#زنده_ماندن
#ازلسان_مادر_معزز
#شهید_دفاع_مقدس
#احمد_فصیحی
در هفت ماهگی قبل از به دنیا آمدن احمد یکبار یکی از فرزندانم که کوچک بود کنار من خوابیده بود که ناگهان در خواب وقتی آمد جابجا شود با پا محکم به پهلوی من خورد و آن لحظه درد شدیدی بر من عارض شد که حالم خیلی بد شد که رفتند خانم قابله ای را آوردند و کمی به من رسیدگی کرد تا حالم بهتر شد.
و نزدیک غروب رفتم منزل پدرم دیداری تازه کنم وقتی برگشتیم منزل خودمان موقعه خواب بود خوابیدیم؛ و صبح که از خواب بیدار شدم گویی پهلوی مرا به تشک دوخته بودند و اصلا نمی توانستم حرکت کنم. و درد شدیدی را احساس می کردم. اما به لطف خدا آن درد هم از بین رفت و احمد زنده ماند و خدا او را به ما سالم عطا کرد. و از بلاهای مختلف حفظ کرد تا بزرگ شود و سرباز اسلام شود و در قربانگاه عشق اورا خریدار شد.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398