حفظ آثار شهدای دستجرد
#ای_دوست_مرو_که_بی_تو_آرامم_نیست آخر ای #دوست! نخواهی پرسید؟! که دل از #دوریِ رویت چه کشید… #سوخت در
#معرفینامه
#شهید_مدافع_حرم
#حسین_امیدواری
نام؛حسین
نام خانوادگی؛امیدواری
ت ت؛1365/2/10
ت ش؛1394/10/21
محل شهادت؛حلب واقع در سوریه
#مختصرزندگینامه
شهید حسین امیدواری در شهرک ولیعصر تهران به دنیا آمد.در سن 8سالگی به میدان معلم یافت آباد نقل مکان کردیم و حسین عضو بسیج مسجد علی ابن موسی الرضا علیه السلام شدند و مدتی هم در کانون قرآن مسجد مشغول فعالیت شدند.پس از کسب دیپلم علوم انسانی در سال 1385به خدمت سربازی رفت.در طول 2سال سربازی دو مرتبه سرباز نمونه معرفی شدند.پس از پایان سربازی مشغول به کار شدند.در سال 1394متوجه شدند به سوریه نیرو اعزام می کنند و برای اعزام به سوریه ثبت نام نمودند.در آخرین محرم زندگیش هم خادم هیئت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)در شادآباد شدند.
#ویژگی_اخلاقی
حسین در طول 29سال زندگی دنیایی در هر کاری سعی می کرد رضایت خدا را مد نظر داشته باشد. و باغیرت،رئوف ،مظلوم پناه بود.اگر دست به کاری میزد سعی می کرد به بهترین نحو آن کار را به پایان برساند.
فردی خوشرو و خوش برخورد بود.اگر کسی به کمک نیاز داشت تا آنجایی که می توانست به کمک آنها می شتافت.در کارهایش بسیار صبور بود. شوخ طبع بود در حالی که باعث شکستن عزت نفس کسی نمی شد.
(هرگز کسی را مسخره نمی کرد)
#ایستگاه_صلواتی
روزهای آخری بود که حسین آقا در تهران بودند و از انجا که به ما ثابت شده بود که حسین برود سوریه دیگر بر نمیگردد پس تمام سوالاتمان را از او پرسیدیم.
و یکی از دغدغه های ذهنی من این بود که بعد شهادتش دوست دارد کجا به خاک سپرده شود ،این سوال سخت را با هر زحمتی که بود بالاخره با گریه از ایشان پرسیدم حسین آقا گفتند من را در بهشت زهرا قطعه ۲۶ در کنار ایستگاه صلواتی بچه های مسجد حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام به خاک بسپارید. بعد از شهادتشان در آن قطعه جا نبود و بالاجبار در قطعه ۵۰ به خاک سپرده شدند و مدتی بعد یک ایستگاه صلواتی در کنارش بر پا شد.که در خواب دیدم وصیتنامه حسین در دستم است و می گویم با این که در قطعه ۲۶ نشد بروی ولی الان در قطعه ۵۰ ایستگاه صلواتی زدند به نام حضرت زینب سلام الله علیها و به نوعی وصیتت انجام شد.
و بعد از یک مدتی که رفتم بهشت زهرا دیدم نام آن ایستگاه صلواتی همان نام حضرت زینب سلام الله علیها است .
#خاطره_پیاده_روی_اربعین
در سال 91به پیاده روی اربعین رفتند.در حالی که با کاروان رفته بود می گفت سعی می کردم جدا از گروه حرکت کنم و مداحی گوش می دادم و می گفت آنجایی که پایم درد می گرفت به یاد بچه های امام حسین علیه السلام گریه می کردم. هر لحظه خود را در صحنه حرکت کاروان از کربلا به شام می گذاشتم و به یاد امام حسین و اهلبیتش علیهم السلام با گریه حرکت
می کردم. سال بعد می خواست دو مرتبه عازم کربلا شود اما هزینه سفرش را به خانواده ای که نیازمند بودند تقدیم نمود و همان شب خواب دیده بود در کربلا مشغول زیارت می باشد.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398