eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
7.7هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
____~••°° ...°°••~_____ ... 🌷🕊که به تازگی پیکرش پس از چهار سال از در جریان تفحص در سوریه کشف و شناسایی شد در یادداشتی از احساس خود به مناسبت بازگشت پیکر همسرش نوشت:🌹🍃 🌹🍃 اینک که گوش تا گوش شهر پر شده از خبر آمدنت، دلم لرزیده و چشمانم اشکبار است، نمی دانم برایت از چه بنویسم. از چهار سال دوری ات، روزهایی که به دید دیگران چهار سال بود و مرا هر روز هزار روز بی تو بودن بود. از بزرگ شدن فاطمه‌سلما که لحظه لحظه‌اش تصور کنار تو بودن بود. از روزی که یاد گرفت بابا بگوید و دلم لرزید و گونه‌هایم شوره‌زار باران شد. از روزی که از تو نشان خواست و چمدانت را نشانش دادم، یا روزی که خواست قبر کوچکی داشته باشد که در خیال کودکی‌اش تو را آنجا بجوید. یک‌ روز سر سفره بی هوا گفت برای ؛ و همه مات ماندیم و باریدیم. یک روز در خیابان عکست را دید و با افتخار نشانت داد و فریاد زد . آن روز که چادر سر کرد چقدر جایت خالی بود تا دستان کوچکش را بگیری و به مسجد ببریش، مثل آرزویت. من با همه این‌ها چهار سال را چهار قرن گذراندم. لحظه رفتن گفتی به ( سلام الله علیها) می‌سپاریمان و من فهمیدم که باید صبرم زینبی شود، پس زخم‌زبان‌ها برایم عسل شد و صبوری پیرم کرد. دنیا کنارم جمع شدند تا سارای شاد تو بازهم با طراوت باشد و من خندیدم تا در خلوتم با تو بگریم در آغوش عکس‌ها و خاطراتمان. به تو بالیدم، به ، ، گونه‌ات و چه در خود شکستم و آرزویت کردم. در رفتن بی بازگشتت، خبر از آمدنت آورده‌اند و من هنوز پس از تو را چگونه تاب آوردم. در روزهای ،🌺🍃 در روزهای بی قراریم در غم اغیار باز آمدی. این‌ها را چه بنامم که مگر نه آنکه آمدی تا بگویی کنارت هستم. تویی که کنارم همیشه حاضر بودی، مرا ببخش برای بی قراری‌هایم که تو شاد بودنم را عشق می‌ورزیدی و تلاشت این بود که رضایتم را داشته باشی اما چه کنم با این دل بی قرار. ، دستت را روی قلبم بگذار. تطمئن القلوبم باش تا بتوانم تابوتت را نظاره کنم. دعا کن بتوانم صبوری را از مادر صبر وارث باشم تا شرمنده‌ات نشوم. کنارم باش تا چونان که برای خودت شیرین بود برای من هم التیامی شود. نگاهت را از من و سلمایت برندار که این روزها داغدار توییم...😔 ... 🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷 ____~°°•• ...••°°~_____ ...🌹🍃 ...🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
‍ 🍃💐نامه ای 💌خیلی و از سوی به همه انسان ها💐🍃 💚سوگندبه روزوقتی نورمی گیردوبه شب وقتی آرام می گیردکه من نه تورارها کرد ه‌ام و نه با تو دشمنی کرده‌ام( ضحی ۲_۱) 💝افسوس که هر کس رابه تو فرستادم تا به توبگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را به سخره گرفتی. (یس ۳۰) 💐وهیچ پیامی ازپیام هایم به تونرسید مگر ازآن روی گردانیدی.(انعام ۴) و باخشم رفتی وفکرکردی هرگزبرتو قدرتی نداشته ام (انبیا ۸۷) 🌹ومرابه مبارزه طلبیدی وچنان متوهم شدی که گمان بردی خودت برهمه چیز قدرت داری. (یونس ۲۴) 🌹واین درحالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی ونمی توانی بیافرینی و اگرمگسی ازتوچیزی بگیردنمی توانی از او پس بگیری (حج ۷۳) 🌺پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت ازوحشت فرورفتند و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی .( احزاب ۱۰) 💝تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی ، که من مهربانترینم در بازگشتن. (توبه۱۱۸) 🌹وقتی در تاریکی ها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم با من می‌مانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرابا دیگری در عشقت شریک کرد .(انعام ۶۴_۶۳) 🌺این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید از من ناامید شده‌ای. (اسرا ۸۳) 🌹آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟ (سوره شرح ۳_۲) 💝غیر ازمن خدایی هست که برایت خدایی کرده است ؟(اعراف ۵۹) 💔پس کجا می روی؟(تکویر۲۶) 💝پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟(مرسلات ۵۰) 💚چه چیزجز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟ (انفطار ۶) 🌹مرابه یاد می آوری ؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنندو ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطره ای باران ازخلال آن هابیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را پوشانده بود. (روم ۴۸) 💐من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد ، و در شب روحت رادر خواب به تمامی بازمی ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تا مرگت که به سویم بازگردی به این کار ادامه می دهم. (انعام ۶۰) 💝من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت می‌دهم.(قریش ۳) 🌺برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگر با هم باشیم.(فجر ۲۹_۲۸) 💐تا یک بار دیگه دوست داشتن همدیگر را تجربه كنيم .( مائده۵۴) 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
🌴 #یازینب...
