eitaa logo
حفظ آثار شهدای دستجرد
566 دنبال‌کننده
24.5هزار عکس
5.7هزار ویدیو
47 فایل
این کانال برای حفظ آثار و روایات و اطلاع رسانی از مراسمات و برنامه های فرهنگی شهدای دستجرد جرقویه اصفهان ایجاد گردید خادم کانال شهدا @Aalmas_shohada لینک پیج حفظ آثارشهدای دستجرد در روبینو https://rubika.ir/almas1397f
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 سـردار تـفـحص شـهـیـد مجید پازوکی نام پدر : شمس اله محل تولد : تهران تاریخ ولادت: ۱۳۴۶/۱/۱ تاریخ شهادت : ۱۳۸۰/۰۷/۱۷ محل شهادت: فکه مدت عمر: ۳۶ سال محل مزار : گلزار شهدای بهشت زهرا تهران قطعه ۲۷ 📚کتاب مربوط به این شهید: رد پایی در رمل - یادگاران۲۹ -دل من هیچ 🌷 سال۷۱ بود که همسرم برای اولین مرتبه من را برای بازدید از مناطق عملیاتی به منطقه «فکه» برد. تپه های دشت عباس رفتیم، هنوز تانک های سوخته، پلاک ها و مین های خورشیدی و والمری و خیلی وسیله های دیگر روی زمین بود و زیر خاک نرفته بود. حتی می شد در برخی قسمت ها استخوان های شهدا را دید. در واقع بسیاری از قسمت های منطقه، بکر و دست نخورده بود. در سال ۱۳۷۱ با آغاز کار تفحص لشکر ۲۷محمدرسول الله در منطقه جنوب او نیز به خیل جستجوگران نور پیوست. با تمام سختی های منطقه و ناراحتی جسمی ،عاشقانه به دنبال پیکر شهدا می گردید.اما حتی همسر و فرزندانش از سمت و درجه او بی اطلاع بودند، چرا که شهرت و مقام نزد او بی ارزش بوده است. 🌷. شهید مجید پازوکی در وصیت‌نامه خود نوشت: وصیت من به تمام راهیان شهادت حفظ حرمت ولایت فقیه و مبارزه با مظاهر کفر تا اقامه‌ حق و ظهور، ولی خدا امام زمان (عجل الله)نکند، ولی خدا را تنها بگذارید و خدای نکرده مثل امام علی (علیه سلام) غریب شود؛ به‌هوش باشید. روزی می‌رسد که امام زمان می‌آید و شرمنده‌ او نباشید با عشق به شهادت و آماده شدن برای قیام مهدی (عجل الله). 🌼شـادے روح پـاڪ شهید مجید پازوڪی صـلـوات کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شـهـیـد مهدی زین الدین نام پدر : عبدالرزاق محل تولد : تهران تاریخ ولادت: ۱۳۳۸/۰۷/۱۸ تاریخ شهادت : ۱۳۶۳/۰۸/۲۹ محل شهادت: جاده بانه - سردشت مدت عمر:۲۵ سال محل مزار : گلزار شهدای علی بن جعفر علیه سلام ،قم فرمانده لشکر 17 علی ابن ابی طالب علیه سلام قم 🌷. شهید مهدی زین الدین خطاب به سپاهی ها می گفت: سپاهی یا باید عاشق باشد یا دیوانه. کسی که در این لباس، به دنبال مادّیات آمده باشد، غلط ترین راه را انتخاب کرده است، دیوانگی کرده است. این جا که آمدید، باید عاشق باشید . عاشق خدمت به اسلام ، به مردم ، و الّا دیوانگی کردید. به لباس هایی که به تن دارید، نگاه کنید، رنگ این لباس ها شاید به ظاهر سبز باشد ولی روی هر کدام شان می شود، سرخی خون را دید. سرخی خون کسانی که یک روز این لباس ها را پوشیدند و جان شان را به خاطر اسلام و انقلاب تقدیم کردند 🌷. اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین (علیه السلام) است. هیچ کس نمی تواند پاسداری از اسلام کند، در حالی که ایمان و یقین به اباعبدالله الحسین (علیه السلام) نداشته باشد. من تکلیف می کنم شما «رزمندگان» را به وظیفه، عمل کردن و حسین وار، زندگی کردن. در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته می شود و کسی می تواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان عجل اللّه خداوند امروز از ما همّت، اراده و شهادت طلبی می خواهد شادی روح پـاک شهید مهدی زین الدین صـلـوات کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید جاویدالاثر علی آقا عبداللهی نام پدر: محمد رضا محل تولد: تهران تاریخ ولادت: ۱۳۶۹/۰۷/۱۰ تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۱۰/۲۳ محل شهادت: منطقه خالدیه خانطومان – سوریه مدت عمر:۲۳سال 📚کتاب مربوط به این شهید:همسایه آقا 🌷. مادر این شهید بزرگوار می گوید: از آقای سبزی پرسیدم آیا علی اسیر شد پاسخ داد فکر نکنم، پرسیدم آیا علی شهید شد، گفت فکر نکنم،‌ اما خیلی حال عجیبی داشت.آقای سبزی گفت؛ من بسیار جدی هستم، اما آن روز برای ابوامیر اشک می‌ریختم. در بین شهدا علی را ندیدم، اما احتمال دارد تکفیری‌ها پیکرش را مانند دیگر شهدا گرو نگه داشته باشند تا در معاملات سنگین به نیروهای رزمنده باز گردانند. این مادر بزرگوار در پایان به وصیت‌های شهید آقا عبداللهی پرداخت و گفت: همیشه آرزوی شهادت داشت و پیرو امر رهبری بود.در وصیت‌نامه خود آورده است که دوست دارد فرزندش نیز شهید شود و هیچ کدام از ما از خط رهبری بیرون نرویم. 🌷 امیرحسین عزیزم ابراز عشق و دوست داشتن تو را در کلام و قلم نمی توانم ابراز کنم ولی بدان تو همه وجود پدرت بوده ای و دل کندن از تو خیلی برای من سخت بوده است ولی من در ظاهر به روی خود نیاوردم تا دیگران ناراحت نشوند و مانع رفتن بنده نشوند. من از تو می خواهم تماما گوش به فرمان ولی فقیه خود باشی و هوشیار و آگاه با بصیرت زندگی خود را توام با تحصیل و کسب علم سپری نمایی و مراقب مادرت باشی و خواهشی که از تو دارم که مادرت را اذیت و ناراحت نکنی چرا که باعث ناراحتی من می شود. 🌼شـادی روح پــاک شهیدعلی آقا عبداللهی صـلوات
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 سردار شهید حمید پرکار فرزند: الهوردی تاریخ تولد :1340 محل تولد : مراغه تاریخ ومحل شهادت : 1365/10/4 شلمچه (عملیات کربلای 4) . ❣شهیدی که ... در کربلای چهار اذانش ناتمام ماند... منتظر شروع عملیات بودیم، بالاخره سپیده از راه رسید. صدای اذان عادل محمدرضا نسب و برادر پرکار، خفته‌ها را از خواب بیدار کرد. همه آستین‌ها را بالا زده و وضو گرفتند. در چند قدمی عادل که اذان می‌گفت. حمید همراه «منصور خدایی» (دیدبان گردان) ایستاده بود. اذان داشت به انتها می‌رسید که ناگهان غرشی رعب آور در همه جا پیچید، غرش توپخانه‌ی دشمن بود. گلوله‌ای میان حمید و عادل افتاد و ترکش‌هایش قیامتی به پا کرد. هر سه باهم شهید شدند، پرکار روی دست‌های رزمندگان بلند شد، خون از نوک انگشتانش بر زمین می‌چکید، لبانش تکان می‌خورد آنان اذان و نماز ناتمام خود را با آخرین ارتعاشات گلوی خونین شان به پایان رساندند. 🌷. ای  شهیدانی که امام ومقتدای خویش را آیت حق یافتید ودر بازار عاشقی به او نقد، جان باختید و با یاران طاهر خود در بهشت موعود وجایگا هی نمونه، که هم اکنون نیز هر هفته وعده گاه رهروانتان می باشد جای گرفتید. ای برادران وخواهرانم !مواظب باشید عنکبوت غفلت بر دیوار وجودتان لانه نکند وموریانه ی وسوسه ، بر دلتان نیفتد؛ محکم باشید وصبور ،صادق وصالح ،خاشع وراکع ؛قرآن زمزمه لبتان ؛دعا سلاحتان ؛مسجد سنگرتان ؛نبرد تا شهادت شعارتان باد 🌼شـادی روح پــاک شهید حمید پرکار صـلوات🌼 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shoh
