003.mp3
2.33M
#جهاد_تبیین 3
✅ هر کسی با دست و زبان و موبایلش میتونه در جهاد تبیین شرکت کنه
🔸تفاوت ولایت با طاغوت در اجرای امور کشور چیه؟ چرا ولایت همیشه مظلوم واقع میشه؟
🔸 استاد پناهیان
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مراسم رونمایی از تابلو فرش شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی در حوزه نیروی انتظامی شهرستان جرقویه اصفهان شهرحسن آباد
یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۱
کلیپ شماره ۳
کاری از گروه فرهنگی بنیاد حفظ آثار شهدای دستجرد
حوزه مقاومت بسیج امام محمدباقر علیه السلام شهرستان جرقویه اصفهان
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
بسم رب الشهدا و صدیقین🌷
باسلام خدمت شما همراهان و دوستان همیشگی، با ما همراه باشید باختم قرآن این هفته هدیه به روح همه شهدا و جانبازان اسلام بویژه شهید نخبه سیدفریدالدین معصومی و شهیدان والامقام: حسن احمدی؛ حسن میربیگی؛رضاابراهیم زاده؛ حسنعلی احمدی 🌷
ان شاء الله عزیزانی که در این ختم قرآن شرکت می کنند کربلا روزیتان گردد و ثواب زیارت اربعین برای شما نوشته شود. 🤲
جز۱🌷
جز۲🌷
جز۳🌷
جز۴🌷
جز۵🌷
جز۶🌷
جز۷🌷
جز۸🌷
جز۹🌷
جز۱۰🌷
جز۱۱🌷
جز۱۲🌷
جز۱۳🌷
جز۱۴🌷
جز۱۵🌷
جز۱۶🌷
جز۱۷🌷
جز۱۸🌷
جز۱۹🌷
جز۲۰🌷
جز۲۱🌷
جز۲۲🌷
جز۲۳🌷
جز۲۴🌷
جز۲۵🌷
جز۲۶🌷
جز۲۷🌷
جز۲۸🌷
جز۲۹🌷
جز۳۰🌷
(خدایا اسامی ما را جزو شهدای در راهت قرار بده)🤲🍃
👈 ۱۴ هزار ختم صلوات به نیت شهدا و جانبازان اسلام بویژه این چهار شهید عزیز فرستاده می شود.
لطفا تعداد صلوات خود را ارسال کنید. 🌷
تعدادباقی مانده : ۴۰۰۰
@Aalmas_shohada 👈ارسال پیام
امروز سالروز شهادت کسیست که میخواست اسرائیل را نابود کند؛
کسیکه عقیده داشت فقط انسانهای ضعیف به اندازه امکاناتشان کار میکنند.
کسیکه امروز قدرت موشکی ایران مدیون اوست،
#تهرانی_مقدمی که در خودباوری سرآمد بود.
.
برای شادی روح این شهید و
نگاه وتوجه ایشون به ما
و خودباوریمون
۵ صلوات
🌴🇮🇷🌴🇮🇷🌴
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
هرموشکی از تو یادگار است حسن
چون غرّش تیغ ذوالفقار است حسن
لرزیده ز دستْ رنج تو اسراییل
نام تو شهید اقتدار است حسن
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
این روزا بسیجیا چقدر شبیه اربابشون شدن😭
شنیدم شهید آرمان ۲۳ نفر او را کتک زدند.😭 بمیرم برای اون آقایی که سه هزار نفر دوره اش کردند و هزاران زخم بر بدنش وارد کردند 😭😭
صلی الله علیک یا اباعبدالله🥀
🌷🌷شادی روحشان صلوات🕊🕊
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
و سلام بر او که می گفت:
«اگر میخوای سرباز امام زمان(عجل الله تعالی فرجه شریف) باشی
باید توانایی هات رو بالا ببری
شیعه باید همه فن حریف باشه
و از همه چی سر دربیاره»
• شهید روح اللّٰه قربانی🕊•
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
اللهم صلی علی محمدوآل محمد و عجل فرجهم
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
#یا_ایــها_الرئــوف🌹🍃
یا غریب الغربا ما همه انصار توایم
تو شه عالم و ما سائل دربار توایم
سفرهی جود تو گسترده و ما محتاجیم
لطفی ای یوسف زهرا که خریدار توایم
السلام علیک یا امام رئوف💚
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینوووو😂😂😂
#طنز
عدو سبب خیر شود😂
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 *فقط یه نفر از سپاه فرعون غرق نمیشه😳!! میدونید چه کسی بود و چرا غرق نشد؟؟؟* چه نکتهی زیبایی!👌
واقعاً بعضیها تخصصشان امر به معروف و نهی از منکر است از جمله استاد فرهنگ
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
دخترم نوزادی ۴۰ روزه بود که فرزند شهید شد
https://www.javanonline.ir/fa/news/1041730/%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1%D9%85-%D9%86%D9%88%D8%B2%D8%A7%D8%AF%E2%80%8C%DB%8C-%DB%B4%DB%B0-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF-%DA%A9%D9%87-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%B4%D8%AF
خاطرات شهید حسن فصیحی(فرزند عباس)؛ صفحه ۷ روزنامه جوان
تاریخ ۲۴اسفند۹۹ به چاپ رسید.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
139.mp3
6.6M
مداحی دفاع مقدس 🎧🍃
مداح : آهنگران 🎤
هر چقدر مداحی های حماسی دفاع مقدس را گوش بدهی هیچ وقت قدیمی نمی شود و روحیه ی شهادت طلبی را در دل انسان زنده می کند.