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 #نقلِ_اول: تویِ بخش اعصاب و روان، با یه پاکت پر قرص، از اتاق دکتر اومد
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 . : حالم خوب نبود. تازه از سرکار برگشته بودم.خسته بودم و اضطراب و استرس داشتم. از بعد اون گرفتگی، خیلی بی تاب میشدم و کنترلم رو از دست میدادم. بچه ها تو اتاق به پر و پای هم میپیچیدن. یه دقیقه میخندیدن و یه لحظه باهم دعوا میکردن. صدای بازی‌شون عین پتکی بود تو سرم کوبیده میشد. سینه سنگین شده بود و نفسم تنگ. صدای بچه ها امونم رو بریده بود. نفسم براشون میرفت ولی جیغ و هیاهوشون... کلافه شده بودم. لیلا تویِ آشپزخونه بود. کاش پیشم بود تا با چشم و ابرو بهش میگفتم بچه ها رو ساکت کنه. قلبم تند میزد. نباید کنترلم رو از دست میدادم آروم گفتم: بچه هاجونم میشه یه کم آرومتر بازی کنید؟ گرم بازی بودن و به حرفم توجه نمیکردن. دلم ضعف میرفت برای بازی کردنشون ولی... دوباره یه کم بلندتر گفتم:حلما باباجون صدای داداشت رو درنیار قربونت بشم. تو دنیای خودشون بودن و غرق تو بازی. اصلا انگار صدام رو نمیشنیدن. انگار یکی تو کاسه‌ی سرم بود و با کف پاش به پشت پیشونیم میکوبید. حالم داشت بد میشد. کاملا مشهود گره افتاده بود به ابروهام. شاید از دردِ سرم بود.صدام رو باز بلند تر کردم که: آرومتر بچه ها مگه با شما نیستم قربونتون برم. نه فایده نداشت اونا داشتن کار خودشون رو میکردن افسار این اسب وحشی داشت از دستم رها میشد. صورت عین فرشته هاشون و صدای ناز و مهربونشون شده بود سوهان و افتاده بود به جونِ روحم. داشتم بالا میآوردم. دیگه نتونستم، با همه توان و عصبانیتم صدا رو انداختم پشت حنجره و فریاد زدم: مگه با شما دوتا نیستم میگم آروم باشید، نمیفهمید؟ . مثل ماهی قرمز کوچولوهاییکه از تنگ درشون بیاری و تو دستات بگیریشون و بعد دوباره رهاشون کنی توی آب، از ترس و وحشت کپ کرده بودن و بی حرکت شده بودن و اومدن روی آب. آخ از چشماشون... دلم آتیش گرفت با اون نگاه مظلومشون با ترس زل زدن تو چشمام نفسم بند اومد داد زدم:هر چی میگم قربونتون بشم آروم، فداتون بشم آروم، اصلا انگار نه انگار نمیفهمن. حتما باید سرتون داد بزنم! خب آروم باشید دیگه. چشمای معصومشون از اشک پر شده بود مات به من نگاه میکردن. محمد از ترس نمیتونست حرف بزنه، حلما با بغض گفت: فقط داریم بازی میکنیم بابا. قلبم داشت میترکید نتونستم اونجا وایستم سریع اومدم تو اتاق و لبه تخت نشستم. تصویر چشمای ترسیده و صورت یخ کرده‌شون آوار شده بود رو سرم. بغضم ترکید نمیخواستم ببینن دارم گریه میکنم. از شدت گریه داشتم خفه میشدم. آخ بچه هام... بچه‌هام... بچه‌هام. لیلا با فریاد من اومد بالاسر بچه‌ها. لیلایی که همیشه خودش رو کنترل میکرد تا لااقل بداخلاقیای هر ازگاهی من رو با مهربونیش از دل بچه ها بشوره هم حال منو که دید ریخت به هم و شروع کرد سر بچه ها داد زدن. مگه نمیببنید بابا حالش خوب نیست هی میگه ساکت شید ولی شما گوش نمیدین. همینو میخواستین، باید حتما دعواتون کنیم... صدای لیلا و تصور صورت معصوم بچه ها داشت قبض روحم میکرد. تو دلم ملتمسانا به لیلا میگفتم سرشون داد نزن تو رو خدا... داد نزن لیلا. بغضم و قورت دادم و سعی کردم صدام رو صاف کنم. لیلا رو صدا زدم. لیلا... لیلا جان... لیلا اومد تو چارچوب در، پریشون و عصبانی. نتونستم جلویِ گریه‌م رو بگیرم، ملتمسانه و با خواهش گفتم: لیلا جان تو رو خدا من سرشون داد میزنگ تو دیگه سرشون فریاد نکش... مت بمیرم براتون تو دیگه دعواشون نکن... گریه امون نداد ادامه بدم. دستم رو گذاشتم رو صورتم و به بهونه خرید نون از خونه زدم بیرون... . سلامتی همسران مدافعین حرم، علی‌الخصوص جانبازان صلوات 🌹🍃 🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹🍃 .... _ .... ...