#در_محضر_رسول_خدا
روزهای آخر .. #پیامبر در بستر بیماری افتاده بودند ..
#اطرافیان نگران بودند ، دخترش #فاطمه علیها السلام از همه نگران تر ..
دست خودش نبود ، حال #پدر را که می دید ، اشک هایش دانه دانه می چکید روی #صورتش ..
#پیامبر نگاهش کرد :
#فاطمه_جان ! #خدا به ما #اهل_بیت چیز هایی داده که به هیچ کس نداده ،
نه پیش از ما نه پس از ما ..
برترین #انبیاء ، #پدر توست ؛
بهترین #اوصیاء ، #شوهرت ..
کم کم #لبخند نشست روی لب های #فاطمه_علیها_السلام ..
#پدر خوشحالی دخترش را بیشتر از این می خواست..
- به #خدایی که جانم در دست اوست ، این امت یک #مهدی دارد
و به #خدا قسم آن#مهدی
از #نسل توست ..
#مهدی_شناسی
#نیاز_امروز
🍀 @yaran_mahdi_313 🍀
#کرامات_حضرت_حجت_عج
به #شهید_بروجردی گفتم: چطور شد محلی به این #خوبی را پیدا کردی❓ الآن چند روز است
که هر چه #جلسه می گذاریم و بحث می کنیم، به جایی نمی رسیم.
در حالی که لبخند😊 می زد گفت: راستش پیدا کردن محل این پایگاه کار من نبود‼️
بعد در حالی که با نگاهی عمیق به #نقشه بزرگ روی دیوار می نگریست، ادامه داد:
شب، قبل از خواب #توسل جستم به وجود مقدس #امام_زمان_عج و گفتم که ما دیگر #کاری از دستمان بر نمی آید و #فکرمان به جایی قد نمی دهد، خودت کمک مان کن.
بعد پلک هایم سنگین شد و با خود #نذر کردم که اگر این #مشکل حل شود، به شکرانه، #نماز_امام_زمان_عج بخوانم.
بعد #خستگی امانم نداد و همان جا روی #نقشه خواب رفتم.
تازه خوابیده بودم که دیدم #آقایی آمد توی اتاق.
خوب #صورتش را به یاد نمی آورم، ولی انگار مدت ها بود که او را می شناختم، انگار خیلی وقت بود که با او #آشنایی داشتم.
آمد و گفت که این جا #پایگاه بزنید. اینجا محل #خوبی است و با دست روی #نقشه را نشان داد.
#التماس_دعای_فرج
🌹 @yaran_mahdi_313 🌹