eitaa logo
حفظ آثار شهدای دستجرد
585 دنبال‌کننده
18هزار عکس
4هزار ویدیو
40 فایل
این کانال برای حفظ آثار و روایات و اطلاع رسانی از مراسمات و برنامه های فرهنگی شهدای دستجرد جرقویه اصفهان ایجاد گردید خادم کانال شهدا @Aalmas_shohada لینک پیج حفظ آثارشهدای دستجرد در روبینو https://rubika.ir/almas1397f
مشاهده در ایتا
دانلود
مجید چهارمین فرزند خانواده است. زمانی که هنوز به دنیا نیامده بود خواب دیدم امام خمینی رحمت الله علیه در منزل ما مهمان بودند و نسبت به ما خیلی محبت ویژه ای داشتند. وقتی هم مجید به دنیا آمد نسبت به دیگر فرزندانم رشد بهتری داشت. و پسری بی آزار و سر به زیر بود. مجید بسیار مظلوم بود. و بچه ای نبود که پر سرو صدا و شلوغ باشد و هرگز آزارش به اهل خانه و خانواده نرسید و اهل کوچه رفتن نبود و اگر گاهی هم می رفت زود بر می گشت و بیرون از خانه هم هیچ وقت به کسی آزار نرساند. کمی که بزرگتر شد و به سن دبستان رسید از خانه تا مدرسه سرش که پائین بود بالا نمی آورد که بخواهد بازیگوشی کند و حواسش پرت اطرافش باشد. بدون هیچ گونه جلب توجه ای در کوچه و خیابان رفت و آمد می کرد. زمانی که به شهادت رسید یکی از همسایه ها می گفت: مگر شما مجید هم داشتید. پس چرا ما در کوچه و خیابان نمی دیدیمش که حالا شهید شده است. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
مجید چهارمین فرزند خانواده است. زمانی که هنوز به دنیا نیامده بود خواب دیدم امام خمینی رحمت الله علیه در منزل ما مهمان بودند و نسبت به ما خیلی محبت ویژه ای داشتند. وقتی هم مجید به دنیا آمد نسبت به دیگر فرزندانم رشد بهتری داشت. و پسری بی آزار و سر به زیر بود. مجید بسیار مظلوم بود. و بچه ای نبود که پر سرو صدا و شلوغ باشد و هرگز آزارش به اهل خانه و خانواده نرسید و اهل کوچه رفتن نبود و اگر گاهی هم می رفت زود بر می گشت و بیرون از خانه هم هیچ وقت به کسی آزار نرساند. کمی که بزرگتر شد و به سن دبستان رسید از خانه تا مدرسه سرش که پائین بود بالا نمی آورد که بخواهد بازیگوشی کند و حواسش پرت اطرافش باشد. بدون هیچ گونه جلب توجه ای در کوچه و خیابان رفت و آمد می کرد. زمانی که به شهادت رسید یکی از همسایه ها می گفت: مگر شما مجید هم داشتید. پس چرا ما در کوچه و خیابان نمی دیدیمش که حالا شهید شده است. حدودا مجید ۱۲؛۱۳ ساله بود پدرش چندتا گوسفند خریده بود. مجید هم برای اینکه کمک حال پدرش باشد با شهید رضا ابراهیم زاده که هم سن و سال بودند روزها گوسفندا رو به صحرا می بردند و می آوردند. ما یک مغازه ای هم داشتیم که هر وقت مجید از مدرسه بر می گشت می رفت دم مغازه در کارهای مغازه به کمک پدرش می کرد. 🌷🌷🌷🌷 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398