eitaa logo
حفظ آثار شهدای دستجرد
566 دنبال‌کننده
24.5هزار عکس
5.7هزار ویدیو
47 فایل
این کانال برای حفظ آثار و روایات و اطلاع رسانی از مراسمات و برنامه های فرهنگی شهدای دستجرد جرقویه اصفهان ایجاد گردید خادم کانال شهدا @Aalmas_shohada لینک پیج حفظ آثارشهدای دستجرد در روبینو https://rubika.ir/almas1397f
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 شهدا روز خاکسپاری شهید شفیع زاده منتظر آمدن این شهید بودند 🔹️ وقتی خاکسپاری شهید انجام گرفت و مراسم به پایان رسید و اطراف مزار شهید آرام تر شد. ◇ خانمی جلو آمد و سوال کرد: این شهید کیست و چه مسئولیتی در جبهه داشته است. ◇ گفتیم : فرمانده توپخانه سپاه بود. ◇ پاسخ داد: « این شهید خیلی مقام عالی دارد.» ◇ گفتیم: «شما از کجا می‌دانید؟» ◇ گفت: «من مادر شهید مزار کنار شهید شفیع زاده هستم. دیشب فرزندم را خواب دیدم که با وضع و لباس مرتب آمده بود. سوال کردم چه خبر است؟ ◇ پسر شهیدم گفت: مگر شما مطلع نیستید، یکی از فرماندهان والامقام مهمان ما است و ما همگی به استقبال وی آمده‌ایم. ◇ شهید بهشتی، شهید مدنی، شهید چمران و ... همه بزرگان ما هم برای پیشواز آمده‌اند و ما سه روز است که منتظریم (از شهادت حسن تا دفن سه روز فاصله افتاده بود). ◇ به همین خاطر من امروز آمدم تشییع شهید که ببینم آن مقام بزرگ شهر ما که هیچکس او را نمی‌ شناسد کیست. ◇ مادر شهید که تعریف می‌کرد همه گریه می‌کردند و بر خاک مزار شهید شفیع زاده افتادند. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
📌 روایتی از حاج قاسم درباره شوخی های یک ساعت قبل از شهادت حاج حسن شفیعی 🔹️ حاج قاسم سلیمانی در خاطره‌ای از شهید حسن شفیع زاده روایت می‌کند: ◇ من با شهید شفیع‌‌زاده خیلی رفیق بودم و رفاقتی که با شهید شفیع‌‌زاده داشتم از بچه‌‌های دیگر بیشتر بود، ما معمولاً در جلسات کنار هم می‌‌نشستیم و با هم دیگر بیشتر شوخی می‌‌کردیم. ◇ یادم است، در کربلای ۱۰ به همراه برادر عزیزمان سردار اسدی رفته بودیم برای تثبیت خط وساخت یک فیلم مستند چون شب گذشته عملیات بود، با دوربین رفتیم به بچه‌‌ها هم سر بزنیم. ◇ رفتیم پیش آقای شمخانی بعد پیش آقای شفیع‌ زاده. بین رزمنده‌‌ها ما همیشه من باب شوخی چیزهایی داشتیم، ایشان هم منتظر این نکته‌‌ها بود و جواب می‌ داد، شروع کردم به صحبت و شوخی کردن. ◇ فیلم را داشتیم بین خودمان به سبک سینمایی تعریف میکردیم وقتی که رسیدیم به موزیک، معمولاً در فیلم به ترتیب گفته می‌شود کارگردان چه کسی است، بازیگران و… بازیگران را خودمان معرفی کردیم، وقتی که رسیدیم به موزیک متن، گفتیم موزیک متن شفیع‌زاده. خدا رحمت کند. ◇ ۱۰ دقیقه حسن می‌‌خندید و می‌‌گفت بار دیگر بگو و شاید کمتر از یک ساعت قبل از شهادتش بود. ◇ بعد ایشان از همان جا بلند شد و برای سر زدن به منطقه عملیاتی ارتفاعات عمومی ماووت رفت که همان جا توسط اصابت گلوله توپ به خودرویش شهید شد. ◇ پیکر پاک این شهید عزیز در گلزار شهدای تبریز به خاک سپرده شد. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
حفظ آثار شهدای دستجرد
[ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون] شهید رضا ابراهیم زاده نیز مثل پسر خاله شهیدش شهید حسن میربیگی در سن خردسالی پدرش را از دست داده بود و این دو شهید عزیز با یتیمی و به سختی بزرگ شده بودند. شهید ابراهیم زاده زمانی که پدرش را از دست داد کلاس دوم ابتدایی بود و بقدری غم از دست دادن پدر برایش سخت و غیر قابل تحمل بود که دیگر قادر به ادامه تحصیل نبود و به ناچار از همان زمان ترک تحصیل کرد از خصوصیات بارز شهید مردم دوستی و مهربانی شهید بود که همیشه دوست داشت به دیگران کمک کند. شهید ابراهیم زاده که حدود شانزده سال بیشتر سن نداشت زمان جنگ همیشه دوست داشت به جبهه برود و در راه دفاع از دین و