🏴 ..🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کار خوب حجت الاسلام پناهیان، محمودکریمی، مجید بنی فاطمه، پویانفر در عید نیمه‌شعبان در مناطق محروم زابل😍 🌿🌺💚🌿🌺💚🌿🌺💚🌿🌺💚 ✅به کانال‌ .. بپیوندید👇🌹👇 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 🕊🌷 https://rubika.ir/Yazinb_69 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌱 به نیت شهید بسیجی "حجت الله رحیمی " بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسآءِ العالَمینَ  اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم   وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا  فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم ....🌹🍃 @Yazinb3 @Yazinb6 https://rubika.ir/Yazinb_69 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~--- ‌
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 ...🌷🕊 خودتان را برای امام زمان(روحی لک الفدا) و جنگ با کفار به خصوص اسرائیل آماده کنید که آن روز خیلی نزدیک است. ....🌹🍃 @Yazinb3 @Yazinb6 https://rubika.ir/Yazinb_69 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~--- ‌
enc_16705244611311272586918.mp3
4.73M
ســـر راھ میشینـم ، حــرمـو میبینـم ؛...🌹🍃 دستاۍ سردم رو میذارم رو سینھ‌ام ...🌹🍃 یـھ سـلام از آقـا ...🌹🍃 یـھ جواب از نوڪر ...🌹🍃 ....🌹🍃 @Yazinb3 @Yazinb6 https://rubika.ir/Yazinb_69 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~--- ‌
🌴 #یازینب...
🕊🌷بسم رب الشهدا والصدیق 🌷🕊 روزی که #سلام_فرمانده رو میخوند، فکرشم نمی‌کرد اسمش تو #سلام_فرمانده
🕊🌷بسم رب الشهدا والصدیق 🌷🕊 قتلگاه سیزده نوجوان بسیجی مسجد نجفیه دزفول🌷🕊 در اثر اصابت موشک به مسجد نجفیه دزفول در مورخ ۱۹اسفندماه سال ۱۳۵۹، سیزده تن از نوجوانان بسیجی مسجد که عمدتاً سیزده ساله بودند ، به شهادت رسیدند.🌷🕊 🌹🍃 🌷🕊 🌺🍃 💐 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 👇🌹بله🌹👇 https://ble.ir/yazinb69 🌹👇🌹 https://rubika.ir/Yazinb_69 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~--- ‌
مهدی جان به چه کار آید زبانی که در وصف تو سخن نگوید! به چه کار آید قلمی که برای تو و به یاد تو سفیدی را سیاه نکند! ....🌹🍃 @Yazinb3 @Yazinb6 https://rubika.ir/Yazinb_69 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~--- ‌
شهادت ۲ مامور فراجا در سیستان و بلوچستان 🔹صبح روز ۱۹ اسفندماه عوامل گشت شهرستان گلشن از توابع سیستان و بلوچستان حین اجرای ماموریت امنیت نماز جمعه و تامین امنیت مردم در حاشیه شهر مورد حمله ناجوانمردانه اشرار کوردل قرار می‌گیرند. 🔹در این حمله که به صورت غافلگیرانه و ناجوانمردانه صورت گرفت، سرهنگ دوم محسن پودینه‌ای و ستوان سوم احسان شهرکی راننده گشت بر اثر اصابت گلوله به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. ....🌹🍃 @Yazinb3 @Yazinb6 https://rubika.ir/Yazinb_69 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~--- ‌
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 (ره) خاطرات یک سرباز عراقی یه رو گرفتیم که ازش حرف بکشیم . آوردنش سنگر من. خیلی سن و سال بود. بهش گفتم: « مگه سن توی ایران سال تمام نیست؟ سرش را تکان داد . گفتم: « تو که هنوز سالت نشده! » بعد هم مسخره اش کردم و گفتم: « شاید به خاطر جنگ ، کارش به جایی رسیده که دست به دامن شما شده و سن رو کم کرده؟ » جوابش خیلی من رو اذیت کرد. با لحن گفت: « سن پایین نیومده ، سن پایین اومده.» ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @yazinb6 🌷🕊 https://rubika.ir/Yazinb_69 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---