یاد جبهه ها بخیر⚘
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
#پارت_هفدهم
🌺#هر_چی_تو_بخوای🌺
بدون اینکه سرشو بالا بیاره،گفت:
_از اولی که اومدم، منتظر بودم شما یا خانواده تون در این مورد چیزی بگین. برام مهم بود اولین مطلبی که در این مورد میگین چی هست و چجوری میگین. خودمو برای هرچیزی آماده کرده بودم جز سؤالی که پرسیدین.
-یعنی به این موضوع فکر نکرده بودید؟
-بهش فکر کرده بودم ولی انتظار پرسیدنش از جانب شما،اونم به عنوان اولین سؤال نداشتم.
-انتظار داشتین چی بگم؟
-هرچیزی جز این....
نفس عمیقی کشید و گفت:
_اگه حرف دیگه ای نیست بریم پیش بقیه.
دو هفته وقت گرفتم، نه برای فکر کردن. مطمئن بودم امین خیلی خوبه ولی مطمئن نبودم میتونم تو جهادش کمکش کنم.
من دو هفته وقت گرفتم تا به خودم فکر کنم.تا ببینم میتونم مانعش نباشم و پرپروازش باشم.
دو هفته گذشت....
خیلی با خودم فکر کردم و خیلی از خدا کمک خواستم.
دو ساعت قبل از اینکه خاله ی امین تماس بگیره، مامان اومد تو اتاقم.داشتم نماز میخوندم. وقتی نمازم تموم شد،مامان کنارم نشست و گفت:
_به نتیجه رسیدی؟
سرمو انداختم پایین و گفتم:
_مامان،حلالم کنید،شما بخاطر من خیلی اذیت میشین.من میخوام با..آقای رضاپور.... ازدواج کنم.
جونم دراومد تا تونستم بگم.
مامان پیشونیمو بوسید و گفت:
_ان شاءالله خوشبخت بشی.
بعد رفت بیرون.بلند شدم و دوباره نماز خوندم.
یه قرار دیگه گذاشتن تا درمورد عقد و عروسی صحبت کنیم.
قرار شد اسفند ماه تو محضر عقد کنیم، پنج فروردین جشنی خونه بابا بگیریم.یکسال بعد عروسی کنیم. امین از ارثیه پدریش خونه و ماشین داشت که قرار شد تو همون خونه زندگی کنیم.
اون شب خاله امین یه جعبه کوچیک بهم داد و گفت:
_اینو امین داده برای شما.
وقتی رفتن،بازش کردم.یه انگشتر عقیق زنانه بود.خیلی زیبا بود.زیرش یه یادداشت بود که نوشته شده بود:
با ارزش ترین یادگاری مادرم.
انگشتر به دستم کردم.خیلی به دستم میومد.
برای عقد بزرگترها همه بودن.
عمه ها، عمو و خاله ی امین. پدربزرگ و مادربزرگ ها؛ عمه و دایی و خاله ی من.مامان و بابا و علی و محمد و خانواده هاشون.
محضر خیلی شلوغ شده بود
قبل از اینکه عاقد برای بار سوم بپرسه آیا وکیلم،تو دلم گفتم خدایا خودت خوب میدونی من کی ام.فقط تو میدونی من چقدر گناهکارم.اینا فکر میکنن من خیلی خوبم، کمکم کن آبروی دینت باشم.
-عروس خانم آیا وکیلم؟
تو دلم گفتم خدایا با اجازه ی خودت،با اجازه ی رسولت(ص)،با اجازه ی اهلبیت رسولت(ع)،با اجازه ی امام زمانم(عج)، گفتم:
_با اجازه ی خانم زینب(س)، پدرومادرم، بزرگترها،شهید رضاپورو همسرشون.. بله...😇
صدای صلوات بلند شد.
امین هم بله گفت و عاقد خطبه رو شروع کرد.... بعد امضاها و مراسم حلقه ها و پذیرایی،خیلی از مهمان ها رفته بودن.
امین و محمد یه گوشه ای ایستاده بودن و باهم صحبت میکردن..اطرافم رو خوب نگاه کردم.هیچکس حواسش به من نبود.
منم از فرصت استفاده کردم و خوب به امین نگاه کردم.
