eitaa logo
یاوران‌امام‌زمان(عجل الله…)
365 دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
16.9هزار ویدیو
136 فایل
#جهادتبیین📶📲 #کانال‌یاوران‌امام‌زمان(عَجل‌الله…):👇 🔰#لینک‌دعوت: ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🌍 @Yavaranemamzaman ┗━━ °•🖌•°━━┛ 🟩🟩🟩🟩🟩🟩 ☫. 🟥🟥🟥🟥🟥🟥
مشاهده در ایتا
دانلود
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» روز چهارشنبه ١۴٠٢/١٠/١٣ مناسبت روز: امروز، سالروز میلاد دختر نبوت، همسر ولایت، مادر امامت، سرور بانوان جهان، عطای خداوند سبحان، کوثر قرآن و الگوی بی‌بدیل تمام جهانیان، حضرت فاطمه زهرا (س) است لذا ضمن عرض تبریک و تهنیت به همه مسلمانان جهان، سخن امروز را آغاز می‌نمائیم؛ در زیارت نامه حضرت فاطمه زهرا (س) در روز ولادت آن حضرت می خوانیم: «یا أُمَّ الْمُؤْمِنِینَ..» و به آن حضرت با عنوان مادر مؤمنین سلام می‌دهیم و در روایات هم، از آن حضرت با عنوان «أُمَّ اَبیها» و «مادر امت» نام برده شده؛ لذا چه زیباست که روز میلاد «حضرت مادر» را به عنوان روز گرامیداشت «مقام بلند مادر» نامگذاری کرده‌اند؛ «مادر» در همه ادیان الهی دارای ارزش والایی است، اما در اسلام که کامل‌ترین دین الهی است، بیش از همه‌ی مکاتب دیگر به مقام بلند «مادر» و احترام و عظمت ویژه‌ برای مادران سفارش شده است‌؛ خداوند متعال در قرآن کریم با عنایت به زحمات بسیار «مادر» می‌فرماید: «وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَىٰ وَهْنٍ...»: «ما به انسان درباره والدینش سفارش کردیم، (چراکه) مادرش او را با زحمت روی زحمت حمل کرده است...» (لقمان/۱۴) خداوند در این آیه، «مادر» را به‌عنوان عامل اصلی در لزوم نیکی به والدین دانسته؛ چنان که گویی به واسطه‌ی زحمات طاقت فرسای مادر، احسان به پدر نیز بر فرزندان واجب شده است؛ و شاید اگر نبود صبر و پایداری مادر در برابر سختی‌های بسیار، قرآن بعد از توحید، به نیکی به والدین حکم نمی‌داد: «لا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْسانا» (بقره/۸۳) و مسئله‌ی تشکر از مادر و پدر را برابر با شکر الهی نمی‌دانست: «أَنِ اشْكُرْ لِی وَ لِوالِدَيْكَ» (لقمان/۱۴) در روایات اسلامی نیز اهمیت بسیاری برای مادر و مقام بلند او قائل شده‌اند، به‌گونه‌ای که حقوقی فراتر از حقوق پدر برای مادر در نظر گرفته شده، چنانچه امام صادق (ع) فرمودند: مردی خدمت پیامبر (ص) آمد و عرض کرد: «ای رسول خدا! به چه کسی نیکی کنم؟» حضرت فرمودند: «به مادرت»؛ عرض کرد: «سپس به چه کسی؟» فرمودند: «باز هم به مادرت»؛ بار سوم عرض کرد: «بعد ازاو به چه کسی؟» باز هم فرمودند: «به مادرت»؛ در چهارمین بار که این سؤال را تکرار کرد؛ حضرت فرمودند: «به پدرت». [وسائل الشیعه، کتاب النکاح، احکام الاولاد] همچنین پیامبر اکرم (ص) در رابطه با حق مادر فرمودند: «هیهات، هیهات اگر به عدد ریگ‌های بیابان و قطره‌های باران در خدمت مادر بایستید، معادل با یک‌ روز که در شکم او بوده‌اید نخواهد بود» [عوالی اللئالی، ص٢۶٩] و فرمودند: «در خدمت مادرت باش که بهشت زیر پای مادران است» [جامع السعادات، ج۲، ص۲۷۶] حضرت سجاد (ع) نیز در رابطه با حق بزرگ مادر فرمودند: «حق مادر بر تو این است که بدانی او، تو را حمل کرده، آن‌گونه که هیچ کس، دیگری را حمل نمی‌کند؛ و از میوه قلبش به تو داد که هیچ کس به دیگری نمی‌دهد... باکی نداشته از این‌که گرسنه بماند، در حالی که تو را سیر می‌کند، و یا تشنه باشد، آن هنگام که تو را سیراب می‌سازد؛ و نیز هراس نداشت که خودش برهنه باشد، آن‌گاه که تو را می‌پوشاند؛ و در آفتاب بماند تا تو در سایه باشی؛ خواب را به خاطر تو ترک کرده؛ و تو را از سرما و گرما محافظت نموده است؛ لذا تو هرگز نمی‌توانی شکرگزار خدمات او باشی، مگر به یاری و توفیق الهی» [تحف‌العقول ص٢۶٣] همچنین در کلام امامین انقلاب‌ نیز همواره بر اهمیت نقش «زن» و جایگاه «مادر» در جامعه تأکید شده؛ چنانچه امام خمینی (ره) فرمودند: «نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است؛ برای اینکه بانوان علاوه بر اینکه خودشان یک قشر فعّال در همه ابعاد هستند، قشرهای فعّال (دیگر) را در دامن خودشان تربیت می‌کنند؛ لذا خدمت مادر به جامعه از خدمت معلّم و از خدمت همه کس بالاتر است...» (صحیفه امام، ج١۴، ص١٩٧) همچنین رهبر فرزانه انقلاب حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) فرمودند: «همه‌ی انسان‌ها تحت تأثیر مادرانشان هستند و آنان‌که بهشتی می‌شوند، پایه‌ی بهشتی شدنشان از مادر است...» (۱۳۸۴/۰۵/۰۵) ✍️ در پایان تأکید بر این نکته ضروری است که براساس شرع مقدس اسلام، از مهمترین وظایف هر انسان مسلمان، احترام و محبت و قدردانی از «مادر» و «پدر»، و اطاعت از آن‌ها و جلب رضایت والدین است که در این کار مهم می‌بایست از خداوند متعال، طلب توفیق؛ و از اهل‌بیت (ع) استمداد و یاری طلب نموده و تمامی مساعی و اهتمام خود را به‌کار گیریم؛ و چه فرصتی بهتر و زیباتر از روز ولادت حضرت زهرا (س) و «روز گرامیداشت مقام مادر» برای سپاس‌گذاری و اظهار محبت به «مادر»، ولو با دادن یک شاخه‌ی گل و بوسیدن دست ایشان... @Yavaranemamzaman
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز:         روز دوشنبه ۱۴۰۲/۱۰/۱۸ ✍️ مناسبت روز: امروز سالروز توطئه بزرگ به دستور رضاخان در سال ١٣١۴ شمسی است لذا سخن امروز را به این موضوع اختصاص می‌دهیم؛ یکی از پلیدترین توطئه‌های دشمنان اسلام در تاریخ معاصر، توطئه کشف حجاب در ایران است؛ رضاخان که با طرح کودتای سوم اسفند ١٢٩٩ و با حمایت و هدایت انگلیسی‌ها بر سر کار آمده بود، از ابتدا درصدد اجرای طرح اسلام زدایی و جایگزینی ارزش‌های لیبرالیستی در جامعه‌ی ایران بود و از مهمترین جلوه‌های این طرحِ پلید، پدیده کشف حجاب بود. رضاشاه جهت آماده ساختن زمینه کشف حجاب در ایران، در ششم دی ماه ١٣٠٧، به مجلس دستور داد که قانون متحدالشکل نمودن البسه را تصویب نماید و بر اساس آن، پوشیدن کت و شلوار و کراوات و کلاه فرنگی را برای مردانِ ایران، الزامی نمود؛ سپس برنامه‌ریزی کرد تا عده‌ای از زنان غرب‌زده، به‌ویژه زنان درباری و دولتمردان، به صورت بدحجاب و بی‌حجاب، در مجامع و معابر عمومی ظاهر شوند. او در سال ١٣١٣ شمسی عازم ترکیه شد و با مشاهده تغییرات رژیم لائیک ترکیه به رهبری کمال آتاتورک در جهت غربی کردن جامعه مسلمان ترک، تحت تأثیر قرار گرفته و پس از بازگشت از این سفر، در افتتاح دانشگاه تهران، به دختران دانشجو دستور داد که بدون حجاب به دانشگاه بیایند! این اقدام هنجارشکنانه رضاخان، با واکنش و مخالفت‌های زیادی از سوی مردم و روحانیت روبرو شد که از جمله مهمترین آنها می‌توان به سرکوب قیام مسجد گوهرشاد و کشتار زائرین مظلوم رضوی اشاره کرد؛ ولی شاه با بی‌اعتنایی به تمامی اعتراضات، بالاخره در روز ١٧ دی ١٣١۴ در جشن فارغ‌التحصیلی دانشسرای دختران تهران، قانون کشف حجاب زنان را به طور رسمی اعلام کرد و همسر و دخترانش، بدون حجاب در این جشن شرکت نمودند و از این زمان، دوره‌ای سیاه برای زنان ایران آغاز شد. از آن روز، مأموران حکومتی در اجرای این حکم حرام، شب و روز در خیابان‌ها گشت می‌زدند و هر جا زن باحجابی را می‌یافتند، با خشونت چادر و روسریش را برمی‌داشتند و مردان غیور ایران را مجبور می‌کردند تا همسران و دختران خود را سر برهنه به خیابان‌ها و مجالس ببرند. هر چند این دوران سیاه، با سقوط رضاخان و روی کار آمدن محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۲٠، با فشار علماء و مردم متدین ایران و نامه آیت الله سید حسین طباطبایی از مراجع وقت، به شاه پهلوی، به ظاهر پایان یافت و در سال ١٣٢٣ شمسی رسماً قانون کشف حجاب، لغو گردید؛ اما متأسفانه در آن زمان، حجاب و عفت و غیرت مردم ایران، سال‌ها تحت‌الشعاع فرهنگ مبتذل غرب قرار گرفته بود و برگشت این اصول اخلاقی و واجبات دینی، نیاز به برنامه‌ریزی فرهنگی و اجتماعی بلند مدت بود. ✍️ لازم بذکر است که حجاب در اسلام از اهمیت بسیاری برخوردار است و در آیات و روایات اسلامی، بر وجوب آن تأکید شده است؛ از دیدگاه فقها نیز حجاب از احکام ضروری دین اسلام است و در باور مسلمانان، ایجاد امنیت روانی و حفظ سلامت اخلاقی جامعه از حکمت‌های اصلی این فریضه‌ی الهی است. چنانچه خداوند متعال در آیه ٣١ سوره نور، در اهمیت حجاب می‌فرماید: «و به زنان با ایمان بگو: دیدگان خود را [از هر نامحرمی‌] فرو بندند و پاكدامنی ورزند و زیورهای خود را آشكار نگردانند، مگر آنچه كه طبعاً از آن پیداست؛ و باید روسری خود را بر گردن خویش [فرو] اندازند، و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان...آشكار نكنند...» همچنین رسول خدا (ص) می‌فرمایند: «هر زنی که به خداوند سبحان و روز قیامت ایمان دارد، زینتش را برای غیر شوهرش آشکار نمی‌کند و همچنین موی سر و مچ خود را نمایان نمی‌سازد و هر زنی که این کارها را برای غیر شوهرش انجام دهد، دین خود را فاسد کرده و خداوند را نسبت به خود خشمگین کرده است؛ و همچنین زن مسلمان، زر و زیور خود را در منظر و دیدگاه غیر شوهر نمی‌گذارد و در غیاب شوهر، خود را خوشبو نمی‌کند که اگر چنین کند، دینش را تباه و خدا را به خشم آورده است! برای زن، جایز نیست مچ پا را برای مرد نامحرم آشکار سازد و اگر مرتکب چنین عملی شد، اولاً خداوند سبحان همیشه او را لعنت می‌کند؛ ثانیاً دچار خشم و غضب خداوند بزرگ می‌شود؛ ثالثاً فرشتگان الهی هم او را لعنت می‌کنند؛ و رابعاً عذاب دردناکی برای او در روز قیامت آماده شده است». 📚 مستدرک، ج ۲، ص ۵۴۹ ┄┅═✾•▪️•✾═┅┄┈  💚
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» روز دوشنبه ١۴٠٢/١٠/١٨ مناسبت روز: امروز در تقویم مناسبت خاصی نداریم؛ اما فردا سالروز شهادت یکی از بزرگترین سرداران جنگ تحمیلی و فرمانده‌ وقت نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شهید سرافراز (ره) است، لذا سخن امروز را با سلام و صلوات به روح بلند این شهید والامقام آغاز می‌نمائیم؛ سردار در سال ۱۳۳۷ شمسی در شهرستان نجف‌آباد اصفهان به دنیا آمد؛ او در دوران جوانی از انقلابیون و مبارزین فعال علیه رژیم فاسد و وابسته‌ پهلوی بود، چنانچه در اسفندماه سال ۱۳۵۶ مصادف با ایام محرم‌الحرام به همراه حدود ۵۰ نفر از مبارزان انقلابی شهر علم و تقوا «نجف‌آباد» توسط ساواک دستگیر و مدتی در زندان، مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفت؛ حاج احمد پس از پیروزی انقلاب، با توجه به شور و اشتیاق وصف‌ناپذیرش به مبارزه با کفر و ظلم به اتفاق یک گروه ۵۰۰ نفری به سرپرستی شهید حجت‌الاسلام والمسلمین محمد منتظری (ره) جهت فراگیری آموزش‌های چریکی و مقابله با اشغالگران قدس به صف مبارزین جبهه‌های جنوب لبنان پیوست و تا پایان سال ۱۳۵۸ در آن خطه ماند و پس از بازگشت به کشور رسماً به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد؛ در بهار سال ۱۳۵۹ با تشدید بحران در مناطق غرب و شمال غرب کشور توسط ایادی استکبار، شهید کاظمی عازم سنندج شد و پس از هفت ماه مبارزه قهرمانانه در مقابل فتنه‌گران، در یکی از عملیات‌ها در روستای «افراسیاب» در منطقه‌ دیواندره از ناحیه‌ پا مجروح و به اصفهان منتقل شد؛ اما هنوز زخم‌های او، التیام نیافته بود که در اواسط آذرماه همان سال، فرماندهی یکی از مناطق عملیاتی در خوزستان را بر عهده‌ گرفت و نقش مؤثری در شکست حصر آبادان ایفا نمود؛ از دیگر فعالیت‌های برجسته این شهید سرافراز در دوران دفاع مقدس، فرماندهی «تیپ ۸ نجف اشرف» بود که استعداد آن را تا سطح «لشکر» ارتقاء داد و آن را به یکی از برترین یگان‌های دفاع مقدس مبدل ساخت؛ حاج احمد در جریان عملیات بیت‌المقدس و آزاد سازی خرمشهر نیز نقش مؤثری داشت و لقب «فاتح خرمشهر» را کسب نمود؛ او بی‌شک یکی از برجسته‌ترین و مقتدرترین فرماندهان دفاع مقدس محسوب می‌شود که در پرونده سراسر افتخار خود «فرماندهی لشکر ۸ نجف»، «فرماندهی قرارگاه حمزه»، «فرماندهی لشکر ۱۴ امام‌حسین‌ (ع)» و همچنین «فرماندهی نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» را به ثبت رسانده بود، آخرین حکم خود را از دست مقام عظمای ولایت به عنوان فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران دریافت نمود، اما همیشه خود را جامانده از خیل عظیم کاروان شهدا می‌دانست و به شدت در فراق یاران شهیدش اشک حسرت می‌ریخت؛ حاج احمد کاظمی یار صادق و راستین سرداران شهید باکری، زین‌الدین، خرازی و همت بود و بالاخره در نوزدهم دی‌ماه ۱۳۸۴ پس از سال‌ها انتظار به یاران شهیدش پیوست و اجر تلاش‌های بی‌وقفه خود را از خدای بزرگ با کسب مدال پرافتخار شهادت دریافت نمود؛ شهید سرلشکر حاج قاسم سلیمانی که علاقه و ارادت ویژه‌ای به حاج احمد کاظمی داشته است، در یکی از نامه‌هایش که در سوریه به تاریخ ششم فرودین‌ماه سال ۱۳۹۶ نوشته، درباره او این‌چنین سخن به میان آورده است: «وقتی نام لشکر نجف را می‌شنوم، قامتی بسیار زیبا و رعنای عرشی را می‌بینم که بوی بهشت از آن همیشه استشمام می‌شد؛ قامت مردانه‌ای که همچون کوه، پناهگاه سختی‌ها و دشواری‌ها بود؛ مردی که نجف آباد با همه بزرگانش، مفتخر به نام و یاد اوست... مردی که مشارکتش در هر نبرد، موجب استحکام عمل و تضمین پیروزی بود، مجاهد بزرگی که فاتح خرمشهر بود و رقابیه را درنوردیده بود... مردی که بارها با حکمت و شجاعتش دشمن را به تحقیر انداخته بود... از خدا می‌خواهم که هر چه سریع‌تر مرا به او ملحق کند...» ✍️ و سخن امروز را با بخشی از پيام رهبر معظم انقلاب به مناسبت شهادت این سردار روسفید به پایان می‌بریم: «اين فرمانده شجاع و متدين و غيور از يادگارهای ارزشمند دوران دفاع مقدس و در شمار برجستگان آن حماسه‌ی بی‌نظير بود‌؛ او با تدبير و قدرت فرماندهى خود در طول جنگ هشت ساله، كارهای بزرگی انجام داده و بارها تا مرز شهادت پيش رفته بود؛ آرزوى جان باختن در راه خدا در دل او شعله مي‌كشيد و او با اين شوق و تمنا در كارهاى بزرگ پيش‌قدم می‌گشت؛ اكنون که او به آرزوی خود رسيده و خدا را در حين انجام دادن خدمت ملاقات كرده است، اينجانب شهادت اين سردار رشيد و نامدار... را به همه‌ی ملت ايران به ويژه مردم عزيز و شهيد پرور نجف‌آباد تبريك و تسليت می‌گویم... و براى او علو درجات اخروی را مسئلت می‌کنم». روحش شاد، یادش گرامی، نامش جاودان و راهش همواره پررهرو باد. ┄┅═✾•▪️•✾═┅┄┈  💚قرآن الفجر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» روز سه‌شنبه ١۴٠٢/١٠/١٩ مناسبت روز: امروز ماه، یادآور قیام خونین مردم شهر مقدس قم در سال ١٣۵۶ و برگ دیگری از کتاب زرین انقلاب اسلامی است؛ حماسه بزرگی که در تاریکی استبداد و ستم، پنجره‌ای به سوی روشنایی گشود و حرکت انقلاب را به گونه‌ای رقم زد که طومار دو هزار و پانصد ساله