کشور مبارزه کند بلاخره با وجود سن کمش و پیگیریهای مدام توانست به جبهه های حق علیه باطل اعزام شود و در زمانی که به فوز شهادت نائل آمد در غرب و منطقه کردستان بود و به دست معارضین کردستان اسیر شد. معارضین کُرد که جهت خود مختاری مبارزه می کردند در زمان جنگ چون بر ضد نظام مقدس جمهوری اسلامی در جنگ بودند. صدام نیز کمکهای مالی و لجستکی زیادی به آنها می کرد و در واقع بازوی صدام در مرزهای غربی کشور بودند. آنها دو گروه معروف به نام کومله و دمکرات بودند. که گروه کومله صدبرابر از داعشیهای این زمان بدتر بودند. بسیار بی رحم و جنایتکار و سنگدل بودند چنانچه رزمندگان ما را اسیر می کردند با بدترین شکنجه ها آنها را به شهادت می رساندند مخصوصا اگر اسیری که می گرفتند بسیجی یاسپاهی ویا روحانی بودند و در برابر آنها مقاومت می کردند و تسلیم خواسته های انان نمی شدند. شهید ابراهیم زاده که یک بسیجی مخلص بود به دست این وحشیهای ملعون اسیر شده بود و چون تسیلم خواسته های آنان که از رزمندگان می خواستند بگویند که به زور آنها را به جبهه آوردند و به خواسته خودشان نبوده و همچنین از آنان می خواستند که به امام و نظام بد و بیراه بگویند قبول نکرده بود آنها نیز این شهید عزیز را بی رحمانه شکنجه کرده بودند و شصت دستش را بریده بودند. آنقدر از دستش خون رفته بود تا به شهادت رسیده بود. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
۲۴رجب سالروز فتح خیبر به دست یداللهی امیرالمومنین علی‌بن‌ابی‌طالب علیه السلام گرامی باد💐 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
8.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
• خواستگاری خاص • این فیلم براساس واقعیت ساخته شده است⚘ ۰ تا اخر ببینید ۰ مراسم خواستگاری یکی از فرزندان شهدای مدافع حرم الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌ 🤲🏻 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
11.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ♻️ خاطره قابل تأمل امام خامنه‌ای از سید قطب قابل توجه کسانی که با پوشش خبری حضور بی‌حجاب‌ها در مراسم‌های ملی و مذهبی‌، دنبال جذب آنها هستند. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
1.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ بسم رب الشھـداء و الصدیقین ❤️ 🌺 پادشاه و مقامات مالزی در سالن مسابقات نشسته و خبرنگارها اطراف جایگاه قاریان را شلوغ کرده بودند. دوربین ها تلاوت ها را به طور زنده برای سایر کشورها پخش می کردند. 🌹اسم محسن که اعلام شد، به جایگاه رفت. مصطفی که مدیر فنی قرائتش بود، وقتی آن جو سنگین را علیه ایران دیده بود به محسن گفت : ❗️🔆🔅_ به رتبه فکر نکن! خیال کن رتبه برتر مال توئه و می خوای از دستش بدی! نگران هیچ چیز نباش. فقط به تلاوت فکر کن! 🔻محسن روی صندلی نشست. دوباره در دلش به اهل بیت علیهم السلام متوسل شد. به امام رضا علیه السلام .... فکر آن اعلامیه کذایی عزمش را جزم تر کرد. ♥️ هر آیه را که به انتها می رساند، زمزمه تشویق مردم لا به لای آیات بعدی می پیچید. طی این چهار _ پنج روز مردم هیچ کس را تشویق نکرده بودند. تا جایی که محسن و مصطفی خیال کردند که تشویق در آنجا مرسوم نیست. 💎 قرائتش را با ⇜صدق الله العلی العظیم⇝ تمام کرد تا با صدای بلند گفته باشد که 💕✓ بچه شیــعه✓ 💕 است. 💎 💫✨ تلاوت ها که تمام شد، مردم از لا به لای صندلی ها راه افتادند سمت محسن. تا به خودش آمد دید هزاران نفر ایستادند تا نوبت شان بشود با او عکس بگیرند. 📸 هرشب مسابقات راس ساعت یازده تمام میشد و درها را می بستند، اما آن شب مردم تا ساعت دو مشغول عکس گرفتن با محسن بودند. 💖 انگار قبل از داوران، این مردم بودند که قاری اول جهان اسلام را شناخته بودند. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398