جوانی بیست و چهار ساله،لاغر اندام که موها و ریش مشکی و نسبتا کوتاه و مجعدی داشت.کت و شلواری که به سلیقه ی من بود خیلی به تنش قشنگ بود.
اقرار کردم خیلی دوستش دارم.
مریم اومد نزدیکم.آروم و بالبخند گفت:
_بسه دیگه.خجالت بکش.پسر مردم آب شد.
امین متوجه نگاه من شده بود و از خجالت سرشو انداخته بود پایین.به بقیه نگاه کردم.همه چشمشون به من بود و لبخند میزدن.
از شدت خجالت سرخ شده بودم.سرمو انداختم پایین و دلم میخواست بخار بشم تو ابرها.
سوار ماشین امین شدم...
فقط من و امین بودیم.با آرامش واحترام گفت:
_کجا برم؟
-بریم خونه ما.
دوست داشتم با امین بریم بهشت زهرا (س)پیش پدرومادرش.
گرچه بهتر بود با لباس عقدم میرفتم ولی دوست نداشتم همه نگاهم کنن.
ترجیح دادم چادر مشکی و لباس بیرونی بپوشم.لباس عقدم پوشیده بود ولی سفید بود و جلب توجه میکرد.
گل خریدیم و رفتیم سمت بهشت زهرا(س).
تو مسیر همش به امین نگاه میکردم ولی امین فقط به جلو نگاه میکرد. بهتر،منم از فرصت استفاده میکردم و چشم ازش برنمیداشتم.
یک ساعت که گذشت بالبخند گفت:
_خب صحبت هم بفرمایید دیگه.همه ش فقط نگاه میکنید.
دوست داشتم زودتر باهام خودمونی حرف بزنه.از کلمات شما و افعال سوم شخص استفاده نکنه.میدونستم امین خیلی با حجب و حیائه و اگه خودم بخوام مثل دخترهای دیگه رفتار کنم،این روند طولانی تر میشه.پس خودم باید کاری میکردم.
گرچه خیلی برام سخت بود ولی امین همسرم بود و معلوم نبود چقدر کنار هم میموندیم. نمیخواستم حتی یک روز از زندگیمو از دست بدم.دل و زدم به دریا و گفتم:
_امین.
بدون اینکه نگاهم کنه،سرد گفت:
_بله.
این جوابی که من میخواستم نبود.شاید زیاده روی بود ولی من وقت نداشتم.دوباره گفتم:
_امین.
بدون اینکه نگاهم کنه،بالبخند گفت:
_بله.
نه.این هم نبود.برای سومین بار گفتم:
_امین.
نگاهم کرد.چشم تو چشم.با لبخندگفت:
_بله
خوشم اومد ولی اینم راضیم نمیکرد.برای بار چهارم گفتم:
_امین.
چشم تو چشم،بالبخند،با اخم ساختگی، گفت:
_بله
نشد.پنجمین بار با ناز گفتم:
_امییییین.
به چشمهام نگاه کرد و بالبخند و خیلی مهربون گفت:
_جانم
این شد.از ته دل لبخند زدم.
و همونجوری که چشم تو چشم بودیم، گفتم:..
دوست دارم💚🙈
👇🔔 ادامه دارد ......
✍نویسنده : بانو مهدی یار
🖼افتادن عمامهها
🔹سال گذشته یکی از طلاب حوزه علمیه اصفهان در مواجهه با سقوط یک کوهنورد از کوه با انداختن عمامه خود او را نجات داد.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌸🌼🌸🌼
🌹 شهید عباس حیدری فرزند علی
🌸🌼🌸🌼
🌹 تاریخ شهادت 1366/1/29
🌸🌼🌸🌼
🌹درسن. 17سالگی
🌸🌼🌸🌼
🌹بانه عملیات فتح 5
🌸🌼🌸🌼
🌹مزار روستای کمال آباد جرقویه
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
به نام خدا 🌼
قسمتی از وصیتنامه شهید حسنعلی احمدی
🌸🌼🌸🌼
مادر مهربانم از زحمات طاقت فرسای شما کمال تشکر را می نمایم زیرا زحمات شما موجب شد که بتوانم به جبهه نبرد بروم
و شما باید به درگاه خداوند شکر کنید که توانسته اید فرزندی تربیت نموده و او را در راه خدا بفرستید.🌹
ای روشنای خانه امید ای شهید
ای معنی حماسه جاوید ای شهید
🌸🌼
چشم ستارگان فلک از تو روشن است
ای برتر از سراچه خورشید ای شهید
🌸🌼
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
از سخنان رهبر معظم انقلاب آیت الله امام خامنهای 🌼
شهدا علاوه بر مقامات رفیع معنوی مشعل دار پیروزی و آزادی و استقلال ملت هستند.
شهادت بالاترین پاداش و مزد جهاد فی سبیل الله است.🌼
https://eitaa.com/Yad_shohada1398