوجوانی فردی با شور و شعف و تلاشگر بود و از نظر اخلاقی خیلی با محبت و مهربان نسبت به دیگران بود.
و اهل صله ارحام بود. مادر شهید می گفت: هر موقع پسرم اکبر به مرخصی می آمد با اینکه سه یا چهار روز بیشتر نبود به همه ی فامیل دور و نزدیک سر می زد و از احوال همگی جویا می شد.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398