eitaa logo
حفظ آثار شهدای دستجرد
587 دنبال‌کننده
20.2هزار عکس
4.5هزار ویدیو
40 فایل
این کانال برای حفظ آثار و روایات و اطلاع رسانی از مراسمات و برنامه های فرهنگی شهدای دستجرد جرقویه اصفهان ایجاد گردید خادم کانال شهدا @Aalmas_shohada لینک پیج حفظ آثارشهدای دستجرد در روبینو https://rubika.ir/almas1397f
مشاهده در ایتا
دانلود
پدربزرگ عزیزم ۲۷ سال از نبودنت می گذرد و ما به یاد شما هستیم... امشب ۲۷ سالگرد پدر شهید والامقام اکبر احمدی می باشد شادی روح مطهر شهیداکبر احمدی و پدر و مادر گرامیشان بخوانید رحمه الله من یقرا فاتحه مع الصلوات 💐🌿🤲 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
حفظ آثار شهدای دستجرد
پدربزرگ عزیزم ۲۷ سال از نبودنت می گذرد و ما به یاد شما هستیم... امشب ۲۷ سالگرد پدر شهید والامقام اک
یکی از ویژگی های خاص شهید اکبر احمدی این بود که ایشان به اعتقادات دینی و مذهبی خیلی مقید بود و به واجبات مثل نماز اول وقت و روزه اهمیت خاصی می داد و به گفته ی اطرافیان شهید بیشتر اوقات را روزه می گرفت. و سعی می کرد با روزه گرفتن نفس خود را سختی دهد و از گناه دوری کند تا بخدا نزدیکتر شود و از ثواب بی شمار روزه داری بهرمند گردد و بیشتر ساعتهای عمر خویش را مهمان ویژه ی خدا باشد. شهید اکبر احمدی پنجمین و آخرین فرزند خانواده احمدی می باشد که در خانواده‌ ای متدین و مذهبی در روستای دستجرد جرقویه اصفهان در تاریخ ۱۳۴۴/۱۱/۹ چشم به جهان گشود. دوران کودکی و نوجوانی خود را در روستای دستجرد سپری کرد و از همان اوان کودکی و نوجوانی فردی با شور و شعف و تلاشگر بود و از نظر اخلاقی خیلی با محبت و مهربان نسبت به دیگران بود. و اهل صله ارحام بود. مادر شهید می گفت: هر موقع پسرم اکبر به مرخصی می آمد با اینکه سه یا چهار روز بیشتر نبود به همه ی فامیل دور و نزدیک سر می زد و از احوال همگی جویا می شد. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
❁﷽❁ در ادامه نکوداشت یاد و خاطره شهدای هشت سال دفاع مقدس و بمنظور ارج نهادن به جانفشانی های این عزیزان آشنایی کوتاه از این شهید بزرگوار خدمت شما همراهان کانال ، تقدیم می نماییم شهید سرافراز حسین فصیحی 🌹🌹🌹 فرزند. حسن 💐💐💐 محل تولد دستجرد جرقویه 🌸🌸🌸 سن. ۲۰سال 💐💐💐 تاریخ شهادت ۱۳۶۵/۱۰/۲۶ 🌼🌸🌼 محل شهادت.شلمچه 🌷🌹🌺 عملیات کربلای 5 🌼🌼🌼 محل دفن.گلزار شهدای بهشت محمد(ص) دستجرد جرقویه ❤❤❤️ 🔶 جملات ناب درباره شهدا  می دانیم که اگر با شهدا مواجه شویم آنان خواهند گفت: اگر ما هم مثل شما پای ارزش های انقلاب کوتاه می آمدیم، امروز نهال انقلاب به این شجره طیبه ، تبدیل نمی شد. شجره ی زیبایی که اصل آن ثابت و شاخ و برگ آن در آسمان هاست شهیدان از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم ❁✧═❁✧═❁✧═❁✧═✧❁ نثار روح پرفتوح کلیه شهدا از صدراسلام تاکنون " الفاتحۀَ مَعَ الصَّلوات " 🌹اَللّهُمَّ‌ صَلِّ‌ عَلی‌ مُحَمَّدٍ وَ آلِ‌ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فرجهم کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
گلویش خشک خشک شده بود اب دهانش را به سختی قورت داد عاقد با دفتر نسبتا بزرگی پشت صندلی نشست  و گفت:بشینید ازاده و کمیل نگاهی بهم انداختن ک کمیل اخم پررنگی کرد و پشت صندلی نشست مادرش همچنان گریه زاری راه انداخته بود ازاده  به پدرش نگاه کرد وگفت:هرگز نمیبخشمت ک با ابروی من بازی کردی هرگز نمیبخشمت میدونم ک تو با اون جواد خیر ندیده دست به یکی کردی ک به دروغ شهادت بده منو واین اقا باهم تو محله دیده پدرش گفت:دارم گندی ک زدی رو پاک میکنم عشق و کیفتونو کردین حالا باید مجازاتم بشید کمیل خون جلوی چشمانش را گرفت و سمت مرد معتاد رفت مشتی محکم تو صورتش خواباند ک خون از دماغ پدرازاده سرازیر شد مادرکمیل خاک به سرمی گفت ک سرباز ها انهارا از هم جدا کردند و روی صندلی نشاندند -جناب سرگرد من شکایت دارم بیینید جلو چشم شما دماغ منو شکست سرگرد سری از تاسف تکان