نظام شاهنشاهی را در مدت زمان کوتاهی در هم پیچید؛ لذا ضمن گرامیداشت این قیام خونین و به یاد ماندنی، و سلام و صلوات بر شهیدان این حماسه‌ی جاوید، سخن امروز را آغاز می‌نمائیم؛ شهر قم با وجود حوزه علمیه و روحانیت و متدینین متمرکز در این شهر در تاریخ انقلاب اسلامی همواره به عنوان پایگاه اصلی و سازمان دهنده قیام و مبارزه اسلامی به شمار رفته است؛ این شهر مقدس ابتدا با قیام خونین ١۵ خرداد ١٣۴٢ به عنوان مرکز اصلی و هدایت کننده مبارزات انقلابی بر سر زبان‌ها افتاد و سپس با قیام ١٩ دی ١٣۵۶ مجدداً باعث بیداری ملت مظلوم و آزاده ایران اسلامی شد؛ چنانچه رهبر فرزانه انقلاب دراین‌باره فرمودند: «اگر ما مبارزه ملت ایران را... به یک بنای رفیع و مستحکم تشبیه کنیم، پایه‌های قوی و شکست‌ناپذیر و ماندگارِ این بنای مستحکم، در قم نشانده و کار گذاشته شده؛ قم یک ذخیره الهی برای اسلام است»؛ (حدیث ولایت، ج٣، ص١٢۶) ✍️ عامل اصلی قیام بزرگ نوزده دی در شهر مقدس قم را باید چاپ مقاله‌ای موهن با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در روزنامه اطلاعات بدانیم؛ در این مقاله که به مناسبت سالروز کشف حجاب و انقلاب به اصطلاح سفید شاهنشاهی به چاپ رسیده بود، به حضرت امام خمینی (ره) به صورت بسیار تند و علنی حمله‌ شده و معظم‌له و همفکران ایشان را به عنوان عامل ارتجاع و عقب ماندگی ملت و مسئول خون‌های ریخته شده در واقعه پانزده خرداد ١٣۴٢ معرفی کرده و در ادامه با توهین مستقیم به امام امت، ایشان را با عنوان سید اهل هند و مردی ماجراجو و بی‌اعتقاد به اسلام و وابسته به مراکز استعماری، و انسانی جویای نام و کسب شهرت در میان روحانیون عالی‌مقام‌! ایران خوانده بود؛ (جرقه انقلاب، ص۱۴۴) این مقاله موهن که طبق گفته سفیر وقت انگلیس در ایران، مستقیماً توسط شخص محمدرضا پهلوی و ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) سفارش و تهیه شده بود، با هدف تخریب چهره امام خمینی (ره) و ایجاد اختلاف میان روحانیان سنتی که درگیری کمتری با حکومت پهلوی داشتند با روحانیان مخالف حکومت و طرفدار امام راحل نگاشته شده بود! تا با این حربه، کار امام و حامیان ایشان را برای همیشه تمام نمایند؛ اما غافل از این‌که این اهانت‌ها و جسارت‌ها به مقام شامخ روحانیت و مرجعیت دینی، تبدیل به قیامی خونین و تاریخ ساز خواهد شد که در عرض چند ماه، دودمان رژیم منحوس شاهنشاهی را بر باد خواهد داد! البته عوامل دیگری نیز در شکل‌گیری این قیام بزرگ تأثیرگذار بود که از مهمترین آنها می‌توان به درگذشت مشکوک آیت‌الله سید مصطفی خمینی فرزند امام راحل در اول آبان ماه همان سال در نجف اشرف اشاره نمود که ملت ایران، حکومت پهلوی را مسئول قتل ایشان می‌دانستند و این موضوع نیز موجی از انزجار و نفرت از نظام پهلوی را در بین مردم برانگیخته بود؛ برهمین اساس قیام ۱۹ دی که با تجمع و راهپیمایی مردم، بازاریان و طلاب و روحانیون شهر مقدس قم در ۱۸ دی شکل گرفت و در ۱۹ دی به اوج خود رسید و با خشونت و قتل‌عام مردم بی‌گناه توسط رژیم سفاک شاهنشاهی همراه شد؛ سرآغاز سلسه حرکت‌های اعتراض‌آمیز ملت بزرگ ایران علیه نظام منحوس پهلوی، و شروع مرحله‌ای جدید در نهضت اسلامی، و عامل شتاب در جریان انقلاب اسلامی گردید؛ به‌صورتی که مراسمات و تظاهرات‌های پی‌درپی پس از این واقعه بزرگ تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه یافت و ابتدا مردم قهرمان تبریز در مراسم چهلم شهدای قیام ١٩ دی به خیابان‌ها ریختند و سپس مردم یزد در چهلم شهیدان واقعه تبریز؛ و در ادامه، این قیام به شهرهای تهران، مشهد، اصفهان و شیراز در چهلمِ هر کدام از وقایع کشیده شد و بالاخره پس از یک سال و یک ماه، در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ش نظام پادشاهی پهلوی را برای همیشه از صحنه روزگار حذف و انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید. ✍️ و سخن امروز را با کلام گهربار رهبر فرزانه انقلاب به پایان می‌بریم که فرمودند: «حرکت عظیم مردم قم در روز ۱۹ دی ماه سال ۱۳۵۶، جرقه‌ای بود که به انبار ذخیره ایمانی مردم اصابت کرد و باعث منقلب شدن فضای ظلمانی خفقان آن روز شد...» (حدیث ولایت، ج٣، ص١٢۶) ┄┅═✾•▪️•✾═┅┄┈  💚قرآن الفجر https://eitaa.com/joinchat/2248409099Cb908bf49ce
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» روز چهارشنبه ١۴٠٢/١٠/٢٠ مناسبت روز: امروز سالروز شهادت بزرگ‌مرد تاریخ معاصر ایران، میرزا محمدتقی‌خان فراهانی معروف به «» به ‌فرمان ناصرالدین‌شاه قاجار در سال ١٣٢٠ است که نام او، یادآور عزت و پیشرفت ایران، و لیاقت و شایستگی ایرانی است؛ و عزل و شهادت او، یادآور بی‌کفایتی و خیانت و سرسپردگی شاهان قاجار است؛ لذا سخن امروز را با سلام و صلوات به روح بلند امیرکبیر ایران، آغاز می‌نمائیم؛ میرزا تقی خان امیرکبیر، از بزرگترین رجال سیاسی ایران است که در سال ١١٨۵ شمسی در خانواده‌ای از طبقات پایین جامعه متولد شد؛ پدرش آشپزِ قائم‌مقام فراهانی بود و این مسأله باعث شد که دوران کودکی تا جوانی او، زیر نظر و تربیت قائم‌مقام سپری شود و با اثبات استحقاق و شایستگی‌های خود، ابتدا به‌عنوان منشی رسمی قائم مقام، و سپس مسئولیت «وزیر نظام» را برعهده گرفت؛ دینداری و تعهد، منش اخلاقی و رفتاری، حُسن سلوک و استعداد و آشنایی کامل امیرکبیر به آداب حکومتی به سرعت باعث ترقی او در نظام دیوانی کشور شد تا آن‌که پس از مرگ محمد شاه قاجار، با تدبیر و تمهید ویژه وی، مقدمات سلطنت ناصرالدین شاه مهیا گردید و او نیز پس از نشستن بر تخت سلطنت، میرزا تقی خان را به مقام «صدارت عُظمی» منصوب نمود؛ امیرکبیر در دورانی حکومت را به‌دست گرفت که به‌علت بی‌کفایتی شاهان قاجار و خیانت دولتمردان خودفروخته به بیگانگان و دول خارجی، خزانه ایران، خالی و سازمان کشور کاملاً از هم گسیخته بود؛ او در اولین گام به تصفیه دولت فاسد پرداخت و برای تصدی مشاغل حساس، شایسته‌ترین افراد را انتخاب نمود؛ سپس به اصلاح قُشون و ارتش ایران همت گمارد؛ یکی دیگر از اقدامات امیرکبیر، ايجاد نظم و امنیت در جامعه بود؛ او شراب‌خواری و مستی را ممنوع و رسم قمه‌بستن و قمه‌کشی را برانداخت و با تأسيس «اداره آگاهی» دزدی و هرزگی و شرارت را درجامعه به حداقل رسانيد و پس از سال‌ها «امنیت» را در ایران برقرار ساخت؛ امیرکبیر، رسمِ رشوه‌گیری که در آن زمان، بسیار مرسوم بود را نیز برانداخت و برای بسط و گسترش عدالت در جامعه، محاکم قضایی را به علمای دینیِ صالح سپرد؛ همچنین امور مالیه کشور را سروسامان داد و با شجاعت، حقوق بسياری از درباريان را محدود و حتی برای شاه ایران نيز «حقوق معلوم» مقرر نمود؛ امیرکبیر با نوآوری در عرصه اجتماعی و سیاسی، نهضت علم و دانش در ایران برپا کرد و مدرسه «دارالفنون» را به‌عنوان اولین مدرسه جدید ایران در رشته‌های مهندسی، تاکتیک‌های نظامی، معدن شناسی، طب، دواسازی و... تأسیس نمود؛ ترجمه و انتشار كتب و ایجاد روزنامه «وقایع اتفاقیه» نیز از دیگر اقدامات مؤثر وی، برای افزایش اطلاعات و آگاهی جامعه ایران بود؛ او برای خودکفایی و رونق کشاورزی و صنعت نیز قیام کرد و ضمن ایجاد چند سدّ بزرگ و کمک به کشاورزان، با ايجاد کارخانه‌های پارچه بافی، تولید شکر، چينی و بلورسازی، کاغذ سازی، چدن‌ريزی و دیگر صنایع فلزی و انتقال این فنون به ایرانیان، گام بلندی در «تولید ملی» و عدم وابستگی به بیگانگان برداشت؛ اميركبير كه خود فردی مذهبی و پیرو مکتب اهل‌بیت (ع) بود در ترویج این مکتب الهی و ارتقاء شأن و منزلت علماء و روحانيون بسیار كوشيد و نقش برجسته‌ای نیز در سركوب فرقه‌های انحرافی، از جمله فتنه ‌بابيه داشت؛ میرزا تقی‌خان در امور سیاسی و روابط خارجی نیز، تدبیر و اقتدار را جایگزین روابط ذلیلانه ایران نمود؛ او حامی استقلال ملی کشور بود و در برابر دشمنان و مجريانِ سياست استعماری آنها، يك تنه ایستاد و پوزه استكبار و عُمّال داخليش را به خاك ماليد و همین موضوع نیز باعث توطئه آنها و عامل شهادت امیرکبیر گردید؛ ✍️ آنچه گذشت تنها بخشی از خدمات ارزشمند امیرِ کبیر ایران بود که با سن کمتر از ۴۵ سال و تنها در دوران سه سال و دو ماهه‌ی صدارت، آنهم با خزانه خالی و وضعیت بسیار نابسامان ایران انجام شده و این موضوع، درسی بزرگ برای دولتمردان ایران اسلامی است که دوران دولت چهارساله و یا هشت ساله خود را برای ایجاد تحول و خدمتگزاری، اندک می‌پندارند! چنانچه رهبر معظم انقلاب در دیدار نمایندگان مجلس در تاریخ ١٣٨٣/٠٣/٢٧ فرمودند: «یکی از نام‌های دارای افتخار در تاریخ ما امیرکبیر است؛ امیرکبیر در کشور ما (تنها) سه سال در رأس دولت بوده است؛ معلوم می‌شود سه سال وقت خیلی زیادی است؛ همه کارهایی که امیرکبیر انجام داده و همه خاطرات خوبی که تاریخ و ملت ما از این شخصیت دارد، محصول سه سال است! بنابراین چهار سال، وقت کمی نیست‌؛ وقت خیلی زیادی است؛ به شرط این که از همه این وقت به نحو درست استفاده شود...» 📚 برداشتی از کتاب «امیر کبیر» نوشته دکتر علی‌اکبر ولایتی @Yavaranemamzaman
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «»         روز پنجشنبه ١۴٠٢/١٠/٢١ ✍️ مناسبت روز: امروز سالروز شهادت مهندس ، دانشمند جوانی است که یکی از پایه‌گذاران و معاون بازرگانی سایت هسته‌ای نطنز اصفهان بود و تأثیر زیادی در حوزه غنی سازی هسته‌ای داشت؛ او در سال ١٣٩٠ شمسی، طی عملیاتی تروریستی به دست کوردلان دنیای استکبار که پیشرفت و عزت ایران اسلامی را بَرنمی‌تابند به شهادت رسید، لذا یاد و نام ایشان و دیگر دانشمندان هسته‌ای ایران، «شهیدان گرانمایه: ، ، ، ، و را گرامی می‌داریم؛ شهیدان عزیزی که مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) درباره آنها فرمودند: «شهادت این دانشمندان برجسته در راه آرمان‌های بلند و الهی، به کشور، انقلاب اسلامی، ملت ایران و محیط علمی آبرو بخشید و آنان با این شهادت، به بالاترین رتبه از ارزش‌های معنوی دست یافتند...» (سخنان معظم‌له ١٣٨٩/١١/۴) همچنین معظم‌له در دیدار با خانواده شهید مصطفی در تاریخ ۱۳۹۰/۱۰/۲۹ فرمودند: «دو جنبه‌ی ارزش در وجود جوان شما کاملاً تبلور پیدا کرده، که هر کدام به‌تنهائی به نحوی مایه‌ی افتخار است: یکی جنبه‌ی علم و تحقیق و پیشرفت و تسلط بر کار مهم و حساسی که زیر دست اوست؛ که یک استعداد برتر و یک نخبگی به معنای حقیقی کلمه است؛ این یک بُعد از شخصیت این جوان است، که این خودش مایه‌ی افتخار است... لیکن بُعد دوم، اهمیتش از این بُعد بیشتر است؛ و آن بعدِ معنوی و الهی است؛ همان چیزی است که او را آماده می‌کند برای شهید شدن؛ حالا شهید شدن، از نظر ما که اهل دنیا هستیم و داریم زندگی می‌کنیم... تلخ است؛ چون در عرصه‌ی ظاهر زندگی، این فقدان است؛ لذا تلخ است؛ پوسته‌ی شهادت این است؛ فقدان و از دست دادن و ندیدن او و دیدن جای خالی او! لیکن لُبّ شهادت، خیلی برتر از اینهاست؛ لُبّ شهادت این است که یک انسانی، یک بشری، ناگهان از درجات عالیه‌ی الهی سر در می‌آورد؛ و مقامش از فرشتگان بالاتر می‌رود...» ✍️ آری! شهادت، در فرهنگ اسلام و بخصوص تشیع، اوج تعالی انسان و عامل بقای جوامع انسانی و تداوم ارزش‌های مقدّسی است که انسانیت، شرف، عدالت و آزادی در پرتو آن، جان و رمق گرفته و استمرار می‌یابند؛ شهید کسی است که با نثار جان خود، درخت اسلام را آبیاری کرده و در یک جمله، پر محتواترین عنوان، در فرهنگ اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع)، «شهید» است؛ در این مکتب انسان‌ساز، برترین کامیابی، بزرگترین پیروزی، والاترین مقام، بالاترین امتیاز، عظیم‌ترین فوز، نیکوترین نیکی، رفیع‌ترین مرتبت و عالی‌ترین رتبت و گرانمایه‌ترین درجه، رسیدن به فیض عظمای شهادت است و برای شهید، گرانبهاترین اوقات و زیباترین زمان‌، لحظه‌ای است که پیروزمندانه به دست دشمنان، به مرگ شرافتمندانه نائل گردیده و جام شهادت را به بهای جان، خریداری می‌نماید؛ چنانچه پیامبر اکرم (ص) در رابطه با مقام و فضیلت شهید می‌فرمایند: «بالاتر از هر کار خیری، خیر و نیکی دیگری است تا آنکه فردی در راه خدا کشته شود که بالاتر از آن، خیر و نیکی دیگری وجود ندارد» (وسایل الشیعه، ج ١١، ص١٠) همچنين حضرت فرمودند: «فرشتگان تعداد کل ثواب‌ها و حسنات آدمیان را می‌دانند مگر ثواب مجاهدین که از شمار و میزان آن‌ها ناتوان هستند» (مستدرک، ج ١١، ص ١٣) جايگاه شهید در روایات اسلامی تا بدانجاست که شهداء همانند انبیاء الهی دارای مقام شفاعت می‌باشند؛ چنانچه امام صادق (ع) می‌فرمایند: «سه گروه هستند که در روز قیامت (به ترتیب) شفاعت می‌کنند و خداوند شفاعت آن‌ها را می‌پذیرد: انبیاء، علماء و شُهدا» (مستدرک، ج ١١، ص ٢٠) ✍️ و بالاخره مقام شهید آن‌چنان والاست که اولیای الهی همواره از خداوند طلب شهادت نموده‌اند؛ چنانچه حضرت سجاد (ع) در صحیفه سجّادیه می‌فرمایند: «سپاس خدای را، سپاسی که بدان در زمره اولیاء نیکبخت قرار گیریم و به‌واسطه آن در ردیف شهیدان با سلاح دشمنانش درآئیم»؛ حضرت امیرالمؤمنین (ع) نیز در خطبه ٢٣ نهج‌البلاغه، از خداوند جایگاه شهیدان و زندگی با سعادتمندان و همراهی با پیامبران را طلب نموده‌اند؛ و در عهدنامه خود به مالک اشتر نوشته‌اند: «من از خداوند به حق گشایش رحمت و بزرگی قدرتش می‌خواهم که پایان زندگی من و تو را به نیکبختی و شهادت قرار دهد» (نهج البلاغه، نامه۵٣) ✍️ و بالاخره سخن امروز را با این دعا و آرزوی بزرگ به پایان می‌بریم: «اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ (عج)»: «پروردگارا توفیق شهادت در راه خودت و در رکاب ولیّت حضرت مهدی(عج) را روزیمان فرما». ┄┅═✾•▪️•✾═┅┄┈  💚قرآن الفجر https://eitaa.com/joinchat/2248409099Cb908bf49ce
