#تازه_کردن_دیدار
#ازلسان_مادر_معزز
#شهید_دفاع_مقدس
#یدالله_احمدی
زمانی که یدالله به سربازی رفت چون زمان جنگ تحمیلی بود وقتی به مرخصی می آمد دوستان و اقوام و همسایگان مرتب به دیدنش می آمدند و نمی گذاشتند یک دقیقه کنار من بنشیند. مخصوصا دوستانش که می آمدند و یدالله را با خودشان میبردند. من هم می گفتم: چرا نمی گذارید من یک دل سیر بعد از مدتها بچه ام را ببینم و کنار من بنشیند و هروز هم تعدادی از فامیل برای تازه کردن دیدار با یدالله به منزلمان می آمدند و در آن مدتی که یدالله در مرخصی بسر می برد ما مشغول مهمانداری بودیم. معمولا وقتی مردم به دیدن یدالله می آمدند از او سوالهای زیادی در رابطه با جنگ و خط مقدم و همرزمانش می پرسیدند. یدالله هم چیزهایی را که دیده بود را برایشان بازگو می کرد. یدالله اهل سوغاتی آوردن از مناطق جنگی نبود. فقط گاهی پوکه های خالی فشنگها را برای یادگاری با خود می آورد تا وقتی دوستانش و فامیل به دیدنش می آیند یکی یکی به آنها یادگاری بدهد.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398