در بیمارستان کرمان درمان شهرستان کرمان در آخرین لحظات عمر شهید بزرگوار بودم که شهید نگاهش به اطراف بود و من به ایشان گفتم چیزی می خواهید فرمودند: خیر چون خیلی اصرار کردم گفتند من چیزهای را می بینم که شما نمی بینید من شروع به #گریه و #زاری کردم شهید با #لبخند گفت: مقدار زیادی #فرشته_ها دور من حلقه زده اند که در همین گفت و گو بودیم که شهید به آسمان پرواز کرد و شهید شد #یاد و #خاطره_اش گرامی باد.
🌷 #شهید_حسن_رضوانی🌷
✍ #راوی : همرزم شهید
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
✍ #خاطره_ای_از_شهید
#خــــــــــندید_ورفــــــــــت
یکی از خصوصیاتش خندان بودن خاطره خوبمون از جمال اینه که همیشه سعی میکرد با #لبخند از کنار مسایل رد بشه و وقتی قرار شد، ما از سوریه با پرواز اول برگردیم وسایلمون رو بار کامیون کردو راه افتاد سمت #فرودگاه وقتی گفتم تو هم میای؟؟؟
با خنده گفت نه ما قرار نیست برگردیم
#بروی_شهادت خندیدند و رفتند
✍ #نقل_از : همرزم شهید
🌷 #شهید_مدافع_حرم_جمال_رضی🌷
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398