بسم الله الرحمن الرحیم السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» روز جمعه ١۴٠٢/١٠/٢٢ مناسبت روز: امشب اولین شب از ماه بزرگ است که پیامبر اکرم (ص) درباره آن فرمودند: «آگاه باشید که رجب، ماه خداست و آن ماه بسیار عظیمی است... و هیچ ماهی در فضیلت و حرمت در نزد خدا با این ماه برابری نمی‌کند!» (بحارالانوار، ج٩٧، ص٢۶)، لذا سخن امروز را به این ماه پربرکت اختصاص می‌دهیم؛ ✍️ انسان گاهی نسبت به فرصتی ارزشمند و موقعیتی بی‌نظیر، بی‌توجهی و غفلت می‌نماید؛ بدان جهت که شناختی از آن نداشته و در نتیجه فرصتی استثنایی و بهره‌ای وافر را از دست می‌دهد که هرگز در تمام عمر قابل جبران نیست! بی‌شک «» یکی از مصادیق بارز این موقعیت بی‌بدیل و پرفضیلت است که برای بهره‌گیری لازم از این فرصت طلایی ابتدا باید معرفت خود را نسبت به این ماه عظیم افزایش داد و مسلماً بهترین هادی در این زمینه، کلام نورانی اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) است که در این مجال به برخی از آنها اشاره می‌نمائیم: ✅ ابن‌عباس نقل می‌کند که هرگاه ماه رجب می‌آمد، رسول خدا (ص) می‌فرمودند: «ای مسلمانان، ماه بسیار بزرگ و بابرکتی بر شما سایه انداخته که آن را رجب نامیده‌اند و در آن رحمت خدا بر کسی که خدا را عبادت کند فرو می‌ریزد... آگاه باشید که در ماه رجب شبی است که هر که خواب را در آن بر خود حرام کند و به عبادت خدا بپردازد، خدا بدنش را بر آتش حرام می‌کند و هفتاد هزار ملک با او مصافحه می‌کنند و برایش تا ماه رجبِ سال آینده طلب مغفرت می‌نمایند» (بحارالانوار، ج٩٧، ص۴٧) علماء در رابطه با شب مذکور، چهار احتمال را داده‌اند: ١. شب اول ماه رجب؛ ٢. «لیلةالرغائب» که شب جمعه اول ماه رجب است؛ ٣. شب نیمه ماه رجب؛ ۴. شب بیست و هفتم ماه رجب. ✅ در روایت دیگر آمده که: «روزی با رسول خدا (ص) از قبرستان می‌گذشتیم که ناگهان حضرت ایستادند و گریه شدیدی نمودند، به‌گونه‌ای که ما هم به گریه افتادیم؛ آن‌گاه حضرت فرمودند: «صدای ناله اهل عذاب را شنیدم و بر آنها رحم کرده و دعا کردم و خداوند عذاب آنها را تخفیف داد» سپس فرمودند: «اگر کسانی که‌ در این قبرستان در عذابند، یک روز از ماه رجب را روزه گرفته بودند و یک شب را تا صبح قیام کرده و به عبادت می‌پرداختند (امروز) در قبرهایشان معذّب نمی‌شدند» (بحارالانوار، ج٩٧، ص٣٣) ✅ همچنین امام صادق (ع) فرمودند: «در روز قیامت، منادی از درون عرش الهی ندا مى‌‏دهد که کجایند آنهایی که ماه رجب را گرامی داشته‌اند؟ و سپس (ملائکه به آن‌ها) مى‏‌گویند: اى بندگان خدا، کرامت خدا بر شما گوارا باد» (همان) ✅ امیرالمؤمنین (ع) نیز درباره ثواب این ماه فرمودند: «هر کس در ماه رجب صدقه بدهد، خداوند روز قیامت در بهشت، او را به ثوابی گرامی می‌دارد که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به خاطر بشری خطور نکرده است» (بحارالانوار، ج٩٧، ص٣٣) ✅ همچنین امام رضا(ع) فرمودند: «هر که روز اول ماه رجب را روزه بدارد، خدای عزوجل بهشت را بر او واجب می‌گرداند؛ و هر که روز وسط ماه رجب را روزه بدارد، می‌تواند دو قبیله‌ (پرجمعیت) را (در قیامت) شفاعت کند؛ و هر کس روز آخر ماه را روزه بدارد، خدای عزوجل او را از پادشاهان بهشت قرار می‌دهد و شفاعتش را درباره‌ی پدر، مادر و همه‌ی بستگان و آشنایان و همسایگانش می‌پذیرد، گرچه در میان آنها مستحق دوزخ باشد» (امالی شیخ صدوق، ص١٠) ✍️ آنچه گذشت، تنها بخشی از فضایل این ماه بزرگ و ثواب عظیم اعمال در آن است؛ اما شاید پرسشی در ذهن برخی از عزیزان ایجاد شده باشد که چگونه ممکن است، در برابر اعمال ناچیز و اندک ما در این ماه، این همه ثواب و پاداش داده شود؟ ✅ در پاسخ این سؤال، باید بدانیم که: 1️⃣ اولاً، این پاداش عظیم، متناسب با مقام کبریایی حضرت حق، و جود و بخشش بی‌کران و بی‌انتهای اوست که در برابر اندکی عمل خیر، پاداشی فراوان و دائمی عطاء می‌فرماید؛ 2️⃣ ثانياً، این گونه نیست که به صرف انجام دادن عملی پرفضیلت، همه‌ی گناهان قبلی ما بخشیده شود و ما وارد بهشت شویم، زیرا همان‌گونه که در روایات آمده، در «حق‌الناس» باید حقوق دیگران را جبران و پرداخت کرده و در «حق‌اللّه» نیز می‌بایست اعمال فوت شده مانند قضای نماز و روزه را به‌جا آورده و حقوق الهی، مانند خمس و زکات را پرداخت نمائيم؛ 3️⃣ ثالثاً درست است که برخی از اعمال ما ثواب بسیار عظیم دارد، اما نباید فراموش کنیم که طبق روایات، برخی از گناهان نیز مانند آتش عمل کرده و چه بسا تمامی کارهای خیر و ثواب ما را در طرفةالعینی نابود سازند! ✍️ لذا بدون شک، بهره کامل از ثواب این ایام از آنِ کسانی است که با اِجتناب از گناه و با توبه به درگاه الهی و جبران حقوق مردم و حقوق الهی فرصت‌ بی‌بدیل ماه بزرگ رجب را غنیمت می‌شمارند. @Yavaranemamzaman
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» روز یکشنبه ١۴٠٢/١٠/٢۴ مناسبت روز: امشب شب شهادت دهمين خورشيد امامت و مشكات هدايت، پيشوای راستين و بر حق شيعیان، حضرت امام الهادی (ع) است؛ لذا سخن امروز را با عرض تسلیت و تعزیت و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد آغاز می‌نمائیم؛ بی‌شک نوشتن و گفتن از فضائل (ع) در این مجال کوتاه، از عهده قلم و کلام ما خارج است؛ چراکه یحیی ابن اکثم نقل می‌کند که چون آیه ٢٧ سوره لقمان را خواندم: «وَ لَوْ أَنَّ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَهٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَهُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیم»: «اگر آنچه درخت در زمین است، قلم شود و دریاها مرکب شود و هفت دریا به کمک آید، کلمات خداوند تمام شدنی نیست! همانا خداوند شكست‌ناپذير و حكيم است»، از امام هادی (ع) پرسیدم که مراد از «کلِمَاتُ اللّه» در این آیه چیست؟ حضرت فرمودند: «نَحْنُ کلِمَاتُ اللّه الَّتی لَاتُدْرَک فَضَائِلُنَا وَلَاتُسْتَقْصَی»: «ماییم کلمات خداوندی، که فضایل ما، درک شدنی و تمام شدنی نیست» (بحارالانوار، ج١١، ص١٠٩) کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست که ترکنم سر انگشت و صفحه بشمارم... هرچند که تمامی ائمه اطهار (ع)، جامع تمامی صفات کمال انسانی بوده‌اند، اما خداوند با عنایت به شرایط زمان و مکان در هر دوره، یکی از صفات حضرات معصومین را عینیت بخشیده است؛ و در این میان، لقب «هادی» برای امام دهم برگزیده شده؛ چراکه به راستی آن حضرت هادی امّت و هادی تمامی گمراهان از ضلالت، و به گفته رسول اکرم (ص): «هادی به سوی خدا بوده‌اند» (الإنصاف، ص١۴١) هدایت در لغت، به دو معنای «ارائه طریق» و «رساندن به مقصد و مطلوب» آمده؛ اما در فرهنگ قرآن و عترت، «هدایت»، بار مفهومی و معنایی بسیار عمیق‌تر و والاتری دارد؛ شناخت راه، شناخت مقصد، شناخت امّت، شناخت موانع و مشکلات مسیر، شناخت دزدها و گردنه‌ها، و ایجاد انگیزه لازم برای حرکت، و دمیدن روح استقامت در رهروان، و همچنین حفظ اتحاد و همبستگی امت، و حمایت و حفاظت از جان و مال و حقوق ملت؛ بخشی از وظایف راهنمای امت و بخشی از مفهوم بلند «هادی» در فرهنگ اسلامی است؛ حضرت علی بن محمد النقی (ع) معروف به ابن الرضا(ع)، خورشید نورافشانی بودند که از سال ۲۲۰ تا سال ۲۵۴ هجری قمری، رسالت رهبری و هدایت امت بزرگ اسلامی را بر دوش داشته و حدود سی و چهار سال ناخدای کشتی هدایت در میان امواج طوفانی عصر ضلالت عباسیان بوده‌اند؛ آن امام همام در زمانی که سلطه اشراری همچون متوکل عباسی، بر تاریخ اسلام سنگینی می‌کرد، به زندگی بشریت نور و گرمی بخشیده و امت اسلامی را هدایت و سرپرستی نموده‌اند؛ ✍️ لذا در این مجال کوتاه، قطره‌ای از دریای بیکران «هادی امت» را در پرتو احادیث نورانی آن حضرت، تقدیم شما می‌نمائیم: ✅ «آن کس که تقوای الهی را رعایت نموده و مطیع احکام و مقرّرات الهی شود، دیگران مطیع او خواهند شد؛ و هر شخصی که اطاعت از خالق نماید، باکی از دشمنی و عداوت انسان‌ها نخواهد داشت...» (بحارالانوار، ج ۶٨، ص ١٨٢) ✅ «حسد» نابود کننده کارهای نیک؛ و «خودبرتربینی» موجب خشم مردم؛ و «خودپسندی» مانع تحصیل علم خواهد بود و شخص را در پَستی و نادانی نگه می‌دارد، و «بُخل» بدترین اخلاق؛ و «طمع» خصلتی بسیار ناپسند و زشت است» (بحارالأنوار، ج ٧٢، ص ١٩٩) ✅ «مسخره کردن و شوخی‌های بی‌مورد از بی‌خردی است و کار انسان‌های نادان است» (بحارالانوار، ج ٧۵، ص ٣۶٩) ✅ «غضب و تندی» در مقابل آن کسی که توان مقابله با او را نداری، علامت عجز و ناتوانی است؛ و در مقابل کسی که توان مقابله با او را داری، علامت پَستی و رذالت است» (مستدرک الوسائل، ج ١٢، ص ١١) ✅ نادان اسیر زبان خویش است. (مسند الامام الهادی، ص۳۰۴) ✅ «فروتنی» آن است که با مردم چنان رفتار کنی که دوست داری با تو چنان باشند. (الکافی، ج۲، ص۱۲۴) ✅ هرکس مطیع و پیرو خدا باشد از قهر و کارشکنى دیگران باکى نخواهد داشت. (بحارالأنوار، ج۵۰، ص۱۷۷) ✅ از شرّ کسی که بی‌شخصیت است و خود را پست می‌شمارد، آسوده مباش. (میزان الحکمه، ج۳، ص۴۴) ✅ «نارضایتی پدر و مادر» روزی را کم می‌کند و آدمی را به ذلت می‌کشاند. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۱۸) ✅ كسى كه به تو اميد بسته است نااميدش مگردان، وگرنه مورد غضب خداوند قرار خواهى گرفت. (بحارالانوار، ج۷۵، ص ۳۷۰) ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ @Yavaranemamzaman
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «»         روز دوشنبه ١۴٠٢/١٠/٢۵ مناسبت روز: امروز سالروز شهادت دهمين و خورشيد امامت، حضرت علی النقی (ع) است؛ لذا ضمن عرض تسلیت و تعزیت، سخن امروز را با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد آغاز می‌نمائیم؛ در روز گذشته به مشهورترین لقب امام دهم، به‌عنوان «» اشاره کردیم و انشاالله امروز، سخن خود را به یکی از بزرگترین خدمات فرهنگی آن امام همام با نام زیارتنامه «جامعه کبیره» به عنوان «منشور هدایت‌گری» اختصاص می‌دهیم؛ ✍️ «امام شناسی» یکی از اصول مهم و ضروریات دین مبین اسلام است و طبق سخن رسول اکرم (ص) اگر مسلمانی بدون شناخت امام زمان خود از دنیا برود همانند مردمان جاهلیت از دنیا رفته است: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة» [كافی ج١، ص٣٧۶؛ مسند احمد، ج٣، ص۴۶۶]؛ بر این اساس یک مسلمان در ابتدا می‌بایست امامان معصوم و مقام و جایگاه آنها را بشناسد و سپس با شناخت و معرفت لازم از آنها پیروی و اطاعت کند؛ و در این طریق هدایت چه راهنمایی بهتر از «زیارت جامعه کبیره» که یک دوره کامل امام‌شناسی است؛ این منشور هدایت‌گر، آن‌چنان عظیم و تاثیرگذار است که بیش از دویست سال توطئه‌ و برنامه‌ریزی بنی‌امیه و بنی‌العباس در جهت انحراف فکری مسلمانان و تضعیف جایگاه امامت و ولایت را خنثی کرده و مقام رفیع علمی و معرفتی اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) را برای مسلمانان تبیین نموده است؛ امام هادی (ع) در این زیارتنامه جامع، نه تنها در رابطه با معارف ائمه‌ی قبل از خودشان به مردم آگاهی کامل داده‌اند، بلکه در ارتباط با امامان بعد از خود و موضوع مهدویت و ظهور و وظایف شیعیان در دوران انتظار نیز روشنگری نموده‌اند؛ لذا اهل‌بیت عصمت و طهارت و علمای بزرگ شیعه پس از آن امام همام نیز همواره بر خواندن و تدبر در این زیارتنامه تأکید داشته‌اند، چنانچه علاّمه مجلسی (ره) «زیارت جامعه کبیره» را احسن و اکمل زیارات از راه دور و نزدیک برای تمامی حضرات معصومین (ع) دانسته‌ است. (زادالمعاد، ص۳۰۱) در این زیارتنامه که می‌توان آن را «عرفان‌نامه» نیز نامید، «هادی‌امت» به بیش از دویست فضیلت و منقبت از اهل بیت عصمت و طهارت (ع) اشاره نموده‌اند که در پایان این مجال به بخش‌های کوتاهی از آن اشاره می‌نمائیم: ✍️در ابتدای جامعه کبیره، پیشوای دهم ما را با آداب زیارت و سخن گفتن با حضرات معصومین آشنا کرده و می‌فرمایند: «هر زمانی که به آستان مقدس امامی رسیدی، در آنجا بایست و شهادتین را درحالی که غسل و طهارت داری بر زبان جاری کن، و چون نگاهت به ضریح افتاد، نخست سی مرتبه «اللّه‌اکبر» بگو و با کمال وقار و آرامش بسیار، گام‌های خود را کوتاه بردار و بار دیگر سی مرتبه تکبیر بر زبان خود جاری کن، سپس نزدیک مضجع شریف شو و این بار چهل مرتبه «اللّه‌اکبر» بگو و آنگاه سخن خود را با سلام و درود بر آن امام همام آغاز کن؛ سپس حضرت، ائمه اطهار (ع) را مشکات هدایت، چراغ‌های در تاریکی، نشانه‌های پرهیزکاری، صاحبان خرد، پناهگاه مردمان و حجت‌های خدا بر اهل دنیا و آخرت معرفی کرده، و در ادامه آن بزرگواران را حاملان قرآن و اوصیای رسول خدا دانسته‌اند؛ امام هادی (ع) در بخش دیگری از این زیارتنامه تأکید می‌نمایند که «حق» همواره با اهل‌بیت است و هرگز از آنان جداشدنی نیست، لذا هرکه از آنان دور شود قطعاً گمراه خواهدشد؛ در ادامه این عرفان‌نامه، امام با اشاره به فضل و رتبه و مقام رفیع و جایگاه والای ائمه (ع) در نزد خداوند، تصریح می‌کنند که آنان شاهراه و صراط مستقیم و گواهان در دین و آن امانتی هستند که حفظش بر مردم واجب شده است؛ و سپس به وظیفه‌ی مسلمانان و آمادگی آنها برای دفاع از ائمه اطهار (ع) اشاره می‌نمایند؛ در ادامه حضرت هادی (ع) ما را به دو واجب الهی یعنی «تولی» و «تبری» رهنمون می‌شوند تا خداوند و امامان معصوم (ع) را گواه گرفته و بگوئیم: «ما به شما و به آنچه شما به آن ایمان دارید، ایمان داریم... و دوستدار شما و دوستدار دوستان شما هستیم؛ و بغض دشمنانتان را در دل داریم و دشمن آنهاییم؛ و در صلح هستیم با هر که با شما در صلح است و در حال جنگ هستیم با هر کس که با شما در جنگ است»؛ ✍️و بالاخره به ما می‌آموزند که زیارت معصومین را با این فراز به پایان برده و بگوئیم:«خدایا اگر ما شفیعانی را به درگاه تو نزدیک‌تر از محمّد(ص) و اهل بیت ایشان، آن خوبان و پیشوایان و نیکان می‌یافتیم، آنها را شفیع خود قرار می‌دادیم، پس به حقّی که برای آنان بر خود واجب کرده‌ای، مارا در گروه عارفان به آنها، و آشنایان به حقّ آنها، و در شمار رحم شدگان به شفاعت آن بزرگواران وارد کن، به درستی که تو مهربان‌ترین مهربانانی». @Yavaranemamzaman
