eitaa logo
حفظ آثار شهدای دستجرد
573 دنبال‌کننده
16.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
36 فایل
این کانال برای حفظ آثار و روایات و اطلاع رسانی از مراسمات و برنامه های فرهنگی شهدای دستجرد جرقویه اصفهان ایجاد گردید خادم کانال شهدا @Aalmas_shohada لینک پیج حفظ آثارشهدای دستجرد در روبینو https://rubika.ir/almas1397f
مشاهده در ایتا
دانلود
دو ساعت در برف پشت در نشسته بود در کوهستان، چریک خراسانی در کردستان و پای کار در بود. برف که میاد، یاد محمود کاوه می‌افتم. وقتی برای آزادسازی سد بوکان با یک گردان ۴۰ کیلومتر مسیر را در برف رفت، چندین بار از ابتدا تا انتهای ستون را دوید کسی جا نماند. توی و و ، به دشمن آوار شد و شد. دهم شهریور ماه ١٣۶۵، روح این و (علیه السلام) در عملیات کربلای ٢ بر بلندای قله ٢۵١٩ حاج عمران به پرواز درآمد و به فیض نائل شد. ✍ : خبرگزاری بسیج 🌷 🌷 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
# سنگر شهدا شهید مصطفی ردانی پور- قسمت دوم : سایت برش ها تعهد به لباس و فرهنگ روحانیت در سیره شهید مصطفی ردانی پور مصطفی خیلی دوست داشت در عملیات ثامن الأئمه شهید شود. قبل از عملیات غسل شهادت کرده و وصیت نموده بود. لباس سپاهش، تمیز و اتو کرده بود و پیشانی بند “یا حسین (ع)” بسته بود. شب عملیات دنبال مسواکش می گشتم. داخل ساک دستی اش را نگاه کردم. روی عمامه اش تکه کاغذی، نظرم را جلب کرد. روی آن، همان جمله قدیمی اش را نوشته بود: «عمامه من، کفن من است». کتاب مصطفی، نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، چاپ ششم- ۱۳۹۴؛ ص ۷۹ و ۸۰٫ کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
# سنگر شهدا 🌷🌷🌷 اخلاقی شهید مصطفی ردانی پور - قسمت چهارم : سایت برش ها ساعت اختصاصی خدا در سیره شهید مصطفی ردانی پور گفتم «با فرمانده تان کار دارم » گفت « الان ساعت یازده است، ملاقاتی قبول نمی کند» رفتم پشت در اتاقش. در زدم ؛ گفت « کیست ؟» گفتم« مصطفی منم» گفت « بیا داخل ». سرش را از سجده بلند کرد، چشم های سرخ، خیس اشک. رنگش پریده بود. نگران شدم. گفتم« چه شدمصطفی؟ خبری شده ؟ کسی طوریش شده ؟»دو زانو نشست. سرش را انداخت پایین. زل زد به مهرش. دانه های تسبیح را یکی یکی از لای انگشت هایش رد می کرد. گفت « یازده تا دوازده هر روز را فقط برای خدا گذاشته ام. برمی گردم کارهایم را نگاه می کنم. از خودم می پرسم کارهایی که کردم برای خدا بود یا برای دل خودم. » کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
یکی از دوستان که مشکل حادی برایش پیش‌آمده بود، نزد من آمده و به‌دنبال چاره بود مشکل دادگاهی داشت و با توجه به شکایتی که از او شده بود و را هم گرفته بودند، بایستی فردایش به زندان می‌رفت گفت آبرویم در خطر است و نمی‌دونم چی‌کار کنم. برایش ماجرای شهید الضاریان تعریف کردم و گفتم برو و بر سر مزار شهید انصاریان و از او بخواه که مشکلات را حل بکند. او شبانه رفته بود سر مزار شهید و از او کمک طلبیده بود فردای آن روز که پیگیر کارش شدم گفت مشکلم حل شد. گفتم چه‌طوری گفت همان‌طور که گفتید رفتم سر مزار شهید انصاریان و مشکلم را با او درمیان گذاشتم و خواستم که کمکم کند. صبح که از خواب بیدار شدم با شاکی پرونده‌ام تماس گرفتم که شاید رضایتش رو بگیرم، اما در کمال ناباوری دیدم او اصلاً آدم دیروز نیست و نظرش کاملاً تغییر کرده و می‌گوید من از شکایتم گذشتم شما هم هر طور که می‌توانی را پرداخت کن. ✍ :حجت الاسلام تقی خانی از آشنایان شهید محمد انصاریان ✍ : کتاب الضاریان (مجموعه خاطرات و زندگینامه شهید محمد انصاریان) کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398