🌷 آرزوی شهادت برای همسر زمانی که صادق به مأموریت می رفتند من برای شان نامه ای می نوشتم و در بین لباس یا قسمتی از چمدانش می گذاشتم که ببیند. سال گذشته وقتی ایشان برای بار اول به کربلا رفتند من دو تا نامه نوشتم که یکی برای خودشان بود که گفتم در بین الحرمین روبه حرم حضرت ابولفضل سلام الله ایستاده و این نامه را از طرف من بخوانید و دیگری را بعد از اربعین در حرم امام حسین علیه سلام بیانداز و نخوان! با اینکه مطمئن بودم نمی خواند، اما نمی دانم چرا آن دفعه نامه را خوانده بود. من در نامه شهادت صادق را از آقا خواسته و نوشته بودم: «آقا جان تو را به جان خواهرت زینب سلام الله قسم می دهم که تمام مسلمانان مشتاق را به نهایت سعادت، ارج و قرب واسطه شوی در نزد حق تعالی. صادق، پاره تنم در مسیر تو قدم گذاشته و به تو می سپارمش! آقا جان آرزوی شهادت در سر دارد من نیز عاشق شهادتم، اما آتشم به اندازه عشق و علاقه صادق تند نیست آرزویی همچون برادرزاده شیرین زبانت قاسم را دارد و شهادت شیرین تر از عسل است برایش.» صادق که این نامه را خوانده بود وقتی به خانه برگشت خوشحال بود و گفت: «باور نداشتم که اینگونه از ته دل برایم بخواهی تا شهید شوم. » من در اوایل نمی توانستم این دعا را بگویم و برایم سخت بود، اما می دیدم که در این دنیا عذاب می کشد، بعدها متوجه شدم که من خودخواه شده ام و صادق را فقط برای خودم می خواهم، اما از سال گذشته به این فکر افتادم که بهتر است کمی هم صادق را برای خودش بخواهم. فردی نبود که در قبال انجام کاری توقع قدردانی و سپاس داشته باشد. من هم یاد گرفته بودم به جای تشکر به صادق می گفتم الهی شهید بشی و همنشین سیدالشهدا علیه سلام. ایشان هم می گفت: «دعات قبول. ولی آخه من خود خدا رو می خوام.» ،همزمان با سالروز شهادت حضرت زینب (سلام الـلـه) درمحور عزیزه ی حلب در عمق خاک جبهه النصره منطقه دلامه به فیض شهادت رسید روحش شاد. 🌷  صادق وصیت کرده بود که بعد از شهادتش و در مراسم تشییع سیاه نپوشم و سفید به تن کنم. می‌گفت برای تشییع کننده‌هایش که بسیار هم عظیم حضور داشتند لبخند بزنم و قوت قلبشان باشم. در مراسماتش به تأکید می‌گفت: «به جای خرما شیرینی پخش کنید و سر تشییع کنندگانم نقل بپاشید.» از من خواستند در جمع گریه نکنم و زینب وار بایستم. خواست تا ادامه دهنده راهش باشم. خواست تا عاشق ولایت فقیه باشم و بر ارادت و عشقش بر امام خامنه‌ای تأکید داشت. صادق همیشه این شعر را می‌خواند که: «کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود/ سّر نِی در نینوا می‌ماند اگر زینب نبود» صادق می‌گفت سختی‌های اصلی را شما همسران شهدا می‌کشید.»(بدون کمک و همراهی مادر شهید این کارها شدنی نبود.) سلام مرا به رهبرم آقای خامنه ای برسانید و به ایشان بگویید از ایشان شرمنده ام چون یک جان بیشتر نداشتم تا در دفاع از حریم اسلام و انقلاب تقدیم نمایم. 🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان و شهید صادق عدالت اکبری صـلوات🌼 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