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» روز سه‌شنبه ١۴٠٢/١٠/٢۶ مناسبت روز: امروز سالروز فرار در سال ١٣۵٧ شمسی از ایران است؛ او پس از حدود سی و هفت سال ظلم و جنایت در حق مردم مسلمان ایران در چنین روزی کشور را ترک کرد و ملت ایران این فرار بزرگ را جشن گرفتند و سپس در کمتر از یک ماه با برگشتن امام امت، طومار عمر ٢۵٠٠ ساله شاهنشاهی ایران را در هم پیچیدند و انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. ✍️ اما در سال‌های اخیر برخی رسانه‌های مزدور و خودفروخته، با تحریف واقعیت‌ها و ساخت دروغ‌های بزرگ به‌دنبال آن هستند که نگاه ملت ایران به‌ویژه جوانان و نوجوانان که روزهای سیاه قبل از سال ۵۷ را ندیده‌اند را تغییر داده و حکومت پهلوی را نظامی موفق و در راستای پیشرفت کشور و رفاه ملت نشان داده و انقلاب مردم ایران در سال ۵٧ را حرکتی احساسی و از روی شکم‌سیری مردم وانمود نمایند؛ بنابراین امروزه بیش از هر موقع دیگر به جهاد تبیین و روایت‌های صادقانه تاریخی از ایران قبل از انقلاب نیازمندیم؛ لذا در این مجال کوتاه به بخشی از خیانت‌ها و جنایت‌های محمدرضا شاه پهلوی در کشور اشاره می‌نمائیم: ١. نگه داشتن ملت در جهل و بی‌سوادی، به صورتی که بیش از هفتاد درصد جمعیت کشور در سال ۵۷ «بی‌سواد مطلق» بودند و ایران تا آنجا عقب مانده بود که از هندوستان و بنگلادش «پزشک» وارد نموده و شاه به صراحت به ملت بزرگ ایران توهین کرده و می‌گفت: «این مردم قادر به انجام هیچ کاری نیستند، آنها مثل "گوسفند" هستند!» ٢. خودباختگی کامل شاه و کشور در برابر غربی‌ها به‌خصوص آمریکا، به صورتی که بیش از ۶۰ هزار مستشار نظامی و اداری آمریکایی در ایران با دریافت حقوق و هزینه‌های گزاف، بر ارتش و همه ارگان‌های کشورمان سلطه داشتند و حتی شاه و دولت ایران بدون اجازه آن‌ها حق خوردن آب‌ نداشت؛ ٣. اعطای حق مصونیت قضائی (کاپیتولاسیون) به مستشاران امریکایی در سال ۱۳۴۳ و تبعید امام راحل به علت مخالفت با فروش آبرو و استقلال کشور؛ ۴. اعطای جزیره استراتژيک بحرین (استان چهاردهم ایران) و جزایر مهم اطراف آن به اربابان انگلیسی و عرب‌های وهابی توسط شاه به اصطلاح آریایی در سال ۱۳۴۹ شمسی؛ ۵. تبدیل ۸۰۰ هزار کشاورز ایرانی به خرده مالکان بی‌زمین و واردکنندگان محصولات کشاورزی به ایران با اصلاحات ارضی و سایر سیاست‌های اقتصادی غربی در کشور و تبدیل ایران از کشور صادرکننده گندم به یکی از بزرگترین واردکنندگان گندم در جهان؛ ۶. تبدیل ایران به بازار کالاهای بنجل خارجی و ورود کارخانجات مونتاژ به کشور؛ و عدم ایجاد هرگونه زیرساخت‌ اقتصادی برای خودکفایی کشور با وجود فروش بالای نفت و درآمد سرشار کشور؛ ٧. دادن وام‌ و کمک‌های بلاعوض به دیگر کشورهای غربی همچون انگلیس برای تأمین آب شرب لندن؛ و یا ایتالیا برای زیر آب نرفتن ونیز؛ و در عوض شکل‌گیری اولین حلبی‌آبادها در شهر تهران و دیگر شهرها از دهه ۱۳۴۰ به بعد، و وجود هزاران کارتن خواب‌ در کشور؛ ٨. وجود تورم شدید با نرخ سالانه بین ۴۰ تا ۵۰ درصد به همراه فساد و ارتشای سراسری و دزدی بلندپایگان و نابرابری شدید در توزیع درآمدهای سرشار نفتی؛ ٩. وجود فساد علنی و روابط نامشروع و افسارگسیخته شاه، خواهرانش و همسران و خانواده شاهنشاهی؛ و ترویج فحشا، شرابخواری و بی‌بندوباری در بین مردم با ایجاد بیش از ۳۰۰۰ فاحشه‌خانه و کاباره رسمی در کشور و ده‌ها محله فاحشه‌نشین در تهران و شهرهای بزرگ دیگر؛ ١٠. حمایت بی‌چون و چرا از رژیم غاصب صهیونیستی و تأمین ۶۵ درصد نفت مورد نیاز اسرائیل و حمایت نظامی و تسلیحاتی از این رژیم علیه مردم مظلوم فلسطین؛ ١١. ایجاد ترسناک‌ترین و خطرناک‌ترین سازمان جاسوسی دنیا با عنوان «ساواک» و انجام بی‌رحمانه‌ترین شکنجه‌ها و کشتار هزاران انسان بی‌گناه در زندان‌های مخوف آن؛ ١٢. کشتار ده‌ها هزار شهید مظلوم از مردم بی‌گناه ایران در جریان انقلاب اسلامی؛ ١٣. سرقت و خارج نمودن بیش از دو میلیارد دلار به گزارش بانک مرکزی ایران به همراه ۳۸۴ عدد چمدان و صندوق حاوی جواهرات سلطنتی، عتیقه، الماس‌های گران‌بها، ساعت‌های تمام‌طلا و تاج و نیم‌تاج‌های تمام زمرد و... به‌صورتی که روزنامه اقتصادی «فاینَنشال‌تایمز»، میزان دارایی‌های خارج شده توسط محمدرضا شاه پهلوی را «۳۵ میلیارد دلار» اعلام کرد که محاسبه این مبلغ نجومی را به ریال به شما واگذار می‌نمائیم. ✍️ آنچه گذشت بخش کوچکی از جنایات محمد رضا شاه پهلوی و حامیان غربی او در ایران است که ملت بزرگ ایران هیچ‌گاه این جنایات را فراموش نخواهند کرد و به دشمنان ایران اسلامی نیز اجازه نخواهند داد که از فراموش‌کاری و کم حافظه بودن برخی سوءاستفاده نمایند! ┄┅═✾•▪️•✾═┅┄┈  👇 http://eitaa.com/samtikhoda
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» روز چهارشنبه ١۴٠٢/١٠/٢٧ مناسبت روز: امروز سالروز شهادت روحانی مخلص و مجاهد، بنیان‌گذار «جمعیت » شهید حجت‌الاسلام والمسلمین سید مجتبی (ره) و تعدادی از یاران فداکار ایشان بود؛ لذا سخن امروز را با سلام و صلوات به روح بلند این شخصیت تأثیرگذار و انقلابی آغاز می‌نمائیم؛ شهید سید مجتبی میرلوحی تهرانی معروف به نواب صفوی، یکی از شخصیت‌های مهم مبارزاتی تاریخ معاصر است که تنها راه رسیدن به جامعه آرمانی را، اجرای دقیق دستورات اسلامی می‌دانست؛ او با پیروی از علمای دین، فریضه امر به معروف و نهی از منکر را مهم‌ترین راه برای اصلاح جامعه معرفی نمود؛ شهید نواب صفوی در تهران به‌دنیا آمد و پس از تحصیلات ابتدایی، برای آموختن علوم دینی به حوزه نجف رفت و در آنجا با علامه امينی (ره) صاحب کتاب شريف الغدیر آشنا شد و در محضر ایشان، مكتب غدير و فلسفه سياسی اسلام را آموخت؛ او پس از چند سال حضور در نجف، به‌دستور آیت‌الله العظمی سیدابوالحسن اصفهانی (ره) برای مبارزه با کج‌روی‏‌ها و کج‌اندیشی‌ها به ایران بازگشت و جمعیت فدائیان اسلام را تشکیل داد؛ این تشکل انقلابی با هدف اقامه و اجرای احکام و دستورات اسلام و مبارزه با ظلم و قطع ریشه‌های بی‌دینی شکل گرفت؛ نواب صفوی، برای جلوگیری از انحراف جمعیت فدائیان اسلام، همواره از رهنمودهای مراجع و فقهای بزرگ همچون حضرات آیات آقایان حسین قمی، علامه امینی، سید هادی میلانی، سید محمد حجت، محمد تقی خوانساری و کاشانی بهره می‌گرفت؛ (جمعیت فدائیان اسلام و نقش آن در تحولات سیاسی اجتماعی ایران، ص ۹۲) از مهمترین روش‌های مبارزاتی نواب صفوی و فدائيان اسلام، ایجاد رعب و ترس در دل دشمنان و معاندین بود، لذا با گرفتن حکم ارتداد و اجرای انقلابی آن در ارتباط با وابستگان استعمار و توهین کنندگان به مقدسات دینی از جمله: احمد کسروی، عبدالحسین هژیر، علی رزم آرا و حسین علاء، ترسی بزرگ برای بدخواهان و بداندیشان و تشکیلات ستم‌شاهی ایجاد نمود؛ سرانجام این مجاهد خستگی‌ناپذیر به همراه سه تن از همرزمانش به نام‌های خلیل طهماسبی، مظفر علی ذوالقدر و سیدمحمد واحدی در سحرگاه ٢٧ دی ١٣٣۴ شمسی، به‌دستور رژیم پهلوی، تیرباران شدند و بدین ترتیب جنایت دیگری در پرونده سیاه خاندان پهلوی ثبت گردید؛ امام راحل (که علاقه خاصی به آقای نواب داشتند) در این قضیه خیلی صدمه روحی خوردند؛ چنانچه یادگار امام با گفتن این مطلب ادامه می‌دهد: «در قضیه اعدام نواب صفوی و سایر اعضای فدائیان اسلام، امام از مرحوم آقای بروجردی و مراجع دلخور شدند که چرا موضع تندی علیه دستگاه نگرفتند و آنها را نجات ندادند» (مجموعه آثار یادگار امام، ج ۱، ص ۶۶۰)؛ نیره‌السادات احتشام‌رضوی همسر شهید نواب نیز در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، می‌گوید: «امام به آقای نواب علاقه‌ خاصی داشتند؛ وقتی می‌شنوند که آقای نواب را به اعدام محکوم کرده‌اند، برای رهایی ایشان، پیش آیت‌الله بروجردی می‌روند و از ایشان می‌خواهند که با توجه به نفوذی که دارند از اعدام آقای نواب جلوگیری کنند... بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ملاقات حضوری از حضرت امام پرسیدم: «به نظر شما راه و حرکت آقای نواب چطور بود؟» امام (ره) فرمودند: «راه آقای نواب به قدری خالص و بی‌غل‌وغش بود که حد و مرز نداشت» همچنین رهبر فرزانه انقلاب، شهید نواب صفوی را «پیشاهنگ جهاد و شهادت در زمان ما» نامیدند و در رابطه با شخصیت پُرشور و بااخلاص و شجاع ایشان فرمودند: «آن کسی که در دوره‏ی جوانی من، خیلی روی من اثر گذاشت، در درجه‏ی اوّل، مرحوم «نوّاب صفوی» بود؛ آن زمانی که ایشان به مشهد آمد، حدوداً پانزده سال داشتم، من به شدّت تحت تأثیر شخصیت او قرار گرفتم...» (۱۳۷۷/۰۲/۰۷) «مرحوم نواب صفوى براى من، خیلى جاذبه داشت و به کُلّى مرا مجذوب خودش کرد؛ (البته) هر کسى هم که آن وقت در حدود سنین ما بود، مجذوب نوّاب صفوى مى‌شد؛ از بس این آدم، پُرشور و بااخلاص، و پر از صدق و صفا و ضمناً شجاع و صریح و گویا بود؛ من مى‌توانم بگویم که آن‌جا بود که به طور جدّى به مسائل مبارزاتى و به آنچه که به آن مبارزه سیاسى مى‌گوییم علاقه‌مند شدم؛ البته قبل از آن هم... من مقوله‌هاى سیاسى را کاملاً مى‌شناختم و دیده بودم؛ لیکن به مبارزه سیاسى به معناى حقیقى، از زمان آمدن مرحوم نوّاب علاقه‌مند شدم؛ بعد از آن‌که ایشان از مشهد رفت، زیاد طول نکشید که شهید شد؛ شهادت او هم غوغایى در دل‌های جوانانى که او را دیده و شناخته بودند، به وجود آورد...» (۱۳۷۶/۱۱/۱۴) ✍️ روحش شاد، یادش گرامی، نامش جاودان و راهش همواره پررهرو باد. ┄┅═✾•▪️•✾═┅┄┈  👇 @Yavaranemamzaman
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «روز شکستن هیمنه صهیونیست جهانی» روز پنجشنبه، ١۴٠٢/١٠/٢٨ مناسبت روز: امروز مناسبت خاصی نداریم، اما فردا در تقویم ملی به عنوان «» نام‌گذاری شده؛ و این مناسبت، فرصت مناسبی است كه این روزها که باز هم غزه، مورد تهاجم رژیم كودك‌كشی صهیونیستی قرار گرفته، با یادآوری پیروزی بزرگ و مقاومت قهرمانانه غزه در جنگ ٢٢ روزه سال ١٣٨٧ شمسی، نوید پیروزی مجدد مردم قهرمان این خطه دلاورپرور را به جهانیان داد. «» نام یکی از شهرهای فلسطین با جمعیتی بیش از چهارصد هزار نفر است که در مهمترین بخش نوار غزه قرار دارد و از نظر تراکم جمعیتی متراکم‌ترین شهر جهان است؛ «نوار غزه» با ۴۰ کیلومتر طول و ۱۰ کیلومتر عرض در کنار دریای مدیترانه واقع شده و در این منطقه مهم بیش از یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر مسلمان زندگی می‌کنند؛ این منطقه که در پایان جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۴۸ توسط مصر اشغال شده بود؛ در جنگ شش روزه سال ۱۹۶۷ به اشغال رژیم صهیونیستی درآمد و بالاخره در سپتامبر ۲۰۰۵ با عقب نشینی نیرو‌های رژیم صهیونیستی تحت کنترل مردم فلسطین قرار گرفت؛ این منطقه استراتژیک که دارای ۱۱ کیلومتر مرز مشترک با مصر، ۵۱ کیلومتر مرز مشترک با فلسطین اشغالی و ۴۰ کیلومتر ساحل مدیترانه‌ای است‌، هم‌اکنون با رأی و اراده مردم فلسطین تحت کنترل «جنبش حماس» قرار دارد؛ نوار غزه به این دلیل که خط مقدم مسلمانان در مقابله با اسرائیل و نزدیک‌ترین مکان برای ضربه زدن به پیکره رژیم غاصب صهیونیستی است برای مسلمانان و مخصوصاً جبهه‌ی مقاومت از جمله جمهوری اسلامی ایران اهمیت استراتژیکی دارد؛ از طرفی این منطقه برای رژیم صهیونیستی نیز دارای اهمیت فراوانی است، زیرا غزه به مصر که شاهراه انرژی و امنیت اسرائیل است نزدیک بوده و آنها با تصرف این منطقه می‌توانند کل فلسطین را اشغال کنند و دغدغه آسیب پذیری خود را از بین ببرند؛ بنابراین «غزه» به عنوان محور مقاومت و نماد مبارزه با صهیونیزم جهانی، از اهمیت راهبردی زیادی برای همه‌ی مسلمانان آزاده جهان برخوردار می‌باشد؛ ٢٩ دی ماه، سالروز عقب نشینی مفتضحانه رژیم صهیونیستی از نوار غزه است؛ حمله‌ی وحشیانه‌ای که با نام عملیات سرب گداخته، در ٧ دی ماه توسط رژیم غاصب آغاز و پس ۲۲ روز جنایت و شهادت ١۴۵۵ نفر از مردم مظلوم غزه که ۴٠۴ نفر از آنها را كودكان بی‌پناه تشکیل می‌دادند با مقاومت قهرمانانه فلسطینیان، منجر به شکست مفتضحانه صهیونیست‌ها شد و افسانه شكست‌ناپذیری رژیم صهیونیستی را فرو ریخت؛ لذا جمهوری اسلامی ایران در نخستین سالروز این پیروزی بزرگ با هدف بازگویی مظلومیت مردم فلسطین و تجلیل از حماسه‌آفرینی محور مقاومت، روز ٢٩ دی‌ماه را «روز ملی غزه» نام‌گذاری كرد تا از این طریق مقاومت ٢٢ روزه مجاهدان غزه در برابر وحشی‌گری رژیم صهیونیستی را ارج نهد و این مقاومت قهرمانانه را هرساله در اذهان یادآوری كند و همچون «روز قدس» صدای عدالت طلبی و دادخواهی مردم غزه را به جهانیان برساند و برابر سانسور شدید خبری و سکوت رسانه‌های غربی و متأسفانه عربی از آرمان ملت مظلوم فلسطین دفاع نماید؛ ✍️ و سخن امروز را با بخشی از پیام رهبر فرزانه انقلاب به آقای اسماعیل هنیّه، نخست وزیر دولت قانونی حماس در ۲۶دیماه ۱۳۸۷ به پایان می‌بریم: «صبر بیست روزه‌ی شما و مجاهدان دلیر و از جان گذشته و آحاد مردم غزه در برابر یکی از فجیع‌ترین جنایات جنگی جهان و تاریخ، پرچم عزت را بر سر امت اسلام به اهتزاز در آورده است؛ شما ثابت کردید که دل سرشار از ایمان به خدا و قیامت، و روح منیع و عزیز مسلمانی که ذلت و تسلیم دربرابر ظلم و زور را بر نمی‌تابد، آنچنان قدرتی می‌آفریند که حکومت‌های جبّار و مستکبر و ارتش‌های مجهّز در برابر آن ناتوان و ذلیلند! ارتشی که قدرت فداکاری و شهادت‌طلبی شما، آن را بیست روز است پای در گل در پشت دروازه‌های غزه به خفت افکنده همان است که ظرف شش روز بخش‌های عظیمی از سه کشور عربی را زیر سیطره‌ی خود درآورد! به ایمان و توکل خود، به حسن ظنّ خود به وعده‌ی الهی،‌ به صبر و شجاعت و فداکاری خود ببالید که امروز همه‌ی مسلمانان به آن می‌بالند؛ جهاد شما تا امروز، آمریکا و رژیم صهیونیست و حامیان آنان و سازمان ملل و منافقان امت اسلامی را رسوا کرده است؛ امروز نه فقط ملت‌های مسلمان که بسیاری از ملت‌های اروپا و آمریکا حقانیت شما را از بن‌دندان پذیرفته‌اند؛ شما همین امروز هم پیروزید و با ادامه‌ی این ایستادگی شرافتمندانه دشمن زبون و ضد بشر را باز هم بیشتر به ذلت و شکست خواهید کشاند؛ انشاءالله...» ✍️ امید آن‌که به‌زودی شاهد نابودی کامل رژیم اشغالگر قدس، و پیروزی ملت مظلوم و قهرمان فلسطین باشیم. ┄┅═✾•▪️•✾═┅┄┈  @Yavaranemamzaman
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: « (ع)» روز یکشنبه ١۴٠٢/١١/٠١ مناسبت روز: امشب، شب میلاد مسرور دردانه خورشید طوس و نهمين سرچشمه جود و سخا، حضرت جوادالائمه (ع) است؛ همچنین در تقویم‌الائمه (ع)، امشب به‌عنوان شب ولادت با سعادت حضرت باب الحوائج علی اصغر (ع) نیز ثبت شده، لذا سخن امروز را با تبریک و تهنیت، و صلوات بر محمد و آل محمد آغاز می‌نمائیم؛ مطالعه سیره و زندگى ائمه اطهار (ع) و توجه به تلاش‌های علمى، اجتماعی و سیاسى آنان، نشان می‌دهد که تمامی آن بزرگواران، چشمه‌های جوشان معرفت و گنجینه‌های علوم الهى هستند که هم‌چون چراغى پرفروغ و خاموش نشدنى در وادى جهل و ظلمت، پرتوافشانى کرده و در عرصه علم و دانش، تاریکى جهل را از بین برده و در حوزه‌های اجتماعی و سیاسی، امید حق ستیزان را نومید ساخته‌اند؛ ✍️ امام جواد (ع) نیز همانند دیگر امامان معصوم، داراى کمالات والای علمى و اندیشه‌های فرهنگی و اجتماعی و سیاسى در مرتبه‌ی اعلى بوده‌اند که بعد از شهادت پدر بزرگوارشان، در سن ٧ سالگی، امامت و رهبرى شیعیان را به عهده گرفته و به رغم مشکلات حادّ جامعه مسلمین، نقش ویژه‌ای در راه گسترش دانش و فرهنگ حیات‌بخش اسلام ایفاء نموده‌اند؛ حضرت جواد (ع) در دوره‌اى، امامت خویش را آغاز کردند که به رغم اقتدار شیعیان، جامعه اسلامی از یک طرف، گرفتار چالش‌های عمیق عقیدتى و سیاسی، و از طرف دیگر با خلافت مکارترین خلیفه عباسی یعنی «مأمون» روبرو بود؛ در این دوران سخت، که «مأمون» از یک سو به‌دلیل بدنامى بعد از شهادت امام هشتم و از سوی دیگر به‌دلیل قدرت گرفتن شیعیان، حکومت خود را متزلزل می‌دید، حضرت جوادالائمه (ع) را نیز همانند پدر گرامیشان مجبور نمود که به ظاهر در قدرت با او سهیم شوند و حضرت جواد (ع) نیز به ناچار «ولایتعهدى» او را با همان شرط پدرشان که هرگز در هیچ یک از کارهای حکومتی دخالت نکنند پذیرفتند و با این شرط، مشروعیت حکومت خلیفه‌ی عباسی را با سؤال مضاعف روبه رو نمودند و نقشه مأمون را که درصدد کسب مشروعیّت بود، ناکام گذاشتند. اما مأمون که به گواهى تاریخ، مکّارترین و منافق‌ترین خلفای عباسى بوده، این‌بار با حربه تزویج دخترش به امام جواد (ع) و همچنین