eitaa logo
『جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』
2.7هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
4.3هزار ویدیو
41 فایل
بسـم‌الله . شرو؏مـون‌از ‌1401.8.19(: حوالۍِ‌ساعت‌12.30🫀 ‌ ‹تحت‌لوای ِآقای313› -مـحـلی‌بـرای‌تسـکـین‌قـلب‌وروح‌انســان‌✨ | خادم‌المهدی🌱↶ @Modfe313 مدیرتبادلات↓ @okhte_dash_ebram کپی #حلال🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
9.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📿 قلبی که در شبانه‌روز جوشش و نگرانی برای امامش نداره، و فقط مشغول رفع مشکلات شخصی خودشه، عابدترین آدم هم باشه؛ وجودش جهنّم و فسقه ! استاد❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
📌 وفات "ابن جَزار" طبیب و حکیم شهیر مسلمان 🔹 ابوجعفر احمد بن ابراهیم جزار معروف به ابن جزار، پزشک و مورخ مشهور مغربی است. ابن جزار در شهر قیروان کشور تونس زاده شد. از تاریخ تولد او اطلاعی در دست نیست، اما احتمالا پیش از ۲۸۹ ق متولد شده باشد. پدر و عمویش طبیب بودند. ظاهرا او نیز پزشکی را از آنان و احتمالا نزد استادان دیگر آموخت. 🔻 ابن جزار پیرو یکی از مذاهب تسنن و به احتمال بسیار زیاد مالکی بود. در روزگار ابن جزار در آفریقا مذهب مالکی کاملا رایج بوده است. 🔸 ابن جزار از ویژگی‌های رفتاری برجسته‌ای برخوردار بود. هیچ گاه با بزرگان و وابستگان دولت انس نگرفت. چنان که از عنوان آثار ابن جزار و نقل قول نویسندگان و دانشمندان بعد از او از آن آثار برمی آید، ابن جزار گذشته از پزشکی که در آن مشهور بود، در تاریخ و نیز در مطالعات جغرافیایی و حکمت و فلسفه دستی داشت. ▫️ کثرت آثار او نشان دهنده آن است که وی زندگی عزلت جویانه و فراغتی را که در سایه ثروت خویش داشت، به خدمت علم و تحریر آثاری ارزشمند درآورده بود. او در ۴ جمادی الثانی سال ۳۹۵ قمری دار فانی را وداع گفت. ❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من همانم که به آغوش تو آورد پـــــناه بغلم کن که کسی جز "تـــــــو" نفهمید مــــرا...❤️‍🩹 ... بابا رضا... 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
『جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』
من همانم که به آغوش تو آورد پـــــناه بغلم کن که کسی جز "تـــــــو" نفهمید مــــرا...❤️‍🩹 ... بابا
MohammadAli KarimKhaniAmadam Ey Shah Panaham Bede.mp3
زمان: حجم: 4.32M
•🖤🎧• هر موقع کارد به استخوون رسید... امــــام رضـــا رو به  "اشـــــک هایی" ک واسش ریختین قسم بدین💔 وصفی برای این صوت ندارم فقط میگم التـــــماس دعــــــا... ❤️‍🩹 ‌‹ › 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
تـو در مَـن از مَـن فراوان تری....♡ •. 🌘 ❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 اتاق عمل ، ظاهرا مورده خفت گیری قرار گرفتن به همسرشون اگر درست گفته باشم اقا رضا که در گوشیشون سیو شده تماس گرفتیم پاسخ ندادن الان اگر میتونید خودتونو برسونید بیمارستان هیچی نمیشنیدم تلفن از دستم افتاد عباس:چیشده زینب؟!کی بود نشستم و شروع کردم گریه کردن عباس همش سوال میکرد گیه شروع کردم جی￾ زدن:مامااااان خدایاااااا ماماااان کجاییییییییییی مامان جونمممم ماماااان به سر و صورتم میزدم مامانم بیمارستانهههه حالش بدههههه خدااااایاااااااا ماماانننیییی نکنه دیگه نبینمت دیگه بهم نگی زینب جان- خداااایااااا ماماااان با اخرین قدرتم جیغ زدم مـــــامانننننن نشستم زمین عباس دستشو رو سرش گرفتو عقب عقب رفت و خورد به دیوار به فاطمه که جلوی در اتاق وایساده بود و خیلی ترسیده بود نگاه کردم بلند شدم باید به بابا زنگ بزنم شمارشو گرفتم بعد از چند بوق جواب داد بابا:الو حاج خانم ، شرمنده فکر کنم زنگ زدید بهم جلسه داشتم با بغض گفتم؛ بابا- بابا:زینب جان تویی؟ بله بابا سلام- بابا:سلام دخترم چیشده ناراحتی انگار گریه کردی؟مامان کجاست بابا مامان...مامانم بیمارستانه- بابا:چی گفتی ...بابا مامان بیمارستانه.....ما نمیتونیم بریم بهمون زنگ زدن بابا ترو خدا برو ببین مامان چیشده بیمارستان- ...بعدم شروع کردم گریه کردن ولی شنیدم که بابا گفت :یا صاحـب الزمــاݩ...باشه زینب بهت زنگ میزنم .صدای بوق قطع شدن رو شنیدم :محمـد سریع خودمو رسوندم بیمارستان وارد شدم و رفتم پذیرش خانم ،خانم ببخشید- پرستار:بفرمایید