eitaa logo
حفظ آثار شهدای دستجرد
592 دنبال‌کننده
20.3هزار عکس
4.6هزار ویدیو
40 فایل
این کانال برای حفظ آثار و روایات و اطلاع رسانی از مراسمات و برنامه های فرهنگی شهدای دستجرد جرقویه اصفهان ایجاد گردید خادم کانال شهدا @Aalmas_shohada لینک پیج حفظ آثارشهدای دستجرد در روبینو https://rubika.ir/almas1397f
مشاهده در ایتا
دانلود
زمان انقلاب یک شب بچه ی همسایه سخت بیمار می شود و نیاز به دکتر پیدا می کند. آنشب از طرف ارتش شاه حکومت نظامی اعلام کرده بودند و کسی نمی توانست در ساعات پایانی شب در شهر تردد کند. ماموران حکومتی آنان را دستگیر و بازجویی می کردند. اما پدرم از آنجایی که خیلی دست بخیر و با خدا بود نمی تواند ببیند بچه همسایه درد می کشد. می رود ماشینش را روشن می کند و بچه را سوار ماشین می کند و اورا به دکتر می برد. ولی در میان راه ماموران شاه آنها را می بینند و به سمت ماشین پدرم شلیک می کنند و یک تیر به درب کاپوت جلوی ماشین می خورد و درب کاپوت را سوراخ می کند. پدرم توجه ای نمی کند ولی با یاری خدا به راه خودش ادامه می دهد و بچه را هر طور که بود به دکتر می رساند و آن بچه به لطف خدا و با فداکاری پدرم سلامتی خود را بدست می آورد و حالا بزرگ شده است و برای خودش همسر و فرزند دارد و الحمدلله زندگی خوبی دارد. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
زمان انقلاب یک شب بچه ی همسایه سخت بیمار می شود و نیاز به دکتر پیدا می کند. آنشب از طرف ارتش شاه حکومت نظامی اعلام کرده بودند و کسی نمی توانست در ساعات پایانی شب در شهر تردد کند. ماموران حکومتی آنان را دستگیر و بازجویی می کردند. اما پدرم از آنجایی که خیلی دست بخیر و با خدا بود نمی تواند ببیند بچه همسایه درد می کشد. می رود ماشینش را روشن می کند و بچه را سوار ماشین می کند و اورا به دکتر می برد. ولی در میان راه ماموران شاه آنها را می بینند و به سمت ماشین پدرم شلیک می کنند و یک تیر به درب کاپوت جلوی ماشین می خورد و درب کاپوت را سوراخ می کند. پدرم توجه ای نمی کند ولی با یاری خدا به راه خودش ادامه می دهد و بچه را هر طور که بود به دکتر می رساند و آن بچه به لطف خدا و با فداکاری پدرم سلامتی خود را بدست می آورد و حالا بزرگ شده است و برای خودش همسر و فرزند دارد و الحمدلله زندگی خوبی دارد. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
زمان انقلاب یک شب بچه ی همسایه سخت بیمار می شود و نیاز به دکتر پیدا می کند. آنشب از طرف ارتش شاه حکومت نظامی اعلام کرده بودند و کسی نمی توانست در ساعات پایانی شب در شهر تردد کند. ماموران حکومتی آنان را دستگیر و بازجویی می کردند. اما پدرم از آنجایی که خیلی دست بخیر و با خدا بود نمی تواند ببیند بچه همسایه درد می کشد. می رود ماشینش را روشن می کند و بچه را سوار ماشین می کند و اورا به دکتر می برد. ولی در میان راه ماموران شاه آنها را می بینند و به سمت ماشین پدرم شلیک می کنند و یک تیر به درب کاپوت جلوی ماشین می خورد و درب کاپوت را سوراخ می کند. پدرم توجه ای نمی کند ولی با یاری خدا به راه خودش ادامه می دهد و بچه را هر طور که بود به دکتر می رساند و آن بچه به لطف خدا و با فداکاری پدرم سلامتی خود را بدست می آورد و حالا بزرگ شده است و برای خودش همسر و فرزند دارد و الحمدلله زندگی خوبی دارد. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
زمان انقلاب یک شب بچه ی همسایه سخت بیمار می شود و نیاز به دکتر پیدا می کند. آنشب از طرف ارتش شاه حکومت نظامی اعلام کرده بودند و کسی نمی توانست در ساعات پایانی شب در شهر تردد کند. ماموران حکومتی آنان را دستگیر و بازجویی می کردند. اما پدرم از آنجایی که خیلی دست بخیر و با خدا بود نمی تواند ببیند بچه همسایه درد می کشد. می رود ماشینش را روشن می کند و بچه را سوار ماشین می کند و اورا به دکتر می برد. ولی در میان راه ماموران شاه آنها را می بینند و به سمت ماشین پدرم شلیک می کنند و یک تیر به درب کاپوت جلوی ماشین می خورد و درب کاپوت را سوراخ می کند. پدرم توجه ای نمی کند ولی با یاری خدا به راه خودش ادامه می دهد و بچه را هر طور که بود به دکتر می رساند و آن بچه به لطف خدا و با فداکاری پدرم سلامتی خود را بدست می آورد و حالا بزرگ شده است و برای خودش همسر و فرزند دارد و الحمدلله زندگی خوبی دارد. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398