با تشکیل مکرر جلسات مناظره با علماء و دانشمندان ادیان و مکاتب و مذاهب مختلف، سعی در کسب مشروعیت و همچنین شکست حضرت و در نهایت سقوط مذهب تشیّع نمود؛ ولی امام جواد (ع) در حالی که سنین آغاز نوجوانی به سر می‌بردند با اقتدار تمام در برابر تمامی دسیسه‌های و مکرهاى باطل دستگاه عباسی ایستادند و بار ديگر حقانیّت مکتب اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) را به اثبات رساندند. ✍️ البته در این مقطع حسّاس تاریخی یک مسأله مخاطره‌آمیز دیگر نیز جهان اسلام را تهدید مى‌کرد و آن وجود مکاتب انحرافی و مخصوصاً قدرت گرفتن و پیشرفت «مذهب معتزله» بود؛ پیروان این مکتب خودساخته و منحرف، تمامی دستورات ومطالب دینى را به عقل خویش عرضه می‌نمودند و آنچه را که عقلشان صریحاً تأیید مى‌کرد، می‌پذیرفتند و بقیه‌ی مطالب دین را انکار مى‌کردند! و از آنجاکه نیل به مقام امامت در سنین خردسالى با عقل ظاهربین آنها، سازگار نبود! آن را انکار کرده و برای اثبات حقانیت خود، پرسش‌های بسیار دشوار و پیچیده‌اى را مطرح مى‌کردند تا به پندار خویش امام به ظاهر کوچک را در میدان رقابت علمى و سیاسى شکست دهند؛ امّا حضرت جوادالائمه (ع) با پاسخ‌های قاطع و استدلال‌های قوى از همه‌ی این سؤالات و مناظره‌ها سربلند بیرون آمده و هرگونه تردید در مورد امامت خویش را از بین برده و «اصل امامت» را بیش از پیش تثبیت نمودند و به همه اثبات کردند که برخوردارى از منصب الهى امامت با کودکی حضرت هیچ‌گونه مغایرتی ندارد! لذا دوران امامت آن امام همام که تنها تا ۲۵ سالگی حضرت به طول انجامید و به شهادت ایشان ختم شد، دوران طلایی در تثبیت عقاید حقه مکتب اهل‌بیت عصمت و طهارت بوده است. ✍️ و سخن امروز را با کلام ارزشمند رهبر فرزانه انقلاب به پایان می‌بریم که فرمودند: «امام جواد (ع)، مظهر مبارزه‌ی با باطل و کوشش‌گر برای حکومت الله بودند...» (۱۳۷۶/۶/۱۷‌)؛ «آن حضرت نمودار و نشانه‌ی مقاومت بودند؛ انسان بزرگی که تمام دوران کوتاه زندگیشان با قدرت مُزَوّر و ریاکار خلیفه‌ی عباسی"مأمون" مقابله و معارضه کردند و هرگز قدمی عقب‌نشینی ننمودند و تمام شرایط دشوار را تحمل ‌نموده و با همه‌ی شیوه‌های مبارزه‌ی ممکن، مبارزه کردند...» (۱۳۶۰/۲/۲۵) ┄┅═✾•▪️•✾═┅┄┈  @Yavaranemamzaman
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: « (ع) ٢»         روز دوشنبه، ١۴٠٢/١١/٠٢ ✍️ مناسبت روز: امروز سالروز ولادت نهمین خورشید ولایت و امامت، حضرت جوادالائمه (ع) در سال ٢٢٠ هجری قمری است، لذا ضمن عرض تبریک و تهنیت، سخن امروز را با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد آغاز می‌نمائیم؛ در روز گذشته از شرایط ویژه امامت حضرت در سنین کودکی و مکر مکرر مأمون و انجام مناظرات متعدد ایشان با بزرگان و دانشمندان ادیان و مکاتب مختلف و همچنین پیروزی حضرت در تمامی مناظرات و اثبات مقام و علم بی‌کران امامت، و عدم مغایرت منصب امامت با کودکی حضرت سخن گفتیم و انشاالله در سخن امروز به سیره اخلاقی حضرت جوادالائمه (ع) می‌پردازیم: امام جواد (ع) صاحب صفات و القاب بسیاری بودند، اما مهمترین آنها که در میان مسلمانان معروف می‌باشد «تقی» و «جواد» است؛ ✅ «تقی» به معنای تقوا و پارسایی است، و هرچند که تمام اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) دارای تقوای الهی و عصمت بوده‌اند، اما با توجه به جلوه خاص تقوای ابن‌الرضا (ع) در بین مردم آن زمان، حضرت به لقب «تقی» معروف شده‌اند؛ البته مأمون تلاش‌های زیادی برای خدشه‌دار کردن عصمت و طهارت امام انجام داد تا به هر صورتی که شده، آن حضرت را مانند خودش اهل دنیا و اهل لهو و لعب معرفی کند و قداست ایشان را نزد مردم از بین ببرند، چنانچه محمد بن ریان می‌گوید: مأمون در مجلسی که برای جشن ازدواج امام (ع) با دخترش برپا ساخت صد کنیز زیبا را که هر یک جامی پر از جواهرات در دست داشتند واداشت تا چون امام وارد شدند و برجای خود نشستند به استقبال ایشان بروند، اما امام هیچ اعتنایی به آنان نکردند و عملاً انزجار خود را نشان دادند و این حیله مأمون نیز با شکست مواجه گردید؛ و آورده‌اند که در همین مجلس، مطربی را برای خواندن و نواختن آورده بودند، اما همین که او کار خود را شروع کرد، امام بانگ بر او زدند: «از خدا بترس» و مطرب از صلابت فرمان امام که از ژرفای معنویت و نیروی الهی و ولایی آن حضرت نشأت گرفته بود، چنان مرعوب شد که آلات موسیقی از دستش فرو افتاد و دیگر هرگز تا زنده بود نتوانست از دست‌هایش برای ساز و نوا استفاده کند. (کافی ج١، ص۴٩۴) ✅ یکی دیگر از القاب و صفات مهم حضرت، «جواد» است که ریشه‌ در جود و بخشش دارد و یکی از اوصاف بزرگ پروردگار عالم است و علمای اخلاق بیان داشته‌اند که منظور از «جود» آن صفتی است که دارنده آن در برابر چیزی که می‌بخشد، به هیچ وجه انتظار جبران ندارد و البته این صفت در بین همه ائمه اطهار (ع) وجود داشته اما در سیره و زندگی حضرت جواد (ع) معنا و تبلور خاص‌تری پیدا کرده است؛ چنانچه به تصریح مکرر راویان موثق شیعه و اهل سنت، حضرت از همان دوران کودکی در جامعه زمان خویش، به جود و کرم، و بخشندگی شُهره بودند و از همان زمان، جمع قابل توجهی از مردم نیازمند در مقابل منزل ایشان اجتماع می‌کردند تا از حضرت، حاجتی بخواهند و هیچکدام نیز ناامید از درب منزل جوادالائمه (ع) برنمی‌گشتند؛ البته توجه به این نکته هم لازم است که حضرت جواد در عین بخشندگی فراوان، همانند جد بزرگوارشان امیرمؤمنان (ع)، زندگی بسیار ساده و به دور از تشریفات داشته‌اند؛ چنانچه مورخین آورده‌اند که جوادالائمه (ع) همانند فقیران جامعه، لباس پوشیده و غذا می‌خوردند و با ضعیف‌ترین مردم، هم سفره می‌شدند؛ ✅ از دیگر ویژگی‌های اخلاقی امام جواد (ع)، «حسن خلق» و «ادب» و «گشاده رویی» و «نرم خویی» حضرت با مردم بود که این امر، علاوه بر دوستان باعث جذب مخالفان و حتی دشمنان امام به سوی ایشان شده بود؛ چنانچه حضرت جوادالائمه (ع) را در این خصلت مانند جدّ بزرگوارشان پیامبر اعظم (ص) دانسته‌اند که دارای «خُلق عظیم» و اخلاق محمدی؛ و مصداق آیه ۴ سوره قلم بوده‌اند: «وَ إِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ»؛ ✅ «حرّیت و آزادگی» نیز یکی دیگر از ویژگی‌های حضرت جوادالائمه (ع) است، چنانچه آن بزرگوار هیچ‌گاه تسلیم ظلم و ستم نشدند و با حریت تمام، بر اعتقادات و مبانی حق، پافشاری نمودند و به‌همین دلیل در بیست و پنج سالگی توسط معتصم ملعون به شهادت رسیدند. ✍️ آنچه گذشت تنها بخش کوچکی از خصوصیات و سیره اخلاقی امام جواد (ع) بود که بی‌شک همه‌ی مسلمانان با الگوگیری از سیره کلامی و عملی آن امام همام، می‌توانند به سعادت دنیا و آخرت دست یابند. «انشاالله» ┄┅═✾•▪️•✾═┅┄┈  @Yavaranemamzaman
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» روز سه‌شنبه ١۴٠٢/١١/٠٣ مناسبت روز: بر اساس تقویم قمری در ایام آغازین خلافت خلیفه دوم قرار داریم که پس از مرگ خلیفه اول، بدون رأی و اجماع بزرگان و مردم!؟ و با وصیت و انتصاب مستقیم خلیفه اول، به کرسی خلافت، تکیه زد! چنانچه در کتب معتبر عزیزان اهل‌سنت چنین آمده: «در اواخر عمر، خلیفه اول، عثمان را فرا خواند تا برای او وصیت بنویسد، و چون وصیت را آغاز کرد، پیش از آن‌که نامی از کسی برای جانشینی ببرد، بی‌هوش شد و عثمان، خود نام خلیفه دوم را در وصیت‌نامه نوشت؛ چون خلیفه اول به هوش آمد از عثمان پرسید: چه نوشتی؟ او گفت: از حالی‌که به شما دست داد، ترسیدم و چون از خواست شما آگاه بودم، نام «عمربن‌خطاب» را نوشتم؛ در این هنگام ابوبکر تکبیر گفت و تأیید کرد و سپس سؤال کرد: «ترسيدی من بميرم و مردم به اختلاف افتند؟» عثمان گفت: «آری»، پس ابوبكر گفت: «خدا تو را از جانب اسلام و مسلمين جزای خير دهد» (کامل ابن اثیر، ج٢، ص۴٢۵؛ تاریخ مدینه دمشق، ج٣٩ ص١٨۶؛ و...) و البته در ادامه همین ماجرا در منابع دیگر اهل سنت از جمله تاریخ طبری آمده است که: «اسماعیل بن قیس می‌گوید عمر بن خطاب را دیدم که نوشته‌ای در دست داشت که در آن، خليفه اول به جانشینی او وصیت کرده بود و گروهی نیز گرد او را گرفته بودند و می‌گفت: ای مردم بشنوید و از وصیت جانشین پیامبر خدا اطاعت کنید». (تاریخ طبری، ج٢ ص٣۵٣) ❓با عنایت به این حقایق، چند سؤال بزرگ مطرح می‌گردد، که امیدواریم همه مسلمانان و مخصوصاً عزیزان اهل‌سنت بدون تعصب و با نگاه عقل و منطق به این سؤالات توجه نموده و جواب آنها را از علمای بزرگ خود طلب نمایند: 1️⃣ آیا به راستی «خلیفه اول» از اختلاف میان امت اسلامی نگران بوده و همین موضوع باعث شده تا با نوشتن وصيت‌نامه و معرفی جانشین خود، از تفرقه و ایجاد فتنه میان مسلمانان جلوگیری نماید؛ اما (العِيَاذُ بِاللّه)، پیامبر خدا (ص) که وصل به وحی الهی بوده‌اند، از این موضوع غفلت نموده و امت اسلامی را به حال خود رها کردند و جانشینی برای خود تعيين ننمودند!!! و آیا به راستی پیامبر خدا که طبق آیات قرآن از مقام عصمت کبرای الهی برخوردارند، (العِيَاذُ بِاللّه) اشتباه کرده‌اند و خليفه اول این اشتباه را متوجه و اصلاح نموده است!!! 2️⃣ اگر طبق گفته علمای بزرگ اهل‌سنت، واقعاً پیامبر خدا (ص) به دستور الهی برای خود جانشین معلوم نکرده‌اند و این موضوع را به رأی و اجماع بزرگان و مردم واگذار نموده‌اند و بر همین اساس خلافت خلیفه اول را مشروع دانسته‌اند؛ پس چگونه «خلیفه اول» برخلاف دستور الهی و سنت نبوی و با وجود مخالفت‌ بسیاری از مردم و صحابه بزرگ، برای خود جانشین تعیین نموده است؟! و آیا این انتصاب مشروعیت دارد؟! 3️⃣ در معتبرترین کتب اهل‌سنت آمده که پیامبر اکرم (ص) در آخرین روزهای حیات خود و در حضور صحابه بزرگ فرمودند: «قلم و دواتی برای من بیاورید تا برای شما چیزی (وصیتی) بنویسم که پس از آن، هرگز گمراه نشوید»: «ائْتُونِى بِدَواهٍ وَ کَتِفٍ لِأکْتُبَ لَکُمْ کِتَاباً لَا تَضِلّوا بَعْدَهُ أبَداً»؛ ولی متأسفانه با مخالفت و ممانعت و جسارت خليفه دوم، به محضر پیامبر معصوم الهی (که طبق شهادت قرآن کریم در آیه‌ی ٣ و ۴ سوره‌ی نجم، تمام سخنان و رفتار و کردار ایشان از وحی الهی نشأت می‌گیرد) روبرو شدند و عمر گفت: رسول خدا (العِيَاذُ بِاللّه)، هذیان می‌گویند: «اِنَّ نَبیَّ اللهِ لَیَهجُر!!!» و کتاب خدا برای ما کافی است: «حسبنا كتاب‌الله» حال چگونه در اینجا، وصیت خلیفه اول که طبق شهادت بزرگان اهل‌سنت در حال احتضار بوده و به علت بیماری بسیار شدید او، با بیهوشی ابوبکر، وصیت ناتمام مانده و ادامه آن توسط عثمان نوشته شده، معتبر بوده و هذیان‌گویی نبوده‌ است؟! ✍️ البته در این موضوع، سخن بسیار است که ما در این مجال کوتاه، به همین سه سؤال بسنده کرده و قضاوت را به شما واگذار می‌نمائیم و سخن امروز را با بخشی از خطبه شقشقیه امیرالمؤمنین (ع) در نهج‌البلاغه به پایان می‌بریم: «آگاه باشيد! به خدا سوگند پسر ابی قُحافه، پيراهن خلافت را در حالی به تن كرد كه می‌دانست جايگاه من در خلافت و جانشينی رسول خدا، همانند جايگاه محور و گردونه‌ی سنگ آسيابست... پس، در حالی كه خار در چشم و استخوان در گلو داشتم... شكيبائی ورزيدم! تا آنگاه كه اولی به پايان راه رسيد...و شگفتا! که بااینکه در زمان حیاتش مى‌خواست حکومت را واگذارد، ولى براى بعد خود عقد خلافت را جهت دیگرى بست! و چه سخت هر کدام به یکى از دو پستان خلافت چسبیدند... به خدا قسم مردم در زمان او، دچار اشتباه و ناآرامى و تلوّن مزاج و انحراف از راه خدا شدند...» ✅ قضاوت با شما ┄┅═✾•▪️•✾═┅┄┈  @Yavaranemamzaman
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» روز پنجشنبه ١۴٠٢/١١/٠۵ مناسبت روز: امروز خجسته زادروز بزرگ‌مردی است که ولادت و شهادتش در خانه خدا بود و در سایه تربیت ناب نبوی، وجود گرانقدرش، سرچشمه همه‌ی نیکی‌ها و فضایل انسانی است؛ آزادمردی که پدرِ امّت بود و پیروان مکتب نورانی او، روز میلاد مسرورش را «» نامیده‌اند، چراکه ارج نهادن به مقام بلند پدر را از سیره ارزشمند آن حضرت آموخته‌اند؛ لذا ضمن عرض تبریک و تهنیت این روز خجسته، سخن امروز را با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد آغاز می‌نمائیم؛ پیروان مکتب اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) همواره به خود می‌بالند و افتخار می‌کنند که پیشوا و مولا و الگویشان (ع) است، چراکه (ع) را «انسان کامل» و اسطوره تمامی فضایل و ارزش‌های انسانی می‌دانند؛ در نگاه این مکتب متعالی، «انسان کامل»، مظهر تمامی اسماء حسنای الهی و آیینه تمام‌نمای خدا است که علت اصلی خلقت و سبب ایجاد و بقای نظام هستی است؛ ✍️ استاد شهید مرتضی مطهری (ره) پس از بیان این مطالب، حضرت امیرالمؤمنین (ع) را به‌عنوان معرفی نموده و در رابطه با این شخصیت الگو می‌گوید: ⬅️ وقتی شب می‏شود و خلوت شب فرا می‏رسد، هیچ عارفی به پای (ع) نمی‌رسد؛ آن‌چنان روحِ عبادت در او رسوخ می‌کند که گویی در حال پرواز به سوی خداست‏؛ درست همانند وقتی که آدمی در گرماگرم جنگ و ستیز، قسمتی از بدنش مجروح و جدا می‌گردد ولی آن‌گونه متمرکز در مبارزه است که‏ اصلاً احساس نمی‏کند که قطعه‌ای از بدنش جدا شده است؛ (ع) در حال عبادت‏ چنين بود و آن عشق الهی، چنان در وجودش شعله می‏کشید که گویی اصلاً در این عالم وجود ندارد، لذا تیری که بیرون آوردن آن، درد فراوانی داشت، در محراب عبادت از بدنش بیرون می‏آورند، ولی او آن‌چنان مجذوب حق‏ گردیده که کوچکترین دردی را احساس نمی‌کند؛ ⬅️ همین انسان عابد و گریانِ در شب، روز که می‏شود، (برخلاف زُهاد و عُباد ما، که گویی خاصیت زهدشان‏ این است که بر همه مردم مِنّت‏ دارند و رویشان را ترش و عبوس می‌کنند) چنان با چهره‏ی باز و خندان با مردم روبرو می‌شود و به قدری خوش مجلس و بذله‏گو است که دشمنان وقتی بر علیه او تبلیغ‏ می‏کردند، می‏گفتند: علی (ع) به درد خلافت نمی‏خورد، چراکه بسیار خنده رو و اهل مزاح است؛ در حالی که خلافت و حکومت، آدم عبوس می‏خواهد که مردم از او حساب ببرند؛ اما حضرت علی (ع) «جامع الاضداد» بودند، چنانچه سید رضی (ره) در مقدمه نهج‏البلاغه می‏نویسد: مطلبی که همیشه با دوستانم در میان می‏گذارم و اعجاب آن‌ها را برمی‏انگیزد! این موضوع است که جنبه‏های‏ گوناگون سیره گفتاری و عملی امیرالمؤمنین (ع) به گونه‏ای است که انسان، در هر قسمتی از آن وارد می‏شود، با یک دنیای کاملاً متفاوت روبرو می‌گردد؛ گاهی در دنیای‏ عُبّاد است و گاهی در دنیای زُهّاد؛ گاهی در دنیای فلاسفه، گاهی در دنیای عرفا؛ گاهی در دنیای سربازان و افسران؛ و گاهی در دنیای حُکّام‏ عادل؛ و گاهی در دنیای قضات؛ و گاهی در دنیای مفتی‏ها و علماء است؛ علی (ع) در همه‌ی این دنیاها وجود دارد و از هیچ دنیایی از دنیاهای بشریت، غائب نیست؛ ⬅️ او حلیمی در نهایت درجه حلم و گذشت است و در همان حال شجاعی در نهایت درجه شجاعت است؛ چنانچه در یک‌جا، اخلاق او، آن‌چنان لطیف و رقیق و نازک است که نسیم از لطافت این اخلاق، شرمسار می‌گردد و در جای دیگر آن‌چنان روحیه‌ی جهاد و تهاجم و مجاهده‏ دارد که سنگ‌ها و جمادات و فلزات در برابر او، ذوب می‌شوند؛ بنابراین وقتی می‌گوئیم که حضرت علی(ع)، انسان کامل است، یعنی در همه میدان‌های انسانیت و در همه ارزش‌های انسانی، قهرمان و اسطوره است و به راستی «پدر تمام خوبی‌ها» است. ✍️ حالا ما به عنوان پیروان مکتب اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع)، می‌بایست چه درسی از حضرت امیرالمؤمنین (ع) بیاموزیم؟ بی‌شک اولین درس در مکتب علوی، درس کمال و جامع بودن است؛ یعنی باید بیاموزیم که یک انسان مسلمان نباید فقط یک ارزش و یک بُعد از انسانیت را بگیرد و ارزش‌ها و ابعاد دیگر را فراموش کند. البته مسلماً ما نمی‌توانیم مانند حضرت امیر (ع)، در همه عرصه‌ها و ارزش‌ها قهرمان شویم؛ اما می‏توانیم همه‏ ارزش‌ها را با یکدیگر دنبال کنیم؛ لذا اگر توان «انسان کامل» شدن را نداریم، لااقل می‌توانیم تبدیل به یک‏ «انسان متعادل» شویم؛ و تنها چنین انسانی می‌تواند ادعا کند که پیرو مکتب اهل‌بیت (ع) و شیعه‌ی امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) است. 📚 برداشتی از کتاب انسان کامل، اثر استاد شهید مرتضی مطهری (ره) ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ @Yavaranemamzaman