🌷 آقـا حمید قصه ی ما، جوون بـود و بـا کله ای پـر از بـاد، لات هـای محله کلی ازش حساب می بردنـد. خلاصه بزن بهادری بود بـرای خودش. یه روز مادر ایـن آقـا حمید، ایـشون رو از خونه بیرون انداخت و گفت: بـرو دیگه پـسر ِمـن نیستـی، خستـه شـدم از بـس جـواب ِکـاراتـو دادم ...همه ی همسایه هـا هـم از دستش کلافـه شـده بودنـد ...تا اینکه برادرش شهید شد و حمید تحت تاثیر پیکر برادر ... روزی از روزهـا یـک راننـده ی کـامیون بهش می گه حمیـد تـو نمی خوای آدم شی ؟؟! بیـا بـا من بریم جبهه، حمیـد میگه اونجـا من رو راه نمیدن با این سابقه، راننده به حمید می گه تو بیا و ناراحت نباش ... سید حمید ما مدتی بعد بر می گرده رفسنجان، اولین جـا هم میره پیش دوستـاش کـه سر کوچه بودن !! می گه بچه هـا من دارم میرم جبهه !! شماها هم بیائیـد!! می گه بچـه هـا خاک بر سر من و شماهـا؛ پاشیم بریم ناموسمـون در خطـره...! اومد خونـه از مادر حلالیـت طلبیـد و خداحافظی کرد و رفـت ... بـه جبهـه کـه رسید کفشاشـو داد به یکی  و دیگـه تو جبهه کسی اونـو با کفش نـدیـد، می گفت: اینجا جایی که خون شهدامـون ریخته شده. معروف شــد به «سید پا برهنه» اونقدر مونـد تـا آخـر با شهید همت دو تایی سـوار موتـور، هدف قرار گرفتن و رفتن پیش سید الشهداء... (عملیات خیبر سال 62) 🌷 ای سرور و آقا ومولای من به حرمت آن لحظه ها و ثانیه های  مقدسی که مخلصین در جبهه ها شما را بصورت عینی مشاهده میکنند قسمتان می دهم که شفاعت کنید مارا به درگاه ایزدمنان که لحظه ای را روا مدار بر ما آن ننگی  که تاریخ ازکوفیان یاد می کند ای جوانان و پاکدلان تقویت کنید دوستی اهل بیت را در قلبتان و نورانی  کنید قلب خود را با نور قرآن و تفکر نمائید در آیات نجات بخش آن ومطالعه کنید بزرگترین منبع فضایل اخلاقی و بالاترین رحمت الهی را تا تسخیر ناپذیر شود جهان بینی وافکارتان از اندیشه غیرالهی اما مادر: به جد بزرگوارم به یگانگی خدا این اجازه را اگر خدا داده بود و شرک نبود تو را سجده می کردم که آفرین و درود جده ات فاطمه(سلام الله) برتو واستقامت تو.   🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان و شهید سیدحمید میر افضلی صـلوات🌼 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
🌷 از همرزمش پرسیدند چرا به مهدي لقب شير سامرا داده بودند؟! و او گفت: شجاعت و دليري‌هاي مثال‌زدني مهدي، دليلي شد تا او را با نام «شير سامرا» بشناسند. در عمليات‌هايي كه در سامرا و نواحي آن انجام مي‌شد، هر‌جا بچه‌ها تحت فشار قرار مي‌گرفتند و به تنگنا مي‌رسيدند، از مهدي مي‌خواستند تا با نيروهايش به كمك آنها برود و غائله را ختم كند. مهدي خط‌شكن بود، هميشه در وسط ميدان معركه بود. مي‌گفت: ما بايد اولين نفر در جلو و خط‌مقدم نبرد باشيم تا هر زمان به بچه‌ها گفتيم بيايند ما را ببينند و بدانند كه ما نيز در معركه نبرد حاضريم. حضورش هم همواره با شجاعت و دلاوري همراه بود. خاطره ای که با لذت برای من تعریف کرد این بود که می گفت ، وهابی ها می آیند با شعار یالثارات یزید با ما می جنگند ندای یالثارات یزید را می گویند و تیر را رها می کنند. یک شب بین ما و آنها یک تپه فاصله بود ، به موقع نماز صبح که نزدیک شدیم روی تپه ایستادم و شروع کردم به اذان گفتن و ذکر "علی ولی الله" را  هم آوردم ، هر چه بچه ها می گفتند که نگو با تیر می زنند، می گفتم نه هر طور شده باید نام "امیرالمؤمنین علیه سلام" را روی این تپه بیاورم، آقا خیلی غریب هستند. شجاعتشان خیلی مثال زدنی است. هر کسی این کار را نمی کند. 