داد و گفت:دودقیقه اروم بشینید تا همه چی تموم شه شما هم به خاطر دخترت بهتره سکوت کنی -فقط به خاطر دخترم بعدا پدرتو درمیارم ازاده پوزخندی زد و گفت:من دختر تو نیستم  با حسرت به کفش هایش نگاه کرد چه ارزو هایی ک برای خودش و همسراینده اش داشت حالا باید  بازیچه ی دست قانون شود و با دختری ک نه تا به حال اورا دیده نه علاقه ای به او دارد به اجبار ازدواج کند خطبه جاری شد ک با شنیدن مهریه دود از سرش بلند شد سرد و بیروح به انتهای سالن خیره شد تمام شد تمام ابرو و غیرتش زیر سوال رفت مادرش  سعی داشت اورا ارام کند دستش را گرفت :غصه نخور پسرم فوقش از اون محل میریم مهم خداست ک میدونه بیگناهی کاش میدانست درد پسرش حرف مردم نیست کاش میدانست غرور و جوانمردی اش زیر پاهای منصور خرد شده پدر ازاده رو به دخترش گفت:اخرش ک بد تموم نشد یه شوهر خوب گیرت اومد از سر ووضعش معلومه پولداره باهاش راه بیا به زندگیت برس پوزخندی زد و عصبانی گفت:تو با ابروی منو اون بیچاره بازی کردی به خاطر چی!!!! فقط کنجکاوم بدونم چی گیرت اومده کمیل بی آنکه به اطرافش نگاهی بیندازد بی سروصدا و ارام وارد حیاط کلانتری شد ....
 غرش ابرها در دل اسمان بر تن درختان رعشه می انداخت دست هایش را داخل جیبش فرو برد و کنار خیابان قدم زد برایش همه چیز نامفهوم و سریع گذشته بود ورودش به ان مهمانی برای کمک به منصور رفتن به ان اتاق گیر افتادن در ان دستگیر شدن او و ان دختر وتهمت ناروایی ک به او زده بودن شاید غرورش اورا به اینجا رسانده بود کنار جدول خیابان نشست اب باران از روی موهایش سر میخورد و روی زمین چکه میکرد چقدر زود همه چیز به ضرر او تمام شد! چهار،پنج روز در بازداشگاه گرفتار بود و اخرش به اینجا رسید تصویرمادرش در ذهنش تداعی شد:تو محل پیچیده ک پسر حاج اقا معمتدی جا نماز اب میکشه و تو پارتی گرفتنش ایا خواست منصور این بی ابرویی بود! اخر به چه قیمتی چرا؟!! چرای پررنگی در ذهنش روشن شد یاد حرف منصور افتاد:دیگه باهم بی حساب شدیم آق سید دست هایش را روی صورتش گذاشت که بغض مردانه اش سربازکرد کاش هیچ وقت ان شب به ان مهمانی پا نمیگذاشت ساعت ده شب بود گهگداری از خیابان تک و توک ماشین هایی میگذشتند تنها صدایی ک به گوش میرسید صدای  پیوسته جیرجیرک ها بود نگاهش روی پرچم امام حسین نصب شده بر در ایستگاه صلواتی ثابت ماند سمت ان قدم برداشت ک با دیدن بچه های هیئت دلگرمی خاصی گرفت  محسن در حالی ک انجارا جارو میزد با دیدن او گفت:کمیل!  کنارش ایستاد متوجه نگاه های تند وتیز بقیه میشد محسن  بعد از احوال پرسی به او گفت:این شایعات ک دربارت پخش شده حقیقت داره؟ -چه شایعاتی -میگن با دوستات رفته بودی پارتی ک گرفتنت با یه دختر در حقش نامردی کردی؟ کمیل با حرص دستانش را مشت کرد و گفت:مردم کار دیگه ای ندارن کی این چرندیات رو پخش کرده! محسن با خوشحالی گفت:میدونستم ک صحت نداره پس این مدت کجا بودی؟ کمیل گفت:اصلا حوصله ی تعریف کردن ندارم فقط میخوام بدونم کی این این حرفارو تو محل پخش کرده؟ از کجا فهمیدید؟ محسن کمی فکر کرد و گفت:منم از بچه های هیئت شنیدم پسرخالت دیروز پریروز اومده بود مسجد نماز جماعت بخونه ازش سراغ تورو گرفتن شاید اون چیزی گفته اخه چند شب بود هیئت نیومده بودی بچه ها نگرانت شدن بازهم منصور مثل بختک به جان زندگی اش افتاده بود چه بدی به او کرده بود ک این گونه با ابرویش بازی میکرد نماز جماعت بهانه ای برای پخش این خبر بود -خلاصه کمیل یه کلاغ چهل کلاغ شده هرکسی یه چیزی دربارت میگه به نظرم خودتو حسابی تو هیئت نشون بده تا بفهمن همچین پسری نیستی آقا سید ما ک واسه امام حسین جوری روضه میخونه که دل همه کباب میشه چرا باید سر از پارتی دربیاره منکه باور نکردم با محسن دست داد و گفت:فعلا حالم خوش نیست فرداشب میام کمکت با شنیدن صدای چرخیدن کلید مادرش سرش را از روی میز برداشت و گفت:اومدی پسرم! شام بکشم برات؟ -چیزی از گلوم پایین نمیره پالتویش را در اورد و پرسید: دختره چی شده؟ ....
