✍ #خاطره_ای_از_شهید
#خــــــــــندید_ورفــــــــــت
یکی از خصوصیاتش خندان بودن خاطره خوبمون از جمال اینه که همیشه سعی میکرد با #لبخند از کنار مسایل رد بشه و وقتی قرار شد، ما از سوریه با پرواز اول برگردیم وسایلمون رو بار کامیون کردو راه افتاد سمت #فرودگاه وقتی گفتم تو هم میای؟؟؟
با خنده گفت نه ما قرار نیست برگردیم
#بروی_شهادت خندیدند و رفتند
✍ #نقل_از : همرزم شهید
🌷 #شهید_مدافع_حرم_جمال_رضی🌷
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
✍ #خاطرات_افلاکیان
#به_ماه_نگاه_کن!!( #خاطره_ای_زیبا_از_شهید )
شب عملیات مسلم بن عقیل(علیه السلام) اوضاع خیلی به هم ریخته بود و نیرو ها شدیدا مشغول اجرای دستورات فرماندهان خود بودند .در همین گیر و دار ناگهان چشمم به همت افتاد.دیدم ساکت و آرام همین طور که به آسمان نگاه می کند، #اشک میریزد.تعجب کردم."گفتم حتما مشغول راز و نیاز با خداست و داره از خدا برای پیروزی توی عملیات کمک می گیره."به هر حال کنجکاوی باعث شد که بوم سراغش،از او پرسیدم:" #چیه_حاجی چرا گریه میکنی؟"
به آسمان اشاره کرد و گفت:"به ماه نگاه کن."
نگاهی به ماه انداختم و گفتم:"خب،چی شده؟"
#گفت:"ماه لحظه به لحظه بچه ها رو همراهی می کنه.هر جا اونا توی دید دشمن قرار می گیرن،ماه می ره زیر ابر و جایی که از دید دشمن بیرون میان و نیاز به روشنایی دارن،ماه میاد و همه جارو روشن میکنه.می بینی #لطف_خدا رو که چطور شامل حال ما میشه؟حالا فهمیدی برا چی اشکم در اومده؟"
او رفت و این #امداد_غیبی را از پشت بیسیم به اطلاع فرمانده گردان ها هم رساند و آن ها را متوجه حرکت ابر و ماه کرد.دقایقی بعد صدای گریه ی همه ی آن ها ار پشت #بی_سیم شنیده می شد.
✍ #نقل_از : محمد جوانبخت
🌷 #شهید_محمد_ابراهیم_همت🌷
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398