eitaa logo
کافه شعر و ادب
754 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
2.9هزار ویدیو
3 فایل
خوش آمدید بزرگواران کپی آزاد اگه دوست داشتی یه صلوات هم بفرست خادم Yasamanha@
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برایم چراغی بیاور بی نور چگونه نقاشی کنم.... 🌴🕯🌴
ای نسخهٔ نامهٔ الهی که توئی وی آینهٔ جمال شاهی که توئی بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی مولانا 🌴🕯🌴
خلوتی داریم و حالی با خیال خویشتن گر گذاردمان فلک حالی به حال خویشتن 🌴🕯🌴 شهریار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Ali Zand Vakili - Fasle Parishani (128).mp3
3.71M
تا در تو نظر کردم رسوای جهان گشتم 🌴🕯🌴 آری همه رسوایی اول ز نظر خیزد ... عطار 🌴🕯🌴
8.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای شناخت فردوسی بزرگ این ۱۰۰ ثانیه را از دست ندهید! 🌴💎🇮🇷💎🌴
🌴💎چـو ایـران نباشد تن من مـبـاد در این بوم و بر ، زنده یک تن مباد همـه روی یکسر بجـنگ آوریــم جــهان بر بـد اندیش ، تنـگ آوریم همه سربه سر تن به کشتن دهیم بـه از آنکه کشـور به دشمن دهیم💎🌴 بیست و پنجم اردیبهشت ، روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی ، مردی که عمرش را صرف فرهنگِ گرانبها و ادبِ اصیلِ این سرزمین کهن کرد ، بر ایرانیان گرامیباد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ▪️صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ يا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصّادِق فَأَلْقَى اَلنَّارَ فِي دَارِ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ‏ فَأَخَذَتِ اَلنَّارُ فِي اَلْبَابِ وَاَلدِّهْلِيزِ در میان کوچه‌ها دل‌شکسته می‌رود همچو مرتضی علی دست‌بسته می‌رود کیست این‌که می‌برند باز ظالمانه‌اش می‌کِشند و می‌برند باز وحشیانه‌اش حجت خداست او، اوست جان مصطفی میوۀ دل بتول، نور چشم مرتضی نور را به‌سوی شب ظالمانه می‌برند بی عمامه بی عبا، وحشیانه می‌برند چون سرای مرتضی خانه‌اش ز کینه سوخت باز هیزم و شرر، باز هم مدینه سوخت شد بهار عالمین خسته از ربیع‌ها حرمتش شکسته‌اند، پست‌ها شنیع‌ها او که می‌گرفت نور از رخش ستاره‌ها خادمان مکتبش جابر و زُراره‌ها مُحیی محرّم و راوی غدیر بود او منیر و پیش او شمسْ مُستَنیر بود رود علم و فقه بود، روح خیزش و قیام او علَم‌به‌دست بود، تیغ بود در نیام عمر او مبارزه عمر او جهاد بود شرع را عمود بود، عرش را عماد بود گرچه زهر کینه‌ها زد به جان او شرر داشت داغ کربلا، داشت داغ میخ در می‌شویم غرق نور از شعاع پاکی‌اش می‌رویم چون نسیم تا بقیع خاکی‌اش ✍️ 🏴
🏴 ناگهان سجّاده را از زیر پایش می کِشند مثل حیدر درمیان کوچه هایش می کشند نامسلمانان به فکر سنّ وسالش نیستند پابرهنه،بی عمامه ،بی عبایش می کشند بی مروّت ها سوار مرکب ودنبال خود پیرمردی را پیاده، بی عصایش می کشند با طناب و دست بسته، سیلی و آتش به درب لحظه لحظه عکس مادر را برایش می کشند نای رفتن را ندارد در تنش اما به زور درمیان کوچه زیر دست و پایش می کشند روضه هارا در خیالش هی مجسم می کنند از مدینه نا گهان تا کربلایش می کشند در قنوتش رفته در فکر تمام روضه ها ناگهان سجاده را از زیر پایش می کشند ✍مجتبی خرسندی 🌴🕯🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از Naghashiham
نقاشی با راپید👩🏻‍🎨 ✨🌕🌚💫