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «حضرت زینب (ع)، الگوی زنان عالم» روز شنبه ١۴٠٢/١١/٠٧ مناسبت روز: امروز، سالروز رحلت شهادت‌گونه حضرت صدیقه صغری، محبوبه آل عبا، زینت علی مرتضی، زینب کبری (س) است، لذا سخن امروز را با عرض تسلیت و تعزیت، و با سلام و صلوات به روح بلند اسوه صبر و استقامت آغاز می‌نمائیم؛ حضرت زینب کبری (س)، به دلیل برخورداری از فضائل و مناقب والای انسانی مانند شرافت در نسب، علم، عبادت، عفت، شجاعت، صداقت، صبر و ... یکی از شخصیت‌های برجسته در طول تاریخ اسلام و الگویی منحصر به‌فرد برای همه بشریت در مبارزه با طاغوت می‌باشند؛ ایشان به اعتراف همه تاریخ‌نویسان، آراسته به همه فضایل و خصلت‌های والای اخلاقی و الهی بودند؛ چنانچه آورده‌اند که زینب کبری (س) در وقار و شخصیت مانند جده‌ خود خدیجه (س)، در حیا و عفّت همچون مادرشان فاطمه (س)، در رسایی و شیوایی بیان مانند پدرشان علی (ع)، در حلم و بردباری همچون برادرشان حسن (ع) و در شجاعت و قوّت قلب، مانند دیگر برادرشان حسین (ع) بودند؛ زینب کبری (س) تحت تربیت پدر و مادری همچون حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) و با شایستگی و استعداد ذاتی که از آن بهره‌مند بودند به مراتب عالی از فضائل و کمالات انسانی دست یافتند تا جایی که به جرأت می‌توان گفت که همانند پدر و مادر گرامیشان، جامع همه کمالات و صفات پسندیده انسانی بوده‌اند؛ ✍️ لذا در این مجال کوتاه برای تبیین بهتر جایگاه و عظمت و شخصیت آن بانوی بزرگ اسلام به بخشی از سخنان ارزشمند رهبر فرزانه انقلاب، حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) در این زمینه اشاره می‌نمائیم: «زینب کبرى(س) یک نمونه‌ی کامل از زن مسلمان است؛ یعنى الگویى که اسلام براى تربیت زنان، آن را در مقابل چشم مردم دنیا قرار داده است؛ آن حضرت داراى شخصیت چند بُعدى است؛ دانا و خبیر و داراى معرفت والا؛ و یک انسان برجسته است که هر کس با آن بزرگوار مواجه مى‌شود، در مقابل عظمتِ دانایى و روحى و معرفت ایشان، احساس خضوع می‌کند... زینب کبرى (س)، شور عاطفه‌ى زنانه را همراه کرده است با عظمت و استقرار و متانت قلب یک انسان مؤمن؛ و زبان صریح و روشن یک مجاهد فی سبیل اللَّه؛ و زلال معرفتى که از زبان و دل او بیرون می‌تراود و شنوندگان و حاضران را مبهوت می‌کند؛ عظمت زنانه‌ی آن بانوی بزرگ، بزرگان دروغین ظاهرى را حقیر و کوچک می‌کند؛ عظمت زنانه‌ای که مخلوطى از شور و عاطفه انسانى... همراه با متانت شخصیت و استوارى روح است که همه‌ى حوادث بزرگ و خطیر را در خود هضم می‌کند، و روى آتش‌هاى گداخته، شجاعانه قدم می گذارد و عبور مى‌کند؛ در عین حال درس مى‌دهد و مردم را آگاهى می‌بخشد؛ در عین حال امام زمان خود، یعنى امام سجاد (ع) را مانند یک مادر مهربان، آرامش و تسلی می بخشد؛ در عین حال در میان آن طوفان شدید مثل سدی مستحکم، برای کودکانِ برادر و بچه‌هاى پدر از دست داده‌ی آن حادثه‌ى عظیم، امنیت و آرامش و تسلی ایجاد مى‌کند؛ بنابراین زینب کبرى (س) یک شخصیت همه جانبه است که اسلام، زن را به آن طرف سوق مى‌دهد؛ (یعنی) «زن» با تمام نقاط قوّت زنانه‌ای که خداوند متعال در وجود او به ودیعه گذاشته... می‌تواند در جامعه یک نقش استثنایی این‌گونه ایفاء کند که هیچ مردى قادر به ایفاى چنین نقشى نیست؛ مثل کوهِ استوارى از ایمان؛ و در عین حال مثل چشمه‌ی جوشانى از عاطفه و محبت و احساسات زنانه، تشنگان و محتاجان نوازش را از چشمه‌ى صبر و حوصله و عاطفه خود سیراب می‌کند... زینب کبرى (س) براى زنان ما در طول تاریخ الگوست؛ عقل و متانت، قدرت و شجاعت، شور و احساس عاطفى، صراحت زبان، متانت دل، استوارى روح، و در عین حال، مادرانه و خواهرانه با همه‌ى انسان‌ها برخورد کردن و در محیط خانه، شمع محبت را روشن نگه داشتن و همسر و فرزندان را بر سر سفره محبت و عاطفه خود دور هم جمع کردن، همه این‌ها خصوصیات الگوی یک زن مسلمان است... [که در حضرت زینب جمع بوده است]» «برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری در تاریخ ۱۳۸۴/۳/۲۵» ✍️ و روزبرگ امروز را با سخنی از زبان حضرت آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی (ره) به پایان می‌بریم که فرمودند: «وقتی حضرت فاطمه (س)، قنداقه حضرت زینب (س) را به محضر رسول اکرم (ص) بردند، این نوزاد عزیز، چشم مبارک را برای هیچ کس باز نکرد تا قنداقه در بغل امام حسین (ع) قرار گرفت و حضرت چشم مبارکشان را گشودند؛ اما در مجلس يزيد، سر مبارک آن حضرت از فراز نیزه به تمام اسرا نگاه می‌کرد، ولی وقتی مقابل حضرت زینب (س) قرار گرفت، چشم‌ها را روی هم گذاشت و از گوشه‌ چشم‌های مبارک، قطرات اشک جاری شد؛ گویی می‌خواستند بفرمایند: خواهر عزیزم! از این همه محبت که به یتیمانم کرده‌ای، ممنونم و (از این همه مصیبت) خجالت زده‌ام...» @Yavaranemamzaman
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع: « (ره)» روز دوشنبه ١۴٠٢/١١/٠٩ ✍️ مناسبت روز: امروز بنابر تقویم شمسی سالروز رحلت حضرت آیت‌الله العظمی حاج شیخ یزدی (ره) معروف به «آیت‌الله مؤسس» و «» از مراجع بزرگ تقلید شیعه و از برجسته‌ترین و تأثیرگذارترین علمای دینی در جهان معاصر، و بنیانگذار و زعیم حوزه علمیه قم است، که علاوه بر خدمات علمی و اجتماعی بسیار، شاگردان بزرگ و فرهیخته‌ای همچون حضرات آیات عظام امام خمینی، سید محمد تقی خوانساری، حجت کوه کمره‌ای، سید محمد رضا گلپایگانی، محمد علی اراکی، سید شهاب الدین مرعشی نجفی (ره) و صدها عالم فرزانه دیگر را تربیت نموده‌اند؛ لذا سخن امروز را با سلام و صلوات به روح بلند آن عالم فرزانه و با موضوع سیره این شخصیت کم‌نظیر آغاز می‌نمائيم؛ ✍️ سیره اخلاقی: خوش‌اخلاقى، شوخ‌طبعى، اعتدال، و پرهیز از ریاست طلبی و ریاكارى از جمله خصوصیات بارز اخلاقی حاج شیخ بوده است؛ ایشان در مصرف وجوهات شرعى، بسیار محتاط بودند و زهد و ساده‌زیستى ویژه‌ای بر زندگی این عالمِ زاهد حاكم بوده تا جایی که حتی از برخى لوازم معمول ریاست هم پرهیز می‌کردند؛ مثلاً وجوه شرعى را به‌امانت به اشخاص معتمد سپرده و نیازمندان را به آنان ارجاع می‌دادند؛ حاج شیخ در هیچ مجلسی، صدر و ذیل نمی‌شناختند و با پیروی از سیره حضرت رسول اکرم (ص) هر جا که بود، می‌نشستند؛ آیةاللّه مؤسس، از تقوای باطنی سرشار برخوردار بوده و همواره تأکید می‌کردند که: «من هرگز برای ریاست و زعامت دست و پا نزده‌ام» و مسئله زعامت حوزه علمیه را نیز انجام یک تکلیف و امانتی الهی می‌دانستند؛ چنانچه از امام خمینی (ره) نقل نموده‌اند که اگر کسی به دنبال حاج شیخ راه می‌افتاد، ایشان می‌ایستادند تا اگر آن شخص سؤال و نیازی دارد آن را برطرف کنند و دوباره به تنهایی به راه خود ادامه می‌دادند؛ این در حالی بود که عده‌ای از بزرگان آن زمان با اطرافیان زیاد و تفنگچی‌ها حرکت می‌کردند؛ همچنين حضرت امام (ره) در کتاب اربعين حديث، ص٩٧، سيره حاج شیخ را تالى‌تلو سيره رسول اكرم (ص) دانسته‌اند؛ شیخ عبدالکريم به آسایش و رفاه مردم و كاستن از مشكلات آنان نیز توجه ویژه داشتند؛ که از جمله كارهاى عام‌المنفعه این عالمِ عامل، می‌توان به تأسیس اولین بیمارستان‌های قم به نام‌های سهامیه و فاطمى و ایجاد «دارالاطعام قم» اشاره نمود. ✍️ سیره سیاسی اجتماعی: بعضی از مورخین متأسفانه نقل کرده‌اند که حاج شیخ، هیچ کاری با مسائل سیاسی اجتماعی نداشتند؛ در حالی که اصلاً چنین چیزی حقیقت ندارد، بلکه ایشان در موقعیت ويژه‌ تاریخی قرار داشتند که برای حفظ و تثبیت حوزه علمیه قم و پرورش شاگردانی همچون امام خمینی (ره) می‌بایست مصالح خاصی را در نظر می‌گرفتند؛ ایشان در ماجرای کشف حجاب، که حوزه نوپا و در عین حال سرکوب شده قم، قدرت هیچ نوع واکنشی را در برابر این جنایت هولناک نداشت؛ سکوت در برابر منکر را جایز ندانسته و در تلگرافی برای شاه نوشتند: «حجاب، از مسلمات دین اسلام است و کشف آن برای زنان نباید اجباری و الزامی باشد» اما رضا خان قلدر چند روز بعد از این تلگراف به قم رفت و بی سلام و تعارف، وارد اتاق حاج شیخ شد و خطاب به ایشان گفت: می‌دانی من چه کسی هستم؟ حاج شیخ جواب دادند: بله، شما رضا خان هستید؛ شاه گفت و شما کی هستید؟ گفتند: من عبدالکریم حائری، مسئول حوزه علمیه قم هستم؛ پس رضاخان با خشم فراوان گفت: نه من یزید هستم و نه شما امام حسین؛ پس رفتارتان را عوض کنید وگرنه حوزه قم را با خاک یکسان می‌کنم! در همین ماجرای کشف حجاب، ایشان برای درک آن موقعیت حساس فرمودند: «روزی حضرت زهرا (س) به امیرالمومنین (ع) می‌گویند: چرا برای گرفتن حقتان قیام نمی‌کنید؟ در این لحظه، صدای الله‌اکبر موذن بلند می‌شود و حضرت علی (ع) می‌فرمایند: اگر بخواهم این ندا خاموش نشود، اکنون باید ساکت باشم؛ سپس حاج شیخ به گریه افتادند و ادامه دادند، من اگر حرفی بزنم، این قلدر (رضا خان) با پوتین وارد این صحن و مدرسه می‌شود و همه چیز را خراب می‌کند! ✍️ آنچه گذشت تنها بخش کوچکی از سیره و خدمات شايانِ توجه اين مرجع عظیم‌الشأن و فقيه نامدار به اسلام و مسلمين بود که بالاخره پس از ٧٩ سال تلاش‌ خستگی‌ناپذیر در نهم بهمن ماه ١٣١۵ شمسی به رحمت ايزدى پيوستند و پيكر شريف ایشان با شكوه کم‌نظیری در قم، تشييع و در رواق بالاسرِ حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد در حالی که مشعل فروزان حوزه‌ی علمیه‌ی قم که ایشان بنیانگذار آن بودند، هم‌چنان می‌درخشد و منشأ برکات زیادی برای ایران و جهان اسلام است. روحشان شاد، یادشان گرامی، نامشان جاودان و راهشان همواره پر رهرو باد. ┄┅═✾•▪️•✾═┅┄┈  👇 http://eitaa.com/samtikhoda
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «»         روز سه‌شنبه ١۴٠٢/١١/١٠ ✍️ مناسبت روز: امروز مناسبت خاصی نداریم؛ اما دیروز سالروز شهادت « اطلاعات نظامی ایران» شهید بود؛ که در نهم بهمن ماه سال ۶۱ در محور عملیاتی فکه به‌شهادت رسید و تاریخ ایران و دفاع مقدس یکی از نخبگان خود را از دست داد؛ لذا سخن امروز را با سلام و صلوات به روح بلند این نابغه شهید آغاز می‌نمائیم؛ در میان افراد شاخص و نخبگان سال‌های دفاع مقدس، شخصیت غلام‌حسین افشردی با اسم مستعار «حسن باقری» به‌عنوان یکی از شاخص‌ترین این افراد نخبه است؛ او که در سن ٢۴ سالگی وارد عرصه جنگ شد، تنها ظرف مدت ٢ سال توانست به استراتژیست بزرگ جنگ تبدیل شده و واحد اطلاعات رزمی سپاه را پایه‌گذاری کند؛ توانمندی شهید باقری تا جایی بود که به او لقب «نابغه جنگ» را دادند؛ در اوایل انقلاب، حاج محسن رضایی که بعداً به‌عنوان فرمانده سپاه معرفی شد، در حال تشکیل «واحد اطلاعات سپاه» بود و به‌دنبال نیروهای ویژه اطلاعاتی می‌گشت؛ در همین زمان، آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله‌العالی) با محسن رضایی تماس گرفته و جوان خبرنگاری را برای همکاری با اطلاعات سپاه به او معرفی می‌کنند، این جوان نخبه «غلامحسین افشردی» نام داشت؛ محسن رضایی می‌گويد: چون با او صحبت کردم، استعدادی عجیب در او یافتم، از همین رو، وی را برای همکاری در اطلاعات سپاه دعوت کردم و نام اصلی او را به نام اطلاعاتی «حسن باقری» تغییر دادیم؛ با شروع جنگ تحمیلی عراق، در روز اول مهرماه ١٣۵٩، شهید باقری با دستور محسن رضایی به مسئولیت اطلاعات ستاد عملیات جنوب منصوب می‌شود و با حضور او، اولین واحد اطلاعات رزمی در سپاه پاسداران شکل می‌گیرد‌؛ در آن دوران، حسن باقری با شناخت عمیق از دشمن و چیرگی بر منطقه‌ جغرافیایی جنگ و تغییرات حاصل از آن، علاوه بر طراحی و اجرای عملیات‌های مهم، در شکل‌گیری سازمان رزم، برآورد اطلاعات و تهیه‌ طرح های عملیاتی، کادرسازی و تربیت فرماندهان تأثیرگذار و کارآمد، نقشی اساسی در جبهه حق علیه باطل ایفا نمود‌؛ او عملیات‌های زیادی را از جمله: «شکست حصر آبادان» و «آزادسازی بُستان» را طراحی نمود و پس از موفقیت این عملیات‌ها، به‌عنوان نماینده فرمانده کل سپاه در قرارگاه مشترک ارتش و سپاه حضور یافت و با طراحی عملیات مشترک «طریق القدس» و آزادسازی سوسنگرد و بیش از ٣٠٠ کیلومتر از خاک ایران، توان بالای خود برای فرماندهی و هدایت جنگ را به‌نمایش گذاشت‌؛ حالا دیگر تمامی فرماندهان ارتش و سپاه، او را به‌عنوان «مغز متفکر اطلاعات نظامی ایران» می‌دانستند لذا فرصت مناسبی برای طراحی عملیات مشترک سپاه و ارتش با عنوان «فتح المبین» بود؛ او چهار قرارگاه برای اجرای این عملیات پیش‌بینی کرد و خودش فرماندهی قرارگاه نصر را بر عهده گرفت؛ در این عملیات بزرگ نیز «نابغه جنگ» توانست با ابتکارات و طرح‌های بدیع و هدایت صحیح یگان‌های تحت امرش در کمتر از هفت روز به تمام اهداف از پیش تعیین‌شده دست پیدا کند و ۲٫۴۰۰ کیلومتر مربع از سرزمین‌های اشغالی را آزاد نماید؛ به‌گونه‌ای که بسیاری از مفسران جنگ، این عملیات را تعیین‌کننده‌ترین عملیات در طول جنگ ایران و عراق دانسته‌اند؛ پس از این عملیات بزرگ، فرمانده وقت سپاه به او دستور می‌دهد تا تمام کارهای خود را تعطیل و عملیات «آزاد سازی خرمشهر» را طراحی نماید و این عملیات عظیم نیز بر اثر طراحی خلاقانه و هدایت حسن باقری و ایستادگی سپاهیان اسلام با آزادی کامل خرمشهر به پایان می‌رسد؛ پس از آزادسازی خرمشهر، شهید باقری به قرارگاه کربلا رفته و در این دوران نیز نقش بارزی در طراحی و هدایت عملیات‌های مختلف، از جمله: «مسلم‌ بن عقیل و محرم» ایفا می‌نماید و بالاخره در روز ٩ بهمن ماه سال ١٣۶١ شمسی در محور عملیاتی فکه، زمانی که همراه شهید مجید بقایی مشغول شناسایی عملیات والفجر مقدماتی بود در سنگر دیده‌بانی بر اثر اصابت خمپاره به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت و سعادت ابدی نائل می‌گردد. ✍️ و روزبرگ امروز را با فرازی از سخنان سردار دل‌ها حاج قاسم سلیمانی به پایان می‌بریم: «حسن باقری حقیقتاً "بهشتیِ جنگ" بود؛ یعنی همان نقشی که آیت الله بهشتی در انقلاب داشت، به عنوان یک معمار، به عنوان یک انسان تاثیرگذار و اساسی؛ حسن باقری نیز در جنگ همین‌گونه بود و وقتی هم که به شهادت رسید، تأثیراتش تا آخر جنگ باقی ماند...» ✍️ یادش گرامی، نامش همواره جاودان و راهش پر رهرو باد. ┄┅═✾•▪️•✾═┅┄┈  👇 http://eitaa.com/samtikhoda