💐🌿 السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللهِ أَنْتَ أَوَّلُ مَظْلُومٍ وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقُّهُ صَبَرْتَ وَ احْتَسَبْتَ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ فَأَشْهَدُ أَنَّکَ لَقِیتَ اللهَ وَ أَنْتَ شَهِیدٌ عَذَّبَ اللهُ قَاتِلَکَ بِأَنْوَاعِ الْعَذَابِ وَ جَدَّدَ عَلَیْهِ الْعَذَابَ جِئْتُکَ عَارِفا بِحَقِّکَ مُسْتَبْصِرا بِشَأْنِکَ مُعَادِیا لِأَعْدَائِکَ وَ مَنْ ظَلَمَکَ أَلْقَى عَلَى ذَلِکَ رَبِّی إِنْ شَاءَ اللهُ یَا وَلِیَّ اللهِ إِنَّ لِی ذُنُوبا کَثِیرَةً فَاشْفَعْ لِی إِلَى رَبِّکَ فَإِنَّ لَکَ عِنْدَ اللهِ مَقَاما مَعْلُوما وَ إِنَّ لَکَ عِنْدَ اللهِ جَاها وَ شَفَاعَةً وَ قَدْ قَالَ اللهُ تَعَالَى وَ لا یَشْفَعُونَ اِلّا لِمَنِ ارْتَضَى سلام بر تو اى ولى خدا، تو نخستین ستمدیده‏اى، و نخستین کسى‏که حقّش غصب شد، صبر کردیو به حساب خدا گذاشتى تا مرگت رسید، شهادت مى‏دهم که تو خدا را ملاقات کردى. درحالى‏که شهید بودى، عذاب کند خدا کشنده‏ات را به انواع عذاب، و بر او عذاب را تازه کند، به سویت آمدم، شناساى به حقّت، و بیناى به شأنت، دشمن با دشمنانت و آن‏که به تو ستم کرد، ان شاء الله بر این عقیده پروردگارم را ملاقات‏ کنم، اى ولى خدا، مرا گناهان زیادى است، از من نزد پروردگارت شفاعت کن، که تو را پیش خدا جایگاه معلومى است، و تو را به درگاه خدا آبرو و حق شفاعت است، و خداى تعالى فرموده است: و شفاعت نکنند جز براى کسی که‏ او پسندد. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما در دو جهان،غیر خدا یار نداریم جز یاد خدا ، هیچ دگر ، کار نداریم درویش فقیریم و در این گوشه دنیا با نیک و بد خلق جهان ، کار نداریم گر یار وفادار ، نداریم عجب نیست ما یار ، بجز حضرت جبار ، نداریم با جامه صد پاره و با خرقه پشمین بر خاک نشینیم و از آن عار نداریم ما شاخ درختیم و پراز میوهٔ توحید هر رهگذری ، سنگ زند باک نداریم ما صاف دلانیم و ز كَس کینه نداریم گر شهر پر از فتنه و ما با همه یاریم الهی به امید تو 💐 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
🌸🍃🌸 بسم الله الرحمن الرحیم بِسْمِ اللّهِ النُّور بِسْمِ اللّهِ نُورِ النُّورِ بِسْمِ اللّهِ نُورٌ عَلى نُورٍ بِسْمِ اللّهِ الَّذى هُوَ مُدَبِّرُ الاُْمُور بِسْمِ اللّهِ الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِن َْالنُّورِ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّور وَاَنْزَلَ النُّورَ عَلىَ الطُّورِ فى كِتابٍ مَسْطُور فى رَقٍّ مَنْشُورٍ بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ عَلى نَبِي مَحْبُورٍ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى هُوَ بِالْعِزِّ مَذْكُورٌ وَبِالْفَخْرِ مَشْهُور وَعَلَى السَّرّاَّءِ وَالضَّرّاَّءِ مَشْكُورٌ وَصَلَّى اللّهُ عَلى سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين ‌ترک گناه به عشق مولا🌸🍃 أللَّهُمَ عَجِّلْ لِوَلیِکْ ألْفَرَج🤲 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا