حفظ آثار شهدای دستجرد
#وصیتنامه
#شهید_دفاع_مقدس
#مرتضی_زارعان_قهی
رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ (بقره/ ۲۵۰)
پروردگارا صبر و شكيبايى بر ما فرو ريز و قدمهاى ما را ثابت و استوار بدار و مارا بر گروه كافران پيروز فرما.
خدایا بخاطر تو و اسلام تو و قرآن تو به هر کجای دنیا برای مبارزه سفر خواهم کرد. خدایا بخاطر رسیدن به تو و عشق به تو از همه چیز خود حتی از جان خود گذشته و سراسیمه به سوی تو می آیم. امیدوارم که قبول فرمایی که من بجزء گناه چیز دیگری در کوله بار خود ندارم. امید آنکه امام زمانم از من و از همه خشنود باشد و درود به رهبر کبیر انقلاب امام خمینی فرمانده کل قوا ؛ با درود به روان پاک شهیدان، سرخ جامگان اسلام از آدم تا حسین (علیهم السلام) و از حسین تا کنون و شهیدان تیرماه مخصوصا شهید مظلوم بهشتی و با درود بر روح پر فتوح علی منتظری و دیگر رزمندگان ایران؛ وصیتنامه خود را آغاز می کنم.
پدر و مادرم درود بر شما که با زحمتهای فراوان مرا بزرگ کردید و به جبهه فرستادید تا با دشمنان اسلام مبارزه کنم. درود بر شما که به من یاد دادید لبیک گفتن را؛ لبیکی که حسین (علیه السلام) در ۱۴۰۰ سال پیش هل من ناصرا ینصرونی آن را گفته است. خدا به شما اجری بزرگ بدهد ان شاء الله..
پدر و مادرم؛ ملتم اگر خدا لیاقت شهید شدن را به من عنایت کرد اول سلام مرا به رهبرم برسانید. ثانیاً برایم قبل از آن که عزاداری کنید و قبل از آن که تشریفات بجای آورید تبلیغ کنید و سپس بگذارید بفهمند برای چه رفتم و برای چه کشته شدم. در مقابل دشمنان گریه نکنید که آن ها خوشحال شوند. نمی گویم گریه نکنید گریه بکنید ولی بجای خود؛ در مقابل دشمنان چنان سخت و استوار باشید. چون کوه چنان استوار باشید که لرزه بر اندامشان افتد و تا دیگر بفهمند با اسلام نمی شود مبارزه کرد. پدر و مادرم بعد از من خواهشی که از شما دارم که اگر دیگر برادرم نیز خواست به جبهه برود به آن اجازه بدهید برود نگذارید لوله ی اسلحه ام سرد شود. نگذارید روغن آن خشک شود. نگذارید سنگرم خالی بماند. و نگذارید اسلحه ام روی زمین مانده و خاک بگیرد. بگذار تا مبارزه هست ما نیز شرکت جزئی در این مبارزه داشته باشیم. و از شما ملت غیور ایران و از خانواده خود خواهشی که دارم این است که این پیر جماران رهبر انقلاب را تنها نگذارید و خود نیز تا آخرین قطره ی خون با دشمنان اسلام مبارزه خواهم کرد امیدوارم چه بسیارند منافقین وابسته داخلی که همیشه به خود حق می دهند و کردار خویش را عاقلانه می پندارند. اینان فکر می کنند که افرادی منزه و از هر عیب و نقصی مبرا هستند. تصور می کنند که هیچ نقطه ضعفی در آنان نیست ولی سایر مردم عیب و نقص دارند و در کارها اشتباه می کنند. ولی اشتباه می کنند. در صورتی که این طور نیست خود اینهابا این پندار در اشتباهند و طرز فکر آن ها صحیح نیست. و به مرض روانی منافقی دچارند.
(والسلام امیدوارم مورد لطف خداوند قرار گیرم)
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
حفظ آثار شهدای دستجرد
#فعالیتهای_انقلابی
#راوی_خواهر_گرامی
#شهید_دفاع_مقدس
#مرتضی_زارعان_قهی
درسیزدهمین روز ازدیماه سال 1342 در خانواده ای متدیّن و ولایتی درشهر سامان از توابع چهار محال و بختیاری پسری دیده به جهان گشود که خانواده اش با عنایت به علاقه به علی بن ابی طالب نامش را مرتضی گذاشتند . مرتضی دوران طفولیت را سپری می کرد که به اتفاق خانواده در سال 1348 به روستای قهی عزیمت نمود . دوران ابتدایی وی درتنها دبستان روستای قهی سپری شدولی مجبور شد برای ادامه تحصیل به شهر هرند درفاصله ی 9 کیلومتری روستای خود عزیمت کند . مرتضی تا کلاس دوم در مدرسه راهنمایی رضا پهلوی (شهید صفار فعلی) به تحصیل ادامه داد اما وضعیت مالی خانواده به وی اجازه ی ادامه تحصیل نداد، بنابراین تصمیم گرفت مدرسه را ترک کند و برای کمک به خانواده کار کند . طولی نکشید که مرتضی در کارخانه ی ریسندگی و بافندگی رنگین بافت کوهپایه مشغول شد و تا سال 1357 (اوایل انقلاب اسلامی) درآنجا به کارو فعالیت پرداخت . در این سال بود که انقلاب و نهضت امام خمینی کم کم به بسیاری ازشهرها و روستاهای کشور گسترش یافت و اکثریت قریب به اتفاق مردم کشور، در راهپیمایی هایی که بر ضد حکومت شاه رقم می خورد شرکت فعال داشتند. با ورود حضرت امام به پاریس ، حرکت نهضت شکل جدیدی به خود گرفت و مخالفت ها از شهرهای بزرگ به شهر های کوچک تر و حتی روستاها کشیده شد . پیام های حضرت امام دراسرع وقت به صورت نوارهای کاست و اعلامیه در دسترس مردم قرار می گرفت و مردم ازاوضاع و احوال انقلاب با خبر می شدند و نسبت به پیام حضرت امام خمینی عکس العمل نشان می دادند . مرتضی نیز شیفته ی امام و نهضت انقلابی امام شده بود و برای ابراز وجود و حمایت از انقلاب ، یکی از شعارهای انقلاب و نهضت را روی یکی ازدستگاه های کارخانه ی ریسندگی و بافندگی رنگین بافت نوشته بود : این خبر (مرگ بر شــــــاه ، ما زیر بار ظلم نمی رویم) به مسئولین کارخانه گزارش شده بود و آنها چون شکست شاه و پیروزی انقلاب را باور نداشتند ، مرتضی را از کارخانه اخراج کردند . مرتضی مدت کمی بیکار بود تا اینکه ، انقلاب اسلامی به رهبری بنیانگذار جمهوری اسلامی ، حضرت امام خمینی به پیروزی نهایی رسید . بعد ازپیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران ، مرتضی برای ادامه کار و فعالیت به کارخانه مراجعه کرد ولی مسئولین کارخانه از پذیرش او سرباز زدند . مرتضی برای استحاق حقــوق خود، علت اخراج خود را با مسئول کمیته ی امداد کوهپـــایه در میان می گذارد و او با مسئولین کارخانه صحبت می کند و او را متقاعد می کند که مرتضی دوباره به کار و فعالیت خود درکارخانه باز گردد.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
#وصیتنامه
#شهید_دفاع_مقدس
#مرتضی_زارعان_قهی
رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ (بقره/ ۲۵۰)
پروردگارا صبر و شكيبايى بر ما فرو ريز و قدمهاى ما را ثابت و استوار بدار و مارا بر گروه كافران پيروز فرما.
خدایا بخاطر تو و اسلام تو و قرآن تو به هر کجای دنیا برای مبارزه سفر خواهم کرد. خدایا بخاطر رسیدن به تو و عشق به تو از همه چیز خود حتی از جان خود گذشته و سراسیمه به سوی تو می آیم. امیدوارم که قبول فرمایی که من بجزء گناه چیز دیگری در کوله بار خود ندارم. امید آنکه امام زمانم از من و از همه خشنود باشد و درود به رهبر کبیر انقلاب امام خمینی فرمانده کل قوا ؛ با درود به روان پاک شهیدان، سرخ جامگان اسلام از آدم تا حسین (علیهم السلام) و از حسین تا کنون و شهیدان تیرماه مخصوصا شهید مظلوم بهشتی و با درود بر روح پر فتوح علی منتظری و دیگر رزمندگان ایران؛ وصیتنامه خود را آغاز می کنم.
پدر و مادرم درود بر شما که با زحمتهای فراوان مرا بزرگ کردید و به جبهه فرستادید تا با دشمنان اسلام مبارزه کنم. درود بر شما که به من یلد دادید لبیک گفتن را؛ لبیکی که حسین (علیه السلام) در ۱۴۰۰ سال پیش هل من ناصرا ینصرونی آن را گفته است. خدا به شما اجری بزرگ بدهد ان شاء الله..
پدر و مادرم ملتم اگر خدا لیاقت شهید شدن را به من عنایت کرد اول سلام مرا به رهبرم برسانید. ثانیاً برایم قبل از آن که عزاداری کنید و قبل از آن که تشریفات بجای آورید تبلیغ کنید و سپس بگذارید بفهمند برای چه رفتم و برای چه کشته شدم. در مقابل دشمنان گریه نکنید که آن ها خوشحال شوند. نمی گویم گریه نکنید گریه بکنید ولی بجای خود؛ در مقابل دشمنان چنان سخت و استوار باشید. چون کوه چنان استوار باشید که لرزه بر اندامشان افتد و تا دیگر بفهمند با اسلام نمی شود مبارزه کرد. پدر و مادرم بعد از من خواهشی که از شما دارم که اگر دیگر برادرم نیز خواست به جبهه برود به آن اجازه بدهید برود نگذارید لوله ی اسلحه ام سرد شود. نگذارید روغن آن خشک شود. نگذارید سنگرم خالی بماند. و نگذارید اسلحه ام روی زمین مانده و خاک بگیرد. بگذار تا مبارزه هست ما نیز شرکت جزئی در این مبارزه داشته باشیم. و از شما ملت غیور ایران و از خانواده خود خواهشی که دارم این است که این پیر جماران رهبر انقلاب را تنها نگذارید و خود نیز تا آخرین قطره ی خون با دشمنان اسلام مبارزه خواهم کرد امیدوارم چه بسیارند منافقین وابسته داخلی که همیشه به خود حق می دهند و کردار خویش را عاقلانه می پندارند. اینان فکر می کنند که افرادی منزه و از هر عیب و نقصی مبرا هستند. تصور می کنند که هیچ نقطه ضعفی در آنان نیست ولی سایر مردم عیب و نقص دارند و در کارها اشتباه می کنند. ولی اشتباه می کنند. در صورتی که این طور نیست خود اینهابا این پندار در اشتباهند و طرز فکر آن ها صحیح نیست. و به مرض روانی منافقی دچارند.
(والسلام امیدوارم مورد لطف خداوند قرار گیرم)
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398