🌷 شهید مهدی نوروزی چند صباحی قبل از شهادتش در سامرا، تنها فرزند و کودک شیرخواره خود «محمدهادی نوروزی» را در آغوش گرفته و وصیت خود با او را میان خانواده و مقابل دوربین بیان می‌کند.: «اگر ما یک روزی شهید شدیم و آقا محمدهادی این فیلم را دید ان شاء الله منتقم خون امام حسین علیه سلام است. ان شاء الله آمده است انتقام حضرت زهرا سلام الله را بگیرد. ان شاء الله یار امام زمان عجل الله، یار رهبر و یار آقای سید علی خامنه‌ای باشد. ان شاء الله همیشه مدافع نظام باشد، مدافع انقلاب باشد. تهدید بزرگی برای دشمنان نظام، انقلاب و اهل‌بیت علیه سلام باشد. وجودش خود تهدید [برای دشمنان] باشد». 🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان و شهید مهدی نوروزی صـلوات🌼 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید علی (مـهران) بلورچی نـام پـدر:حسین تـاریخ تـولـد:۱۳۴۵/۰۱/۰۱ مـحل تـولـد:تهران سـن:۲۰ سـال تاریخ شهادت:۱۳۶۵/۱۲/۱۲ وضـعیت تاهل:مجرد دسـته اعـزامـی:بسیج تـحصیـلات:دانشجوی سال دوم 🌷 مادرش می گوید: « بسیار علاقه داشت که علوم اسلامی را فرا بگیرد وبدین جهت مطالعه زیاد می کرد، شاید می دانست که فرصت بسیار کم است » مهران به مسأله خود سازی و جهاد با نفس و کسب فضائل و دوری از رذائل اخلاقی توجه خاصی داشت به طوری که به گفته مادرش هیچگاه نماز شب و نماز اول وقتش  ترک نشد و به طرز عجیبی از محفلی که در آن غیبت فرد مؤمنی می شد اجتناب می کرد. مهران پس از پیروزی انقلاب به جبهه جهاد در عرصه سازندگی شتافت تا این راه بی پایان را هر چه بیشتر هموار سازد. 🌷 ما انسانها چند صباحی به این دنیا آمده ایم تا امتحان شویم که کدامین ما بهترین و زیباترین اعمال را انجام می دهیم. آن انسانهایی می توانند بهترین عمل را انجام دهند که هم صراط مستقیم را بنحو احسن بشناسند و هم در حین عبور از آن اخلاص عمل را حفظ کنند . صراط مستقیم نیست مگر راه علی و اولاد علی علیه سلام و طریقه چگونه خالص گشتن را نیز می بایست از همینان آموخت که همه عالم ممزوجست به ولایت تامّه ایشان. بکوشیم خود را هر چه بیشتر به دامان اهل بیت بیاندازیم و از چشمه پر فیض این خانواده نهایت بهره را ببریم و درک مقام امامت و ولایت را بکنیم که در این صورت همه چیز داریم و الّا هیچ. 🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان و شهید علی (مـهـران) بلورچی صـلوات🌼
🌷 ارادت قلبی به شهدا برادر در خصوص خلقیات برادرش نیز می‌گوید:# سجاد ارادت عجیبی به شهدا داشت. دایی‌های‌مان مرتضی و داود کمانی از شهدای دفاع مقدس هستند. سجاد عاشق بود. از همان بچگی از لحاظ چهره هم خیلی شبیه دایی داود بود. وقتی بستگان او را داود صدا می‌کردند انگار که قند در دلش آب می‌شد. سجاد ارادت خاصی به یکی از شهدای آرمیده در زهرای تهران داشت و همراه من و دوستانش به این شهید بزرگوار سر می‌زد. برادرم علاقه عجیبی به حمیدرضا باقری داشت که در قطعه ۲۴ ردیف ۲۵ شماره ۲۸ به خاک سپرده شده است. هفت سالی می‌شد که این ارتباط بین سجاد و شهید باقری وجود داشت. من و دوستانش نمی‌دانیم چرا سجاد این شهید را انتخاب کرده بود! اما به گفته خود سجاد همه حوائج و خواسته‌هایش را از برکت وجود شهید باقری گرفته بود. به نظر من آمین‌گوی دعای سجاد شهید حمیدرضا باقری بود شهید باقری در سال ۱۳۵۹ به شهادت رسیده است. به سفر کربلا هم که رفته بود از امام حسین(علیه السلام) را طلب کرده بود. ارادت او به حرم عبدالعظیم حسنی باعث شده بود که هر پنج‌شنبه به زیارت ایشان برود. 🌷 برادران و خواهران من، اگر ما در راه امام زمان(عجل الله ) نباشیم بهتر است هلاک شویم و اگر در راه امام زمانمان استوار بمانیم بهتر است آرزوی شهادت کنیم، زیرا شهادت زندگی ابدی است. برادران و خواهران من، امام زمان(عجل الله ) غریب است. نباید آقا را فراموش کنیم، زیرا آقا هیچ وقت ما را فراموش نمی کند و مدام در رحمت دعای خیرش هستیم. از شما بزرگواران خواهشی دارم، بعد از نمازهای یومیه دعای فرج فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا امام منتظر دعای خیر شما است. هر گناه ما، مانند سیلی است برای حجت ابن الحسن (ارواحنا فداه) اگر درد و دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم، به لطف خداوند حاضر هستم. 🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان و شهید سجاد زبرجدی صـلوات🌼 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید عماد مغنیه نام مستعار:حاج رضوان مذهب :شیعه ولادت :۱۳۴۱ شهادت : ۱۳۸۶/۱۱/۲۳ در پی انفجار خودروی بمبگذاری‌ شده، دمشق محل تحصیل:دانشگاه آمریکایی بیروت (AUB) مغز متفکر حزب الله منصب:از فرماندهان جنگ ۳۳ روزه جایزه ۲۵ میلیون دلاری دولت آمریکا برای شناسایی عماد مغنیه 🌷 عماد گاهی حاج رضوان بود! گاهی مرتضی! گاهی خود را مصطفی معرفی می‌کرد و گاهی نام دیگری برای خود برمی‌گزید. جاسوس‌های سرویس‌های امنیتی موساد و اف بی آی و ... هر چه بیش‌تر به مغنیه نزدیک می‌شدند او را دورتر می‌یافتند..! به قول حاج قاسم سلیمانی، یار دیرین عماد مغنیه، حاج رضوان مثل شمشیر فرود می‌آمد و مثل شبح ناپدید می‌شد! وی به‌عنوان "مرد سایه" و مغز متفکر حزب الله لبنان شهرت داشت. شــهادت درون یک خودروی میتسوبیشی پاجروی نو و نقره‌ای‌رنگ در منطقه «کفر سوسه» و خیابان «الحدیقه» در دمشق رخ داد، عماد مغنیه به شهادت رسید و ۲ نفر زخمی شدند.  در این منطقه یک مدرسه ایرانی و یک مرکز پلیس و دفتر اصلی سازمان اطلاعات سوریه قرار دارد.  پس از این واقعه حزب‌الله در بیانیه‌ای، اسرائیل را مسئول ترور این مقام ارشد نظامی حزب‌الله دانست.  آیت‌الله خامنه‌ای : در پیامی به مناسبت شهادتش، او را فردی معرفی کرد که سراپا عشق و شور جهاد فی سبیل الله بود. 🌷 اسرائیل خود به خود ساقط خواهد شد چرا که دیگر نمی تواند نقشی را که ایالات متحده و غربی ها از او انتظار دارند عملی کند.» 🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان و شهید عماد مغنیه صـلوات🌼
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید بهنام محمدی راد نام پدر: زورعلی تاریخ تولد: 1345/11/12 تاریخ شهادت: 1359/07/28 نحوه شهادت: ترکش خمپاره به سر و سینه محل تولد: خرمشهر مزار: قطعه شهدای کلگه شهرستان مسجد سلیمان 🌷 یکی از دوستانش درباره خاطرات شهید بهنام محمدی می‌گوید: «یک روز از یک ساختمان بلند در خرمشهر بالا رفت. پرچم عراق را که دید خودش را بصورت نامحسوس به ساختمان رساند و پرچم عراق را پایین آورد و بجایش پرچم ایران را بر افراشت. این حرکت او باعث تقویت روحیه بچه‌ها شد. جالب اینجاست که عراقی‌ها تا 18 آبان اصلاً متوجه این قضیه نشدند! او بعد از تعویض کردن پرچم‌ها نزد دوستانش رفت و دوستانش دیدند که دستان بهنام بخاطر پایین کشیدن پرچم عراق زخمی شده است. گروهبان مقدم، از کوله پشتی خود باندی را بیرون آورد تا دستش را پانسمان کند. اما محمدی قبول نکرد و همچنان می دوید و گروهبان مقدم هم دنبال او می‌دوید. او می‌گفت این باند را بگذار برای آن‌هایی که تیر خورده‌اند. او یک مشت خاک از زمین برداشت و روی دست زخمی‌اش ریخت و رفت. 🌷 بسم الله الرحمن الرحیم من نمی‌دانم چه بگویم. من و دوستانم در خرمشهر می‌جنگیم، هر لحظه در انتظار شهادت هستم. پیام من به پدر و مادرها این است که بچه‌های خود را لوس و ننر بار نیاورید. از بچه‌ها می‌خواهم امام را تنها نگذارند و خدا را فراموش نکنند. به خدا توکل کنند. پدر و مادرها فرزندان خود را اهل مبارزه و جهاد در راه خدا بار بیاورید 🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان و شهید بهنام محمدی راد صـلوات🌼
🌷 یکی از بستگانش خانه نداشت و مدتی با خانواده سرگردان بود. با زحمت وامی جور کرده بود تا خانه تهیه کند، امام باید سندی در گرو بانک می گذاشت. پویا فهمید سند خانه اش را داد. اطرافیان منعش کردند، اما پویا هدفش خانه دار شدن آنها بود. می گفت: «می دانم شاید مجبور بشم حتی اقساط وام را هم خودم دهم اما نمی توانم بی تفاوت باشم. وقتی در توانم هست کاری برای کسی بکنم و گره ای باز کنم چرا نکنم!» بعد از شهادت اولین بار خواب دیدم به سوریه رفته ام و همه جا خرابه است. آن زمان شرایط خوبی نداشتم و خیلی بی تابی می کردم. در خرابه ها به دنبال کسی بودم، آقایی آمد و من را به مهمانسرایی هدایت کرد که همه شهدا مهمان آن بودند. وقتی داخل مهمانسرا شدم همه شهدا نشسته بودند و غذا می خوردند، سر میزی که همسرم نشسته بود رفتم، از من پرسید چرا بی تابی می کنی؟ من همیشه هستم، ما میهمان حضرت زینب سلام الله هستیم. سر میز که نشستم خانمی آمد و گفت شهیدت شفاعتت می کند. بارها وقتی بی تابی و دلتنگی می کنم شب او را در خواب می بینم که می گوید آمده ام یک سری به شما بزنم و بروم. 🌷 وصیت نامه ای هنوز به دست ما نرسیده است، علی‌رغم اینکه همه می گویند وصیت نامه ای ندارد ولی من یکبار دیدم که در حال نوشتن وصیتنامه بود. اما مهمترین چیزی که همیشه به آن سفارش می کرد این بود که باید پشیتبان ولی فقیه باشیم مثالی می زد که حضرت زینب سلام الله خیلی مصیبت ها کشید و درست است که خواهر امام حسین علیه سلام بود ولی مهمترین ویژگی اش تبعیت از ولایت و امام زمانش است و با وجود تمام سختی ها دست از حمایت ولی زمانش برنداشت. می گفت ما هم باید اینطور باشیم، اگر ولی فقیه بخواهد جانمان را فدا کنیم، باید عمل کنیم. می گفت برخی در این سال ها در آزمایش خداوند روسیاه شدند چرا که تابع ولی فقیه نبودند. باید از این فتنه ها در امان باشیم. از من می خواست ریحانه را برای امام زمان زمان عجل الله تربیت کنم. وصیت دیگرش این بود که نهج البلاغه زیاد بخوانیم و به متن و مفهومش فکر و عمل کنیم. خودش هم در این زمینه کوشا بود. 🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان و شهید پویا ایزدی صـلوات🌼 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398