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: « (ره)» روز چهارشنبه ١۴٠٢/١١/١١ مناسبت روز: امروز در تقویم شمسی و قمری مناسبت خاصی نداریم؛ اما دیروز ١٨ رجب، سالروز رحلت «ابراهيم» تنها پسر رسول خدا (ص) در سال دهم هجری قمری بود که باعث حزن شدید پیامبر اکرم (ص) گردید لذا سخن امروز را به این موضوعِ غم‌انگیز اختصاص می‌دهیم؛ خداوند در سال هشتم هجرت، فرزند پسری به پیامبر (ص) عطاء فرمود که رسول خدا، نام او را «ابراهیم» گذاشتند! پس از تولد این مولود مبارک، جبرئیل امین نازل ­شد و حضرت را با عنوان "اباابراهیم" سلام ­داد! و این موضوع، پیامبر را بسیار شادمان نمود! همچنین در روایت آمده که حضرت، ابراهیم را به همسر گرامیشان نشان داده و فرمودند: «ببین چقدر این بچه شبیه من است!» [انساب الاشراف، ج۱، ص۴۵۰] اما تقدیر الهی بر آن بود که ابراهیم در ١٨ ماهگی، بیمار شد و از دنیا رفت! پیامبر که به شدت غصه‌دار شده بودند، در سوگ فرزند عزیزشان گریسته و فرمودند: «ای ابراهیم، کاری از ما برای تو ساخته نیست! تقدیر الهی برگشت ناپذیر است! چشم پدرت در مرگ تو گریان و دلش محزون و غمگین است، ولی هرگز سخنی را که مایه خشم خدا شود، بر زبان جاری نمی‌سازد! پس اگر وعده صادق و حتمی خدا نبود که ما نیز به دنبال تو خواهیم آمد، در فراقت بیش از این گریه می‌کردم و محزون می‌شدم!» (بحارالانوار، ج٢٢، ص١۵۶) در این هنگام، برخی از صحابه که شاهد اندوه فراوان و گريه جاری رسول خدا(ص) بودند، زبان به اعتراض گشوده و عرض کردند: شما ما را از گريه بر مردگان نهی می‌نمودید، اکنون چگونه در سوگ فرزند خود، چنین اشک می‌ريزيد؟ پيامبراکرم(ص) در پاسخ آنان فرمودند: «من هرگز نگفته‌ام که در مرگ عزيزان خود گريه نکنيد، زيرا اين احساسات، نشانه‌ی دلسوزی و مهربانی و ترحم است! و شخصی که دلش بر حال ديگران نسوزد، مورد رحمت الهی قرار نمی‌گيرد! آنچه من گفته‌ام این است که در مرگ عزيزانتان، شيون نکنيد و سخنان کفرآميز و سخنانی که مصداقِ اعتراض به خداوند است بر زبان نیاورید و از شدت اندوه، لباس‌های خود را پاره ننماييد!» وسپس فرمودند: «من نیز انسانم؛ قلب اندوهگین می‌شود و چشم می‌گرید، ولی هرگز سخنی که خداوند را به خشم آورد نمی‌گویم؛ ای ابراهیم! به خدا سوگند من به خاطر (مرگ) تو اندوهگینم!» [الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۱۴] پس رو به کوه ایستادند وفرمودند: «ای کوه! اگر آنچه بر من وارد شده بر تو وارد می‌شد، تو را درهم می‌کوبید، ولی ما همان‌گونه که خدا فرمان داده، می‌گوییم: إنّا لِلهِ وَ إنّا اِلَیْهِ راجِعونَ وَ الْحَمدُ لِلهِ رَبِّ الْعالَمینَ» [انساب الاشراف، ج۱، ص۴۵۲] آنگاه اميرالمؤمنين (ع) به دستور رسول اکرم(ص)، بدن ابراهيم را غسل داده و کفن نمودند و پس از تشييع، در قبرستان بقيع به خاک سپردند! ✍️ بدیهی است سیره و سخنان پیامبر (ص) در رحلت فرزند گرامیشان ابراهیم (ره)، جواب بسیار محکمی برای وهابیون و افرادی است که به شیعیان اعتراض می‌کنند و عزاداری و گریه برای اموات را، بدعت و حرام می‌دانند!!! 💠 همچنین در تاریخ آمده، روزی که ابراهیم درگذشت، کسوف (خورشید گرفتگی) رخ داد؛ در نتیجه مردم برداشت نمودند که خورشید به خاطر مرگ ابراهیم و اندوه پیامبر گرفته است! ولی حضرت پس از حمد الهی به مردم فرمودند: «خورشید و ماه دو نشانه از نشانه‌های الهی هستند و به‌خاطر مرگ یا زندگی هیچ‌کس نمی‌گیرند.» [بحارالأنوار، ج۷۹، ص۹۱] ✅ نکته مهم و درس‌آموز در این مسئله این است که هرچند برداشت مردم از گرفتگی خورشید، به خاطر مرگ فرزند پیامبر (ص)، می‌توانست عقیده آن‌ها را نسبت ‏به اسلام راسخ‌تر نموده و در نتیجه به پیشرفت دین اسلام کمک کند! اما پیامبر (ص)، راضی نشدند که از طریق خرافات و راه باطل، دین حق را ترویج و در دل مردم تحکیم نمایند! تا به ما بیاموزند که اسلام هرگز اجازه نمی‌دهد که از ابزار و راه‌های باطل برای ترویج و تبیین دین و کارهای خوب و متعالی دیگر استفاده شود و به اصطلاح در اسلام «هدف، وسیله را توجیه نمی‌نماید!» ✍️ و سخن امروز را با کلام ارزشمند استاد شهید مرتضی مطهری (ره) به پایان می‌بریم که فرمود: «رسول خدا نمی‌‏خواستند از نقاط ضعف و جهالت و نادانى و غفلت مردم براى هدايت آنها استفاده كنند! بلکه می‌خواستند از نقاط قوّت و علم و معرفت و بیداری مردم استفاده كنند...» [مجموعه آثار شهید مطهری، ج١٦، ص١٠٩] ┄┅═✾•▪️•✾═┅┄┈  @Yavaranemamzaman
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» روز پنجشنبه ١۴٠٢/١١/١۲ مناسبت روز: امروز دوازده بهمن، سالروز ورود امام راحل به ایران اسلامی و بیعت میلیونی همه اقشار مردم با رهبر کبیر انقلاب اسلامی است، لذا ضمن گرامیداشت این روز به‌یادماندنی و آغاز ایام الله دهه فجر، سخن امروز را آغاز می‌نمائیم؛ در چنین روزی در سال۱۳۵۷ شمسی در ساعت ٣/٣٠ صبح به وقت تهران، در فرودگاه شارل دوگل فرانسه، مردی سوار بر هواپیما می‌شود که هیچ‌کس فکر نمی‌کرد به‌سلامت از این هواپیما پیاده شود، چراکه دولت و ارتش ایران، تمامی فرودگاه‌ها را بسته، و تهدید کرده بودند که هر هواپیمایی را که به حریم هوایی ایران وارد شود با موشک خواهند زد! هواپیمای امام خمینی (ه) غرش‌کنان به سوی آسمان پرواز کرد؛ اما همه مسافرین سراسر اضطراب و تشویش بودند؛ اما در این میان، حضرت امام (ره) با آرامش تمام، نماز شب خود را به جای آورده و در کف هواپیما با راحتی و آسودگی وصف‌ناشدنی می‌خوابند! مهماندار هواپیما که از این همه آرامش، به وجد آمده بود، نقل‌ می‌کند:《در حالی که آیت‌الله بر روی‌ پتو خوابیدند، خبرنگاران‌ با همراهان‌ ایشان مصاحبه‌ می‌کردند و هر کس‌ سخنی می‌گفت‌؛ برخی از آن‌ها احتمال‌ برگرداندن‌ و برخی دیگر درباره سرنگون‌کردن‌ هواپیما سخن می‌گفتند، ولی همگی‌ در یک‌ چیز یکسان بودند و آن‌، نگرانی‌ شدید و اضطراب بی‌وصف بود. عقربه‌های ساعت نزدیک هشت صبح را نشان می‌داد که ناگهان مهماندار پشت بلندگو اعلام کرد که به آسمان ایران وارد شدیم‌، همه‌ی مسافرین از شدت ترس حال خود را نمی‌فهمیدند، اما امام با شنیدن این جمله‌، لبخندی بر لبانشان نقش بست، گویی این مرد الهی، آرامشی جاودانه دارد. بالاخره هواپیما برخلاف تصور همه، به سلامت به زمین نشست و امام امت، دست در دست مهماندار هواپیما با همان آرامش و صلابت همیشگی پای در خاک ایران عزیز گذاشتند. ❓اما به‌راستی این آرامش بی‌بدیل امام از کجا نشأت گرفته بود؟! ✅ خداوند در آیه ٢٨ سوره رعد، وعده داده که با ياد او دل‌ها آرام مى‌گيرد: «أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» به راستی، انسان در پرتو ایمان و اعتماد به خداوند متعال، آرامش روحی و اطمینان خاطر پیدا می‌کند، چرا که اعتقاد به قدرت لایتناهی الهی، آدمی را به قدرتی مافوق همه قدرت‌های بشری متکی می‌نماید؛ در آن وقت است که سکینه الهی نازل می‌شود؛ چنانچه قرآن می‌فرماید: «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ»؛ (فتح/۴) و بالاخره، نتیجه‌ی این سکینه‌ی الهی می‌شود: «لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ»؛ (همان) یعنی بذر ایمان در دل آن‌ها عمیق‌تر می‌شود و چون واژه «ایمان» از «اَمن» گرفته شده و به معنای آرامش است، چنین فردی با اطمینان قلبی هیچ‌گونه ترس و وحشتی در برابر غیر خدا نخواهد داشت. ✍️ البته خداوند در قرآن برای مثال در این زمینه به برخی از شخصیت‌های ویژه نیز اشاره نموده است که در این مجال به دو نمونه از آن‌ها اشاره می‌نمائیم: 1️⃣ یکی از شاخص‌ترین انسان‌های مؤمن که خداوند در آیه ۸۱ سوره انعام، به ایشان اشاره نموده، حضرت ابراهیم (ع) است که با ایمان و توکل و اعتماد به حضرت حق، یک تنه در برابر نمرود و تمام استکبار می‌ایستد و خطاب به آنان می‌گوید: «وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ...»، چگونه ممکن است من از بت‌های شما بترسم و در برابر تهدیدهای شما وحشتی به خود راه بدهم. 2️⃣شخصیت دوم حضرت موسی (ع) است که خداوند در آیه ۴۷ سوره طه به ایشان اشاره می‌نماید که با عصای چوپانی در برابر قدرت عظیم فرعون با آن جاه و جبروت که چشم هر بیننده‌ای را خیره می‌کرد و هر دلی را می‌لرزاند؛ با کمال آرامش و طمأنینه ایستاده و به دستور الهی از فرعون می‌خواهند که از اذیت و آزار بنی‌اسرائیل دست بردارد و آن‌ها را با ایشان همراه کند: «فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ». ✍️بی‌شک خمینی کبیر نیز یکی از مصادیق بارز این آرامش و سکینه الهی بوده‌ است که با ایمان و اعتماد به وعده‌های الهی: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ» (محمد/٧)، «وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ» (حج/۴٠)؛ در برابر حکومت ٢۵٠٠ ساله ستم‌شاهی ایستاده و مکتبی را بنا نمود که تربیت‌شدگان این مکتب نیز با پیروی از امام و مقتدای خود، با آرامش و صلابت در تمامی دوران‌های سخت قبل و بعد از انقلاب، و در طول دفاع مقدس و همچنین دفاع از حرم اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) و... در برابر تمامی استکبار جهانی ایستاده و هرگز ترسی به دل راه نداده‌اند؛ افراد شجاعی هم‌چون شهید محسن حججی (ره) که حتی در هنگامی که تکفیری‌ها او را ذبح می‌کردند، کوچکترین آثاری از خوف و ترس در چهره‌ی آرام او، دیده نمی‌شد. @Yavaranemamzaman
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: « از نگاه آیات و روایات ١» روز شنبه ١۴٠٢/١١/١۴ مناسبت روز: امروز طبق تقویم شمسی، سومین روز از انقلاب اسلامی است، لذا سخن امروز را با گرامیداشت این ایام آغاز می‌نمائیم: بی‌شک انقلاب اسلامی‌، انفجار نور در تاریکی و ظلمات طاغوت، برای ملت مظلوم ایران و همه‌ی آزادگان جهان بود؛ نهضتی بزرگ که می‌توان آن را زمینه‌ساز نهضت جهانی حضرت مهدی (عج) دانست؛ چنانچه امام راحل (ره) فرمودند: «انقلاب ما آغاز نهضت جهانی اسلام به پرچمداری حضرت حجت (عج) است...» (صحیفه نور، ج۲۱، ص۳۲۷) ✍️ اما سؤال مهمی در این رابطه وجود دارد که آیا می‌توان در آیات و روایات اسلامی، نشانی از انقلاب اسلامی و حضور و نقش ایرانیان در زمینه‌سازی ظهور پیدا کرد؟ ✅ برای جواب به این پرسش، باید بدانیم که در برخی از روایات و همچنین در تفسیر بعضی از آیات نورانی قرآن مجید، تعابیر بسیار زیبایی در رابطه با ایرانیان و نقش آن‌ها دراسلام و به‌ویژه در آستانه ظهور امام عصر (عج) وارد شده است، که نشان دهنده جایگاه ارزشمند آن‌ها نزد پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) است‌؛ لذا در این مجال کوتاه به بخشی از این آیات اشاره کرده و آیات و روایات دیگر را به روزهای آینده موکول می‌نمائیم؛ ✅ بخش اول: «اوصاف ایرانیان در آیات قرآن کریم»   1️⃣ سوره محمد، آیه ٣٨: «ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا في سَبيلِ اللَّهِ فَمِنْكُمْ مَنْ يَبْخَلُ وَ مَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّما يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ اللَّهُ الْغَنِيُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لا يَكُونُوا أَمْثالَكُمْ»: «آرى، شما همان گروهى هستيد كه براى انفاق در راه خدا دعوت مى‏شويد، اما بعضى از شما بخل مى‏ورزند و هر كس بخل ورزد، نسبت به خود بخل ورزیده است (چراکه) خداوند بى‏نياز است و شما همه نيازمنديد، و چون سرپيچى كنيد، (بدانید) خداوند، گروه ديگرى را به جاى شما مى‏آورد که آنها مانند شما نخواهند بود (و سخاوتمندانه در راه خدا انفاق مى‏كنند)؛ ✍️ اكثر مفسران در تفسیر این آیه نقل كرده‏اند كه بعد از نزول آن، جمعى از اصحاب از رسول خدا (ص) پرسیدند: گروهی كه خداوند به آنها اشاره كرده چه کسانی هستند؟ و پيامبر اکرم (ص) در جواب آن‌ها، دست بر شانه جناب سلمان فارسی (ره) زده و فرمودند: «منظور، اين مرد و قوم او هستند؛ سوگند به آن كس كه جانم به دست او است، اگر ايمان به ثريا (ستاره دوردستى كه در اين زمينه ضرب المثل است) بسته باشد، گروهى از مردان فارس، آن را به چنگ مى‏آورند» (نورالثقلین و تفسیر اهل‌بیت (ع) ذیل آیه فوق؛ بحارالأنوار، ج۲۲، ص۵۲ و...) مشابه اين حديث را محدثان معروف اهل سنت مانند «بيهقى و تِرمذى» نیز در كتب معروف خود آورده‌اند و در تفسير قرطبى، روح‌البيان، مجمع‌البيان، فخررازى و دیگر تفاسیر اهل‌سنت نیز به این حدیث اشاره شده است؛ همچنین در حديث ديگرى در تفاسیر شیعه و اهل‌سنت نقل شده که امام صادق (ع) می‌فرمایند: «به خدا سوگند كه حضرت حق به اين وعده خود وفا كرده و گروهى را از غير عرب را که بهتر از آنها هستند، جانشين این قوم خواهد ساخت» (مجمع‌البیان، ج۵، ص١٠٨؛ برگزیده تفسیر نمونه، ج۴، ص۴۶۴ و...) 2️⃣ آیه ۵۴ سوره مائده: «یَا أَیُّهَاالَّذِینَ آمَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْم یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّة عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّة عَلَی الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ یَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِم...»: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! هر كس از شما، از آيين خود بازگردد، (به خدا) زيانى نمى‏رساند؛ (به‌درستی که) خداوند جمعيّتى را خواهد آورد، كه آنها را دوست دارد و آنان (نيز) خدا را دوست دارند‌؛ آن‌ها در برابر مؤمنان، متواضع؛ و در برابر كافران، سرسخت و نيرومندند؛ و در راه خدا جهاد مى‏كنند، و از سرزنش هيچ ملامت‌گرى هراسى ندارند...»    ✍️ در تفسیر این آیه نیز در برخی از تفاسیر شیعه و اهل‌سنت آمده است که هنگامى كه از پيامبر (ص) درباره اين آيه‏ (و جمعیتی که خدا، آنها را دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند) سؤال كردند؛ حضرت دست خود را بر شانه جناب سلمان (ره) زدند و فرمودند: مصداق این آیه، او و هموطنان او هستند» (نور الثقلين، ج١، ص۶۴١؛ مجمع‌البیان، ج٣، ص٢٠٨ و...) ✅ این مبحث ادامه دارد و انشاالله به شرط حیات در روزهای دیگر دهه مبارکه فجر نیز به برخی دیگر از آیات و روایات در این زمینه اشاره خواهیم نمود... ┄┅═✾•▪️•✾═┅┄┈  @Yavaranemamzaman
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: « از نگاه آیات و روایات ٢» روز یکشنبه ١۴٠٢/١١/١۵ مناسبت روز: در ایام انقلاب اسلامی قرار داریم و از روز گذشته مبحثی را در رابطه با «انقلاب اسلامی از دیدگاه آیات و روایات» آغاز نمودیم و عرض کردیم که در روایات اسلامی و هم‌چنین درذیل بعضی از آیات نورانی قرآن مجید، تعابیر بسیار زیبایی در رابطه با ایرانیان ونقش آنها دراسلام وارد شده و سپس به دو آیه زیر و تفسیر آنها در رابطه با ایرانیان در کتب شیعه و اهل‌سنت اشاره نمودیم: 1️⃣ «آیه ٣٨ سوره محمد»؛ 2️⃣ «آیه ۵۴ سوره مائده»؛ ✍️ و انشاالله امروز نیز به آیات دیگری در این زمینه اشاره می‌نمائیم: 3️⃣ آیه ٣ سوره جمعه: «وَ آخَرِینَ مِنْهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ وَهُوَ الْعَزِیزُالْحَکِیمُ»: «و (خداوند) قوم دیگری از مردم را که هنوز به عرب (در اسلام) ملحق نشده‌اند، هدایت خواهد نمود، همانا او خدای مقتدر و همه کارهایش بر اساس حکمت و مصلحت است» مفسرین آورده‌اند که چون اين آيه را پیامبر اكرم (ص) تلاوت فرمودند، دست خود را بر شانه‌ی سلمان گذاشته و فرمودند: «اگر ايمان در ثريا باشد، مردانى از اين قوم (ايرانيان) به آن دست مى‏يابند» (مجمع البیان، تفسیر کشاف، تفسیر القرطبى، ذیل آیه فوق) 4️⃣ آیه ١٣٣ سوره نساء: «إِن یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ أَیُّهَا النَّاسُ وَیَأْتِ بِآخَرِینَ وَکَانَ اللّهُ عَلَی ذَلِکَ قَدِیراً»: «ای مردم! اگر خدا بخواهد، شما را از بین می‌برد و افراد دیگری را به جای شما می‌آورد و خداوند بر این کار تواناست» شیخ طوسی، طبرسی، زمخشری و برخی دیگر از مفسرین شیعه و سنی، آورده‌اند که وقتی این آیه نازل شد، رسول خدا، دست بر پشت جناب سلمان (ره) زده و فرمودند: آن جمعیت، قوم این مرد (یعنی مردم عجم و فارس) هستند. (مجمع البیان، تفسیر کشاف، و التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل آیه فوق) 5️⃣ آیه ٨٩ سوره انعام: «فَإِن یَکْفُرْ بِهَا هَـؤُلاء فَقَدْ وَکَّلْنَا بِهَا قَوْماً لَّیْسُواْ بِهَا بِکَافِرِینَ»: «اگر مردم مکّه کفر بورزند، کسان دیگری را نگهبان آن می‌سازیم که (مانند آنها) کافر نیستند» برخی مفسرین ذیل این آیه آورده‌اند که مصداق «قَوْماً» در این آیه، ایرانیان هستند. (تفسیر کشاف، ج٢، ص۴٣؛ و کشف الاسرار و عدة الابرار، ج٣، ص۴١٨) چنانچه در حدیثی از امام باقر (ع) آمده، که یکی از صحابه، از رسول خدا، سؤال کرد که منظور از گروه «نگهبان دین» در این آیه کیست؟ پیامبر اکرم (ص) در پاسخ فرمودند: «هُوَ وَاللّهِ سَلمانٌ وَ رَهْطُهُ»: «سوگندبه خدا! این گروه نگهبان، سلمان و قوم او هستند» و سپس فرمودند: «ای گروه قریش! شما مردم فارس (ایرانیان) را با شمشیر (در فتح ایران) می زنید تا به سوی اسلام بیایند؛ اما سوگند به خدا! روزی خواهد آمد که آن‌ها شما را برای کشاندن به سوی اسلام (ناب)، با شمشیر می‌زنند؛ (پس بدانید که) اگر اسلام در لابه‌لای زمین گم شود، مردم فارس (ایرانیان) آن را می‌یابند و اگر اسلام در آسمان قرار گیرد، جز مردم فارس، کسی به آن دست نخواهد یافت» (نفس‌الرحمان فی فضائل سلمان، ص ۴٨) 6️⃣ آیات ١٩٨ و ١٩٩ سوره شعراء: «وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَی بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ فَقَرَأَهُ عَلَیْهِم مَّا کَانُوا بِهِ مُؤْمِنِینَ»: «اگر ما این قرآن را بر بعضی از مردم عجم (غیرعرب) نازل می‌کردیم و پیامبر (ص) آن را برای ایشان مى‌خواند، عرب‌ها به آن ايمان نمى‌آوردند!» مفسرین، حدیثی در ذیل این آیه آورده‌اند که امام صادق (ع) فرمودند: «اگر قرآن بر عجم نازل شده بود، عرب به آن ایمان نمی آورد؛ ولی قرآن بر عرب نازل شد و عجم به آن ایمان آورد و این برای عجم (ایرانیان)، ارزش و فضیلت است!» (نورالثقلین، تفسیر قمى، تفسیر لاهیجى، تفسير كنزالدقائق) 7️⃣ آیه ٣٩ سوره توبه: «إِلاَّ تَنفِرُواْ یُعَذِّبْکُمْ عَذَاباً أَلِیماً وَ یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ وَلاَ تَضُرُّوهُ شَیْئاً وَاللّهُ عَلَی کُلِّ شَیْ قَدِیرٌ»: «اگر به سوی میدان جهاد نشتابید، خدا شما را مجازات دردناکی می‌کند و گروه دیگری غیر از شما را به جایتان قرار می‌دهد و (بدانید) هیچ زیانی به خدا نمی‌رسانید و او بر همه چیز تواناست» بسیاری از مفسّران در تعیین مصداق این قوم از ایرانیان نام برده‌اند؛ (جامع البیان، ج٩، ص٩٣؛ و روح‌المعانى،ج١٠، ص٨۵ و...) 8️⃣ علاوه بر آیات مذکور، مفسرین در ذیل آیه ١۶ سوره فتح آورده‌اند که در این آیه به ایرانیان به عنوان قومی رزمنده و جنگجو اشاره شده است: «...سَتُدْعَوْنَ إِلَی قَوْم أُوْلِی بَأْس شَدِید...»: «به زودی از شما دعوت می‌شود که به سوی قومی رزمنده و جنگجو بروید...» (مجمع البیان، ج٩، ص١٩٢) ✍️ این مبحث ادامه دارد... ┄┅═✾•▪️•✾═┅┄┈  💚قرآن الفجر @Yavaranemamzaman
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» روز دوشنبه ١۴٠٢/١١/١۶ مناسبت روز: در ایام «جنگ » و فتح دژهای بسيار مستحکم و نفوذناپذیر يهوديان، در سال هفتم هجری قمری به‌دست اميرالمؤمنين (ع) قرار داریم که مورخین و محدثین شیعه و سنی، شجاعت و جانفشانی حضرت در این جنگ را از فضایل بزرگ امیرالمؤمنین (ع) دانسته‌اند، لذا سخن امروز را به این واقعه عظیم تاریخی، اختصاص داده و باسلام و صلوات بر حضرت امیر (ع) آغاز می‌نمائیم؛ پیامبر گرامی اسلام (ص)، پس از برقراری صلح حدیبیه و رفع موقت شرّ کفار قریش، تصمیم گرفتند یهودیان و قبایل نجد را که به فتنه‌انگیزی و مبارزه علیه مسلمانان مشغول بودند، مهار نمایند تا بدین‌وسیله امنیت و آرامش را بیش از پیش در جامعه اسلامی استقرار بخشند؛ در این میان، «خیبر» مهم‌ترین مرکز آشوب‌ و جنگ‌افروزی‌ یهودیان علیه مسلمانان بود؛ لذا رسول خدا با حدود یک هزار و ششصد نفر از یارانشان، به سوی «خیبر» حرکت کردند؛ "خیبر" جلگه وسیع و حاصل‌خیزی در بین مدینه و شام بود که ساکنان یهودی آن، در امور زراعت و جمع ثروت و تهیه سلاح و جنگ‌آوری، مهارت بسیاری داشتند؛ آمار جمعیتی خیبر، حدود بیست هزار نفر بود، که در میان آن‌ها مردان جنگ‌آور و دلیر فراوان به چشم می‌خوردند؛ خیبر، دارای پنج قلعه بزرگ بود که پس از فتح اولین قلعه‌ توسط مسلمانان، پهلوانان یهودی وارد میدان شدند و کار جنگ گره خورد! در همین زمان، امیرالمؤمنین (ع) دچار چشم درد شدیدی شده بودند، به‌صورتی که با چشمان بسته، توان رزم نداشتند لذا رسول‌خدا (ص) پرچم جنگ را به دست خلیفه اول دادند و او را برای فتح قلعه‌های خیبر فرستادند؛ ولی او نتوانست کاری از پیش ببرد و پس از شکست، فرار را برقرار ترجیح داد؛ [البدایه و النهایه، ج۷، ص۳۳۷] فردای آن روز، حضرت رسول (ص)، پرچم جنگ را به دست خلیفه دوم دادند اما او نیز شکست خورده و فرار کرد؛ [تاریخ طبری، ج۳، ص۱۲] در پی شکست‌های مکرر مسلمانان و ناکام ماندن آنها در گشودن قلعه‌های دشمن، رعب و وحشت بر لشکر اسلام چيره شده بود که در این هنگام مسلمانان با سخنان پيامبر خدا (ص) روبرو گردیدند: «انشاالله فردا، پرچم جنگ را به دست مردی بسیار حمله کننده‌ که هرگز فرار نمی‌کند! (كَرَّارٌ غَيْرُ فَرَّار) می‌سپارم که خدا و رسولش را دوست می‌دارد، و خدا و رسول نیز او را دوست می‌دارند و او برنمی‌گردد تا این‌که خداوند به‌دست وی قلعه‌های دشمن را فتح می‌کند» [تاریخ طبری، ج۳، ص۱۲ و تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۶ و طبقات الکبری، ج٢، ص۸۴] ✍️ فردای آن روز، هر کدام از اصحاب، دل به گرفتن پرچم جنگ بسته بودند و این آرزوی بزرگ را در ذهن خود می‌پروراندند که شخص مورد نظر، خودشان باشند تا این‌که رسول‌خدا (ص)، حضرت امیر (ع) که از شدت درد چشم، پارچه‌ای بر روی چشمانشان بسته بودند را نزد خود خواستند و به قدرت الهی، حضرت را شفا داده و فرمودند: «این پرچم را بگیر و پیش برو تا خدا، قلعه‌ها را برایت بگشاید» [ تاریخ طبری، ج۳، ص۱۲ و دلائل النبوه، ج۴، ص۲۰۵ و طبقات الکبری، ج۲، ص۸۵] ✍️ پس«حيدر کرار» پرچم جنگ را گرفته و به سرعت به سوی قلعه‌ی دشمن روانه شدند؛ نخستین کسی که از پهلوانان یهودی به میدان جنگ آمد، «حارث» برادر «مرحب خیبری» بود، همراهان امیرالمؤمنین (ع) با دیدن هیبت او پا به فرار گذاشتند؛ اما حیدر کرار او را با ضربتی رعدآسا به هلاکت رسانید؛ در این هنگام «مرحب» شجاع‌ترین پهلوان یهود در حالی‌که کلاه خودی یمنی بر سر داشت رجزخوانان بیرون آمد و مبارز طلبید؛ امیرالمؤمنین (ع) نیز به رجز او پاسخی درخور دادند و سپس ضرباتی بین آن‌ها رد و بدل شد تا این‌که حضرت، چنان ضربتی بر فرق مرحب زدند که کلاه خود و سر او را تا دندانهایش شکافت؛ [ طبقات الکبری، ج۲، ص۸۵] در این هنگام، لشگر یهود وحشت‌زده به سوی قلعه گریخته و در بزرگ آن را بستند؛ اما حضرت حیدر (ع) درب قلعه‌ی "قَموص" که طبق شهادت مورخین چهل مرد قوی آن را باز و بسته می‌کردند را از جا کنده و دژ نفوذناپذیر دشمن را فتح نمودند و به واسطه این شجاعت بی‌نظیر، مسلمانان، فاتح این جنگ بزرگ شدند. [تاریخ الاسلام ذهبی، ج۲، ص۴۱۵] ✍️ در پایان توجه به این نکته ضروری است که تمامی موارد فوق از کتب تاریخی و معتبر اهل سنت تقدیم شما گردید، لذا با عنایت به شکست سخت و فرار خلیفه اول و دوم، و سخنان پیامبر اکرم (ص) که طبق تصریح قرآن به وحی الهی متصل است، و فتح قهرمانانه خیبر و بالا بردن پرچم پیروزی اسلام به دست توانای حضرت علی (ع)، مسلماً فضیلت و برتری امیرالمؤمنین (ع) بر تمامی صحابه رسول‌ خدا (ص) کاملاً آشکار و مبرهن است که امیدواریم عزیزان اهل سنت به‌دور از هرگونه تعصب در این حقیقت تاریخی بیشتر بيانديشند. ┄┅═✾•▪️•✾═┅┄┈  @Yavaranemamzaman
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: « (ص)» روز سه‌شنبه ١۴٠٢/١١/١٧ مناسبت روز: امروز طبق نقل مشهور سالروز شهادت هفتمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت، حضرت امام موسی (ع) است که پس از تحمل سال‌ها شکنجه و زندان، سرانجام به دستور هارون الرشید و به دستِ سندی بن شاهک، مسموم و به شهادت رسیدند، لذا ضمن عرض تسلیت و تعزیت به محضر امام زمان (عج) و حضرت ثامن‌الائمه (ع) و حضرت فاطمه معصومه (س) و همه عاشقان ولایت و امامت، سخن امروز را آغاز می‌نمائیم؛ حضرت موسی ابن جعفر (ع)، دارای القاب زیادی بوده‌اند، از جمله: «اَعبَد»، «اَفقَه»، «اسخی»، «احسن»، «امین»، «صابر»، «صالح»، «باب الحوائج»، «زین‌المجتهدین» و...؛ اما مهمترین لقب حضرت، «کاظم» است؛ آنچه که از معنای «کاظم» در بین ما شهرت دارد، «فروبرنده خشم» است؛ اما شاید همواره این سؤال در پستوی ذهن و قلب شیعیان مطرح بوده، که آیا معنای «فروخورنده خشم» آن هم به‌ عنوان یک صفت بزرگ برای یک امام معصوم، با قدرت عصمت اهل‌بیت (ع) سازگار است؟! چراکه با احتساب این معنای ظاهری، باید فرض کنیم که امام هفتم شخصی بودند که به‌دلیل شرایط سخت زندگی و فشار و اختناق حکومت ظالم عباسی، و بی‌وفایی برخی از یاران خود، همواره در معرض عصبانیت و خشم بوده‌اند و در این حال، مدام خشم خود را فرو می‌خوردند! مسلماً انتساب این معنا به آن حضرت نمی‌تواند شایسته امامت و عصمت و شأن آن امام معصوم باشد؛ ضمن این‌که این معنا با آیه تطهیر نیز که اهل‌بیت عصمت و طهارت را از هر رِجس و زشتی مصون می‌داند، مغایر است؛ چراکه هر خشمی هرچند که‌ اندک باشد در وهله‌ی اول، نشان‌گر غلبه‌ی قوه قهریه و غضب بر روح و جان آدمی است که مسلما این موضوع، دور از شأن و عصمت امام معصوم است؛ البته شاید این معنا، نشأت گرفته از آیه ١٣۴ سوره آل‌عمران باشد: «الَّذینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَ الْعافینَ عَنِ النّاسِ وَ اللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ»؛ که خداوند در آن، سه صفت را برای نیکوکاران و محسنین برشمرده است: ١. آنهایی که در فراخى و تنگى انفاق مى‏‌کنند؛ ٢. خشم خود را فرو مى‏‌برند؛ ٣. از مردم در مى‏‌گذرند» لذا از نظر قرآن، صفت "کاظم الغیظ" برای انسان‌های نیکوکار، فضیلت بزرگی است؛ اما مسلماً این معنا برای امام معصوم، که اصلاً رذایلی چون غضب در وجود پاک و مطهر ایشان جایی ندارد، فضیلتی ویژه محسوب نمی‌گردد؛ بر همین اساس، برخی از مفسرین، به‌دنبال معنایی بالاتر و فراتر از معنای ظاهری رفته‌اند و «کاظم» را صفت انسانی دانسته‌اند که همواره آرامش خود را در برابر تمامی زشتی‌ها و بدی‌ها و رفتارهایی که برخاسته از حالت خشم و عصبیت است، حفظ می‌نماید تا جایی که اصلاً خشم و غضب و دیگر رذائلِ در این زمینه، در وجود او، ورود پیدا نمی‌کند؛ و نه تنها با حلم و صبر از بدی‌ها و ناسزاهای دیگران می‌گذرد، بلکه خشم دیگران را نیز با نیکی و احسان پاسخ می‌دهد؛ بی‌شک این معنا، می‌تواند شایسته پیشوای هفتم شیعیان باشد، زیرا حضرت کاظم (ع) نه تنها از کسانی که به ایشان بدی کرده و ستم روا می‌داشتند، می‌گذشتند؛ بلکه به آنها نیکی و احسان فراوان می‌نمودند تا روح شرارت و خودخواهی، از نَفْسِ آنها، رَخت بربندد؛ چنانچه آورده‌اند: مردی از نوادگان خلیفه دوم در حضور امام کاظم (ع)، به ایشان و جد گرامیشان، حضرت امیرالمؤمنین (ع) توهین کرد! همراهان امام خواستند به او حمله کنند و او را بکشند، اما امام مانع شدند و سپس شخصاً به مزرعهٔ آن مرد ناصبی رفتند؛ او با دیدن امام، فکر کرد که حضرت برای انتقام و از بین بردن او و یا حداقل از بین بردن محصولاتش آمده‌اند، لذا شروع به داد و بیداد کرد؛ اما امام به او نزدیک شده و با مهربانی پرسیدند: چقدر خرج کاشت مزرعه‌ات کرده‌ای؟ مرد با عصبانیت گفت: ۱۰۰ دینار؛ سپس پرسیدند: امید داری چه اندازه از آن برداشت کنی؟ مرد ناصبی باجسارت گفت: غیب نمی‌دانم! امام بازهم با خوشرویی فرمودند: گفتم امید داری چه اندازه از آن برداشت کنی؟ مرد پاسخ داد: ۲۰۰ دینار! پس امام ۳۰۰ دینار به او داده و فرمودند: این ۳۰۰ دینار برای توست و محصولت هم برایت باقی است؛ سپس از او خداحافظی کرده و به سوی مسجد حرکت کردند؛ آن مرد که شگفت‌زده شده بود، خود را زودتر از حضرت به مسجد رسانده، و با دیدن امام، از جابرخاست و آیه ١٢۴ سوره مبارکه انعام را بلند تلاوت نمود: «اللَّه أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِ‌سَالَتَهُ: خدا بهتر می‌داند، رسالتش را کجا قرار دهد» [تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۳۰] ✍️ در پایان سخن از خداوند متعال مسئلت می‌نمائیم که توفیق الگوگیری از سیره آن امام همام را نصیب همه‌ی‌ما گرداند تا بتوانیم مُتخَلّق به اخلاق کاظمی شویم. @Yavaranemamzaman